نگاهی کوتاه‌ به‌ کتاب پنج سال باعبدالله‌ مهتدی»(قسمت چهارم)

عبدالله‌ مهتدی می گویید” حزب دمکرات کردستان ایران ده‌ سال است با رکود روبروشده‌ است، کومه‌له‌ خوب پیش رفته‌)۱۰۰). 
این همان دیدگاه‌ قدیمی حزب دمکرات کردستان ایران است. که‌ سی وچند سال پیش می گفت ما حزب اول هستیم. این گرایش حزب کومله‌ در فردا کردستان قدرتی بدست بگیرید هرجریان سیاسی بخواهد فعالیت داشته‌ باشد باید ازحزب کومه‌له‌ اجازه‌ بگیرد. غیرازآن به‌ سر نوشت سازمان پیکار دچارخواهد شد که‌ سال ۱۳۵۹مقراین سازمان درشهربوکان مورد حمله‌ مسلحانه‌ حزب دمکرات ایران قرار گرفتن. چون ازسیاست حزب انتقاد کرده‌ بودند.
پرسش کننده‌ سوال می کند: حزب دمکرات می خواهد بعنوان یگانه‌ حزب کردستان به‌ رسمیت شناخته‌ شود(۱۰۱).
عبدالله‌ مهتدی “بله‌ درست است این پنچ شش ماه‌ نه‌،بلکه‌ درسی و چهارسالی که‌ گذشته‌ ما خیلی کوشش کردیم تا اتحاد کردستانی و نزدیکی احزاب کردی را به‌ وجود آوریم”
کاک عبدالله‌ درراه‌ کویه‌ برای دیداربا حزب دمکرات کردستان ایران سالی چند بار لاستیک ماشینش را عوض می کند. دوست عزیزحزب دمکراتها به‌ شما اعتماد نمی کنند دلیلش بسیار ساده‌ است. کومه‌له‌ای که‌ ازروز پیدایشش منتقد سرسخت حزب دمکرات بوده است. به‌ جای این همه‌ نرمش در برابر جریانهای راست ایرانی به‌ فکر نزدیکی وهمکاری با رفقای قدیمی خود باش. چون مردم کردستان به‌ این شیوه‌ ازاتحادهای حزبی باور ندارند. فدرالیزم، اتحاد کردستانی،پرچم کردستان، تلویزیون، آنتن ماهواره‌ رادیوکومه‌له‌ را کنارهم ردیف می کنید تا نشان دهید حزب شما در مسابقه‌ با دمکراتها جلو زده‌ است. سیاست حزب کومه‌له‌ درآینده‌ کردستان برنده‌ نیست. بلکه‌ بازنده‌ است. آنقدربه‌ فکر قدرت هستید، مقداری هم که‌ شده‌ به‌ گذشته‌ خود وکومه‌له‌ فکر کنید. هنوز قدرتی ندارید ولی برای رفقای قدیمی خود که‌ پرچم کردستان و فدرالیزم را قبول ندارند خط ونشان می کشید. تلویزیون روژهه‌لات، تلویزیون علی رضانوری زاده‌ است. نه‌‌ دکتر جعفر شفیعی!
عبدالله‌ مهتدی”نگاه‌ کنید دراین چند سال اگر،هیچ خدمت نکرده‌ باشیم، من فکرمیکنم یکی ازخدمت های کومه‌له‌ بعدازشکوفای کارمجدد این بود که‌ روشنفکران واقعی با سیاست واقع بینانه‌ آشتی بدهد”(۱۰۲)
روشنفکرانقلابی اززاویه‌ شما کیست؟ با کدام سیاستهای حزب شما آشتی کردند ؟ آشتی با روشنفکرانی مثل اکثریت وموسوی و کروبی یا اصلاح طلبان درون رژیم، حزب کومه‌له‌ تخت گاز به‌ طرف راست درایران و کردستان پیش میرود. به‌ گرایش راست می گویید نگران نباشید فردای کردستان را برایتان تضمین خواهم کرد. مدالی افتخار به‌ سینی آویزان می کنید. اولین نفری مسله‌ پرچم و فدرالیزم را در جنبش کردستان مطرح کردید. ولی فراموش کردید کومه‌له‌ برسر حاکمیت کارگران و زحمتکشان درکردستان تاکید داشت. بدان جوانان کردستان جدا ازجوانان اروپا نیستند به‌ کتاب های مارکس برای چاره‌جویی روی آورده‌اند مارکسیزم دو بار به‌ میدان مبارزه‌ برگشته است‌.
