متن اصلاح شده سخنرانی دراولین کنفرانس زنان کردستان ایران ( سلیمانیه فروردین ١٣٩٠ )
فمینیسم و یا جنبش حق خواهانهی زنان، دراساس جنبشی جهانی است وبرای رهایی ازنظام مرد سالاری به وجود آمده است. خواستهای اولیه زنان این جنبش درسراسر دنیا یکسان است و به میزان رشد اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی هرجامعهای، شکل مناسب ظهورخودرا مییابد.
به روایت بسیاری از پژوهشگران، آغاز این جنبش درجهان به سالهای ۱۸۴۸ درامریکای شمالی برمیگردد؛ وقتى الیزابت کَدی ستانتون (۱)و بوکریتاکافین مات، دراجلاسى زنانه در شهرک سنیکا در حوالى نیویورک قطعنامهاى حاوى خواست برابری درمقابل قانون ، حق رای ، تحصیل ،کار ومالکیت صادر کردند . امروزه بسیاری از پژوهشگران سابقه ى جنبش فمینیستی رابهاثر ماری ولستون کرافت(۲ )در باره ى حقوق زنان وتشکل حول بیانیهى حقوق زنان درجریان انقلاب کبیر فرانسه (١٨٧٩ ) اولامپ دوگوژ (٣ ) میدانند .
همزمان با نشست سنیکا و به هنگامى که اکثر زنان ایرانی درپستوی خانهها، یا پشت حجاب واقلیتی هم درحرمسراها پنهان بودند ، طاهره قرهالعین پدید آمد. او اولین زن ایرانی است که در امری مشارکت کردکه تا آن زمان عرصهای به کلى مردانه به حساب مىآمد. او در نتیجهى تلاش، دلاورى و استواری خود در رهبری جنبش سیاسی وترقی خواهی « بابی » قرار گرفت و در نشست بَدَشت (۱۸۴۸)حجاب از سر برگرفت . این حرکت نمادین او به معنای پرده برداشتن ازآن چیزی است که پنهان وپوشیده مانده بود. عدهای این زن شاعر و روشنفکر را پیشکسوت جنبش حق خواهانه زن ایرانى مىشناسندکه جان در راه آرمان خود گذاشت و به دستور ناصر الدین شاه به قتل رسید.(۴)
راهى را که طاهره قره العین گشود، زمینه ساز مشارکت زنان در جنش هاى تنباکو و مهم ترازآن مشروطه شد. زنان تجددخواه ایرانی به منظور رهایی ازفضای بسته اندرونىها ، حضور درعرصهى عمومى ومشارک درامور اجتماعی، تلاشها کردند. به خصوص در مبارزه برای ایجاد مدارس دخترانه موفقیتى بزرگ به دست آوردند. اما به علت حضور قدرتمند روحانیتِ عقب مانده شیعه که دست در دست حکومتهای استبدادی وخودکامه داشت ، زنان ایران به نسبت خواهران غربی خود هنوز دربی حقوقی دهشتناکى به سر میبرند.
زنان کردستان ایران هم بعلت هم سرنوشتی با خواهران شان در سراسر کشوراز لحاظ حقوقی ،اجتماعی ، سیاسی ، فرهنگی و…. سرنوشت بهترى نداشتند. با این تفاوت که به علت وجودستم ملی وعقب نگهداشتهگی از طرف استبداد مرکزی و حکام محلى که اساسا” خانها وفئودالهای محلی وروساى ایلات و عشایر بودند ، به مراتب وضعیتی اسفبارتر نسبت به زنان سایر نقاط پیشرفتهتر ایران داشتهاند . آنهاهنوز نتوانستهاند به بسیاری از خواستهای خود دست یابند .
بینیم مبارزه زنان ورشد وشکل گیرى فمینیسم درکردستان ایران کَی وچگونه آغاز شد .
« با تشکیل جمهوری مهاباد (درسال ١٣٢۴خورشیدى/۱۹۴۶میلادی) این دولت در مدت کوتاه حیاتش به اقداماتی چند در جهت مشارکت زنان در زندگی اجتماعی دست زد. زنان برای حمایت ازامر ملی [حقوق مردم کرد به عنوان یک ملت] ومشارکت دراموراجتماعی وکارهای فعال حزبی وارد حوزههای غیرخانگی [فضای عمومی] شدند درشهریورهمان سال “اتحادیه زنان دمکراتیک کردستان” (یهکیهتی ژنانی دیموکراتی کوردستان) به وجودآمد کهیکی ازخواستهای مهم آن دایر کردن مدارس دخترانه بود . زنان ومردان این دورە دراغلب جلسات وسخنرانی ها ازآگاهی زنان درشوروی وکشورهای پیشرفته ومبارزه برای بدست آوردن حقوق خود سخن میگفتند واین آگاهی را در پرتو باسواد شدن زنان می دانستند. دراین رابطه خانوادەها را درفرستادن دختران به مدرسه تشویق می کردند » (۵ ).
