نگاهی کوتاه‌ به‌ کتاب پنج سال با عبدالله‌ مهتدی» (بخش هشتم)

نگاهی کوتاه‌ به‌ کتاب پنج سال با عبدالله‌ مهتدی»

بخش هشتم

کتاب «پنج سال با عبدالله‌ مهتدی»

منصور حکمت کومله‌ای می خواست که‌ خودش برنامه‌ ریزش باشد

پرسش کننده‌ سوال می کند* چرا؟

عبدالله‌ مهتدی «آخر چونکه‌ می خواست استراتژی کومله‌ را عوض کند،این برایش کافی نبود که‌ کومله‌ در حزب کمونیست ایران است، قبلا گفتم  کومله‌ به‌ حزب کمونیست ملحق شد. ولی  استراتژی خود را حفظ کرد خط خود را حفظ کرد ایمان به‌ جنبش آزادیبخش کردستان داشت پرنسیپهای خود را حفظ کرد بود در جنبش کردستان فعال بود خط مشی که‌ ما برایش گذاشت بودیم پا بر جا بود. منصور حکمت می خواست استراتژی کومله‌ را خود از نو بنویسد همینطور شد ما در کنگره‌ شش نقشی نداشتیم (۲۲۹)

منظور شما از ما کیست؟گرایش کمونیزم کارگری به‌ کومله‌ و چپ در کردستان ضرب زد اینطور هم نیست بیان می کنید کسی که به‌ سیاسیهای کومله‌ آشنا نباشد‌ کتاب شما را مطالعه‌ کند تصورمی کند عبدالله‌ مهتدی در کردستان و تشکیلات کومله‌ اصلا منصور حکمت را ندیده‌ است از راه‌ دور کارهای ایشان را تعقیب کرده‌ سال ۱۳۵۹ کمیته‌ مرکزی کومله‌ در روستای “شیلاناوی- جه‌میان” مقر داشت  نوشتهای اتحاد مبارزان کمونیست را تنها درمقرمرکزی کومله‌  در دسترس مطالعه‌  بود فکر می کردید فرشته‌ نجات کمونیستی، به‌ داد کومله‌ آمده‌ است.  منصور حکمت نبود که‌ سیاست کومله‌ را عوض کرد  بلکه‌ این شماها رهبری وقت کومله‌ کومله‌ را عوض کردید.

کنگره‌ شش زیر بنای کومله‌ را تخریب کرد.

پرسش کننده‌ سوال می کند* تو فکر می کنید در این کنگره یا بحثهای آن‌، کومله‌ را قربانی حزب کمونیست و یا گرایش ملی گرائی که‌ کومله‌ در آن ریشه‌ داشت به‌ حاشیه‌ راند منصور حکمت و یا سید ابراهیم مسئول بودند؟

عبدالله‌ مهتدی: آخر گرایش چپ دوگم و نا واقعی، غلط  بی معنی هیچ پایه‌ نداشت، ‌تئوری پایه‌ کومله‌ را از بیخ کشید، این کنگره‌ سیاستی در دستور کار خود قرار داد یک سال، دو سال بعد وقتی فکر کمونیزم کارگری وارد میدان شد دیگر جای برایمان نمانده‌ بود مقاومت کنیم با فکر، تازه‌ کومله‌ خود را باخت، تا کنگره‌ پنجم هیچ کس نمی توانست اینطور حرف بزند، چگونه‌ بگویم کنگره‌ شش گرایشی که‌ کومله‌ داشت خیلی ازاینها را خراب کرد و دیگر کس در برابر انتقادات ودیدگاه‌ کمونیزم کارگری مقاومت نکرد”(۲۳۱)

مخالفین آن دوره‌ منصور حکمت در تشکیلات فراموش نکردند کمیته‌ مرکزی کومله‌  کومله‌ را از بیخ ویران کرد نمونه‌اش اخراج کردن کادرهای قدیمی کومله‌ که‌ در برابرنظرات کمونیزم کارگری برخواستند مقاومتی سازمان دادند پس مقاومتی جود داشت اما شما و بخشی ازکمیته‌ مرکزی وقت مقاومت نکردند. وقتی که ‌رئوف پرستار، عیسی جمشیدی (عیسی سور) رحمان ارغوانی، حامد ساعتی، عبدالله‌ بابان، جعفر امین زاده‌،  رحمان رحمان نیا، محمد مهتدی،…. جزوه‌ ۲۰صفحه‌ای در مخالفت با گرایش کمونیزم کارگری نوشتند و به‌ اخراجشان منجر شد صدایتان در نیامد کومله‌ را به‌ این روز انداختی.