عبدالله‌ مهتدی”کنگره‌ شش کومه‌له‌ را قبول ندارم من دمکرات را به‌ این شیوه‌ نمی شناسم. اگر یادم مانده‌ باشد قبلا گفتم کنگره‌ شش و اسنادهای کنگره‌ را قبول ندارم. اسناد توسط کاک منصورحکمت و سید ابراهیم نوشته‌ شده‌ است. اگر سید ابراهیم ننوشته‌ باشد ولی ترویج می کرد.(۱۰۵)
این همه‌ مطمئن بودی منصورحکمت و سید ابراهیم خط مشی کومه‌له‌ دراین کنگره‌ عوض می کنند چرا به‌ اروپا برگشتی؟! جای خود دارد اززنده‌ یاد دکترجعفر شفیعی یاد کنم بعداز۲۸مرداد شهربوکان را تخلیه‌ کردیم تعداد زیادی ازمبارزین جمعیت دفاع اززحمتکشان و حقوق ملی خلق کرد (بوکان). درروستاهای “قروچای سه‌ری” قروچای خواری ” و قازانتا ” بدون برنامه‌ مشخص درحال جوله‌ بودیم. هرکس برای آینده‌ خودش خط و نشان می کشید درمیان این جمع ۳نظر شکل گرفت نظر اول میگفت مبارزه‌ مسلحانه‌ جدا ازتوده‌ است. باید برویم در کارخانه‌ها کارگران را آگاه‌ کنیم. و ازطریق آنها رژیم جنایتکار اسلامی را وادار کنیم. که‌ ازکردستان بیرون بروند. نظردوم می گفت میرویم به‌ منطقه‌ سردشت درآنجا منطقه‌ آزاد را برای خودمان حفظ می کنیم. از آنجا نیروهای رژیم را برمی چینیم. وکردستان را ازشر رژیم جمهوری اسلامی خلاص می کنیم. نظرسوم دکترجعفر بود می دانست این همه‌ حرف زدنها برای آن است که‌ اززیربار مسولیت فرار کنند. گفت: من بعنوان یک کومه‌له‌ای به‌ مردم قول دادم. درشرایط سخت کنارشان باشم. تنهایشان نمیگذارم. خالخالی جلاد ازطرف خمینی سردسته‌ جلادان به‌ کردستان آمده‌ دسته‌، دسته‌ جوانان ما رااعدام می کند.فردا که‌ فضای بازسیاسی پیش آمد ما با چه‌ رویی برگردیم . وچه‌ حرفی برای گفتن داریم بگویم!
البته‌ آن زمان کومه‌له‌ مثل اسب جوان سرکشی که‌ حاضر نبود به‌ کسی سواری دهد. ولی شماها افساراین اسب جوان را گرفتی کسی را سواربراسب کردید که‌ سوارکار نبود. درشرایط حساس وسرنوشت ساز،سوارکار اسب را رها کرده‌ تا گرگ‌ها آنرا لت و پار کنند .
عبدالله‌ مهتدی” همیشه‌ مخالف جنگ با حزب دمکرات بودم” (۱۰۷-۱۰۸)
بعداز آنکه‌ حزب دمکرات جنگ را به‌ کومله‌ تحمیل کرد. شما مخالف جنگ نبودید بلکه‌ موافق بودید. یادت هست که‌ ۱۵نفر ازپیشمرگان کومه‌له‌ ازجنوب کردستان درحال انتقال رفقای زخمی و مریض به‌ اردوگاه‌ مرکزی بودند. درمنطقه‌ بانه‌ سیسارک و چومان به‌ دام حزب دمکرات کردستان ایران افتادند. تعدادی ازاین رفقا دراولین درگیری جانباختند. و باقی رفقا توسط افراد حزب دمکرات دستگیرمیشوند. و به‌ شیوه‌ای بسیارفجیع تیربارانشان می کنند.ما تمرکز مکریان کومله‌ دراردوگاه‌ مالومه‌ کردستان عراق درحال استراحت بودیم. که‌ خبردرگیری با حزب دمکرات درروستای سیسارک و چومان منطقه‌ بانه‌ پخش شد. جلسه‌ ای برایمان گذاشتی وگفتی حزب دمکرات یک پل ازپیشمرگان ما را شهید کرده‌ باید درسی به‌ حزب دمکرات بدهیم که‌ هیچ وقت فراموش نکند. ما کمونیست هستیم اگر دراین راه‌ همه‌ ما بدست حزب دمکرات شهید بشویم نسل آینده‌ بعدازصد سال ازکنارگورستان ما رد شوند میبیند روی سنگ قبرما نوشته‌ شده‌ اینها کمونیست بودند و بدست بورژوازی کرد جانباختند. سر تعظیم برایمان فرود می آورند.