درهمان دوران درجنوب کردستان برای گسترش مدارس وتعمیـم آموزش دختران ونیز تشویق زنان به مشارکت درفعالیتهای عمومی تلاشهای زیادی در جریان بود.
تلاش برای ادامه تحصیل دختران تاسالهای۵۰ -۱۳۴۰همچنان درکردستان ادامه داشت . تا جایی که دردهه ۴٠ درکردستان شاهد شمار شایان توجهی از دختران با تحصیلات دانشگاهی و مدارک عالی وشاغل بودیم. این امر سبب بوجود آمدن قشرى از زنان روشنفکر شهری شد. بخشى از همین زنان بودند که پس ازانقلاب سفید شاە دربهمن ١٣۴١ به عنوان سپاهیان دانش و بهداشت راهى روستاها، از جمله روستاهاى کردستان شدند و با حضور در میان روستائیان تاثیر بسزایی در رشد آگاهی مردم وبخصوص زنان روستایى کُرد داشتند. پُر واضح است که باحضور نیروهاى امنینى (ساواک) و نظامى شاه، این آگاهى همه جانبه نبود و از عنصر سیاسى به کلى برى بود؛ اما شاید بشود گفت که نطفههاى اولیه گونه اى حساسیت زنانه در این دوره بسته شد؛ حساسیتى که بیشتر در مناسبات اجتماعى رخ مى نمود و به حوزه سیاست راه نمى برد. تنها تشکل زنانهى آن دوره، “ سازمان زنان ” بود که در راس آن اشرف پهلوى قرار داشت و حضورش در شهرهاى گوناگون کردستان، صورى و فرمایشى بود.
با این حال آنچه بیش از سایر عوامل به خودآگاهى دختران و زنان تحصیل کرده کمک کرد، رشدافکار چپ وترقی خواه در گسترهى ایران و به ویژه در موسسات آموزش عالى بود. تاثیرافکار و فعالیت آگاهگرانه این زنان روشنفکر وانقلابی بود که سبب رشد آگاهی زنان وشرکت وسیع آنها درمبارزه برعلیه رژیم دیکتاتوری شاه درسال ۱۳۵۷ شد. درواقع زنان به مبارزه روی آوردند؛ ولی نه به منظور کسب حقوق حقه خود، بلکه برای خواست عدالت خواهی وسرنگونی رژیم دیکتاتوری پهلوی. اما بنا بر تفکر غالب بر انقلابیون مارکسیست این دوران، رفع ستم جنسی ومبارزه برای تحقق حقوق زنان، مبارزهای عمده قلمداد نمیشد؛ زیرا هرگونه تحول اجتماعی بزعم آنان منوط وموکول به انقلاب سوسیالیستی درجامعه میشد .
این فرایند در کردستان ، یعنی رشد افکار چپ و ترقیخواه همراه با اعتلاى مبارزه برای رفع ستم ملی درسالهای ۴٠ تا ۵٧ ، جوانان کُرد به خصوص آنها که در دانشگاهای ایران سرگرم تحصیلات عالیه بودند را به خود جلب کرد. این امر سبب رشد بیشتر آگاهى و سازمان یابىزنان و مردان وشکل گیری جریان کومه له گردید.
زنان جوان وروشنفکر کردستان ایران همراه با سایراقشار وطبقات مردم وسیعا” در انقلاب ۵۷ شرکت کردند . و این واقعیتى است که زنان با روی کارآمدن جمهوری اسلامی و فرمان خمینی مبنی برحجاب اجباری، پیش از دیگران نشانههاى سرشت زن ستیزحکومت اسلامی را احساس کردند. به این دلیل زن کرد ایرانى همراه با سایر زنان ایران دراولین جنبش اعتراضی علیه رژیم و احقاق حقوق خود شرکت کردند( نیمه دوم اسفند ١٣۵٧). این حرکت بیشتر ازطرف زنانى پیشتیبانی شد که به گروهها، سازمان و احزاب سیاسى، وابستگى نداشتند. مهم این که بسیاری از این تشکلهااعم از چپ و میانه و راست خطر تسلط حکومت اسلامی و واپسگرایى را به درستی درک نکرده بودند و به همین دلیل نیز با بی تفاوتی از کنار آن جنبش مهم گذشتند.
