ارزیابى مختصرى از اول مه سال ۱٣۹۱ / مصاحبه ایسکرا با محمد آسنگران

ارزیابی مختصری از اول مه سال ۱٣۹۱

متن پیاده شده مصاحبه تلویزیون ایسکرا با محمد آسنگران

 

آوات فرخی: در خبر رسانی های جهان انعکاس وسیع اول ماه امسال را شاهد بودیم. شما چه تصویری از اول ماه مه  امسال دارید؟

محمد آسنگران : تا آنجایی که به اول ماه مه یا روز جهانی کارگر مربوط  است در ابعاد جهانی این روز مراسم هایی بزرگی برگزار شده است.  معمولا این روز هر سال جشن گرفته میشود. تظاهرات و راهپیمایی های صورت میگیرد و کارگران بسیاری از کشورهایی که اول ماه مه در آن به رسمیت شناخته شده است کار را تعطیل کرده و به خیابان ها میریزند. خواست ها و مطالبات خودشان را مطرح میکنند و کوشش میکنند که متحد شوند و یا اتحاد و یک پارچگی خود را حفظ کنند. در جایی مثل کشور های غربی در دل اوضاعی تازه تر امروز مراسمهای اول ماه مه برگزار شد. جنبش وال استریت و جنبش ۹۹ درصدی ها به عنوان یک جنبش ضد کاپیتالیستی علیه سرمایه داران و سیستم موجود به میدان آمدند. این جنبش در بسیاری از کشورها قدرت نمایی کرد و امسال هم تا حدودی رنگ و بوی آن را در راهپیمایی ها و مراسم های اول مه میشد حس کرد.

مشخصا در کشورهایی مثل ایران و منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا به دلیل انقلاباتی که صورت گرفته بود این فضا به درجاتی تاثیر خودش را گذاشت. وقتی که بحث ایران میشود مقداری موضوع متفاوت است امسال علیرغم اینکه شاهد قطع نامه ها و اطلاعیه های متفاوت  از طرف تشکل های کارگری  و فعالین کارگری بودیم ولی بجز در کردستان ما شاهد مراسم های چشمگیر و به درجاتی اجتماعی نبودیم. در جمع های کارگری و کارخانه ها مراسم های کوچکی برگزار شده است ولی به جز کردستان در هیچ کجا بعدی اجتماعی به خود نگرفته است .

آوات فرخی :میشود  بگوید علیرغم اینکه سرکوبهای جمهوری اسلامی در همه شهر ها مشابه به هم  است٬ چرا در کردستان کارگران و فعالین کارگری به خیابان ها آمدند و مراسم برگزار کردند و خواست مطالبات خود را مطرح کردند. اما جاهای دیگر اینطور نشد. فرق کردستان با شهر های دیگر چیست ؟

محمد آسنگران :  این یک بحث مفصل است اما اگر بخواهم فقط سر خط موضوع را باز کنم این است که این مسئله فقط محدود نیست به روز جهانی کارگر٬ در روز جهانی زن هم به همین صورت بود و متاسفانه تشکل های کارگری و فعالین کارگری در ابعادی سراسری تر به جز کردستان٬ یک سری تفکر و سنت بر آنها حاکم شده است که تصویرشان از تعادل قوای فعلی نادرست است. تصویر و تحلیل آنها با اوضاع سیاسی ایران منطبق نیست. در کردستان مشخصا در شهر سنندج فعالین کارگری با سازمان دادن مراسمهای ۸ مارس و اول مه نشان دادند که تعادل قوا طور دیگری است. معلوم شد که تحلیل بخش قابل توجهی از فعالین و تشکلهای کارگری با شرایط سیاسی فعلی در ایران منطبق نیست.

علاوه بر سنندج در دیگرشهرهای کردستان فعالین با پراکتیک خود نشان دادند که در دل این شرایط هم میشود کارهایی انجام داد. با این حال باید تاکید کنم یک تفاوت وجود دارد واین واقعیت مهمی است که در کردستان جنبش چپ ، جنبش سوسیالیستی قدرتمند تر است ، اجتماعی تر است. این یک فاکتور خیلی مهم است. برای اینکه فعالین کارگری در دل همچنین شرایطی راحت تر به استقبال این مناسبتها میروند. حتی به درجاتی هشت مارس هم به همین شکل بود.

