تحرک جدید نژادپرستان در کشور سوئد

مبارزه علیه راسیسم از مبارزه علیه فاشیسم جدا نیست.
را سیسم در اروپا تبدیل به وجهی عریان از ایدئولوژی غالب شده و در سطح قوانین و سیاستهای رسمی و عملی؛ و فرهنگ و روانشناسی عمومی تثبیت شده است. اگر نیرویی مترقی و انسان گرا با مبانی حرکتی رادیکال و نو وارد صحنه نشود؛ راسیسم و فاشیسم و حاملین آن یکه تاز میدان میشوند و دیگر هیچ چیز جلودارشان نخواهد بود که هر گونه توحشی از خود بروز دهند. تنها راه مقابله با راسیسم حضور فعال طبقه کارگر در صف اول این مبارزه است. بحران اقتصادی حاضر که دولتهای اروپائی با سرپوش گذاردن بر علل واقعی کاهش خدمات اجتماعی و رفاهی و با تبلیغات نژادپرستانه سعی میکنند پناهجویان و پناهندگان را مسبب این وضع قلمداد کنند.
راسیسم و راسیستها از سیاستهای دست راستی دولت حاکم تغذیه میکنند. سیاستهای ضد انسانی و ضد پناهندگی و رشد احزاب دست راستی موجب شد که نژادپرستان و نئونازیستهای سوئدی در انتخابات سال ۲۰۱۰ بر پایه بیگانه سیتیزی و دشمنی با امر پناهندگی وارد پارلمان شوند. قوانین ضد پناهندگی و ضد انسانی دولت ناشی از گرایش راسیستی حکومت است. این اعتراضات و تظاهراتها نمایش قدرتمندی در مقابل موج فزاینده راسیسم بوده. راسیسم و فاشیسم توسط سرمایه داران حمایت و رهبری میشوند. و تنها با سازماندهی طبقه کارگر و نیروهای آزادیخواه و برابری طلب و مترقی میتوان موج رو به افزایش شکل گیری راسیسم و ابراز وجود و حملات راسیستی را در هم شکست. وظیفه همه پناهندگان و پناهجویان است که برای خفه کردن نژادپرستی به نیروهای ضد نژاد پرستی بپیوندند و علیه توحش و بربریت این نظام دست به مبارزه بزنند. کسانیکه مدافع حقوق دمکراتیک، حق تجمع و بیان فاشیستها و نژادپرستان هستند یا طرفدار این آدمکشان هستند و یا احمق. آنچه که در استدلال این جریانات به عمد سرپوش گذاشته میشود، رشد راسیسم و نژادپرستی به برکت وجود همین « دمکراسی» است. مدافعین آزادی فعالیت نژادپرستان نشان دادند که کمترین ارزشی برای جان انسانها، از خارجی گرفته تا فعالین کارگری و زنان و همجنس گرایان و تمامی کسانی که مورد تهدید نژادپرستان و فاشیستها هستند قائل نیستند.
دمکراسی مورد ستایش این جریانات تا کنون ظرفیت ضد انسانی خود را نه فقط در سوئد، بلکه در همه جا با بالا بردن هزینه زندگی، بیکارکردن مردم، گرسنگی، جنگ، روی کار آوردن احزاب راست و افراطی و دامن زدن به تنفر و دشمنی ملی، قومی و سلاخی روزانه انسانها به نمایش گذاشته است. در دمکراسی که هر روزه حقوق شهروندان زیر پا گذاشته میشود، راسیسم و نژاد پرستی نه فقط قابل تحمل، بلکه ضروری هم هست. نژادپرستان و فاشیستها زبان خوش سرشان نمیشود. اینها دستجات اوباش هستند و اقدامات باند سیاهی و ایجاد رعب و وحشت بخصوص علیه چپ جامعه؛ جزو سرشت آنها است. رژه و ابراز وجود این دستجات را باید عقب راند. افضات سیاسی و استدلالات و ادا و اطوار دلقک وار بجای خود؛ اما روشهای باند سیاهی این دستجات را باید جدی گرفت. علیه این دستجات و جریانات اقدامات حمایتی و سیاسی مردم در خیابنها از اهمیت بسیار بیشتری برخوردار است. باید همه مطبوعات و دستگاه افکار