با این حال نظام اسلامى هنوز در موقعیتى نبود که بتواند همهى طرح ها و برنامههاى خود را براى به عقب راندن جامعه به موقع اجراء گذارد. از اواخر سال ۵٧ و اوایل سال ۵٨ بهدلیل فضای آزادی که در کشور و به ویژه در کردستان به وجود آمده بود، تشکلهای دمکراتیک یکی بعداز دیگری به وجود آمدند و شروع به فعالیت کردند. در این میان زنان مبارز هم بنا به وضعیت عینی جامعه ونیازها و خواستهاى مبرمى که داشتند به برپایی تشکلهایی با نامهای” شورای زنا ن” ، “یهکیهتی ئافرهتان” و”یهکیه تی ژنان” [ اتحادیهها وانجمنهای زنان ] دست زدند .
به وجودآمدن این تشکلها، خود نقطهى عطفی درتاریخ جنبش کردستان تا آنزمان بود ؛ زیرا اقشار مختلف زنان باافکار گوناگون به این تشکلها روى آوردند . این تشکلها وابسته به هیچ سازمان و گروهی نبودند و درمیان تمام اقشار جامعه ومخصوصا” زنان زحمتکش فعال بودند. در پرتواین فعالیت ها، زنان کم کم به حقوق خود آشنا شدند و فعالیتهایی را برای ارتقاء سطح آگاهی خود و مبارزه برای به دست آوردن حد اقل حقوق شان سازمان دادند.
تشکلهای نوپاى سیاسى که بیشتر اعضاىشان جوان وتازه کار بودند هنوز و چنان که باید در تمام کردستان شکل نگرفته بودند که در ۲۸ مرداد ١٣۵٨ در معرض حملهى جمهوری اسلامی قرار گرفتند. سرکوب برای مدتی باعث از هم گسیختن تشکلها و متفرق شدن اعضاء و هواداران آنها شد. این امر دربارهی تشکلهای دموکراتیک و مستقل زنان نیز صادق بود که بیشتر و سریع تر از تشکلهاى سیاسى مبتلا به پیامدهاى سرکوب شدند.
اما این روند دیرپا نبود . با بازگشت نیروهای پیشمرگ به شهرهای کردستان درپاییز ۵۸ و کنترل شهرها توسط نیروهای اپوزیسیون، زنان در سازمانهای سیاسی فعالیت خود رااز سر گرفتند؛ امادیگر اثری جدى از خواستهای ویژه زنان، مبارزات مستقل زنان وسازمانهاى دموکراتیکِ زنان، در میان نبود.
با حملهى دوم نیروهاى سرکوبگر جمهوری اسلامی به کردستان ودستگیری فعالین ومبارزین (١٣۵٩)، عدهای از زنان وابسته به سازمانهاى چپ و ترقى خواه هم دستگیر وزندانی شدند. از آن پس عده اى از این زنان به صفوف پیشمرگان پیوستند و عدهای دیگر هم درشهرها به صورت مخفیانه به مبارزه ادامه دادند.
پیشمرگه شدن زنان وبررسی این موضوع جایگاه مخصوصى دارد و باید درجای خود بررسی شود . ولی به اختصار باید بگویم پیشمرگایتی زنان کُرد، یک حرکت تاریخی بود؛ زیرا این عرصهى مردانه نیز سرانجام متحول شد و نقطه عطفی دیگر در مبارزات زنان کردستان پدیدآورد که نسبت به دوران قبل ازخود، قدمی بلند به پیش وعملی بسیار سنت شکنانه بود. پیشمرگایتی زنان عرصهى دیگری درمبارزات زنان کردستان گشود کههم درجامعه و هم درتشکلهاى دموکراتیک و سیاسى با مرد سالاری مبارزه میکردند. این امر به نوبهى خود در رشدآگاهی عمومی مردم دربارهى سنتهای رایج وعقب ماندهى جامعه نسبت به زنان کمک کرد.
