قطع مذاکرات هسته ای در مسکو و تعیین مهلت برای رژیم اسلامی

خامنه ای و سپاه اکنون باید فهمیده باشند که نام مذاکرات بر اجلاس مسکو نمی بایست آنها را بفریبد. قصد نمایندگان کشورهای پنج باضافه یک در مسکو مذاکره با نمایندگان رژیم اسلامی نبود. آنها آمده بودند تا مانند بغداد مفاد غیر قابل مذاکره توقف غنی‌ سازی طبق مصوبات شورای امنیت سازمان ملل متحد و از جمله قطع غنی سازی اورانیوم ۲۰ درصدی و انتقال اورانیوم موجود به خارج و تعطیلی تاسیسات زیرزمینی فردو را برای اجرا به رژیم اسلامی مجددا ابلاغ کنند و درباره نحوه و زمانبندی اجرای آنها تبادل نظر کنند. رژیم اسلامی که هنوز متوجه اوضاع جدید نیست کوشید تا در قبال اجرای بخشی از مفاد قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل حداقل پاداشی در حد به تعویق افتادن تحریم خرید نفت ایران توسط اروپا که از فردا یکشنبه، اول ژوئیه، اجرا میشود، بگیرد. اگر خامنه ای و سپاه قصد تولید بمب اتم را ندارد چرا باید قطع غنی سازی با پاداش همراه باشد! از آنجا که زمان علیه رژیم اسلامی عمل می کند نمایندگان پنج باضافه اصراری به ادامه دیدارها نداشتند و آنرا بیهوده دانستند و هیچ تاریخ و مکانی برای دیدارهای آینده تعیین نکردند. سعید جلیلی و تیم همراهش که شکست مذاکرات را برای موقعیت خامنه ای و سپاه در میان جناحهای رژیم زیانبار می دانند کوشیدند تا دیداری در سطح کارشناسان فنی تعیین کنند تا چنانچه اگر از نظر کاترین اشتون مفید بود سپس معاونان دو طرف دیدار داشته باشند و در گام بعدی و با اما و اگر شاید دوباره اشتون و جلیلی با هم ملاقات کنند.
علنی شدن اختلافات رژیم اسلامی با اروپا و آمریکا بر سر غنی سازی اورانیوم بیش از یک دهه عمر دارد. اما اکنون موضوع قدیمی غنی سازی رژیم اسلامی در متن کاملا جدیدی جریان دارد. اوضاع جهان و منطقه تغییر کرده است. اروپا و آمریکا در یک بحران اقتصادی عمیق بسر می برند. آمریکا هزینه حفظ نیروهای نظامیش در عراق و افغانستان را ندارد. منطقه خاور میانه و شمال آفریقا دستخوش اعتراضات مردم علیه فقر، بیکار، استبداد و حکومتهای فاسد است و در تونس، مصر، یمن و لیبی برای مهار جنبش و انقلاب تغییراتی در بالا صورت گرفته است. از نظر آمریکا، اروپا، ترکیه و عربستان سعودی تحولات منطقه نباید به نفع رژیم اسلامی تمام شود، نباید باعث عروج قدرت خامنه ای و سپاه در منطقه گردد، رژیم اسلامی نباید قدرت اول منطقه شود و در نظام امنیتی منطقه نقش و سهم دلخواه خود را داشته باشد. به همین دلیل این کشورها می کوشند تا ابزارهای رژیم اسلامی برای قدرت نمایی در منطقه را از بین ببرند. حماس داوطلبانه و علنی از رژیم اسلامی دوری جسته، رژیم بشار اسد در سوریه که بازوی مقتدر رژیم اسلامی در منطقه است به نفس های آخر افتاده است. اکنون سرنوشت حکومت آدمکش متحد رژیم اسلامی در سوریه موضوع کنفرانس قدرتهای امپریالیستی و کشورهای متحد آن در منطقه است بدون اینکه حتی رژیم اسلامی را بدان راه دهند. در صورتیکه برای تعیین حکومت افغانستان پس از طالبان نظر رژیم اسلامی را جلب کردند و برای خاتمه دادن به نوعی جنگ داخلی در عراق آمریکا رسما و علنا با رژیم اسلامی در بغداد وارد مذاکره و توافق شد. متحد رژیم اسلامی در لبنان نیز با استیصال در انتظار سرنوشت محتوم خود پس از سقوط رژیم بشار اسد است. پرونده های بسیاری علیه حزب اله در لبنان وجود دارد که شرکت در قتل رفیق حریری از نخست وزیران سابق لبنان فقط یکی از آنهاست. با سقوط دولت اسد در سوریه و نزول قدرت رژیم اسلامی در منطقه پرونده های حزب اله به جریان خواهد افتاد. بعلاوه آمریکا، اروپا و عربستان و متحدینش در منطقه نیز می کوشند تا هر اختلاف قدیمی با رژیم اسلامی و هر زخم کهنه ای در منطقه را زنده کنند و آنرا به ضرر رژیم اسلامی به پایان ببرند از جمله در مورد جزایر سه گانه.
