داستان زنان سرخ پوش مریوان

مجازات مردی که به اصطلاح مرتکب خلافی شده و مقامات رژیم خواسته اند که این شخص را مجازات کنند. در جامعه ایکه ساختارش ار همه جوانب بهم خورده ، نه اینکه درست کار نمی کند ؛ بلکه آن معیارهایی و ارزشهایی که بوده هم از بین رفته است.

این اتفاق را از چند جنبه میتوان بررسی کرد.
من بسیاری از مقالات دوستان را خواندم ، اما آنچه را که دنبالش گشتم به صراحت ندیدم . اتفاقی در یک جامعه مشخص افتاده به جای دفاع از مجرم و حقوق ایشان از لحاظ قانونی ، فرصتی به دست یکی افتاده که پوپولیسم را تحلیل کند . یکی از شان زن و برابری زن و مرد دفاع کند. و . . .
۱- یک رژیم بشدت ارتجاعی ، عقب افتاده و مسخره دارد حاکمیت میکند. با مدرنیسم و تجدد درتضاد است. کلا یک پدیده منسوخ است و باید به زباله دان تاریخ ریخته شود. این ماهیت رژیم است و همین طور هم خواهد ماند. اگر رو به جلو تغییر کند از بین میرود.
شیوه های مجازات مجرمین هم در چنین سیستمی باید شیوه هایی به غایت ارتجاعی عقب افتاده و قرون وسطایی باشند.
این عمل رژیم در مریوان برای مجازات این جوان هیچ فرقی با مجازات جوانان تهران که به عنوان به اصطلاح ارازل و اوباش آفتابه به گردنشان آویخته بودند ندارد.
پیام رژیم مشخص است. تحقیر شخص خاطی در ملاء عام برای سرافکندگی شخص و دوم اینکه این پیام را به خاطیان آینده بدهد که اگر شما هم این کار را بکنید به این سرنوشت دچار خواهید شد. ” حال اگر آبروی خود را دوست دارید مودب و منظم سر جای خود بنشینید.” حال خود رژیمی ها چقدر آبرو و شرف و ناموس دارند به جای خود بماند!
چرا از آفتابه ، زیرا مسلمانان برای توالت از آفتابه استفاده میکنند. چرا آفتابه ، چون در هیچ کتاب فقهی به این شیوه مجازات اشاره نشده و مغز علیل یکی از آن “مسئولین” فی البداهه این را کشف کرده و بقیه هم تائید کرده اند.
در اسلام خیلی از مواد خوراکی خرام یا مکروه به حساب می آیند و خیلی از پدیده ها هم پست شمرده میشوند که یکی از آنها زن است. زن که یک موجود دون شان مرد است! ازنطر مقام اجتماعی هم از مرد پائین تر است. حال اگر بخواهند به یک مرد توهین کنند به مقام یک زن تنزلش میدهند.
این بحث یک جنبه دینی – مذهبی دارد ، چون مدیریت جامعه یعنی دولت احکامش بر پایه شریعت است و آنهم شریعت قرون وسطایی اینگونه شیوههای مجازات را بکار میبرد. بحث اینکه خود سران رژیم مجرم هستند و باید آنها مجازات شوند فعلا به کنار.
سر دیگر بحث برمیگردد به مرد سالاری. من می فهمم که مذهب و بویژه اسلام ضد زن است. اما مرد سالاری هم ضد زن است ، اما واقعا برام روشن نیست کدامشان ارتجاعی ترند؛ هر چند به همدیگر نان قرض میدهند.
۲- عکس العمل ناسیونالیسم کرد به این مسئله . شاید اگر حزب دمکرات کردستان در ایران سر کار بود از این شیوه های مجازات استفاده میکرد. چون قبلا در سی سال گذشته از این شیوه ها استفاده جسته. اعدام در ملاء عام در باغ کشاورزی جنب بیمارستان مهاباد و دود دادن محمدامین کاک سوار از روسای ایل منگور در روستای هه نگه ووی از توابع شهرستان پیرانشهر. مثل روباه – روباه که به یک سوراخ پناه میبرد دودش می دهند تا شکارش کنند. اما در این کیس تحقیر آن شخص بوده.