زنانى که پس از حملهى نظامى جمهوری اسلامی بهتشکلهاى مخفی درشهرهای کردستان دستگیر و به حبسهای طولانی مدت ویا اعدام محکوم شدند ، زندان راهم به عرصهى دیگری ازمبارزه ومقاومت تبدیل کردند.
مبارزه زنان برعلیه جمهوری اسلامی حتى پس از این که شهرهاى کردستان تحت حاکمیت رژیم قرار گرفتند ( آغاز سال ۵٩) همچنان ادامه پیداکرد. در اشکال گوناگون:از تظاهرات علیه دستگیری واعدام همسران و فرزندان و بستگان نزدیک شروع شد و به شکلگیرى محافلی برای کمک به پیشمرگان، مراسم گرامى داشت یاد شهدا و برگزاری جشن هاى هشت مارس انجامید . درگردهمآئیهاى محفلی و کوچکِ زنان ، از مشکلات خاص خود و در بارهى کارهائی برای زندگی بهتر تبادل نظر میشد. به واسطهى این محافل، تشکلهاى زنان، دوباره پا گرفت و از جمله جشن ۸ مارس به بهانهى تولد فرزندانشان و بدورازچشم پاسداران ونیروهای رژیم مخفیانه برپا گشت. از درون این محافل، مبارزهاى مشترک از جمله علیه اخراج از سازمانهای دولتی ونهادهای آموزشی وخانهنشین کردن زنان سربرآورد که سرانجام به شکل گیرى تعاونیهاى تولیدى انجامید.(۶) در این بحبوحه روی آوری زنان به تحصیلات دانشگاهی نیز چشمگیر بود؛ علیرغم محرومیتها و محدویتهایى که جمهورى اسلامى در این زمینه به وجود آورد .
سرکوب جنبش عمومى و فروپاشى بسیارى از نیروهاى ترقى خواه در مقیاس سراسرى، زمینهى استقرار رژیم را در کردستان فراهم ساخت. با این همه جنبش خلق کُرد هیچ گاه خاموش نشد و مبارزه تا سالهای دههی۷۰ عمدتا” به شکل مخفی در جریان بود.
بعد از این سالهاست که سازمانهاى غیر دولتى ( ان .ج. او) شکل گرفتند و فضاى سیاسى- فرهنگى تا حدودى باز شد، محافل سابق و دهها محفل جدید سربرکشیدند و خود را علنی کردند . این بار ما شاهد انتشار کتابها، جزوات ،نشریات و ایجاد سایتهای زنانه بودیم . تجمعاتی که درسطح علنی بر علیه ستم و خشونت نسبت به زنان تشکیل مىشد، صدها و درمواردی هزاران نفر را به خود جلب مىکرد. اعتراض به خشونتهای درون خانوادهها و قتل های ناموسی (٧) به خیابانها کشیده شد . مبارزه با قوانین ضد زن جمهوری اسلامی که خودابزاری موثر برای سرکوبی زنان بود، شروع شد . اینها همگی در افزایش آگاهی زنان وآشنایی آنها به حقوق خود ومطرح کردن خواستهای زنان وآگاهی عمومی مردم بسیارتاثیر داشت . “۸ مارس”ها به صورت محافلی در میان کسانی که با این روز آشنا بودند، روشنفکران، نویسندگان و فعالان زنان برگزار می شد و حتی برای تبلیغ و تبریک این روز کارت پستال و یا کتابهایی هدیه داده می شد (٨).