پرسش کننده‌ سوال می کند” کومه‌له‌ مزدوران محلی را درخود جا نمیدهد؟
کاک عبدالله‌ مزدوری که‌ اگر گناهی درکارباشد نه ‌خیرنباید این کار را بکنیم”(۱۱۱)
کاک عبدالله‌ سیاست به‌ کار میبرد که‌ میان مزدوران رژیم تزلزل به‌ وجود آورد. وقتی که‌ مزدوری‌ ‌بدست پیشمرگان کومه‌له‌ دستگیرمی شد. اولین چیزی که‌ می گفت بی گناهی خود بود. توفیق گرژالی چند سال درصف کومه‌له‌ بود خود را تسلیم رژیم کرد دو بار به‌ صف کومه‌له‌ برگشت و اعتماد تشکیلات را بدست آورد. همین که‌ فرصتی ‌ پیدا کرد رفیق صدیق کمانگرعضوکمیته‌ مرکزی کومه‌له‌ چهره‌ محبوب منطقه‌ جنوب کردستان را ترور کرد. چیزدیگر را بگویم ۲۰۰۶عثمان خلیلی عضو کمیته‌ امنیت اردوگاه‌ که‌ رفت و آمد افراد غیر اردوگاهی را زیرنظر داشته‌. کسی به‌ اردوگاه‌ مراجعه‌ می کند که‌ مشکوک است. و مسله‌ را با شما واعضای کمیته‌ مرکزی درمیان می گذارد که‌ با عصبانیت کاک فاروق بابامیری روبرو می شود. بعد عثمان خلیلی ازقدرت تشکیلاتی برای جلوگیری ازورود این فرد به‌ اردوگاه‌ استفاده‌ می کند. شماها درمقابل عمل انجام شده‌ قرارمی گیرید به‌ دستور کمیته‌ مرکزی فرد مزبورازبیرون اردوگاه‌ درماشین تشکیلات صورتش را می پوشانید که‌ وانمود کنید ‌از افراد تشکیلات مخفی است تا کسی جلوش را نگیرد. اگر لازم باشد دراین مورد بیشترتوضح می دهم .
دوباره‌ با مهارت بیشترسوال اول به‌ شیوه‌ دیگری طرح میشود. مزدور البته‌ مزدور است . گناهکار یا بی گناه‌ ندارد آنها به‌ رژیم خدمت میکنند”(۱۱۲)
کاک عبدالله‌ قطعا نباید درصف کومه‌له‌ جا داشته‌ باشند”درضمن ترازوی عدالت بدست میگیرد، گناه‌ مزدوران را بررسی میکنید. کسی که‌ پرتقالی دزدیده‌ وکسی بانک زده‌ یا کسی تو گوشی کسی زده‌ با کسی که‌ انسان کشته‌ مثل هم مجرم نیستند.
سوال اینجاست این ترازوی شما چرا یک چشم دارد؟ که‌ تاریخ کومه‌له‌ را مینویسد عثمان موسوی اهل روستای تیکان تپه‌ که‌ مدتی درصف پیشمرگان کومه‌له‌ علیه‌ جمهوری اسلامی مبارزه‌ کرد او هم مثل خیلی ها ازادامه‌ مبارزه‌ خسته‌ شده‌ ازبی افقی خود را تسلیم رژیم کرد .بعداز مدتی ازروستای خودش بیرون می آید با چه‌ نیتی برای من معلوم نیست درروستای (سرچاوا) وقتی پیشمرگان به‌ روستا می آیند ازترس یا از خجالتی خود را در طویله‌ ای روستایان قایم می کند ولی تشکیلات از حضور او درروستا خبر دار میشود دستگیرش می کنند. می گوید که‌ پشیمان شده‌ دوبار داوطلب پیشمرگایتی است. سرنوشتش چیزی شد که‌ نباید می شد. ولی توفیق گرژالی به‌ آسانی دو باربه‌ تشکیلات بر میگردد تحویلش میگیرند و بعد کاک صدیق کمانگر را ترورمیکند.
