ظلمت پوشانی از اعماق

رژیم ملایان در ایران هماره ادعا نموده ست که بنا دارد حیات این جهانی و آن جهانی مردم را بسازد و در این باره آنان هستند که تنها از عهده چنین مهمی بر می آیند . جهت نشان دادن راه و چاه آخرت خواهی تمامیت خواهانه خود هیچ فرصتی را تعطیل نگذاشته اند برای کشاندن مردم به بهشت توهمی مورد نظرشان به شکنجه ٬ اعدام ٬ پنجه بوکس ٬ تفتیش ٬ سرکوب .. نیز مبادرت نموه اند . ملایان حاکم همه تعاریف گناه شرعی را به لباس قانون در آوردند تا قادر باشند با نیروی زور مانع خواست های اجتماعی مردم گردند. نتیجتا این امر بیش از پیش باعث دخالت و چنگ اندازی اختاپوسی رژیم در زندگی خصوصی ملت گردیده است.

رژیم ملایان٬ طبقه حاکم بر کشور را مجریان امر خداوند ! و از هر روی مطلوب ترین جماعت بر زمین و خود را قوم صالح خداوند بر می شمارند ! از نگاه آنها گناه و فساد عالمگیر گشته و ایرانی که امروز زیر سیطره و مطیع فرامین آنان است ٬ سکوی پرتاب انسان به بارگاه الهی ست! حال سئوالی که مطرح می گردد این است که پس از پیدایش و تثبیت حاکمیت مذهبی در ایران ٬ آیا مومن بودن و باور به تعالیم اخلاقی مندرج در متون دینی در جامعه امروز ایران به هر مرادی که باشد سهل تر گردیده یا پیچیده تر ؟ مدعیان فروش بهشت و دوزخ در این حوزه با باور شخصی و قلبی مردم چه کرده اند ؟

شریعت خواهان بر این خیال باطل اند که پیدایش رژیم مذهبی در ایران سبب گردیده ست که دربهای دوزخ بسته گردد و این تنها اشخاص هستند که با اصرار و به مدد وسوسه های فریبکارانه شیطان تلاش می کنند درب های دوزخ را بر خود بگشایند. بدین صورت چنان چه فعل خطایی و گناهی صورت بندد شخصی و ارادی ست و رژیم مذهبی و جامعه دخالتی در صورت بندی آن ندارند . نقطه عکس آن چنان چه امر مفیدی حاصل آید بایستی آن را به حساب رژیم و روحانیت حاکم گذارد. این تعبیر همچنان دربهای بهشت را بر وفاداران حاکمیت در صورتی که حتی دستانشان به خون توده ها آلوده باشد و از هیچ شرارت و فسادی نیز مبرا نباشند باز میکند.

رژیم قبضه قدرت توسط خود را ودیعه آسمانی می داند که آن حد برکت و روشنایی در آن حاصل گشته که دیگر بهانه یی برای گشوده ماندن درب های جهنم برای معتقدانش باقی نگذاره ست.خود فیل بینی این جماعت تا آنجاست که در جایگاه قادر مطلق نشسته اند ! و دربهای بهشت و جهنم را به واسطه بودن و یا نبودن در قدرت می بندند و می گشایند .

رژیم و وفاداران آن در جامعه چه کرده اند که گمان مینمایند با وصل و ذوب آنان در نهاد دینی صاحبان قدرت درب های جهنم بر روی آنان بسته گردیده ست.

آنان جهت تثبیت توان تمامیت خواهانه خویش هزاران انسان آزاده و آرمان خواه را از گردونه ی مبارزه ی حق طلبانه حذف نمودند٬ در محیط های عمومی حسینیه ٬ نمازخانه و بساط جهل وخرافات به پا کرده اند و برای ملایان متحجر و تاریک اندیش جیره و پاداش تعیین نمودند تا در این مکان ها ترویج جهل و خرافات نمایند ٬ زنان را محجبه نمودند و بر ریش عوامل و پیروان خود موی بلند کاشتند و بر پیشانی آنان مهر تقدس گداختند که نشان سالها عبودیت و بندگی باشد . کارمندان و بسیجیان مجذوب را برای قرار گرفتن در تبلیغات سیاسی خود از محل در آمدهای ملی به زیارت قبور در این شهر و دیار و به آن سرزمین دور و نزدیک عازم مینمایند ٬ زنان را از محیط های اجتماعی تا حدی که قادر باشند اخراج و فضا را برای حضور اجتماعی آنان تنگ می کنند. سرکوبگری و ماجراجویی های خود را به بیرون از مرزهای کشور و در سرزمین همسایگان نیز تسری داده و منطقه را نیز درگیر شهوت قدرت خود نموده اند. آنان به این بهانه ٬ قسمت بزرگی از ثروت در جامعه را در اختیار خویش گرفته اند و هرکه در حلقه کاسه لیسان و ذوب شدگان قرار گیرد از امتیاز خوردن و بردن بیش از پیشی بهره مند میگرداند.