” از سال ۱۳۸۰، برگزاری مراسم ۸ مارس به صورت جدی تر، برنامه ریزی شده و در وسعت بزرگتر و فراگیر ادامه یافت. انجمن ادبی مولوی کُرد که محفل نویسندگان، شاعران، روشنفکران و جوانان فعال آن دوره بود، با دبیری خانم سیمین چایچی وهمکاری دیگران، برنامه ای به این مناسبت برگزار کرد” (٩). ازآن سال مراسم روز زن، علیرغم فشارهاو تزییقاتِ دولت، به صورت هاى مختلف در بسیارى از شهرهای کردستان برپا شده است. این مراسم با ارائهى قطعنامههایى به پایان رسیده اند که خواستههای زنان کُرد ایرانى را منعکس مى کنند؛ ازمسائل خانوادگی و اجتماعی گرفته تا اعتراض به قوانین مملکتى (١٠) . همچنین باید از تشکلهای بزرگ وکوچکى نام بُرد که در این سال ها شکل گرفتهاند و به صورت علنی فعالیت کردهاند؛ ”همچون «جامعهی حمایت از زنان» (به دبیری دیبا علیخانی)، «انجمن آذر مهر» (به دبیری نگین شیخ الاسلامی). تشکلهای دیگری در زمینه هاى توانمند سازی جوانان، کوهنوردی و حفاظت از محیط زیست، البته با گرایشِ زنان[گرایش فمینیستی] به این جمع پیوستند؛ همچون «هه وراز» (به دبیری فلوریا محمد پور)، و «محیط زیست» (به دبیری فاطمه اردلان) ” (١١) . “شورای زنان” (جالب اینکه این همان نامی است که آنرا خواهرانشان در سال ١٣۵٧ برای اولین تشکیلات زنان انتخاب کردند . درآن تشکیلات فقط زنان شرکت داشتند؛درحالیکه امروز زنان ومردان هر دو درآن عضویت دارند . همچنین باید به دهها تشکل بزرگ وکوچک اشاره کرد که به شکل هاى گوناگون براى بهبود وضعیت زن کرد فعالیت مى کنند. این فعالیت ها در روند رشد تدریجی خود در مواردی شکل هماهنگ و یا متحد گرفته اند. برای نمونه بر پایی مراسم روز زن در سال ۱۳۸۷ که در کرمانشاه ،کامیاران ، سنندج ، مریوان، بوکان و سقز همزمان ومتحد برگزار شد. (١٢)
فعالیتها و مبارزات زنده و وپویای زنان کردستان که به شمهاى از آن اشاره شد را میتوانیم به عنوان جلوههاى گوناگون یک جنبش فمینیستی به رسمیت بشناسیم. جادارد که به نقاط مشترک این مبارزات با مبارزات موج دوم فمینیستی پایان دهه ١٩۶٠ در جهان اشارە کنیم . گرچه آن جنبشها ازآزادی برای مطرح کردن خواستهایشان برخوردار بودند و زنان ما در ایران وکردستان به دلیل محدودیتها وخفقان جمهوری اسلامی تنها مى توانستند بخش محدودی از خواستهای خود را بصورت علنی بیان کنند ؛ با این حال برخى از خصوصیات مشترک این جنبشها را مى شود چنین برشمرد:
۱ – مبارزات زنان درکردستان، جنبشی اعتراضی است ودراثر بی حقوقیها ونابسامانىها وتضادهای جامعه ظهور کردهاست.
۲- ظاهرا”سازماندهی معینی ندارد ولی ازمنطقی درونی و متناسب با سطح آگاهى نیروهای شرکت کنندهى خود برخوردار است . این جنبش تاکنون مجموعهای ازاقدامات پراکنده و خودجوش و گاە سازمان یافته را که هرکدام مولودابتکاراتی درعکس العمل به شرایط جدیدو مسائل مبتلا به جامعه بودە، پیش برده است.
۳- خواستهای این جنبش، خواستهای زن کُرد است که اینک در سطح قابل ملاحظهای به خواستهای مردم اعم از زن ومرد تبدیل شدە است. آشکاراست که این جنبش براى دموکراسى و برقرارى مناسباتی دمکراتیک در جامعه مبارزه میکند و شیوهى سازماندهی آن افقی وغیر هیرارشیک بودهاست.
۴- فعالین این جنبش در رشد وارتقاء آگاهی خود کوشا بوده وبه دامن زدن بحثها ومسائلی پرداختهاند که جزو حوزه خصوصی زنان محسوب شده است مانند خشونتهای خانواده ، قتل ناموسی ، روابط جنسی و غیره. در فعالیتهای هنری نیز این خصوصیت بارز است. همچنین تلاش برای ایجاد تشکلهای زنان که هرچه بیشتر درعرصه های گوناگون زندگى اجتماعى حضور داشته باشند.
۵ - اقدامهای سیاسی و تلاش و مبارزه برای تغییر قوانین .
بنا بر فاکتورهای فوق الذکر، جنبش زنان که خواستهای آن متاثر از موقعیت ، میزان رشد سیاسی و فرهنگی در بخشهای مختلف جامعه کردستان باهدف رفع ستم فرهنگی ، ستم جنسی، ستم طبقاتی ، حق خواندن به زبان مادری ، ستم مذهبی و ستم قانونی دولتی میباشدو همگی خود را در زندگی روزمره زنان نشان دادە و به شیوههای گوناگون به مبارزه خود ادامه می دهد . علاوە بر این زن کُرد درزندگی روزانه اش با بسیاری ازسنتهای عقب مانده مبارزە می کند و بر بسیاری ازآنها چیرە شدەاست. زن کُرد در دو جبهه مبارزە می کند:یکی در زندگی روزانه و با محدودیتها وسنتهای نانوشته و دیگری با قوانین دولتی ومحدودیتهای آن می جنگد وقربانی می دهد .