منصور حکمت اثرار می کرد  دبیرکل کومله‌ به‌ سید ابراهیم داده‌ شود

پرسش کننده‌ سوال می کند* چرا شما از دبیر کل حزب کمونیست ایران دست کشیدید؟

عبدالله‌ مهتدی« این بر می گرد به‌ قبل از تشکیل حزب کمونیست، چند بار منصور حکمت را امتحان کرد بودم اگر کومله‌ به‌ حزب کمونیست ایران ملحق شود،من دبیر کل کومله‌ بمانم ، برای خودم خط فکری و سیاسی دارم، خیلی از سیاستهای کومله‌ ازآن من است،و او نمی توانست به‌ آسانی کومله‌ را رام کند، اگر از کومله‌ بروم سید ابراهیم بدون منصور حکمت انگشت به‌ آب نمیزند بنابراین دوست داشت و اثرار می کرد که‌ سید ابراهیم بعداز آنکه‌ حزب کمونیست را تشکیل دادیم، دبیرکل کومله‌ شود، رفقای دیگر خودمان در کومله‌، آنان از دیدگاه‌ دیگر مسئله‌ را نگاه‌ می کردند، دوست داشتند من بروبه‌ حزب کمونیست ایران و دبیرکل حزب بشوم چون اعتماد زیاد به‌ من داشتند”(۲۳۲)

فکر می کنید دیگران تاریخ را به‌ خاطر ندارند هرچه‌ بگوید و یا بنویسد جای باور است!این را بدان شما از همه‌ اعضای کمیته‌ مرکزی بیشتر شیفته‌ منصور حکمت بودید درمرحله‌ اول شما و سید ابراهیم بعد کمیته‌ مرکزی وقت تشکیلات کومله‌ را دو دستی به‌ اتحاد مبارزان کمونیست پیشکش کردید‌. در تاریخ کومله‌ و حزب کمو نیست ایران به‌ من نشان دهید قبل از سال ۱۳۶۶و۷ یک بار در مخالفت با منصور حکمت برآمده‌ باشید! دبیرکل شما درحزب کمونیست ایران بر نمی گردد به‌ نقشه‌ هدفمند سید ابراهیم و منصور حکمت بلکه‌ بر می گردد به‌ قدرت طلبی شما پست بالاتر از دبیرکلی در حزب کمونیست و تشکیلات کومله‌ نداشتیم تا به‌ شما واگذار شود.

علیزاده‌ و منصور می خواستند ارتباط من با کردستان و کومله‌ کم کنند

پرسش کننده‌ سوال می کند* می خواهید بگوید منصور و ابراهیم علیزاده‌ دست به‌ دست همدیگر دادند علیه‌ شما تا ارتباط شما با کومله‌ و کردستان را قطع کنند؟

عبدالله‌ مهتدی”عمل اینطور بود دوست نداشتند با کومله‌ و کردستان باشم”(۲۳۳)

