به مناسبت سی وچهارمین سال جان باختن شهلا و نسرین کعبی

به مناسبت سی وچهارمین سال جان باختن شهلا و نسرین کعبی
http://www.iranglobal.info/node/38187

این تیتر را یکی از دوستان در فیس بوک گذاشته بود، من آنرا در این لینک خواندم که منرا برآن داشت این نوشته را بنویسم.

خیلی قابل احترام است که بعد از ۳۴ سال از این عزیزان نام برد و به احترامشان یک دقیقه سکوت کرد. از جنایات جمهوری اسلامی بیشتر گفت . یاد آور فرمان حمله خمینی به کردستان و لشکرکشی به همه اقلیتهای دیگر قومی از جمله ترکمن ها شد. به ماموریت خلخالی برای اعدام جوانان در شهرهای کردستان اشاره کرد.

رژیم در آن دوران میخواست انقلاب را سرکوب کند. از کردستان شروع کرد. از پاوه در ۲۸ مرداد۵۸. در ۳۰ خرداد از دانشگاه و خیابان انقلاب شروع کرد. و بعد از پایان جنگ ایران و عراق به کشتار مخالفان در ۶۷ ادامه داد و تا این لحظه هیچوقت از کشتن باز نایستاده است.
برای سرکوب انقلاب و زهر ترک کردن مردم بپا خواسته و معترضین،احتیاج به جو رعب و حشت وجود داشت. اوایل براش فرق نمی کرد چه کسی را میکشد، فقط نیاز داشت با کشتار و سرکوب فضا را آرام کند. اما بعدا به کمک جاشهای محلی افرادی را از بهترین انسانها انتخاب میکرد و به عنوان مفسد فی الارض از بین میبرد.
نیاز سرمایه در ایران سرکوب سریع انقلاب و فرستادن انقلابیون به خانه بود. تا مبادا چپ قدرت بگیرد و سوسیالیستها در ایران سر کار آیند.

کسانی که در فرودگاه سنندج در عرض یک ساعت اعدام شدند ، شاهد این حقیقت است. در آن دوره نیاز مبرم به سرکوب فوری این قدر شدید بود که لزومی به دادگاهی رسمی و گرفتن وکیل و هیئت ژوری نبود. اصلا مگر هنوز بعد از این ۳۴ سال داشتن حق دفاع از خود و استخدام وکیل برای جمهوری اسلامی معنی می دهد؟ “نماینده ولی فقیه که ایشان هم نماینده خدا در روی زمین است. مگر دفاع از خودرا قبول دارد”؟ “نماینده خدا تصمیم گرفته که تو محکومی و باید به این حکم الهی گردن بگذاری و در خیلی مواقع حکمی را که برای گناهی مرتکب نشده را تائید کنید”.

پارسال عکاسی که این عکس را در فرودگاه سنندج از اعدام این عزیزان که به دستور مستقیم خمینی و فرمان خلخالی گرفته بود ، منتشر کرد.

اخیرا هم اسم تیر خلاص زن اعدامیان فرودگاه سنندج که در تهران زندگی میکند افشاء شد.

حتی نقل میکنند که در حین محاکمه این عزیزان یک نامه رسان وارد اتاق میشود و خلخالی مشغول خواندن نامه میشود،هنوز نامه را تمام نکرده میگوید ببریدش. (منظورش کسی که در حال محاکمه بوده) وقتی نامه را به پایان می برد، سوال میکند کجاست. میگویند کی،میگه این کسی که نامه را آورد. میگه مگه نگفتی ببریدش. مگه منظورم این بود. راست و دروغ خبر را یکی که در آن اتاق حضور داشته باید تایید کند. اما اگر این نقل قول درست باسد. نامه رسان جانش را بی خودی از دست داد.

اینجا جا دارد به این بهانه از رحیم هرمزیار یکی از هواداران کومه له،که در شهر سقز پرستار بود یادی بکنم که به دستور خلخالی اعدام شد. اسم ایشان را در خبرنامه کومه له دیدم . اما متاسفانه در هیج کجا نمی توان حتی اسمی هم از خیلی افراد پیدا کرد. عزیزانی که یا به خاطر هدف و آرمانی جان باخته اند یا اینکه داشتند زندگی خودشان را میکردند. فقط به خاطر بودن در مکان و زمان نامناسب ،جنایت کارانی برای ارضاء هوس خودشان به زندگی این انسانها پایان دادند.

نیاز سرمایه داری جهانی و مقابله با چپ ،آزادیخواهی و جلوگیری از نفوذ سوسیالیستها این بود که دست به دامن خمینی شوند و وظیفه ای که شاه نتوانسته بود به خوبی انجام دهد را به پایان برساند. که هنوز هم نه این رژیم و نه هیچ خاکمیت دیگر وقت قادر دخواهد بود صدای انسانیت و آزایخواهی را سرکوب کند.

لیست اسامی بعضی از اعدامیها در ایسکرا شماره ۷۴۲ آمده است.
http://www.iskraa.net/iskraa/isk/741to750/742.pdf

http://www.yadihawrean.com/index.php/sale-1359

یادشان گرامی باد