سالی که گذشته وسال جاری سال پر امید به انقلابات پرولتری اما با سوالات بسیار؟؟؟؟

سالی جاری سالی نگران کننده، پر ازوحشت وسالی بحرانی برای سرمایه داری در عرصه جهانی وسالی پر از نا امیدی ویاس برای راستها ورفرمیستهایی که نوحه سرایی در ردانقلابات اجتماعی پرولتری می کردند بود.

از سوی دیگربرای جنبشهای اجتماعی ،طبقه مزدبگیر ضد سرمایه جهانی وچپ کارگری و همچنین جنبشهای ضد دیکتاتوری، سالی پر هیجان وامیدوار کننده بود.سال جاری در واقع سالی بود ،که امید وآرزوها را به مارکس وانگلس وانقلابات اجتماعی پرولتری بالا برد وخاک خجالت به چشم راستها ورفرمیستهایی مثل توده ای ها،اکثریتی ها وهم پالگیهای آنها درسطح جهانی و بخشی از افراد ویا جریاناتی که به مارکسیسم پشت کردند وبه سوسیال دمکراتهای رفر میست وضد انقلاب روی آوردندپاشید.سال گذشته ارزش اضافی و سود سرمایه جهانی شدیدا زیر ضربه مبارزات مزد بگیران ضد سرمایه وجنبشهای اجتماعی قرار گرفت ولطمات زیادی به سودوانباشت سرمایه وارد نمود.حرکت جدید سرمایه یعنی گلوبالیزاسیون،که بر اساس ضرورت درونی و بعنوان آلترناتیو جدید حتی نه اینکه آرامش مقطعی نیافت،بلکه با جنبشهای عظیم ،ضد سرمایه داری وضد دیکتاتوری روبرو شد، که بر اساس نبود آگاهی طبقاتی اجتماعی این جنبش دوباره شکست خورد.واما سال ۲۰۱۱ و۲۰۱۲ از این زاویه قابل توجه است ،که سرمایه جهانی از درون مورد حمله قرار گرفت.در فرانسه بیش یک میلیون کارگربرای جلوگیر از حد اقل سن باز نشستگی خیابانهارا اشغال کردند.مزد بگیران ضد سرمایه در یونان،انگلیس،ایتالیا،پرتغال ، اسپانیا وبلژیک وجنبش وال استریت در نیویورک و…به اعتراضات ضد سرمایه داری در کارخانه ها وخیابانها ادامه دادند وجنبش کارگری اسپانیا ،پرتغال ، ایتالیا و اسپانیا با مبارزۀ خود هنوز کار خانه ها وخیابان ها را در ترک نکرده اند . این مبارزه در خاور میانه وآفریقا بشکل یک جنبش اجتماعی ضد دیکتا توری به جنبش ضد سرمایه داری در اروپا وبخشا آمریکا پیوسته است.واما تنشهای درونی سرما نه اینکه تخفیف پیدا نمیکند،بلکه عمیق تر می شود اما شدت بحرانها از چه سالی شروع شد؟سرمایه جهانی در مقطع کنونی به سرمایه کره عرض تبدیل شده است.این مقوله بوسیله تئوریسینهای بورژوازی دراواخر دهۀ ۸۰واوایل دهۀ ۹۰ اعلام شد.اعلان این موضوع زمانی بود که سرمایه جهانی شاهد سومین بحران اقتصادی جهانی در ۱۸-۲۰ سال گذشته است.این بحرانهای دوره ای نتیجۀ تضاد وتنشهای درونی خود مقوله کارو سرمایه یعنی افت وخیز های مبارزه طبقاتی بین دوقطب متضاد درونی سیستم جهانی کار وسرمایه است. حرکت وروند مبارزۀ طبقۀ کارگر بعداز سال ۱۹۹۰در اروپا یعنی فرانسه،آلمان،بلؤیک اسپانیا و…ودر آسیا (تیگراشتاتن)مثل کرۀ جنوبی ،اندونزی وسنگاپورو..خود نشاندهندۀ حاد شدن این بحران بود. اما سرمایۀ گلوبال برای تخفیف این بحران به حرکت جدیدی دست یافت .گلوبالیزاسیون به مفهوم پیوند سرمایه های بزرگ فرا ملیتی وجهانی وتبدیل شدن این سرمایه به کنسرن های عظیم،تأمین نمودن امنیت جهانی برای سرمایه وروابط بازرگانی نوین ،در واقع عرصۀ دیگری را برای خود باز نمود،اما در ضمن عرصه جدیدی را هم درمبارزۀ طبقاتی مزد بگیران ضدسرمایه باز کردوبا این کار انقلاب جهانی را ممکن تر ساخت.اگر درگذشته سرمایه داخلی ویا ملی پیوند واتحاد خود کنسرن های عظیم داخلی رابرای رقابت با کنسرن های کشورهای دیگر انجام میداد،امروزه سرمایه گلوبال میرود تا اتحاد وپیوند را با سرمایه های بین المللی ایجاد کند.بعنوان مثال:فوزیون ویا اتحاد دایملر بنز با کرایزلر،نیسان با فِرُد ،زیمنس ووستینگ هاس،وشرکت آمریکایی موتوررولا بوسیلۀ شرکت نوها ومیکروچیپ در آلمان درسدنوهمچنین کنسرن آمریکایی جنرال موتوروکارخانۀ ماشین سازی دوو کره ای که با هم ایجاد کارخانۀ اتوموبیل سازی در اوکرائین را برنامه ریزی کردند،که در آینده ما با مثالهای این چنینی زیادی روبرو خواهیم بود.اما نباید فراموش نمود،که وضعیت کنونی سرمایه همانطوری که بیان شد تحت تأثیر جنبشهای دهۀ ۹۰وجنبشهای مبارزاتی در سالهای اواخر دهۀ۷۰ که تا اواسط دهۀ۸۰ برای کاهش ساعت کار از ۴۰ساعت کاردرهفته به۳۰و۳۵ ساعت کار درهفته در اروپا وبخصوص جنبش ۳۵ساعت کار در آلمان که به ۵هفته اعتصاب کارگران متال در آلمان انجامید و تحت تأثیرفشاراین مبارزات وهمچنین جنبش های مطالباتی در کشور های صنعتی جهان سرمایه روندوپروسه استثمار در جهت سرمایه ثابت تغییردهد.