 آنها نبودن که‌ می خواستند دست شما را از کردستان کوتاه‌  کنند ‌ وقت را غنیمت شمردی چند سالی در کشور انگلستان بدون هیچ دغه‌غه‌ مشغول ادامه‌ تحصیل در دانشگاه‌ شدید. از نوشته‌ شما ذهنیتی به‌وجود می آید از روز اول باند و باند بازی جود داشته‌. حداقل اینجا میتوانیم بگویم دررده‌ پایین تشکیلات باند بازی وجود نداشته‌ همه‌ حاضر بودند برای پیشبرد کار تشکیلاتی جان خود را فدا کنند و کردند طرح تصرف پایگاه‌ ، کمین جاده‌ یا یورش نیروهای رژیم از اول کار معلوم بود که‌ در این درگیری کومله‌ تلفات می دهد ولی کس به‌ خود دو دلی راه‌ نمی داد. چیزی که‌ مطرح بود پیشبرد اهداف کومله‌  کدام جا پر خطرمثل مسابقه‌ دو دروقت تقسیم کار دست بلند می کردند می گفتند جای خطر را به‌ ایشان واگذارکنند درعوض شما نشان می دهید در میان رهبری باند وبازی وجود داشته‌ اما سالها از چشم توده‌ تشکیلات مخفی کردید.

آن زمان نخواستم کومله‌ به‌ انشعاب به‌ کشانم

پرسش کننده‌ سوال می کند* اگر فکر گرایش تو که‌ می گویید بخشی ازرفقا قبول نداشتند، ولی ابراهیم علیزاده‌ و منصور حکمت پا فشاری می کردند، تا اینکه‌ به‌ دیگران بقبولانند، اگر اکثریت در کمیته‌ مرکزی نداشتند، چطور به‌ قرار تبدیل شد؟

عبدالله‌ مهتدی”من نخواستم مسئله‌ را به‌ دعوای داخلی برای خودمان، خوب کردم،یابد، نظرات خودم را تنها با جمعی بسیار کم از رفقا در میان گذاشتم، آنوقت آماده‌ نبودم به‌ هیچ وجه‌ تشکیلات حزبی که‌ در کمیته‌ مرکزیش بودم ادامه‌ کاریش به‌ خطر اندازم. به‌ همین دلیل بهانه‌ پاسپورت را پیش کشیدم از رفقا تشکر کردم گفتم پاسپورتم مدت تاریخش رو به‌ اتمام است نمیتوانم از این بیشتر پیشتان باشم. (۲۳۴)

این صف بندی که‌ شما ازش صحبت می کنید آن زمان گرایش کمونیزم کارگری در کومله‌ حرف اول را میزد نه‌ گرایش شما که‌ هیچ وقت خود را نمایان نکرد نقش منفی داشتی و یکی ازپیروان  مبلغان منصور حکمت در خارج کشور و تشکیلات کردستان، از نیت پاک نبود که‌ صدایت در نیامد.

من در خواست آتش بس با حزب دمکرات کردم، و تنها من علیه‌ این جنگ بودم

پرسش کننده‌ سوال می کند*دوست داشتی دشمن، دشمنتان دوست تان باشد؟

عبدالله‌ مهتدی “در حال جنگ بی شک هر کسی اینطور فکر می کند،اگر مقداری به‌ گذشته‌ نگاه‌ کنیم برایمان معلوم می شود که‌ ما جنگ را شروع نکردیم، به‌ همین دلیل وقتی که‌ بخشی از حزب دمکرات خواستند با سیاست جنگ طلبانه‌ رهبری حزب مرزی خود را نشان دهند ما از این حرکت پشتیبانی کردیم، فکر میکنم هرکسی دیگری هم بود این کار را می کرد پشیمان نیستم،  در پرسش شما یادم آمد که‌ با سید ابراهیم و منصورحکمت هم نظر نبودم. خیلی وقت بود که‌ می گفتم آتش بس یک طرف با حزب دمکرات را اعلام کنیم سید ابراهیم و منصور حکمت می گفتند این به‌ معنی پرچم تسلیم در برابر حزب دمکرات است(۲۳۹)

چیزی که‌ درعمل می دیدم برعکس صحبتهای شما را نشان میدهد توده‌ تشکیلات آنزمان از طرف شما خبری از آتش بس با حزب دمکرات نمی شنید.

