سردبیران چپ ما و سیمون هرش

مردان ما در ایران عنوان مقاله ایست از سیمور هرش که در صفحه تارنمای روشنگری ترجمه و بنمایش گذاشته شده است صادق افروز یادداشتی بر این مقاله نوشته که تا حدودی اعتبار این مقاله را کاهش میدهد ولی آنچه جالب است چاپ پاسخ سردبیر راه کارگر به نامه های اعتراضییست که چاپ این مقاله در سایت راه کارگررا درپی داشته است و در روشنگری هم انتشار یافته است که هیستری ضد مجاهدین حاکم بر راه کارگر را دوباره برملا میسازد، من در مقاله ای بنام گرایش براست در کمیته برگزارکننده چهارمین سمینار بزرگداشت زنذانیان سیاسی در گوتنرگ تا حدودی به این گرایش راست راه کارگر که در آن کمیته غالب بود پرداخته ام و نوع نگرش آنان به برگزاری این مراسم را که تفکر جنبش ضد انقلابی راه سبز را نمایندگی میکرد با گزارشی بیطرفانه از این مراسم به نقد کشیدم حالاهم در این بحبوحه که دولت آمریکا از طریق هارترین و نرمترین جناح های امپریالیستی از اروپا و آمریکا و دادگاه هایشان و نیز در سطح بین الملل مجبور میشود تا توافقش در سال ۹۷ با دولت خاتمی دال بر نهادن نام این سازمان در لیست تروریستی را نقض کند و در همین روزهاست که این زنجیر که مانع عمده ای در راه مبارزه این سازمان بر علیه رژیم در آمریکا و دیگر نقاطی که تحت هژمونی این سیاست قرار دارند گشوده میشود این بسیار طبیعیست که لابیهای رژیم از هر رنگ و با هر نامی در تلاش باشند که تا حد ممکن این اپوزیسیون را در ایزولاسیون نکاه داشته و فعالیتهای آنرا به نفع رژیم بلوکه کنند و در این راستاست که به نظر من مقاله کاملا مغرضانه و خالی از حقیقت سیمور هرش مورد توجه تارنمای روشنگری و راه کارگر و همه چپهای وطنی ضد مجاهدین درآمده است تعجب نکنیم که آقای عباس فضاﺌلی بقول خودش زندان سیاسی مقاوم زمان شاه و مهمان راه کارگر در سمینار گوتنبرگ بر سر میز نهارخوری علنا موضع سیاسی راه کارگر را متأسی از جرس استفراغ کرد که: رژیم بماند بهتر از اینست که مجاهدین بیایند! که با اعتراض شدید من روبرو شد و افرادی کوشیدند تا محیط را آرام کنند در این آدرس میتوانید مقاله مراتحت عنوان (چرخش به راست در کمیته برگزارکننده چهارمین گردهمایی کشتار زندانیان سیاسی در گوتنبرگ علت اصلی عدم استقبال از آن) را بخوانید:

https://www.facebook.com/shooresh.lorestani?ref=tn_tnmn#!/note.php?note_id=10150787204195117
سردبیران تارنماهای روشنگری و راه کارگر در چنین شرایطیست که تنور رژیم را داغ میکنند و بقول رفیق صادق افروز در مقاله اش در همین تارنما: http://www.roshangari.net/as/sitedata/20120418010206/20120418010206.html

( گزارش هرش اگرچه ظاهری مترقی و ضد امپریالیستی دارد ، اما در عمل یک کالای بسته بندی شده مناسب برای استفاده های تبلیغاتی را در اختیار جمهوری اسلامی قرار می دهد .) تا فضا را بر علیه اپوزیسیونی بشورانند که فقط هم عقیده آنان نیستند و بزرگترین قربانیان فاشیستهای حاکم را هم شامل میشوند و بیشترین مبارزه را از هر نوعش با جلادان حاکم کرده اند و بالاترین بها را نیز پرداخته اند سردبیر چپگرای وطنی روشنگری حتی در برابر اطلاعات اشتباه جغرافیایی هرش هم که مناطق شمال غربی را مشابه صحرای نوادا مینویسد برای آرامش عصبی هیستری ضد مجاهدینشان اعتراضی نمیکنند حتی این سردبیران چپگرا زحمت این را به خودشان نمیدهند که اصلی ترین منبع اطلاعات هرش را به مردمی که نمشناسند معرفی کنند. مسعود خدابنده مأمور مستقیم اطلاعاتی رژیم و مشاور مالکی در امور مجاهدین، این سردبیران خجول را فقط به سکوتی شرم آور و غیر مسوولانه وامیدارد تا اعتبار گزارش هرش
را بزیر سوال نبرند به این آدرس در مورد سوابق خدابنده نگاه کنید:
http://iran-efshagari.com/index.php?option=com_content&view=article&id=4464:infoir-efshagaricom&catid=1:2010-12-28-06-01-50&Itemid=2

