برای جلوگیری از یک فاجعه انسانی ، احمدی نژاد را بستری کنید

حدس می زنم در نگاه اول خواننده این سطور تصور کند که من در نظر دارم لطیفه ائی دیگر به لطیفه هائی که روزانه بر گفتار و کردار احمدی نژاد ساخته می شود، بیفزایم. اما برعکس من نه تنها قصدی بر لطیفه سرائی ندارم، بلکه در اوج نگرانی و احساس مسئولیت در مقابل سرنوشت میلیونها شهروند ایرانی مصیبت زده، به سر تیتر مطلبی که پیشارویتان قرار دارد عمیقا" باور دارم.

به آخرین سخنرانی این شخص که بعنوان بالاترین مقام مدیریتی یک کشور ۷۵ میلیونی با موقعیت مهم ژتوپولتیکی در جهان در جریان سفرش به شیراز در اول دی ماه ایراد کرده است، نگاهی بیاندازید. آنوقت و بدون تردید در چنین باوری با من هم نظر خواهید شد.
  متن این سخنرانی را در یک جامعه مدنی تحویل یک پزشک روان درمان بدهید و از بخواهید در باره کاراکتر ناطق این سخنان اظهار نظر کند. بدون شک به شما خواهد گفت، چنین شخصی را بعلت ایجاد خطرات جانی برای شهروندان فورا" و باید تحت معالجه و مداوای روان درمانی  قرار داد. اما از مصیبت روزگار چنین شخصی در جامعه ایران توسط عده ائی و از طریق  دوکودتای پیاپی بعنوان رئیس جمهور به جلو صحنه رانده می شود تا جامعه را مدیریت کند.
پس اجازه بدهید باهم به گوشه هائی از این سخنرانی نگاهی بیاندازیم.  احمدی نژاد می گوید :
" چند روز پیش خبرنگار آمریکایی با من مصاحبه کرد و چند ورق به من نشان داد و گفت اینها اسنادی است که آمریکا پیدا کرده است که شما در حال ساختن بمب اتمی هستید. به او پاسخ دادم این حرف ها لطیفه تکراری بی مزه ای است و حال ملت ما از حرف های شما به هم می خورد. آن خبرنگار گفت اینها سند است و دستگاه های اطلاعاتی آمریکا آن را کشف و منتشر کرده اند. اما من بی اعتنایی کردم و او گفت نمی خواهید ببینید؟ که من پاسخ دادم ارزش دیدن هم ندارد. فردی گفت اینها می گویند تا آخر سال میلادی به ایران فرصت دادیم، گفتم آنها کی هستند به ما فرصت بدهند. آنها کی هستند که برای ما ضرب العجل تعیین کنند. بلکه ما به آنها فرصت دادیم اگر اخلاق، رفتار و ادبیات خود را اصلاح نکنند ما همه حقوق ملت ایران را از آنها مطالبه خواهیم کرد. ما همه حرف هایمان را رک و راست می زنیم؛ به شما گفتیم چرخه سوخت را راه می اندازیم، راه انداختیم؛ به شما گفتیم تولید سوخت را صنعتی می کنیم، صنعتی کردیم؛ به شما گفتیم از قطعنامه و تحریم نمی ترسیم، نترسیدیم؛ به شما گفتیم نسل جدید سانریفیوژها را به چرخه می آوریم؛ می آوریم. ما هرچه با شما مدارا کردیم و گفتیم اهل گفتگو هستیم، به جای اینکه از فرصتی که ملت ایران به شما داده است تا خودتان را اصلاح کنید و آدم شوید، استفاده کنید، از این فرصت سوء استفاده کردید. پیش خودشان خیال کردند امروز ملت و دولت ایران ضعیف شده است و خبر داریم برخی از شیاطین به آنها گزارش داده اند که اکنون دولت و ملت ایران ضعیف شده و اکنون زمان فشار است. ما از دعوا و درگیری استقبال نمی کنیم اما بدانید امروز ملت و دولت ایران ۱۰ برابر قوی تر از پارسال است" خط تاکید ها از من است.
