یادداشتی کوتاه در مورد دو عکس به یاد ماندنی

حزب کمونیست کارگری اخیرا با دو اطلاعیه فداکاری بالایی از خود نشان داده و اطرافیان را از این اقدام انگشت به دهان کرده است. اطلاعیه ها مربوط اند به محکومیت کشتار وسیع ارتش در مصر و محکومیت کشتار در سوریه توسط نیروهای جبهه انقلابی مورد حمایت این حزب.
چرا این اقدام در سطح یک فداکاری برای این رفقاست؟
میدانید که این حزب شعار بعداز سوریه نوبت ایران را میداد و گوش اطرافیان کر شده بود که به زودی بشار اسد فرومیریزد و نوبت خامنه ای میشود. یادمان هست که از نظر اینها بعداز لیبی و قذافی هم نوبت ایران و خامنه ای بود. یادمان هست که در لیبی، ورود نیروهای امپریالیستی غرب عنوان پیوستن آنها به انقلاب لیبی نام گرفت. بعدها که پیشرفت “انقلاب” لیبی شورتر شد و در دنیا پخمه ترین لیبرال سیاسی هم متوجه تولد این کودک ارتجاع امپریالیستی شدند، حزب کمونیست کارگری هم کمی از دوز انقلابیگری نوع خود کاست و از صندلی دفاع از “انقلاب” امپریالیستی لیبی پائین آمد. امروز دیگر معلوم نیست سرنوشت سیاسی آن “انقلاب درخشان” در ادبیات این حزب چرا به فراموشی سپرده شده است؟

در سوریه هم دفاع این حزب از “انقلاب” در این کشور تا روزهای اخیر سکوت اینها در مقابل جنایات بیشمار جبهه “انقلابی” حمایت اینها را همراه داشت.
در مورد مصر هم بعداز کودتای ارتش علیه انقلاب مردم، تایید اقدام ارتش به عنوان حرکت در راستای انقلاب مردم در مصر مورد دفاع قرار گرفت و سرکوب های وسیع ارتش علیه مردم معترض به عنوان مقاومت در مقابل “اسلام سیاسی”، با سکوت و زیر سبیلی تایید می شد.
دو اطلاعیه اخیر اینها در مورد جنایات وسیع در سوریه و مصر به دنبال محکومیت این کشتارها توسط ارتجاعی ترین نیروهای دنیاست. در مصر تا زمانی که روشن بین ترین نماینده ارتجاع امپریالیستی یعنی البرادعی از دولت ارتشی این کشور استعفا داد و عربستان سعودی هم به صف محکوم کنندگان کشتار در مصر پیوست، اینها پشت اقدامات “انقلابی” ارتش “سکولار” علیه “اسلام سیاسی” سنگر گرفته بودند.
اینهمه انقلابیگری حزب کمونیست کارگری برای همراهی با هر ارتجاعی در منطقه از کجا می آید؟ این مسئله در فرصتی مورد کنکاش این قلم قرار خواهد گرفت. اما تا آن وقت، خواننده این سطور میتواند به این سوال فکر کند. فعلا از این سوال هم میگذریم که انقلابی که اینها در پروسه انتخابات ریاست جمهوری ایران مژده اش داده بودند، چه شد؟ بخشی از چپ های متشکل و منفرد هم جنس اینها هم کم و بیش سایه به سایه دنبال این حزب راه رفته اند، که فعلا بحث آنهم بماند!