مهمترین پارامتری که این سردبیران از آن عامدانه طفره رفته اند غیر مستند بودن این مقاله برعکس گزارشات مستند وی از ویتنام و عراق بود که خود دلیلی بر بی اعتبار و تهی بودن این گزارش از حقیقت است این سردبیران بدون اینکه یادآوری کنند که گزارش سیمور هرش در مورد ویتنام و عراق شامل عکسها و نوشتهای اصلی از صحنه بودند که اعتبارشان را از اصالتشان میگرفتند حتی از توضیح این نکته ساده هم برای خواننده ای که اولین بار سیمون هرش را تجربه میکند با شارلاتان بازی طفره میروند، سوال جالبی که افروز در نوشته اش مظرح میکند اینست که افشای نام مجاهدینی که در نوادا آموزش دیده اند جگونه میتواند جان یک همکار اطلاعاتی رژیم یعنی مسعود خداینده را که هرش در مقاله اش بهانه میکند در خطر قرار بدهد نیز نکته قابل تأملی برای سردبیران تارنمای روشنگری و راه کارگر نبوده تا در مورد چاپ این مقاله مفتضح و سراسر کذب مکث کنند! فاکت من از نوشته صادق افروز به مفهوم تأیید مواضع سیاسی کلی ایشان نیست چرا که من معتقدم صادق هم در ارزیابی موقعیت کنونی مجاهدین در آرایش قوای خلق و ضد خلق دچار محافظه کاری فضای سایبری چپهای وطنی میشود وگرنه خودش هم میداند که اگر اثراتی هم ازسنتهای مبارزه انقلابی و پرنسیپهای عملی یک مبارز انقلابی نه صرفا کمونیستها را بخواهیم پیدا کنیمم در وجود این گروه است که آبروی آزادیخواهان را در صحنه مبارزه با فاشیسم اسلامی حاکم بر میهن حفظ کرده است نه با همراهان و همگامان مارشهای خیابانی جنبش ضدانقلابی راه سبز که من خوشبختانه حضور راه کارگر رادر تظاهرات با مدیریت اکثریت و حزب توده بتصویر کشیده ام و با دیگر مستنداتی از این همراهی پرده برداشته ام .
شرکت مشترک راه کارگریها با سبزهای رژیمی در وین با عکس و گزارش:
https://www.facebook.com/shooresh.lorestani?ref=tn_tnmn#!/note.php?note_id=286719100116
و عکس دیگری از بهروز حشمت هنرمند راه کارگری در کنار سبزهای اکثریتی مادران حامیان پارک لاله وین
https://www.facebook.com/shooresh.lorestani?ref=tn_tnmn#!/photo.php?fbid=1909677876610&set=a.1066156589105.9271.1681757271&type=3&theater
و عکسی دیگر از همراه قدیمی مسوول راه کارگر در وین با مسعود فتحی چریک مسلح دیروز و متحد جمهوریخواهان و اکثریت در امروز: https://www.facebook.com/shooresh.lorestani?ref=tn_tnmn#!/photo.php?fbid=1909668156367&set=a.1066156589105.9271.1681757271&type=3&theater

راه کارگر اولین باری نیست که بر علیه مجاهدین موضع گیری کرده و به جیب رژیم میریزد نکته اینست که در فردای ایران آزاد برای این کینه ورزی و کوته بینیهای سیباسی مسوول است و باید پاسخگو باشد راه کارگر باید در تیتر صفحه اول خود: رژیم بماند از مجاهدین بهتر است را یا رد کند یا تأیید. راه کارگر موظف است موضعگیری صریح خود را در برابر تنها آلترناتیو متشکل و سراسری رژیم بروشنی بیان دارد در پروسه حال حاضر مرزهای خلق و ضد خلق با اعلام موجودیت سبزهای ضدانقلابی عیان تر گشته است اعلام مواضع رسمی گروه ها و سازمانها، منجمله راه کارگر میتواند دست عناصر و جریانهای فعال در سرنگونی را برای تشدید مبارزه و چیدن دم و دمبالچه های رژیم بازتر کند.
شورش لرستانی ۲۹ آپریل ۲۰۱۲