حرص و آز یا نیاز ؟

در زمانی که تمام دنیا وارد یک بحران اقتصادی جدی شده و ثروت ها مثل برف اب می شوند، مردم امریکا از واژه “حرص” بسیار استفاده می کنند. «خانه سازان حریص» سهام بازان حریص اقتصاد دانان حریص و رواسای موسسات مالی که از اعتبار مالی برای زندگی های افسانه ای خود سوء استفاده کرده اند.
ا. “ریچارد رایان” روانشناس اجتماعی دانشگاه «راچستر» معتقد است که بحران اقتصادی حاضر بیش از هر چیز به عامل “حرص” بستگی دارد. اما ریچارد رایان بجای اینکه افراد حریص را ملامت کند به فرهنگ سخت مادی گرایانه امریکا اشاره میکند.
روانشناس اجتماعی دیگری به نام تیم کاسر میگوید “مدل سرمایه داری در کشور ما ارزش های مادی را سخت تقویت میکند و تحقیقات نشان میدهد انسانهای مادی گرا بیشتر درگیر کارهای غیر اخلاقی در فضای کاری میشوند و بهتر یاد میگیرند که با کلک و حقه بازی ثروت بیشتری بدست اورند و راحت تر دیگران را استثمار کنند تا به هدف های خود برسند.
حقیقت اینست که مدل سرمایه داری کشور هائی مانند امریکا و انگلستان و استرالیا و کانادا بیش از مدل های دیگر سرمایه داری و مادی گرائی را تشویق میکند و رقابت های نا سالم و افسار گسیخته را پاداش میدهد

بر اساس یک گزارش از دانشگاه اورشلیم که توسط روانشناسی بنام “شالوم شوارتز” انجام گرفته است نظام ارزشی و اعتقادات مردم در کشورهائی که سرمایه داری بر رقابت شدید بنا شده است با مردم کشورهایی

که سرمایه داری همکاری مردم را تشویق میکند مانند اطریش و المان و نروژ تفاوت های چشمگیر دارد. زیرا در این کشور ها استراتژی حل بحران ها ی اقتصادی بر اساس همکاری تمامی دست اندر کاران نهاد های در گیر در چرخه اقتصادی استوار است که مسایل مهمی مانند بیکاری تجارت و مشکلات کارگران را مورد توجه قرار میدهد نه مانند امریکا که رقابت های سرمایه داران انبوه مسایل اقتصادی را تولید و حل میکنند .
لذا طبیعی است که شهر وندان کشور هایی که رفابت بازار ازاد را تشویق می کنند پول بیشتر و قدرت بیشتر و موفقییت را محور اصلی زندگی خود قرار بدهند “ریچارد رایان” در تحقیق خود میگوید مردمی که به پول بیشتر از هر چیز اهمییت میدهند و در تلاش کسب قدرت بیشتر هستند کمتر به رابطه و جامعه می اندیشند.

در مطالعه دیگری توسط “فرد گروزت” و همکارانش از دانشجویان ۱۵ کشورجهان سئوال شده است که مهم ترین هدف شما در زندگی چیست؟ موقعیت مالی؟ سلامت جسمانی؟ یا احساس مسئولیت برای جامعه و دیگران؟ نتیجه این تحقیق این بود که اگر ما ارزش
های مربوط به هر سئوال را به صورت یک کیک گِرد در سه بخش بگذاریم، مثلا بخشی به ارزش های مالی در برابر خدمت و کیفیت ارتباطی اختصاص داده شود، نوعی تضاد و رودرروئی بین نظام ارزشی مشاهده خواهیم کرد. به عبارت دیگر هر قدر تکه کیک ارزش های مالی قوی تر و بزرگتر شود از تکه
ارزش های خدماتی و جمعی در کیک گرد ما کاسته میگردد و میل کمک به دیگران لاغر تر و ضعیف تر میشود.
.
روانشناس دیگری در دانشگاه «مینه سوتا»، خانم «کاترین وُس» در یک سری مطالعات دقیق علمی دانشجویان را به دو گروه تقسیم کرد در گروه اول به دانشجویان وعده دادند که هر مقدار پول که بخواهند در اختیار خواهند داشت و گروه دوم میدانستند که حداقل پول برای زندگی در اختیار دارند. «کاترین» در یک سری مطالعات حساب شده به مشاهده رفتاری این دو گروه پرداخت
آنهایی که در ذهن پول کافی و زیاد در اختیار داشتند در رفتار های مدد کارانه مثلا در کمک به دیگران در برداشتن مداد یا خود کاری که از دستشان به زمین میافتاد در بخشیدن پول به بنیاد های نیکو کاری حاضر وداوطلب نبودند