همبستگی با سایر جنبشها:
از آنجا که در نهایت مبارزه برای رفع ستم و بی حقوقی زنان در ایران جز از راه سرنگونی این سیستم حکومتی میسر نیست و از آنجا که این امر تنها با مبارزات زنان امکان پذیر نمیباشد ، جنبش زنان احتیاج به همیاری وهمبستگی با سایر جنبشهای اجتماعى و سیاسى در کردستان و سراسرایران و نیز بهره گیری ازتجربیات جنبشهای جهانی دارد .
حفظ استقلال جنبش :
مهمترین خصوصیت جنبش زنان، حفظ استقلال آن ازهرگونه قدرت سیاسى است؛ نه تنها از دولتها بلکه از احزاب وسازمانها مخالف دولتها نیز. در جامعه کردستان زنان باوجودى که به فعالیت اجتماعى روى آورده اند و پویایی تحسین برانگیزى نشان دادهاند، اماهنوز نتوانستهاند مبارزات خود رااز سلطهى احزاب کردستان رها کرده و مستقلا”آن را به پیش ببرند. پرواضح است که زنان مىتوانند دراحزاب گوناگون چپ و میانهرو و مذهبی فعالیت کنند. اما این تحزب یافتگی درجامعه از طرفی تاثیراتِ مثبتی بر رادیکالیزه کردن خواستها و مبارزات زنان داشته است و از طرف دیگر برخورد سکتاریستی احزاب به این مبارزات وتلاش در سازمانی و حزبی کردن مبارزات زنان را به همراه آورده است که این خود سبب پراکندگی جنبش و افزایش میزان آسیبپذیرى آن شدهاست. درحالی که مبارزات زنان باید به مثابه جنبشى دموکراتیک در برابر رژیم وبه دور از هرگونه تعصب مذهبی ،سیاسی وایدئولوژیک عمل کند تا بتواند در میان زنان، از اقشار و طبقات گوناگون نفوذ کند. احزاب میتوانند درهمه حال یاری دهندهى این جنبش باشند، نه صاحب قدرت وتصمیم گیرنده. تجربیات تاکنونی نشان دادهاست که زنان فعال در این احزاب از حقوق برابر با مردان برخوردار نبودهاند و ناچار باید برعلیه ستم جنسی ومردسالاری درون احزاب هم مبارزهکنند.
مبارزات زنان درخارج کشور:
زنان ومردان جوان و مبارز سالهای ۵۷ وبعد از آن، چه آنها که در محیط پیشمرگایتی بودند و چه آنها که به علت فشار و خفقان رژیم ناچار به ترک دیار، محیط کار و فعالیت خود شدند و یا از زندانهاى وحشتناک جمهوری اسلامی گریختند، طبیعتا مىبایست به محلى امن مىرفتند. این محل طبق سنت مبارزاتی ، خارج ازکشور بود و ممالک پناهنده پذیر . در این سى و چند سال دو نسل از مبارزین، اغلب با مشقات وقبول خطرات بسیار از لانه وکاشانه خود کوچ کردند و تبعیدى خود خواسته را به جان خریده اند . کوچ زنان کُرد، بعضا” با همسر واغلب تنها ، یکی دیگر از سنت شکنیهای نسل انقلاب ١٣۵٧ ایران بوده است. زیرا در سنت کردستان و در دوران شاه به ندرت اتفاق مى افتاد که دختری کُرد به خارج برود، در اروپا و آمریکا درس بخواند و به مدارج تحصیلى بالا دست پیدا کند.
