عبدالله مهتدی اینبار دست بدامان دولت های عربی شده است

 دیروز بر روی فیس بوک شخصی عبدالله مهتدی و نیز بر روی سایت بروسکه متعلق به سازمان زحمتکشان، مطلبی را با قلم ایشان خواندم که در آن از دولت های عربی خواسته بود تا به کردها و سازمان ها و احزاب کرد کمک کنند و بیاریشان بشتابند . واقعاً این دیگر بسیار خنده دار است و آدم به یاد جوک های “ملا حسنی” میافتد.
البته این اولین بارنیست که شاهد توهم زدگی عبدالله مهتدی هستیم. در سال ۱۹۹۷، آنزمان که ایشان در صفوف کومه له بود، به دولت محمد خاتمی چراغ سبز داد و گفت: « باید آقای خاتمی حسن نیت نشان بدهد ». پس از این بود که در کنگرۀ هفت حزب کمونیست ایران به وی برخورد شد که همانگونه همه می دانند، بعد از ترک صفوف کومه له حزب مورد علاقۀ خودش را ساخت، و خودش را فرماندۀ کل قوای حزبش کرد.
عبدالله مهتدی از آن زمان تا کنون تلاش زیادی کرده تا به منافع شخصی خودش برسد. رفتن به استقبال حمله آمریکا به عراق، مراجعت به آمریکا برای دیدار با کارمندان جزء کاخ سفید و وزارت امور خارجه این کشور که پس از ماهها انتظار سرانجام تیرش به سنگ خورد و نا امیدانه از واشنگتن برگشت، و رفتن نزد نوری زاده و محمد رضا مدحی (الماس فروش) برای ساختن تشکیلاتی در درون ارتش و سپاه پاسداران برای عملی کردن یک کودتای خیالی در ایران، که دست آخر طرف رژیمی و مأمور از آب درآمد و گفت اینها را سرکار گذاشته ام، تنها نمونه هایی از فعالیت های بی ثمر و شکست خوردۀ نامبرده اند.
بعلاوه اینها، یادمان هست که در جریان مضحکه انتخابات دو سال پیش (۱۳۸۸) به سمت سبزها و کروبی و موسوی رفت و در جهت حمایت از آنها به مردم کردستان فراخوان داد. او در آن زمان دو پیام به مردم کردستان داد. پیام اول را در ۱۶ ژوئن ۲۰۰۹ به نام رهبری سازمان زحمتکشان منتشر کرد، و پیام دوم را در ۲۱ جون ۲۰۰۹ بعنوان رهبرملت کرد صادر کرد. عبدالله مهتدی در این پیام ها از مردم کردستان دعوت کرد به خیابانها سرازیر شوند و از سبزها و جنبش ارتجاعی اشان پشتیبانی کنند. اما دیدیم که احدی از مردم کردستان جواب پیام ها یا فراخوان های عبدالله مهتدی را نداد. آری، تمامی این کوشش های بی نتیجه و شکست های پی در پی دقیقاً چهار، پنج سال بعد از فراخوان اعتصاب عمومی ۱۶ مرداد سازمان کردستان حزب کمونیست ایران – کومه له صورت گرفتند که مهتدی و حزبش در آن موقع خط قرمزی بر فراخوان کومه له کشیدند و اعلام کردند که فراخوان آنان نیست. با این وجود مردم مبارز و فهیم کردستان با استقبال بی نظیرشان از فراخوان اعتصاب عمومی کومه له، جواب دندان شکنی به ایشان دادند.
ضمناً کیست که به خاطر نداشته باشد که در زمان درگذشت آیت الله منتظری عبدالله مهتدی بعنوان دبیر اول حزبش به پیروان منتظری پیام تسلیت داد که با بی اعتنایی آنان روبرو شد. و بلاخره کیست که از ملاقات و مذاکرۀ او با سفارت خانه های رژ یم “برای حل مسئله کردستان” بی اطلاع باشد که آنهم نتیجه ای برایش دربر نداشت .
اما از اینها که بگذریم، آنچه حالا مایه حیرت همگان است، اینست که چرا در تشکیلات آقای مهتدی کسی نیست دهن باز کند و از کاک عبدالله بپرسد که شما از کدام دولت های عربی درخواست می کنید به حمایت از کردها بپردازند؟ تاریخ دولت های سرمایه داری استبدادی کشورهای عراق و سوریه همانند دول سرمایه داری استبدادی ایران و ترکیه مملو از جنایت در حق توده های مردم کردستان در این کشورهاست. کسی فراموش نکرده که دولت شوونیست عراق در زمان صدام حسین ۱۸۱ هزار کرد را قتل عام کرد، هزاران روستا را خراب کرد، و ۵۰۰۰ نفر را با بمب های شیمایی در حلبچه کشت.
از این گذشته مگر اکنون دولت نوری المالکی به کردهای عراق بهانه نمی گیرد و مادۀ ۱۴۰ را پشت گوش نمی اندازد؟ مگر دولت فعلی عراق نیروهایش را به خانقین کردستان اعزام نکرده تا خودش در آنجا حاکم شود؟ حال چگونه می توانید از چنین حاکمیتی انتظار کمک داشته باشید؟
همچنین مگر میتوان از دولت بحران زده سوریه که حاضر نیست بگوید در سوریه یک نفر کرد وجود دارد و حتی نمی گذارد مردم کردستان شناسنامه کردی داشته باشند یا به فرزندان اکراد شناسنامه نمی دهد، توقع مساعدت داشت؟
آیا باید از این دولت ها با این پیشینه، ماهیت و عملکرد که بر امواجی از نفرت کارگران و توده های تحت ستم سوارند خواست که به حمایت از مردم تحت ستم کردستان بشتابند؟ آیا این توهم به دشمنان طبقاتی کارگران و زحمتکشان _ اعم از کرد و عرب _ در عراق، سوریه و… نیست که حتی به مردم معترض کشورهایشان رحم نمی کنند و وحشیانه آنان را سرکوب می کنند؟
امیدوارم کسانی که در تشکیلات آقای مهتدی حضور دارند، به این مسائل فکر کنند و از رهبران این حزب بخواهند که پاسخگو باشند.

نوامبر ۲۰۱۱