آیا ممکن است که ناسیونالیسم کرد در کردستان عراق از این شیوه ها استفاده کنند؟ شاید از این کیس مشخص نه ، اما در عرض چند سالی که اداره کردستان دست احزاب کرد است مرتجعین و خود حکومتیان بلاهایی سر زنان آورده اند که آن سرش ناپیدا.حداقل ۵۵۰۰ زن یا خود سوزی کرده اند یا بدست نزدیکانشان کشته شده اند. تخقیر زن بطور سیستماتیک و هر روزه دارد از طرف مرتجعن آیینی و قوم پرست باز تولید میشود و زن بجرم جنسیتش که آنهم تقصیر خودش نبوده مورد بی احترامی قرار گرفته و به همین بهانه حقوقش را میخورند.
اگر فرهنگ مردم کرد را در منطقه در ۲۰۰۰ سال گذشته بخواهیم تحلیل کنیم با حداقل دو پدیده روبرو هستیم . پدیده اول اوضاع کرد قبل از اسلام و مرد سالاربودن فرهنگ کرد و کرد از ظهور اسلام تا به امروز. طبعا فرهنگ کرد مثل فرهنگ فارس – ترک – افعانها- حتی عربها در خاورمیانه از اسلام تاثیر پذیرفته و این باعث تاسف است. هرچند مرد سالاری پدیده ای که خارج از مذهب هم قابل بررسی است و نقش مذهب و بویژه مذهب سیاسی باید بطور دقیق حساب شود. اما مرد سالاری پدیده ای قدیمی تر از مذهب است . مگر اینکه شواهدی بدست آید که ثابت کند از زمانی که دین پا به عرصه وجود گذاشته مرد – مرد سالار شده است. از دوران پیدایش مالکیت خصوصی ، مالکیت بر بدن زن و حقوق اجتماعیش هم مرسوم شده. در دوران کمونهای اولیه شاید زنان با مردان برابر بوده اند یا شاید در دوران مادر سالاری زنان از نظر اجتماعی حقوق بیشتری داشته اند. اما امروز داریم بحث میکنیم به در دوران کمونها.
کردها به لحاظ موقعیت جغراقیایی هم تحت تاثیر دین اسلام هستند و هم به دلیل ستم ملی رشد ترقی و تجددشان کمتر از فرهنگهای دیگر است. من نمی خواهم حکومت را تبرئه کنم، طبعا قوانین جمهوری اسلامی در مریوان هم اجراء میشود. اما فرهنگ آن دادستان هم در تعیین این شیوه بی تاثیر نبوده.
۳- جنگ و دعوای گروهای سیاسی خارج کشور سر موضوعات و اتفاقات داخل. گروههایی که مشکل معرفتی دارند میخواهند با هر اتفاقی که می افتد خود را یکبار دیگر ثابت کنند. به جای اینکه بروند وجمهوری اسلامی و قوانین ارتجاعیش را بزنند ، به دادستانی مریوان حمله سیاسی کنند که چرا ار این روشهای قرون وسطایی استقاده میکنید. دارند وقت خود و یگران را تلف میکند.شاید کار دیگری هم ندارد بکند یا نمی خواهند بکند.
۴- اولا حاکمان جمهوری اسلامی طبق حکم مردم ایران و اقکار عمومی جهان جنایتکار هستند و باید سرانش مجازات شوند. و تا انقلابی مردمی رژیم را سرنگون نکند. این امر صورت نمیگیرد.
دوما جامعه ایران که فوقا اشاره کردم شیرازه اش ار بین رقته و مسببش هم سیستم سرمایه داری و حکومت جمهوری اسلامی ایران است. اگر حتی در اروپا یا کانادا کسی مرتکب خلاقی شود . حقوق شهروندیش را و حرمت انسانیش را از دست نمی دهد. من از سیستمهای حکومتی دفاع نمیکنم. اما پلیس حق ندارد اینگونه با شما برخورد کند. من به عنوان یک شهروند اگر خطای کردم معذرت میخواهم و طبق قانون مدنی کشور با استفاده از حق وکیل مدافع به جرمم رسیدگی شود. آیا دادگاهی من باید در ملاء باشد یا حق دارم که تقاضا کنم که بخاطر حقظ حقوق شهروندی و حرمتم تقاضا بدهم که دادگاهم علنی نباشد.
سران جمهوری اسلامی که خودشان از انسانیت بویی نبرده اند کسی را به عنوان انسان قبول ندارند تا براش حق و حقوقی قایل شوند.
به امید روزی که هیچ کس بزهکاری و خلافی مرتکب نشوند. اگر هم شدند جامعه مسئول آن باشد. یعنی با هزینه جامعه به مشکلات بزهکاران رسیدگی شود.