اما زندگی زنان کُرد در تبعید نیزخالی ازمشقت و درد نبوده است. در مدت کوتاهی میبایست مسائل ادارى اقامت خود را حل نمایند، شغل پیدا کنند، سرپناهى بیابند و زبان بیآموزند . اکنون ما با نسل جدیدی اززنان کُرد با خصوصیاتی چون اعتماد به نفس ،استقلال و برنتابیدن نابرابری روبرو هستیم که نمودهای دیگرى از مبارزه این نسل از زنان کرد را به دست میدهد. این خصوصیات سبب شده است که آنها بسیارى از مسؤلیتهای زندگی و خانواده و… را بهعهده بگیرند . درمواردی به علت از دست دادن همسران و یا به خاطر فعالیت سیاسی شوهرانشان در کردستان، مسؤلیتهاى زندگى و تربیت فرزندان بطور کامل به عهدهى زنان بوده است. درحالی که اغلب دوران جوانى را سپرى کرده واز سلامت جسمی نیز برخوردار نبودهاند . با این همه زندگی درمحیط تازه که مهمترین حُسناش وجود آزادى است ، ما را با حقوق زنان و فمینیسم ومبارزات فمینیستی بیشتر آشنا کرده است و سبب شده که با دیدى انتقادی به گذشتهى مبارزاتى خود بنگریم و کمبودهای حرکتمان را بهتر درک کنیم.
با تبعیضهایی که نسبت به زنان خارجی در اروپا و آمریکاى شمالى اعمال مىشود و همیشه چند لایه بودهاست نیز جنگیدهایم و کوشیدایم که خود را با محیط تازه تطبیق دهیم. سعی کردهایم از جنبههاى مترقی جامعهى تازه و کاملا” متفاوت باآنچه در آن پرورش یافتیم، بیآموزیم و آموختههایمان را درزندگى و مبارزه به کار گیریم ، هم در جامعه اى که اینک در آن زندگى مى کنیم و به صورت همکارى با احزاب مترقى کشور میزبان و یا دخالت گرى فردی و همفکرى و همقدمى با جریانهاى پیشرو ، هم دراحزاب و سازمان هایى که در گذشته و حال به آن تعلق داشته ایم و داریم.
عدهای ازاین زنان برای ادامه وشکل دادن به فعالیت هاى خود در برپایی تشکلهای زنان کُرد درخارج کشور تلاش کرده اند . اما این تلاش تا به امروز نتوانسته است به شکلگیرى جریانى جدى بی انجامد. هنوز دست به گریبان تفرقه و تشتت هستیم؛ به دلایل گوناگون و از جمله به دلیل اختلافات نظری و شکل سازماندهی. امیدوارم این کنفرانس بتواند در تداوم خود گامى در جهت غلبه بر پراکندگى موجود بردارد و همه ما را به هم نزدیکتر سازد؛ چه زنانى کردى که در ایران مبارزه مى کنند و چه آنها که در خارج از تک و تا دست نکشیدهاند. با توجه بهتغییر وتحولات آتی ایران که زیاد هم دور به نظر نمیرسد، ما زنان کردستان باید تلاش کنیم با حفظ احترام به افکار و دیدگاههاى گوناگونى که درمیان ما موجود است به یک جنبش واحد، با سمت وسوى مشترک و برنامهى عمل مشترک تبدیل شویم.
با آرزوی دستیابى به این هدف و پیروزی .
٭٭٭٭
١- الیزابت کدی استانتون Elizabeth Cady Stanton (١٩٠٢-١٨١۵)، این طرفدار لغو تبعیض نژادی و فعال حقوق زنان، برای مدتی در بوستون زندگی کرد و در آنجا با لیدیا چایلد دوست شد. اوهمراه با لوکرشیا مات Lucretia Mott کنوانسیون ١٨۴٨ سنکا فالز Seneca Falls را برای زنان سازمان داد. وی همچنین پیش نویس “اعلامیه عواطف” Declaration of Sentiments ” را در جریان این گرد همائی نوشت. او “اعلامیه استقلال زنان” را با این جمله آغاز مى کند: “مردان و زنان مساوی خلق شده اند” .این اعلامیه شامل قطعنامهای است که در آن برای زنان حق رأی در نظر گرفته شده است. الیزابت کدی استانتون در سالهای دهه ١٨۶٠ و ١٨٧٠ در کنار سوزان بی.آنتونی به منظور تامین حق رأی برای زنان مبارزه کرد و ، “جمعیت ملی وفادار به زنان” را Women’s Loyal National League که مخالف برده داری بود بنیاد نهاد. علاوه بر این “انجمن ملی هوادار حق رای زنان” را بوجود آورد. او همچنین یکی از سردبیران مجله هفتگی “انقلاب” Revolution بود. الیزابت کدی استانتون به مدت ٢١ سال ریاست انجمن دفاع از حق رأی را به عهده داشت و مبارزه برای احقاق حقوق زنان را رهبری می کرد. وی در چندین ایالت به ایراد سخنرانی های عمومی پرداخت. او هفت فرزند داشت.