عبدالله‌ مهتدی” بحث مارکسیزم،و دیکتاتوری پرولتاریا ازبرنامه‌ ما بیرون آورده‌ شده‌. پیوندمان را ازمارکسیزم بریدیم”(۱۳۵)
خاک به‌ چشم مردم میریزید، میترسانید اگردورتشکیلات کمونیستی جمع شوند به‌ دیکتاتوری منجرمیشود. برای آنکه‌ به‌ دیکتاتوری نیانجامد بیاید ازعدالت اجتماعی صحبت کنید. من جای دیگرچند سال پیش دریک نوشته‌ کوتا ه‌ خطاب به‌ شما کاک عبدالله‌ گفتم عدالت اجتماعی که‌ میگویید همان خطی است جورج بوش دوم برای خاورمیانه‌ درپیش گرفته‌ است. با یک تیردو نشانه‌ میزنید . یکی خاک به‌ چشم کارگران و زحمتکشان میریزید ،دوم میخواهید به‌ دولت امریکا بگوید عدالت اجتماعی من که‌ ازیش صحبت میکنم همان عدالت اجتماعی ایست که‌ امریکا ‌درمنطقه‌ در حال انجامش است.ازطرف دیگر میخواهید بگوید دیکتاتوری پرولتاریا یعنی خشونت. دولتهای که‌ به‌ اسم دولت سوسیالیستی بر مردم حاکمیت کردند کومله‌ هیچ وقت این دولتها را سوسیالیست نه‌ دانسته‌.‌ ولی این را بدان مقاله‌ای چرا” مارکس ” بازخوانی می شود؟ در روزنامه‌ گاردین ترجمه‌: نسترن احمدی برگرفته‌ از: دنیای اقتصاد.(www.vatandar.at) به‌ نظرناشران و کتابفروشان آلمان، کارل مارکس باردیگربازگشته‌ است.آثارمارکس این روزها به‌ سرعت و درابعاد بی سابقه‌ای به‌ فروش می رسد. دلیل علاقه‌ به‌ آثارکارل مارکس، بحران اقتصادی اخیردرجهان وآلمان اعلام شده‌است. به‌ گفته‌ یورن شوترومپف، بخش اعظم خریداران آثارمارکس، نسل جوان دانش پژوهان و پژوهشگران هستند ، که‌ اخیرا در یافته‌اند وعده‌های نئولیبرالیسم (لیبرالیسم نو) برای به‌ ارمغان آوردن خوشبختی برای بشریت، حقیقت ندارد. اقتصاد وسیرنزولی آن پرسش های بسیار زیادی را در ذهن نسل جوان و تحصیل کرده‌ ایجاد کرده‌ که‌ کسی پاسخی برایشان ندارد. اینک آنان نیز پاسخ پرسش هایشان را در کتاب های مارکس جستجو میکنند. کتابفروشی ها درآلمان،افزایش آثارکارل مارکس را تائید می کنند و می گویند فروش کتاب های وی حداقل سه‌ برابر شده‌است. این افزایش ناگهانی در فروش کتاب های مارکس تنها سود مالی را درپی ندارد. این پیشامد برای تئوری پردازان و فیلسوف های مارکسیت این زمنیه‌ را فراهم آورده‌ که‌ درمهلت پیش آمده‌ حرف های خود را دو باره‌ بزنند.
منابع:
۱٫ پنج سال با عبدالله‌ مهتدی.ص،۱۰۰
۲٫ همان منبع.ص،۱۰۱
۳٫ همان منبع.ص،۱۰۲
۴٫ همان منبع.ص،۱۰۷-۱۰۸
۵٫ همان منبع.ص،۱۱۱
۶٫ همان منبع.ص،۱۱۲
۷٫ همان منبع.ص
۱۹|۱۲|۲۰۱۲هانوفر آلمان