عبدالله‌ مهتدی« یک دوره‌ کمیته‌ سازمانده‌ در هفته‌ نامه‌ هائی از تشکیلات مخفی دریافت می کرد و مجبور بودیم به‌ آنها جواب بدهیم بعدازیکی دو سال این نامه‌ها قطع شده‌ ولی تشکیلات کردستان حزب که‌ کومله‌ باشد سر جای خود بود کشته‌ میداد، زندانی میداد، شکنجه‌ میشد، کومله‌ حزب با نفوذ بود، معلوم است پس بخش ایران کجا است؟ این هم آهسته‌ آهسته‌ رو به‌ نزول گذاشت به‌ همین دلیل دیر یا زود کسانی پیدا می شدند بگویند بخش سراسری چه‌ شد، پروژه‌ حزب کمونیست ایران  برای آنکه‌ حزب سراسری بشود در تمام ایران بتواند جایگاه‌ داشت باشد، منصور حکمت دیر یا زود می دانست انگشت اتهام به‌ طرفش دراز می شود. ولی انگشت اتهام به‌ طرف ما بخش کردستان دراز نمیشد.(۲۶۵)

از روزی که‌ حزب کمونیست ایران در روستای مشکپه‌ تشکیل شد شما دیبرکل  آن بودید، در این بخش می خواهید بگوید شما جزوه‌ تشکیلات کردستان بودید انگشت اتهام به‌ طرف شما نیست ولی انگشت اتهام به‌ طرف شما و تمام کمیته‌ مرکزی کومله‌ و حزب کمونیست ایران همیشه‌ دراز خواهد بود،چون شما ها بودید منصور حکمت را بر تشکیلات کومله‌ سوار کردید.همیشه‌ برای جماعت اتحاد مبارزان کمونیست چهچهه‌ بهبه‌ گفتی این جمع را از نظر مالی و انسانی پشتیبانی کردید.

من ازقیام مردم کردستان عراق دفاع کردم، منصور علیهش بود.

پرسش کننده‌ سوال می کند: سید ابراهیم می گوید عبدالله‌ مهتدی با منصور حکمت بود تا پلنوم شانزده‌ که‌ در کشور سوئد گرفته‌ شد،اما بعدها به‌ هر دلیلی شخصی سیاسی جماعت منصورحکمت، عبدالله‌ مهتدی را قبول نکردند، ازش درخواست کردند که‌ به‌ شیوه‌ رسمی نوشته‌های خود را بنویسد، ولی باز هم فکر می کردند که‌ نوشتهای مهتدی محافظکاران و قبولش نکردند که‌ با آنان باشد؟

عبدالله‌ مهتدی« من اینطور یادم نیست چیزی که‌ من یادم هست تا آنوقت که‌ حمید تقوائی به‌ عضوکانونی کمونیزم کارگری در نیامد بود، منصور حکمت و دو،سه‌ نفر بودن ایراج آذرین، رضامقدم تنها این سه‌ نفر بودن، خیلی هم گفتند تا حمید تقوائی بعدها خیلی کوشش کرد که‌ من بروم عضو کانون بشوم اما من گفتم (فکر من طور دیگر است) سر دو سه‌ مسله‌ فکر من جدا از شماها است یکی در مورد کردستان دو هم درست کردن کانون کمونیزم کارگری است.

اینجا دفاع از سید ابراهیم نباشد چون فکر می کنم ایشان به‌ اندازی شما در رابط با کمونیزم کارگری مقصر است به‌ پرسشی که‌ جواب می دهید صد درصد درست نیست می گوید عضو کانون کمونیزم کارگری نبودی پس چرا برایش گشت سیاسی در اردوگاه‌های کومله‌ انجام می دادید تمام رفقای وقت شاهد جلسات شما هستند خیلی ها از اعضای‌ کمیته‌ مرکزی افتخار می کردند که ‌به‌ عضویت کانون کمونیزم کارگری در آیند ولی منصور حمکت بود که‌ شماها را قبول نداشت.

