در پاسخ به نوشته رفیق ریبوار احمد

ریبوار عزیز مطلبتان را خواندم. قصد ندارم در این نوشته وارد همه نکات نامه شما بشوم ولی لازم میدانم چند نکته را جهت اطلاع شما و سایر رفقا در حزب کمونیست کارگری عراق و کردستان و همینطور حزب حکمتیست بنویسم.

۱- از عنوان مطلب تان تا انتهای آن بارها اشاره به کینه و نفرت از جانب من و حزب کمونیست کارگری نسبت به حزب حکمتیست و کورش کرده اید. فقط میتوانم تکذیب کنم! درحزب کمونیست کارگری نفرتی علیه حزب حکمتیست نیست اما تا بخواهید اختلاف هست. مطلب من هم نه تنها کینه ای نسبت به کسی نداشت بلکه دوستانه و مسئولانه بود. خواهش میکنم شما فضا را کینه توزانه نکنید و اجازه بدهید رفقای مختلف با غور و تفحص به مسائل برخورد کنند. شخصا نه امروز که در تمام این سالهای جدائی هم علیرغم همه اختلافات سیاسی، شما و سایر رفقا را دوست داشته ام و برای خیلی از شماها احترام ویژه ای قائلم. اگر مخاطب شما صفوف خودتان است و نگران فاصله گرفتن آنها از نظرات کورش هستید، اجازه بدهید بگویم که شما با انسان های عاقل و بالغی طرف هستید. فکر نمیکنم بتوانید مانع فکر کردن عمیق تر کادرهای حزب خود بشوید. فقط به خودتان لطمه میزنید. توصیه میکنم چنین رفتاری نکنید.

۲- نوشته اید که تلاش و هدف حزب و همینطور نوشته من دو شقه کردن حزب حکمتیست است. باور کنید نیازی به چنین کاری از جانب ما نبود. قبل از هرنوع دخالتی از جانب ما، مطلب کورش تحت عنوان “حزب حکمتیست یک دفتر سیاسی دارد” انشعاب را قطعی کرده بود. من فکر میکنم کلیه اعضای حزب حکمتیست و از جمله خود کورش بعد از اعلام این تصمیم انشعاب را قطعی میدیدند. ثانیا، اعضای منتقد سیاست های حاکم بر این حزب شروع به بازنگری سیاست های تاکنونی کرده اند و راهی جز این ندارند که هرچه بیشتر از این سیاست ها فاصله بگیرند و بالاخره عده ای نقد پیگیری خواهند کرد و از شروع طرح این سیاست ها آنها را مورد نقد قرار خواهند داد. غیر ممکن است که کسی بتواند مواضع تاکنونی این حزب بعنوان عامل اصلی این بحران و این انشعاب را از زیر ضرب بیرون ببرد. امیدوارم و انتظار میرود که شما هم تبینن تان را روشن کنید.

۳- انقلاب ۸۸ را با “قیام ۱۹۹۱ در کردستان عراق” مقایسه کرده اید. رفیق ریبوار لطفا موضوع را منحرف نکنید. اولا سرراست تر است که انقلاب ۸۸  را با انقلابات مصر و تونس و لیبی و سوریه و … مقایسه کنید. خودتان هم میدانید که این انقلابات و موضع شما و حزب حکمتیست در مقابل آنها بلافاصله این سوال واقعی و اصیل را مقابل کادرهای شما گذاشت که آیا تظاهرات های ۸۸ در ایران هم مثل این انقلابات نبود؟ و آیا حق با حزب کمونیست کارگری نبود؟
ثانیا، تا جائی که به جنبش ۱۹۹۱ در کردستان عراق مربوط میشود این حرکتی بود در دوره عروج سیاست های نظم نوینی و افقش همان بود و انقلاب ۸۸ در تقابل کامل با آن بود. چگونه این دو دوره را با هم مقایسه  میکنید؟ توصیه میکنم بحث منصور حکمت درمورد رویدادهای کردستان عراق را یکبار دیگر نگاه کنید.