شدت جهت گیری سرمایه به سوی سرمایه ثابت یعنی سرعت بخشیدن به نابودی خویش
اگردرگذشته روند وجهت سرمایه جذب بیشتر سرمایه متحرک یعنی نیروی کار وبوجود آوردن جایگاه کاری وبرای ارزش افضائی بیشتری بود، اما برآمد مبارزۀ طبقاتی وضرورت تاریخی رشد سرمایه ثابت شدت بخشید . در دهۀ ۸۰ تئوریسینهای سرمایه داری شروع اتوماتیزه وروباتیزه شدن جایگاهای کاری را به عنوان ختم مبارزه طبقاتی اعلام کردند، اما این روند مبارزۀ طبقاتی را تخفیف داد ، بلکه به گورکن خود سرمایه تبدیل شده وباعث از بین بردن میلیونها جا یگاه کاری در سطح کشور های صنعتی جهان شده است،که تنها دراروپا بیش از ۲۵ میلیون کارگرویا مزد بگیران ضد سرمایه بیکار وجودارد.خیل بیکاری هرساله نه اینکه کم نمی شود بلکه زیاد تر میشود وسرمایه قدرت جذب خیل عظیم بیکاری را نخواهد داشت. بر همین اساس از سوی سرمایه بعلت مدرنیزه ورباتیزه کردن جایگاهای سیستم ومتدهای تولیدی ، تولید وفراوردها آنقدر آنبوه هستند که بر اساس پایین بودن سطح دستمزدها و بیکاری عظیم در سطح کشورهای صنعتی جهان فراوردههای تولیدی اجبارا باقیمتهای ارزانتر به مصرف میرسند،واین روند وشیوۀ تولیدی باعث گرایش نزولی نرخ سود می گردد،یعنی حرکتی که نه اینکه باعث بیکار سازی شد،بلکه حرکتی که در آخر گریبان خود سرمایه را در عرصۀ جهانی گرفته است.واما برای بیان مناسبات فوق در زیربه توضیح خلاصه وار ترکیب ارگانیک سرمایه می پردازم.
ترکیب ارگانیک سرمایه
نسبت سرمایه ثابت به سرمایه متغیر راویا نسبت سرمایه به کاررفته در وسائل تولیدومزدکارگران را ترکیب ارگانیک سرمایه می نامند.
اما ترکیب ارگانیک سرمایه یعنی نسبت سرمایه ثابت به سرمایه متحرک چه نقشی را داراست؟
اگرمقدار سرمایه بکار رفته در وسایل تولید وماشین الات در روند تولید روبه افزایش باشد وسرمایه متغیر یعنی نیروی کار رو به کاهش ،می تواند ارزش اضافه بالا رود،ولی سود گرایش روبه پایین داشته باشد،زیرا همان طوری که می دانیم ارزش اضافه با ساعات کارغیرلازم محاسبه میشود وسود بدین شرح : درواقع در صد سود از تقسیم ارزش اضافی به سرمایه متحرک یعنی نیروی کار +سرمایه ثابت ودر صد ارزش اضافی از تقسیم ارزش اضافی به سرمایه متحرک یعنی ارزش نیروی کار حاصل می شود.یکی از قوانینی که روی سود تأثیر دارد قوانین رقابت آزاداست ،که اگرسرمایه صاحب کالای مشخصی توانسته باشد رقابت را به سود خود پیش ببرد سودسرمایه بالامیرود،وبرخلاف این روند سود پایین است که روند آخری در بردن سود سرمایه جهانی بیشتر صادق است، از این جهت است که مارکس درمورد گرایش نزولی نرخ سود نظر مشخص خود را بعنوان تناقض درونی سرمایه بحث می کند.
از نسبت فوق چنین نتیجه می شود که نرخ سود همواره از نرخ ارزش اضافی کمتر است.اما قوانینی که روی درصدسودتأثیرمیکزارند با قوانینی که تأثیربرارزش اضافی می گزارند فرق دارند.

