از سوراخ سکتاریسم “رشید شبانگام” تا شتر سواری دولا دولای رضا کمانگر

بدنبال اطلاعیه از حزب حکمتیست در دفاع از کار مثبت اتحادیه آزاد کارگران مبنی بر جمع آوری امضا علیه پایین بودن دستمزد کارگران٬ دو نفر یکی زیر نام ” رشید شباهنگام ” از حزب کمونیست کارگری و دیگری رضا کمانگر از دوستانی که حزب ما را ترک کردند ” به افشاگری” از کار ما پرداخته اند. در مورد این “افشاگریها” چند نکته لازم را به اطلاع برسانم.
اگر از ادعاها و فرهنگ و ادبیات شایسته خودشان بگذریم٬ بحث مشترک این دو نفر این است که “چگونه حزب حکمتیست اتحادیه آزاد را تشکل کارگری نمیداند و همزمان از اقدام آنها دفاع میکند”. هر دو نفر با “کشف” این تناقض فرصت را غنیمت شمرده و خرجینی اهانت و ادعاهایی پوچ و بی پایه به حزب حکمتیست پرتاب کرده اند.
حزب حکمتیست رسما اعلام کرده است که نه تنها اتحادیه آزاد کارگران که جمع فعالینی که به نام کمیته هماهنگی و کمیته پیگیری فعالیت کرده یا میکنند٬ هیچکدام تشکل کارگری نیستند. از نظر ما تشکل کارگری تشکل محل کار و زیست است و این نهادها و کمیته ها و … با هر نیتی که دارند و با هر تلاشی که میکنند٬ نماینده هیچ مرکز کارگری٬ مرکز تولیدی و خدماتی یا محله کارگری را نمیکنند. اما برای حزب ما چنین موضع اصولی دلیلی بر نفی هر کار ارزشمند و مثبتی نیست که کمیته هماهنگی٬ اتحادیه آزاد٬ فعالین آنها٬ یا هر جمع و نهاد دیگری بکنند. اتحادیه آزاد مبتکر کار ارزشمند جمع آوری امضا علیه دستمزدهای پایین کارگران بوده است. حزب حکمتیست هم این تلاش و اقدام را مثبت ارزیابی کرده است و هزار بار دست این دوستان درد نکند. ما با همه ارزشی که برای این اقدام قائلیم٬ نه چک سفیدی به کسی داده ایم و نه تردیدی در موضع خود داریم. کارگرانی که همین تومارها را امضا میکنند هم عینا مانند ما در امری دخالت میکنند که به نفع زندگی و مبارزه شان است، بدون اینکه به این نهاد پیوسته باشند. اصلا نه تنها اتحادیه آزاد٬ بلکه فردا ۴ دانشجو راه بیفتند و در دفاع از افزایش دستمزدها طومار جمع کنند٬ بطور قطع همچنانکه از اقدام اتحادیه آزاد دفاع کردیم٬ بدون هیچ حسابگری از کار این دانشجویان هم دفاع میکنیم٬ بدون اینکه مدال تشکل کارگری به آنها بدهیم.
مشکل اما تناقض موضع ما نیست٬ مشکل نگرش عقب افتاده و غیر اجتماعی حزب کمونیست کارگری و فعال آن (“رشید شباهنگام” که معلوم نیست کدام یک از رهبران این حزب پشت این امضا است) است. برای چپی که دنیا را از سوراخ منافع حقیر گروهی و سکتی خود میبیند٬ این موضع پر از تناقض است. نگاه خود آنها نه بر اساس پایه ای اصولی٬ نه بر اساس سود و زیان طبقه کارگر که بر اساس دوری و نزدیکی های سیاسی و حسابگریهای حقیرانه ای استوار است که تنها و تنها مختص گروهای حاشیه ای و سکتهای ایدئولوژیک است. بر اساس این نگرش “هر کس با من نیست دشمن من است”. در این نگرش هیچ پراتیک واقعی له یا علیه طبقه کارگر٬مبنای دوری و نزدیکی به هم نیست٬ و هر کس با موضع سیاسی شما مخالف بود٬ نه تنها کار مثبتش رسمیتی ندارد٬ بلکه به عنوان دشمن٬ طرفدار حکومت٬ احمدی نژادی و … معرفی میشود. و در این میان حزب جناب “شباهنگام” انصافا از مجاهدین خلق هم جلو زده است.