عمومی را بسیج کرد. نفس راسیسم و این اوباشان را رسوا کرد و حقانیت چپ جامعه را جلوی چشم جامعه گرفت. هر نوجوان سمپات این جریانات باید ببینند که با هر همراهی با این دستجات باند سیاهی مایه رسوایی است. همچنین باید به مقاومت علیه نژاد پرستی و راسیسم در محل کار روزانه جان تازه دمید. باید از اتحادیهای کارگری و دیگر تشکلها و از تک تک سازمانها؛ نهادهای انسان دوست و آزادیخواه و برابری طلب و ضد نژاد پرستی بخواهیم که به جنبش ضد راسیست و فاشیست بپیوندند. باید با آموزش و اعمال زور علمی و قاطع و کافی، نکبت نژادپرستی و فاشیسم را از صحنه خیابان، مدرسه، کارخانه، دانشگاه و محل سکونت مردم پاک کرد. همه اینها نشانگر این است که عملکردهای نژادپرستانه منشاء سیاسی دارد؛ که گاه خود را از طریق هجوم های فردی خیابانی؛ در محیط تحصیلی؛ ورزشی؛ کاری؛ یا ترور سازمان داده شده فاشیستی با حمایت احزاب دست راستی دولت حاکم و سرانجام در امور دولتی اداره مهاجرت سوئد بر پایه ارتجاعی بیگانه ستیزی قرار است با سخت تر کردن سیاست پناهنده پذیری؛ ندادن اجازه تحصیل؛ کار و سفر؛ سکونت اجباری ؛ دیپورت علیرغم میل باطنی پناهجویان به جهنم های دیکتاتوری و جنگ زده؛ و طبقه بندی انسانها و تبعیض نژادی و تفرقه ای که بورژوازی بین انسانها برقرار میکنند.
در مقابل این ترفندها و جدایی تفکیک انسانها باید انگشت بر یگانگی و وحدت منافع کارگران و انسانها از هر ملیت و نژاد گذاشت انسان کارگر و فقیر اروپایی و سیاه و عرب و ایرانی که دارای یک موقعیت اجتماعی و اقتصادی است و آمال مشترکی دارد نفعی در رشد نژاد پرستی ندارد. فعالیتها و مبارزات و اقدامات آگاهانه ما قصد داشت تا نشان دهد که راسیسم و فاشیسم زاده سرمایه داری هستند. و در شرایط بحران سرمایه داری در شرایطی مانند دوره حاضر در سوئد به کمک گرفته میشود. تظاهراتها و اعتراضات این دوره تلاش داشت برای دامن زدن به حرکتی موثر و تقابل با احزاب عنان گسیخته دست راستی و نژادپرست و دولتشان باید به نقدی روشن و شفاف که نشان دهد که جامعه هیچ نیاز « دمکراتیکی» نسبت به فعالیت راسیستها و فاشیستها ندارد. با افشای مداوم مواضع سیاسی بورژوایی و نقد سوسیالیستی، علیه سرمایه و تخم و ترکه های آن یعنی ناسیونالیسم و راسیسم بود.اعتراضات اخیر آغاز دور جدیدی از مبارزه علیه نژاد پرستی در کشور سوئد بود. حساسیت و فضای اعتراضی ضامن خواهد بود که این دستجات جرات دست درازی به شهروندان را پیدا نکنند. اکسیون و ابراز وجود و حضور دستجات راسیستی و خشونتهای نازیستی باید برچیده شود! باید علیه نژاد پرستی متحد شویم و متحد و همبسته عمل کنیم و به مکانیسمهای اجتماعی، توده ای متوصل شویم. و در این مبارزه به نیروی اجتماعی اصلی آن، یعنی کارگرانی که کمترین نفعی در تبعیض و دشمنی و کشتار بین انسانها ندارند، متکی شود. هنوز افکار انسان دوستانه و مترقی در این جامعه آنقدر قوی هست که در مقابل این گرایش پوسیده و ارتجاعی و نژاد پرستانه سدی ایجاد کرد. گشایشی در این مسئله به تلاش همه انسانها و نیروهای عدالت خواه و انسان دوست گره خورده است. پیروزی به مراتب ممکن تر و قابل حصولتر خواهد بود .
توفیق محمدی
۳۰ سپتامبر ۲۰۱۲