اما متاسفانه در شهرهای دیگر خارج از کردستان تشکل های کارگری علیرغم اینکه سالهای قبل توانسته بودند به درجاتی از این فضا خارج شوند و دست به اقداماتی متحدانه تر و اجتماعی تر بزنند٬ امسال دوباره به سنتهای قدیمی رجعت کردند. این در حالی بود که به دنبال تحولات سیاسی ای که در خود ایران و دردل اوضاعی که در سطح منطقه و جهان روی داده است مشخصا تا آنجایی که بحث منطقه ای و جهانی است فاکتورانقلابها و جنبش ۹۹ درصدیها خیلی مثبت بودند. توقع این بود که فعالین و تشکلهای کارگری ایران این فاکتورها را ببینند و تاثیرات آنها را به رسمیت بشناسند. اما فعالین کارگری به هر حال نظر و تحلیلی را نمایندگی کردند که این تعادل قوا و تحولات مهم جهانی را در پراتیک خود ملحوظ نکردند. من فکر میکنم در دل چنین شرایطی میشد به شیوه ای دیگر عمل کرد٬ ولی نکردند و تحلیل هایشان هم غلط بود. تحلیلشان ار قدرت وتوانایی های  رژیم به نظر من دقیق نبود. پراتیک این تشکلها به مناسبت اول مه منطبق با تعادل قوای امروز نبود. فعالین کارگری میتوانستند به مناسبت اول مه طور دیگر فعالیت کنند. می توانستند فراخوانهای کار سازتر و اجتماعی تر بدهند. می توانستند متحدانه تر ظاهر شوند. ولی این کار را نکردند و به نظر من اینها اشکالاتی جدی بودند.

در کردستان هم که این مراسمها به شکل با شکوهی اتفاق افتاد٬ مردم تافته جدا بافته ای نبودند و نیستند. به نظر من در کردستان کارگران و فعالین کارگری آگاه تر از کارگران و فعالین کارگری شهرهای دیگرایران نیستند. حتی تجربه فعالین کارگری کمتر از دیگر فعالین و تشکلها در بعد سراسری است. این واقعی نیست که کسی فکر کند در کردستان فعالین کارگری آگاه تر و یا با تجربه تر هستند. به نظرم بر عکس٬ حتی فعالین و رهبران کارگری در شهرهای دیگر با تجربه ترهستنند٬ آب دیده تر هستند.

به نظرم موضوع قابل توجه این است که فعالین کارگری در کردستان تحلیل های سیاسی امروزشان از تعادل قوا به درجاتی دقیق تر است. اما در بعد سراسری فعالین و تشکلهای کارگری به نظر من اوضاع سیاسی امروز را درست تحلیل نکردند. مشخص است اساس قضیه مسئله امنیتی است. مسئله فشارهای جمهوری اسلامی است. مسئله قدرت سرکوب و مسئله فقر و فلاکتی است که به طبقه کارگروبخش وسیعی از جامعه  تحمیل شده است. این فاکتور اصلی است. ولی در دل همین شرایط بخشی از فعالین کارگری در کردستان به دلیل اینکه سیاست دیگری را تعقیب کردند. از اوضاع تحلیل دیگری داشتند٬ توانستند گامی به جلو بردارند.

به همین دلیل برگزاری مراسم اول مه در سنندج موضوع بحث داغ رسانه های راستی مثل بی بی سی و جریانات ناسیونالیستی و مدافع سرمایه داران شده است. دارند بیان نامه و اطلاعیه و مقاله صادرمیکنند که چرا هنوز در کردستان جنبش کارگری زنده است و در جاهای دیگر این طوری نیست. از طرفی خوشحال هستند که درجاهای دیگر این طوری نیست و از طرفی هم ناراحت هستند که چرا هنوز در کردستان جنبش کارگری زنده است.