اما و در این میان رضا کمانگر مشکلاتی فراتر از فعال حزب کمونیست کارگری دارد. اگر آن حزب در ٧ سال گذشته مبلغ دشمنی هیستریک با ما بوده است٬ آقای کمانگر نمیتواند این راه را یکشبه آنهم به بهانه موضع رسمی حزب حکمتیست در مورد اتحادیه آزاد و علاوه بر این به نام “حزب حکمتیست” طی کند. کاری که در تلاشی ناشیانه و ناموفق و با ادبیاتی از همان قماش حزب کمونیست کارگری علیه ما کرده است. اینکه تشکلهایی مثل اتحادیه آزاد٬ کمیته هماهنگی و.. تشکل کارگری نیستند٬ موضع رسمی و مصوب حزب حکمتیست است.
آقای کمانگر به جای کار غیرعاقلانه تاختن به ما و تکرار ادعاهای کهنه دیگران٬ بهتر است اول تکلیف خود با مصوبه رسمی حزب حکمتیست را روشن کند که بعد از رفتنشان در کنگره شان٬ ظاهرا پایبندی خود را به آنها اعلام کرده اند. رضا کمانگر در کنگره جمعشان به عنوان نماینده و بعد از کنگره به عنوان عضو کمیته مرکزی انتخاب شده اند. عضو کمیته مرکزی که کنگره حزبش اعلام کرده است٬ به سیاستها و مصوبات تا کنونی حزب حکمتیست “پایبند” است و فردایش علیه همان مصوبات در کنار دوستان جدیدشان به ما میتازند. تاختن به حکمتیست ها، سالهاست کار چپ بورژواست. پیوستن شما به آنها هم ابدا ایرادی ندارد، اما در این وسط توقع رعایت سطح معینی از پرنسیب نباید خیلی دشوار باشد.
رضا کمانگر شاید متوجه نیست که حزب حکمتیست در میان دوست و دشمن با سیاستهایی تداعی میشود٬ و نمیتوان نام حزب را به گردن حزب جدید خود آویزان کرد٬ با آکربات بازی در کنگره اعلام کرد که هنوز مدافع سیاستهای رسمی آن حزب هستند٬ و از فردا علیه حزب حکمتیست به جرم دفاع از همان سیاستها شمشیر کشید و تاریخ ساخت. مشکل رضا کمانگر تناقض بنیادی در حزبی است که به اسم “حکمتیست” اعلام تولد کرده و هر روز یکی از آن حزب٬ علیه سیاستهای مصوب حزب حکمتیست٬ در کنار مخالفان هیستریک ما قلم میزنند.
رضا کمانگر به جای فحاشی به ما بهتر است اول تکلیف حزبش را به آن تاریخ و مصوبات آن و از جمله موضع حزب در مورد این نهادها و کمیته ها روش کند. نشان دادن مقاله در نقد جهتی که به ظاهر “مورد تصویب” کنگره تان است٬ آنهم در نشریه رسمی حزبتان٬ دیگر دو بار مشکل است. اگر من فحاشیها و پرونده سازی های رضا کمانگر را در کنار بقیه شیرینکاریهای حزبش به عنوان تلاش سبک در یافتن دوستانی در میان چپی که در فحاشی به ما تاریخی دارند بگذارم٬ اما ریاکاری حزبش و اعلام وفاداری با سیاستهای حزب حکمتیست وزنه سنگینی بر گردنشان است که خلاصی از آن چندان راحت نیست. این ماجرا دیروز مجبورتان کرد موضع درست حسین مرادبیگی در نقد نظرات پرو ناتویی حمید تقوایی در مورد سوریه را در ستون آزاد سایت تان بگزارید٬ و گلایه نامه به رهبری حزب کمونیست کارگری در مورد “برخورد غیرسیاسی” مصطفی صابر به حسین مرادبیگی٬ بفرستید٬ حزبی که ٧ سال است علیه ما فحاشی میکند. حل مشکل شتر سواری دولا دولای شما و حزبتان٬ کمی انصاف٬ تعقل و تعمق است نه تاختن به ما.
aso_fotuhi@yahoo.com
۲۰۱۲/۱۰/۰۳