به این ترتیب و با توجه به امتیازات مورد اشاره ٬ دین داری و در رکاب صاحبان قدرت مذهبی بودن بسی سهل و غیر دین داری و یا منتقد دین ریاکاران و فساد دستگاه حاکمه بودن بسی دشوار و پر ریسک خواهد بود . آنان از این منظر به دستورات الهی خود عمل میکنند !! اما آیا چنین ست ؟ اساسا قسمتی از معترضان به ظلم وستم رژیم مذهبی ملایان را جماعت معتقد به باورهای شیعی تشکیل می دهند ٬ حاکمیت ٬ زندگی اجتماعی را برای آنان نیز به دوزخ تبدیل نموده ست . آنان سری در بیدادگاههای رژیم و سری در حبس و انفرادی دارند و افراد فامیل و بستگان آنان نیز امنیتی ندارند.با این اوصاف ضدیت با رژیم مذهبی ملایان به کار پر ریسک و هزینه یی بدل شده است . دوزخ مخالفان شیعه ی رژیم کمی از دوزخی که حاکمیت برای اقلیت های دیگر دینی و مذهبی و غیر دین دارها درست نموده ندارد.

حاکمیت با جیره و مواجبی که برای معتقدان و ذوب شدگانش مقرر نموده بستر چاپلوسی ٬ دروغ و فریب کاری را گسترش داده است که این به نوبه خود آفت کشنده هر نوع اعتقاد به باورایمانی و دینی ست و نه فقط دین فریبکاران و دوغگویان و متملقان بلکه باور دینی غیر آن را نیز بسیار کریه جلوه میدهد.در فضایی که این سه رونق یابد دیگر باورمندی قلبی از رونق می افتد چون جامعه به آسانی قادر نیست حقیقت را از تقلب و دو دوزه بازی تفکیک نماید . اما یگانه خیر ماجرا تنها آن جاست که رژیم با دیکته مسلک مد نظرش عرصه غیر دینی را بیش از پیش رونق داده و دگر اندیشی را برای جوانان قابل توجه نموده است.

به هنگامی که نمایندگان خدا بر زمین !! دربازداشتگاهها شکنجه وتعرض میکنند ٬ در ملا عام طعمه های خود را برای ایجاد ترس در مردم اعدام مینمایند ٬ در خیابان معترضین را مورد هدف گلوله قرار می دهند راه کسب دانش ٬ شادی و تفریح را می بندند ٬ به محفل خصوصی اشخاص دست درازی میکنند ٬ واضح ست که جبهه مقابل دست بالا را خواهد داشت . نسل جوان خصوصا دانش آموختگان گروه گروه از دین حاکم و اساسا از بنیاد دین دوری میگزینند ٬ اما دستگاه تبلیغات رژیم هر از گاهی مایل ست خبر پیوستن مثلا یک فرد به دین و مذهب مورد نظرشان را رسانه یی کند.

این عملکردها کار مومن قلبی را در هنگام معرفی خود به عنوان شخصی باورمند در فضای عمومی بسیار سخت نموده ست . امروزه روز تنها پیروان حاکمیت بر یکدیگر در اظهار دین داری پیشی می گیرند تا از امتیازات آن برخوردار گردند. باورمندانی که از این امتیازات برخوردار نیستند ٬ تلاش می نمایند اعتقاد ومذهب خود را تا آن جا که امکان دارد در فضای عمومی به نمایش نگذارند تا مردم آنان را با وابستگان رژیم اشتباه نگیرند . باورمندان غیر حکومتی که در حریم شخصی خود دین دارند نمی خواهند مسئول خباثت و ظلم حاکمیت به شمار آیند.

در سرزمینی که کلیدداران عبوس و بی رحم ٬ نگهبانان بهشت و دوزخ توده ها هستند نه فقط بی اعتقادی به دین هزینه دارد بلکه ایمان قلبی و خالصانه نیز پرمخاطره میگردد . اساسا حاکمیت تنها به پیروان ظاهرا باورمند خود امتیاز می دهد و ایدئولوژی دین بهانه یی ست برای تبلیغ سیاسی و موجه نمایی در برابر مردم می باشد.

این قضیه البته از دید مردم نهفته نمانده ست ٬ دخالت رژیم شریعت خواه در بازار دین ٬ وضع آن را دستخوش بحران نموده ٬ با این حساب حکومت عرصه دین را کاملا به اختیار خویش در آورده و فقط در زیرزمین آن٬ فعالانی باقی ماند ه اند . رژیم هرنوع تحرک در عرصه زیرمینی مذهب را نیز آن حد پر مخاطره ساخته که فقط جمعیت محدودی در آن حوزه باقی مانده اند و دیگران نیز عطای آن را به لقایش بخشیده اند.

رژیم مذهبی ایران نه فقط در عرصه فرهنگی ٬ سیاسی و اقتصادی بلبشو و بحران ایجاد نموده بلکه عرصه باور ایمانی را نیز آن حد آلوده ساخته ٬ تا آن جا که تمیز مومن قلبی از فریبکار و چاپلوس ٬ تمیز باور خالصانه و شخصی از باورمندی به دین سرکوبگران را نیز بسیار پیچیده و مشکل گردانده است.

محمود رضا کاظمی فر