بر خلاف نظر آنها جنبش کارگری در همه جا زنده است. ولی جنبش کارگری در جاهای دیگر به دلیل دیدگاها و نظرات نادرست بعضی از فعالین و بعضی از تشکل ها نتوانست آن طور که قدرت و توانایی دارد به میدان بیاید. اما در کردستان به دلیل حاکم بودن فضایی سیاسی که اساسا نظراتی رادیکال تر و به نظر من دقیق تر از اوضاع داشت٬ باعث شد این حرکت اتفاق بیافتد و با پرچم سرخ صدها نفر به خیابان ها بریزند.همچنانکه پارسال هم چنین اتفاقی افتاد.

به نظر من بعد از اتفاقات سال ۸۸ بخشی از فعالین کارگری به درجاتی محتاط شده اند. فکر میکنند باید صبر کرد. فکر میکنند  اوضاع تغییر کرده است و از نظر آنها خطر امنیتی بیشتر شده است. اما یک فاکتور مهم را نمیبینند و آن این است که جمهوری اسلامی از همیشه ضعیف تر شده است. صف جمهوری اسلامی متشتت تر و پراکنده تر شده است. در عین حال از منظر جامعه حقانیت و حق به جانبی مبارزات و اعتراضات کارگران و مردم بیشتر شده است. انقلابات منطقه و جنبش اشغال وال استریت و جنبش ۹۹ درصدی ها فاکتور مهمی است که به ضرر سرمایه دارن و حاکمان و به نفع کارگران اتفاق افتاده است. این فاکتور به نظر میرسد که در ایران نگاهی عمیق بهش نشده است. اشکالی که به چشم می خورد دلیل اصلیش همین است.

در کردستان هم البته دو نوع نظر دو نوع کار وشیوه کار و و سبک فعالیت برای این روز به چشم میخورد. شیوه ای اجتماعی در دل شهرها به شکلی حق طلبانه آمد و به مردم فرخوان داد و در مقابل رژیم قد علم کرد و ایستاد ومراسم خود را برگزار کرد. نظری دیگر این بود علیرغم اینکه تعهد داده بودند که کاری بکنند و کاری هم کردند و لی از شهرها بیرون رفتند و به پارک ها و کوه و دشت  و خارج از شهر روی آوردند. در آنجا مراسمشان را برگزار کردند علیرغم خسته نباشید به همه آنها وعلیرغم اینکه دست همه را به گرمی میفشارم وفکر میکنم که فعالیتی چشمگیر انجام دادند٬ ولی این دو نظر و این دو نوع شیوه کار یکی نیستند. دو چیز متقابل همدیگر هستند نه موازی با هم . شیوه ای اجتماعی و شیوه ای غیر اجتماعی .

آوات فرخی : شما بحث این دونوع نظر را کردید که در بین فعالین کارگری وجود دارد به هر حال مسئله خواست و فعالیت کارگران و مسئله سرکوب جمهوری اسلامی هم وجود داشته ودارد. برای اینکه این دو نظر باهم یکی شوند٬ و به اتحاد برسند و همین الان هم که چند نفر از فعالین کارگری در زندانها هستند و مرتب دستگیر میشوند و با قید وثیقه آزاد میشوند و.. و برای اینکه این مسائل بیش از این اتفاق نیافتند پیشنهاد شما برای فعالین کارگری در ایران چیست باید چه کار کنند و به آنها چه میگویید؟ که یک دستی و هماهنگی بین فعالیت های خودرا مهیا کنند ؟

محمد آسنگران : پیشنهاد من این است که قبل از هرچیز این اتفاقات گذشته را ارزیابی کنند. قبل از هر چیز باید فعالین و دست اندرکاران وتحلیل گران وکارگران پیشرو رهبران کارگری و تشکلهای کارگری بنشینند و این اتفاق را برسی و ارزیابی کنند. به نظر من توان کارگران در ایران بیشتر از این بود. امکان تشکل های کارگری بیشتر از این بود. احتمال داشت بتوانند کاری اجتماعی انجام بدهند. نمی گویم حتما میتوانستند مراسمی مانند مراسم شهر سنندج برگزار کنند٬ ولی میشد کاردیگری کرد و اجتماعی تر فعالیت را سازمان داد. می شد متحدانه تر ظاهر بشوند. می شد جمع هایی از کارخانه های مختلف و تشکلهای مختلف یک قطعنامه معین امضا کنند و تحرک و امیدواری بیشتری را به راه بیاندازند. می شد فرخوان بدهند مشخصا در جایی مثل میدان انقلاب تهران و در آنجا تجمع کنند. جمهوری اسلامی غیر از کاری که در سنندج انجام داد میتوانست چه کار بکند ؟