در این فاصله تحریمهای بیمه ای، مالی و نفتی اروپا و آمریکا به اجرا در می آید و کشورها و کمپانی هایی که آنرا رعایت نکنند مجازات میشوند. به گزارش سازمان بین ‌المللی انرژی از آغاز سال ۲۰۱۲ صادرات نفت خام ایران ۴۰ درصد کاهش یافته است. با شروع تحریم نفتی اروپا از اول ژوئیه و کاهش خرید نفت توسط مشتریان دائمی رژیم اسلامی از جمله چین، هند، آفریقای جنوبی، کره جنوبی، تایوان، سریلانکا، مالزی و سنگاپور که به همین دلیل از مجازاتهای آمریکا فعلا تا ۶ ماه معاف شدند، پیش بینی میشود که صادرات نفت رژیم اسلامی نسبت به سال ۲۰۱۱ تا ۶۰ درصد کاهش یابد و به یک میلیون بشکه در روز برسد. بعلاوه با سقوط ۳۴ درصد قیمت نفت در سه ماه گذشته که به بشکه ای ۹۰ دلار رسیده منبع اصلی درآمد رژیم اسلامی ضربه ای اساسی خورده است و برای غارتگران حاکم مانند سابق پول کافی برای چپاول نیست و بجان هم خواهند افتاد. در قانون بودجه سال ۱۳۹۱ درآمد پیش بینی شده دولت بر نفت بشکه ای ۸۵ دلار متکی است و بر اساس برآورد صندوق بین ‌المللی پول میانگین بهای نفت باید حدود ۱۱۷ دلار در هر بشکه باشد تا دولت احمدی نژاد دچار کسر بودجه نشود. ‌
سعید جلیلی روز جمعه، ۲۹ ژوئن، دو روز قبل از شروع تحریمهای نفتی اروپا طی نامه ای به کاترین اشتون اروپا را از شروع تحریمها برحذر داشت و آمادگی رژیم اسلامی را برای عقب نشینی در قبال لغو تحریمها گوشزد کرد و امروز، شنبه ۳۰ ژوئن، دولت احمدی نژاد اقدام چهارگانه خود را برای وفق دادن رژیم با تحریمهای نفتی که قبلا آنها را ورق پاره و بی تاثیر می نامید اعلام کرد: “حذف دلار و یورو از مبادلات نفتی”، “تشکیل سندیکای بیمه نفتکش ‌ها”، “افزایش ظرفیت ذخیره سازی نفت” و “کاهش تولید نفت از میادین مستقل”. بدین ترتیب رژیم اسلامی در قبال نفتی که میفروشد ارزهای معتبر دلار و یورو که بتواند در بازار جهانی با آن خرید کند را از دست می دهد و به ناچار به معاملات پایاپای به ویژه با چین و هندوستان روی می آورد، هزینه بیمه نفتکش ها را خود متقبل می شود، نفت های فروش نرفته را انبار می کند، بدلیل از دست دادن مشتریان خود، تولید نفت را پائین می آورد. برخلاف تبلیغات رژیم اسلامی اقدامات فوق حاوی مقابله ای با تحریم نفتی نیست. اقدامات چهار گانه رژیم اسلامی از سر استیصال و ناچاری و کوششی برای وفق دادن خود با تحریمهاست.
در شش ماه گذشته کارخانجات بسیاری بسته شده و کارگران آن اخراج شده اند و این روند روبه افزایش است. در همین راستا رئیس خانه صنعت و معدن ایران‌ در اعتراض به افزایش بهره بانکی برای بخش تولید و صنعت از ۱۱ درصد به ۲۱ درصد روز شنبه سی ام ژوئن اعلام کرد که ۱۵ روز دیگر به نشانه اعتراض، سوت تمام کارخانجات به صدا در می‌ آید. امروز قطعی شد که گام دوم حذف یارانه ها که با افزایش قیمت حامل های انرژی توام بود، اجرا نخواهد شد. رشد بیکاری با گرانی روزانه بهای مایحتاج عمومی توام شده و ادامه زندگی برای دهها میلیون کارگر و زحمتکش ایران را دشوار ساخته و جامعه ایران را به نقطه انفجار نزدیک کرده است.
رژیم اسلامی قدرت خود در داخل و در منطقه را در معرض تهدیدهای جدی می داند. علت گسترش خشونت رژیم اسلامی علیه مردم ایران و حضور دائمی نیروهای سپاه و بسیج و اطلاعات در خیابانهای شهرها به ویژه در تهران و اذیت و آزار بیمار گونه مردم ایران تنها تکیه گاه رژیم برای حفظ خود است. در تابستان ۸۸ و به بهانه نتیجه انتخابات ریاست جمهوری یک جنبش میلیونی ضد استبدادی آغاز شد و ظرف چند ماه به نفی خامنه ای و اصل ولایت فقیه که بنیاد نظام اسلامی بر آن بنا شده، رسید. شورشهای بسیار محتمل مردم علیه گرانی و گرسنگی در پیوند با مبارزات هدفمند جنبشهای اجتماعی کارگری، دانشجویی و زنان بسرعت خواست نان و آزادی را توام می کند و با نفی خامنه ای و ولایت فقیه آغاز خواهد کرد و تومار رژیم اسلامی را در هم خواهد پیچید. اصلاح طلبان و لیبرالها اکنون خودشان نیز می دانند که به عبث می پنداشتند اعتراضات میلیونی مردم را می توان با خواست اجرای بدون تنازل قانون اساسی و یا با بازی “سقف و یا کف خواستها” مهار کرد. ایران در آستانه تحولات بزرگی قرار گرفته است. بدلیل اوضاع اقتصادی و زمینه های بسیار قوی شکل گیری جنبش علیه گرانی و برای نان، تنها جنبش کارگری و سوسیالیستها این توان و ظرفیت را دارند تا با اقدامات ریشه ای اقتصادی مطالبات مردم را به نان و آزادی برسانند. طبعا در دل همین اعتراضات جنبش کارگری کمبودهای خود در زمینه تشکل سیاسی و توده ای خود را رفع خواهد کرد و ملزومات رهبری مردم ایران برای زندگی در رفاه و آزادی را فراهم می کند.