P=m/C
P=درصدنرخ سود
m=درصد ارزش اضافی
C=c+v=سرمایه متحرک+سرمایه ثابت
نرخ ارزش اضافی=m/v

اما بر اساس اصل دیالکتیک وتحول درون پدیده ها وقتی یک سر تضاد در درون پدیده تغییر می کند،ضرورتا بر اساس تحول دیالکتیک در سر دیگر تضاد تحول وتغییر ایجاد میشود.بر این اساس
وقتی سرمایه دار وسایل تولید و ماشین الات را مدرنیزه می کند وسهم بیشتری از کل سرمایه به این بخش از سرمایه می پردازد،در بخش دیگر یعنی متد وشیوۀ کار تغییر کرده وبر اساس این تغییرات سرعت کار ،درجۀ استثماروارزش اضافه بالا می رود واز این جهت بار آوری تولید در این لحظه رشد بسزایی می کند،وتولید توده ای می شود و در نتیجه مشکل فروش فراورده های تولیدی برای سرمایه دار ایجاد می شود،سرمایه مجبور به رقابت میشود وبرای این که رقیب خودرا از میدان فروش کالا بیرون کند مجبور است که کالاهای تولید شده را ارزانتر بفروشد ونتیجۀ این رقابت ها گرایش نزولی نرخ سود رادامن میزند.در اینجا باید توضیح دهم ،که بابا لارفتن ارزش اضافی یعنی با بالا رفتن کار اضافی،حتما سود هم بالانمی رود نه اینطور نیست،زیرا میتواند ارزش اضافی یعنی کارغیرلازم بالارود ولی سود نزول کند. اما قوانین دیگری که تأثیر بر گرایش نزولی نرخ سود داردقوانین مبارزه طبقاتی است.بابالابودن مبارزه طبقاتی مثل پائین آوردن ساعات کار،بدست آوردن مزد بیشتروبهتر نمودن شروط کار.اینها مقولاتی هستند که در گرایش نزولی نرخ سود تأثیردارن.اما اگرسطح مبارزه طبقاتی وآگاهی طبقه کارگرویا مزد بگیران ضدسرمایه پایین باشد،یعنی جامعه در حال رکود(افت مبارزه طبقاتی)،در این وضعیت سرمایه دچار بحران حاد نیست ومی تواند بعنا وین مختلف سود سرمایه را بالا ببرد.مثل بالا بردن درجه استثمار،بیکار سازی، بالابردن ساعات کار، بالا بردن رقابت بین کارگران ،و….این مقولات دربالا بردن ارزش اضافه وسود مؤثرن.تنهاوضعیت ممکنه برای بالابردن سودسرمایه زمانیست،که دست مزدهارا پایین آورد.این عمل مساوی باپایین آوردن سطح استاندارد زندگی انسانهای مزد بگیر ضد سرمایه می شود،که این اقدام ازسوی جامعه مشترک اروپای سرمایه داری بعنوان تأمین سود شد.در واقع اروپای متحدچیزی بجز اتحاد سرمایه ملی اروپا نیست(بخشی از سرمایه گلوبال جهانی) ۰۳٫۱۰٫۲۰۱۲
ادامه دارد
behramgy@gmx.de