در بدترین حالت می آمدند و چند نفر را دستگیر میکردند ولی اعتراضات کارگران و مردم زحمتکش، در انظار جامعه حقانیت بیشتری کسب میکرد. مصمم بودن کارگران و فعالین کارگری را بیش از پیش نشان می داد که روز خودشان را میخواهند جشن بگیرند. کارگران قرار نبود از در و دیوار کسی بالا بروند ، قرار نبودبه روی کسی اسلحه بکشند. قرار بود در این روز خودشان مراسم بگیرند٬ که به نظر من می شد این کار را انجام بدهند.

به همین دلیل ارزیابی این مسئله مهم است خود ارزیابی درست و مسئولانه این حرکت زمینه اتحاد و تحرک بیشتری به وجود می آورد. ولی علیرغم همه اینها فعالین کارگری و تشکل های کارگری تا این لحظه از خود گذشتگی های خیلی زیادی را از خود نشان داده اند. تعداد زیادی از فعالین کارگری تهدید شده اند و زیر فشار تهدید و تعقیب جمهوری اسلامی هستند و تعدادی از آنها تا الان هم در زندان هستند. این واقعی است ولی برای اینکه از این مرحله بگذریم و این شرایط سخت را پشت سر بگذاریم جوابش اتحاد و فقط اتحاد و تشکل است. این دو مولفه مهمترین موضوع امروز است و هر تشکلی وهر فعال کارگری و هر رهبر کارگری به این دو موضوع به صورت جدی توجه نکند و آن را عملی نکند نمیتواند جوابگوی اوضاع سیاسی امروز باشد. این مسئله بویژه امروز مهم است که اوضاع سیاسی امروز دو طبقه را در مقابل هم دیگر چنان قرار داده است که هر کدام میخواهند این اوضاع را به نفع خود تعیین تکلیف کنند.

سرمایه داران و کارگران در راس یک جدال طبقاتی جدی علیه همدیگر قرار گرفته اند و بخواهیم و نخواهیم این یک واقعیت است. اما سرمایه داران امکانات زیادی در دست دارند با امکانات و پول و زندان و نیروی نظامی و… دارند از خود دفاع میکنند. کارگران فقط و فقط  و تنها چیزی که در دست دارند حقانیت مطالبات و مبارزات آنها است که برای متحد شدن و متشکل شدن حول این خواسته ها باید تلاششان را ده چندان کنند. علاوه بر این به نظر من نزدیک شدن و اعتماد کردن به تحلیل های حزب و دقت کردن به تحلیل هایی که ما در مورد مسایل مختلف بیان میکنیم یک سلاح برنده و مهم و کار ساز است و کارگران لازم است به آن توجه کنند. در عین حال کارگران سنندج الگو نشان دادند که میشود به شیوه ای دیگر کار کرد. به اینها توجه کردن مهم است و همه فعالین کارگری چه آنهایی که به ما نزدیک هستند و چه آنهایی که از حزب دور هستند و چه کسانی که با ما مخالف هستند و چه کسانی که با ما موافق هستند مهم است این فاکتورها را مد نظر قرار دهند. ما و کارگران تا کنون سدهای بسیاری را شکسته ایم و جلو آمده ایم و باید این سد را هم بشکنیم و جلو برویم . ما میتوانیم متحدانه تر و قدرتمند تر به میدان بیاییم.

آوات فرخی : خیلی ممنون محمد آسنگران از شرکت در این برنامه متاسفانه وقت برنامه ما در همین جا به پایان رسید .

پایان

ترجمه مصاحبه از کردی بفارسی

حسام یوسفی