عبدالله‌ مهتدی « میتوانم بگویم اکثریت تشکیلات و کادرهای آنوقت با آنان بودند یکی دو سال قدرت در حزب کمونیست ایران بدست کمونیزم کارگری بود، می گفتند پشت در کومله‌ و حزب کمونیست ایران کارگران صف کشیدند گویا کومله‌ جلو آنها را گرفته‌ مانع است نمی گذارد، با این گرایش آهسته‌ آهسته‌ شیرازه‌ حزب کمونیست از هم پاشید،و حتا سنت های خراب مثل دزدی پول فساد مالی که‌ هیچ وقت در کومله‌ نبوده‌ است، فساد مالی که‌ زیاد شده‌ بود کسی مسئولیت را به‌ گردن نمی گرفت نشانهای فساد زمانی پیدا شد که‌ قدرت تشکیلاتی در دست کانون کمونیزم کارگری بود (۲۷۱)

چه‌ خوب بالاخره‌ بعداز سالها که‌ گذ‌شت اعتراف کردید سنت های غیر انقلابی در کومله‌ جا انداختند. ولی کافی نیست چون توزیع ندادید دزدی چه‌ شکلی بوده‌ است؟ چه‌ مقدار پول از کومله‌ دزدی شده‌ است؟ و نه‌ گفتید پول کومله‌ تحویل کدام یک از شماها بود. و در چه‌ بانکی گذاشتید‌؟ بعداز جدایی ها سرمایه‌ کومله‌ چه‌ مقداربوده‌ است . اگر منظورت از فساد مالی دزدیدن یک دستگاه‌ تلویوزیون در اردوگا ویا فروختن کاستهای آرشیو رادیو کومله‌ و حزب کمونیست ایران است به‌ نظرم دزدی به‌ شمار نمی آید اگر راست می گوئید بگوئید سرمایه‌ کومله‌ در کشورهای سوئد و فرانسه‌ چقدر بوده‌ است؟

من می خواستم بعداز رفتن منصور، کومله‌ را زنده‌، کنم، اما سید ابراهیم رازی نبود

پرسش کننده‌ : من هم می خواستم این سوال را بکنم* چرا همان وقت دست بکار نشدید، تو میترسیدی که‌ سید ابراهیم شما را همراهی نکند، سید ابراهیم هم میترسیدید که‌ تو ایشان را همراهی نکنید، یا دو نفری هنوز باور به‌ مارکسیزم و حزب کمونیست داشتید؟

عبدالله‌ مهتدی« درست بقای فکری و باور به‌ حزب کمونیست هنوز در فکر من بود، گفتم که‌ اون طوری که‌ لازم است خود را در چهارچوب حزب کمونیست میدیدم ولی بعدها در تشکیلات کنفرانس گرفتیم در آنجا من حرفهای خودم را زدم ما چرا کومله‌ را زنده‌ نکنیم؟(۲۷۵)

 باید گفت صد آفرین بر فکر شما که‌ بعداز رفتن منصورحکمت کومله‌ را زنده‌ کردید! حال که‌ دارم این پاراگراف مینویسم برای زنده‌ شدن کومله‌ کنفراس کومله‌ بهرام رضائی در راه‌ است. یک سال پیش  از تلویزیون روژهه‌لات جشن و شادی اتحاد کومله‌ را با بهرام رضائی می گرفتی امروز اطلاعیه‌ میدهید که‌ بهرام به‌ دلیل …. استعفا کرده‌ و کمیته‌ مرکزی با استعفای ایشان موافقت کرده‌ ولی حاضر نیستی بگوید بهرام انشعاب کرده‌. کومله‌ با سرود ای ایران مرزپرگهر عکس گرفتن با محسن سازگارا نشست با رضا پهلوی مصاحبه‌ با تلویزیون امریکا کومله‌ چپ و سوسیالیست زنده‌ نمی شود.این تیپ قماشه‌ که‌ شما دست به‌ داماناشان شدید که‌ قدرت داشته‌ باشند. کومله‌ را در دریا غرق می کنند.

پایان

تاریخ ۹/۷/٢٠١٣

          منابع

  1. پنج سال با عبدالله‌ مهتدی.ص،۲۳۱
  2. همان منبع.ص،۲۳۲
  3. همان منبع.ص،۲۳۳
  4. همان منبع.ص،۲۳۴
  5. همان منبع.ص،۲۳۹
  6. همان منبع.ص،۲۶۵
  7. همان منبع.ص،۲۷۱