۴- گفته اید یک مارکسیست میتواند یک دولت را متعارف یا غیر متعارف بداند. بله این بخودی خود ایرادی ندارد اما اگر “مارکسیستی” اینرا گفت و در کنارش احمدی نژاد را نماینده ناسیونالیسم معرفی کرد، درمورد یارانه ها موضع راست و پرورژیمی گرفت، گفت سوسیالیسم زود است و رم میدهد، چپ شکست خورده و راست دست بالا پیدا کرده، مبارزه بحق مردم در سال ۸۸  را هم ارتجاعی خواند، حسن نصراله را هم با مهد کودک درست کردن توصیف کرد و ده چیز دیگر هم در همین راستا ردیف کرد آنوقت یک سیستم تمام عیار ارتجاعی مقابل مردم گذاشته است و آنوقت باید فکری به حال کل این سیستم کرد. بله من برعکس شما فراخوانم این است و امیدوارم که رفقائی کل این سیستم را از این حزب جارو کنند.

۵- هر کس دو ماه فعالیت سیاسی کرده باشد میداند که علت این بحران سیاسی است. اینکه کسانی تئوری های این حزب و مشخصا کورش درمورد “حزب سیاسی” را رعایت نکرده اند حتی یک بچه دهساله را هم قانع نمیکند. آخر این چه تئوری ای است که بر اساس آن اقلیت میتواند اکثریت را از دفتر سیاسی بیرون بیندازد! آیا با این اقدام فاتحه کل بحث حزب سیاسی کورش علاوه بر مواضع سیاسی اش هم خوانده نشد؟ عجیب است که شما همچنان بر این تئوری ها پافشاری میکنید.

۶- معمولا رهبران احزاب روندها را میبینند و راه حل مقابل احزاب خود میگذارند اما شما نه تنها در هفت سال گذشته این روندها را ندیدید بلکه حتی اکنون هم که این مواضع نتایج سیاسی محتوم  خود را ببار آورده است شما همچنان لجوجانه از آنها دفاع میکنید. موضع شما بسیار شکننده است دوست عزیز و آیا حق ندارم بگویم به همین خاطر فضا را با انتساب کینه و نفرت به من و حزب کمونیست کارگری گل آلود میکنید؟

ریبوار عزیز سال ۲۰۰۴ برخورد شما بسیار غیر مسئولانه بود. همان موقع به شما و حزب کمونیست کارگری عراق توصیه کردیم حزب کمونیست کارگری عراق را پشت بیانیه ۲۱ نفره و سیاست های راست نبرید. ولی متاسفانه با رفتار غیر مسئولانه انشعابی را به حزبتان تحمیل کردید و به هردرجه تئوری ها و نگرش حاکم بر حزب حکمتیست را به صفوف خود بردید به حزب خود لطمات جبران ناپذیر وارد کردید. هفت سال از آن دوره گذشت نتایج مخرب آن سیاست ها را در حزب حکمتیست و بعضا در حزبتان، بدرجه ای که آن نگرش ها در آن راه یافت، همه دیدند. ولی متاسفانه شما درسی نگرفته اید و اینبار هم غیر مسئولانه رفتار میکنید. موضع کنونی شما فقط لطمات بیشتری به احزاب کمونیست کارگری عراق و کردستان وارد خواهد ساخت. امیدوارم جناح چپ حزبتان مانع این لطمات شوند.

شاه بیت نوشته شما این است: “گمان بر این نیست که هدف نویسنده (اصغر کریمی) با آن همه نفرت و کینه که در برابر این حزب بیرون ریخته است، این باشد که بخشی از این حزب را نجات دهد، بلکه تکاپویی است برای تعمیق معضلات این حزب و به شکست کشاندن آن. اما اگر کسی و یا کسانی به پیشواز فراخوان اصغر کریمی بروند، و اگر این حزب از آن خط سیاسی ای که تا کنون داشته و بر روی آن پیش رفته است، برگردد، به نظر من اگر هرچیزی باشد، از نظر ماهیت سیاسی دیگر آن حزب حکمتیست نمی باشد”. نگرانی شما را میفهمم اما فقط اینرا میگویم که این تنها راه نجات بخشی از این حزب از ماهیت راست و پاسفیستی و ۱۸۰ درجه متفاوت از نقطه نظرات منصور حکمت است و من شخصا امیدوارم که رفقای بیشتری در حزب کمونیست کارگری عراق متوجه فاصله عمیق تئوری ها و مواضع حاکم بر حزب حکمتیست با کمونیسم، با هر کمونیسمی، بشوند. نوشته من و موضع حزب کمونیست کارگری راهگشا و بسیار مسئولانه است، اما از شما سوال میکنم که تبیین شما از کل این ماجرا چیست؟ میدانید که این سوال تک تک اعضا و کادرهای حزب کمونیست کارگری عراق و کردستان هم هست.

صمیمانه دستتان را میفشارم
اصغر کریمی