دانشجویان که در ذهن پولدار بودند به هنگام نشستن و راه رفتن از دیگران فاصله بیشتری میگرفتند و در انجام کار های درسی کاملا فردی و انزوایی عمل میکردند تا همکاری و گروهی. نتیجه گیری این پژوهش بطور خلاصه این بود که پول و خدمات اجتماعی در بطن و پایه نوعی رقابت ارثی دارند و رودرروی هم قرار میگیرند زیرا هر کدام به یک سیستم انگیزشی خاص بستگی دارند. کمک به جامعه و اهمییت دادن به روابط انسانی و شخصی نوعی نیاز درونی را ارضاء میکند و تحسین و تشویق به ارمغان می اورد . لذا ادم هائی که با سیستم جایزه و تشویق برانگیحته میشوند مهره های اصلی مدل اقتصادی امریکا و چرخانندگان این چرخه اقتصادی هستند و در راه رسیدن به جایزه خود به راحتی میتوانند گرفتار رفتار های غیر اخلاقی در محیط کار بشوند(رایان)

بانک های سرمایه گذاری، کمپانی های وام و دیگر نهادهای مالی که سهم بزرگی در بحران اقتصادی کنونی دارند ، کارمندان خود را در رسیدن به اهدافی مشخص تشویق و ترغیب کرده اند اهدافی مانند فروش بیشتر وام یا کسب سود بیشتر به هر قیمت در حالی که اقتصاد سالم به جنبه های دیگر شغل و خدمت نیز اهمییت میدهد. بعنوان مثال اموزش و اگاهی مشتری حتی اگر منجر به عدم خرید مشتری هم بشود. این تحقیق نشان میدهد افرادی که فقط برای بدست اوردن موفقییت تشویق میشوند و پاداش میگیرند به این سمت گرایش پیدا میکنند که از کوتاه ترین و اسان ترین راه به مقصود برسند گاه این راه چندان اخلاقی و درست نیست و انهایی که سحت دلمشغول موفقییت و تشویق هستند کمتر به اخلاقی بودن روش خود می اندیشند.
در امریکا ما بجای تشویق و پاداش در مقابل عملکرد درست و سالم نتیجه کار را تشویق کرده ایم انهم به هر قیمت و هر گونه!!!

این شیوه کار در چرخه اقتصاد امریکا سبب شده است که بسیاری از انسانهای حریص به رقابت با یکدیگر بپردازند در حالی که همین افراد در شرایطی دیگر میتوانستند با سیستم انگیزشی خدمت و انسانیت بر انگیخته شوند،

این مقاله به مو ضوع مهمی پرداخته که در بر گیرنده جامعه مهاجر ایرانی میباشد جامعه ای که از فرهنگ کاملا متفاوت امده اند ولی ان چنان مجذوب این سرزمین گشته که بجای اینکه از جامعه مادی گرایانه بهت زده باشند. شگفت زده و شوق انگیز گشته ودر همین سیستم ” هر کی برای خود ” چندان غرق کسب موفقییت و طی مدارج عالی در میدان اقتصاد و اشتغال و غیره گشته که روی فرهنگ میزبان را سفید کرده اند . انجائی که لازم بوده برای مرده هم نسخه بنویسد و بیمه را ” چارج” کند چنین کرده و در کهنسالی زندان را به جای خانه برگزیده انجائی که لازم بوده پول صغیر و کبیر را خورده وبعد ورشکستگی اعلام کرده وانجائی که لازم بوده دارو هایی که تاریخ مصرف ان گذشته به مردم بفروشد فروخته و انجا که باید مواد مخدر می فروخته و خانه ساحلی می خریده چنین کرده.
عزیزان بیاد داشته باشیم که ما از فرهنگی میاییم که همکاری شرط بقا و رعایت همسایه اصل اول زیست در جامعه ما بوده است و برای حریصان و آزمندان هم اجداد ما ارزش چندانی قایل نبودند
این مقاله در مجله ساینس مانیتورچاپ شده بود که ترجمه ان را تقدیمتان میکنم