این سخنان را نمی توان در حالیکه مورد تمسخر افکار عمومی دنیا قرار می گیرد، آرزوهای بلند یک مستبد بحساب آورد. این سخنان حتی رجزخوانی یک فاشیست مسلک هم نیست چراکه پشت پرده این بی مسئولیتها ظرفیتهای بالائی برای سازش و بند و بست خوابیده است. هنر ممکن احمدی نژاد و همفکرانش سازش با خارج و بریدن زبانها، دریدن شکمها، گرفتن جانهای بیشتر وریختن خونهای به مراتب بیشتر در داخل  است. از اینرو اجازه بدهید بدون اغراض از سه زاویه این سخنان را که نمونه اش هفته گذشته در شهر کپنهاک دانمارک مورد تمسخر سران بسیاری از کشورها قرار گرفت را بررسی کنیم.
• نگاهی به آن از نقطه نظر عرف دیپلماتیک،
• نگاهی به آن از نقطه نظر منافع و احساس مسئولیت نسبت به سرنوشت میلیونها انسان دردمند در ایران
• و از نگاهی اخلاقی.
صرفنظر از اینکه دولتهای غربی ۵+۱ در پروسه کشدار و معامله گرانه بر سر ساختن نیروگاههای اتمی در ایران آنچه را در افق دارند، منافع خودشان است، اما همین روزها سران دولت آمریکا بعداز ماهها دیپلماسی سری آمیخته با بده و بستان با دولت احمدی نژاد، از بسر آمدن فاز دیپلماسی نرم  سخن می گویند و پایان مهلت تعیین شده برای همکاری دولت ایران با آژانس بین المللی و جامعه جهانی را گوشزد می کنند.
  در پاسخ به چنین هشداری جدی احمدی نژاد چنین پاسخ می دهد، پاسخی که تنها مورد تمسخر قرارمی گیرد و بی مایگی و حماقت یک رئیس دولت را در اذهان جهانیان به نمایش می گذارد.
  باوجود اینکه بر افکار عمومی آشکار است که دولت ایران امتیازات فراوانی را به غربیها در همین قلمرو اعطاء کرده  و حاضر است با گرفتن تضمین بقاء امتیازات بیشتری بدهد، اما رئیس دولت این رژیم خطاب به جامعه جهانی چنین پاسخ می دهد. پاسخی که از نگاه منافع مردم زحمتکش ایران، نه تنها مسئولانه نیست، بدون تردید جنایتکارانه است. جنایتکارانه از این نظر که احمدی نژاد خطاب به کشورهای غربی می گوید : به شما گفتیم از قطعنامه و تحریم نمی ترسیم. نترسیدیم. اما فراموش می کند، در حالی چنین افاضاتی را به زبان می آورد که مردم ایران از "گردوی چینی برای پختن فسنجون ایرانی استفاده می کنند و سنگ قبرهایشان از چین وارد می شود". روزانه هزاران کارگر بدون داشتن هیچ امنیت اجتماعی از خروجی کارگاهها و کارخانه ها بدرقه می شوند و به خیل میلیونی بیکاران می پیوندند.
  آیا تحریم بیشتر بر زندگی بغایت دشوار این مردم تاثیر ندارد ؟ چرا دارد. وضعیت زندگی را آنچنان دشوار تر خواهد کرد که بازگو کردن پیامدهایش داستانهای غم انگیزی است که تحمل شنیدنش دشوار خواهد بود. این واقعیتی است که احمدی نژاد و کاست حکومتی از تحریمها نمی هراسند چون سفرهایشان رنگی است. از تحریم نمی هراسند چون رنج کار و تامین هزینه زندگی خانواده را همانند کارگران بیکار و ندار بر دو