کدی استانتون پس از فوت شوهرش تحلیل های خود را در زمینه نابرابری زنان و مردان عمیق تر از پیش ساخت. او در “کتاب انجیل زنان ” The Woman’s Bible (١٨٩۵) یک جهت گیری عمیق ضد زن را در سنتِ یهودی- مسیحی برملا نمود . کدی استانتون تا زمان مرگ خود در سن ٨۶ سالگی، درست پس از نوشتن نامه ای به پرزیدنت تئودور روزولت در حمایت از حق رأی زنان، سخنرانی های خود را درباره مسائلی از قبیل طلاق، حقوق زنان، و مذهب ادامه داد. کارهای متعدد او که ابتدا با نام مستعار و سپس با نام قانونىاش انتشار مى یافتند “تاریخ حق رای زنان” (١٨٨۶-١٨٨١) در سه مجلد و زندگىنامه بی پرده و طنز آمیزش را دربرمىگیرد.
۲- در واقع موج اول فمینیسم به کتاب (حقانیت حقوق زنان) ماری ولستون کرافت باز میگردد.
کرافت که به شدت متاثر از عصر روشنگری و انقلاب فرانسه بود،کتاب اش را در سال ۱۷۹۲ نوشت و درآن بر این نکته که “ذهن فاقد جنسیت است”،تاکید کرد. او خواستار حضور زنان در امور اجتماعی بود و استدلال میکرد که زنان نیز مانند مردان اگر از فرصت برابر اجتماعی در آموزش عمومی بر خوردار باشند ،میتوانند منطقی بیاندیشند و روشنگری کنند. او متعقد بود که آزادی و پیشرفت حق زنان است و آن ها با برخورداری از حق تحصیل قادر به اندیشیدن میشوند.وی برای زنان در خواست حق رای نکرد و تنها برای تحصیل و آموزش اخلاقی آنان به منظور کسب استقلال مالی مبارزه کرد.(نوشین احمدی- فصل زنان، ص۱۸۷)
۳ – اولمپ دوگوژ Olympe de Gouges به سال ١٧۴٨ بدنیا آمد . اونمایشنامه نویس وفعال سیاسی بود،که نوشته هایش دربارە حقوق زن ولغو بردگی ،خوانندگانی فراوان داشت. اولین نمایشنامه هایش دردهه هشتاد قرن هجدهم درپاریس به چاپ رسید . درهمین دورە بود که رساله های سیاسی نیز انتشار داد . دوسال پس ازانقلاب فرانسه بیانیه ی حقوق زن وشهروندان مؤنس را به چاپ رساندکه ازیک طرف نابرابری زن ومرد را موردحمله قرارمیداد، وازطرف دیگر، اقتدارمرد درخانوادە وجامعه را . اودر١٧٩٣ به اتهام تضعیف انقلاب وپیوندتنگاتنگ با ژیرودونیستها به مرگ محکوم شد وباگیوتین سرازتنش جدا کردند. درتاریخ مدرن اروپا به عنوان نخستین زن فمینیست شناخته شدەاست.
۴- فاطمه زرین تاج زکیه برغانی درحدود(تاریخ دقیقی دراین مورد وجود ندارد)سال ۱۸۱۴ میلادی برابر با ۱۱۹۳ هجری شمسی درخانوادهای سرشناس وبانفوذ ، درشهر قزوین چشم به جهان گشود . اودختربزرگ حاج ملامحمدصالح برغانی ، ازروحانیون طرازاول شهر بود .
…..درمحیط زندگی وخانوادگی این زن مبارزه که از سوى سید على محمد باب قرهالعین نام گرفت، دو نکته حائز اهمیت است: اول اینکه ، به رغم تعلق به خانواده ای روحانی وبه شدت مؤمن، نه تنها ازتحصیل قرهالعین جلوگیری نشد، بلکه ابزار لازم برایش فراهم گردید. علاوه بر داشتن معلم سرخانه ،قرهالعین توانست ، هرچند به طورغیرمستقیم،از تعلیمات مکتب خانه نیز بهرهمند گردد.
….برادرش عبدالوهاب که خود ازعالمان بزرگ شهر بوده، ازقرهالعین چنین یادکردهاست: ما تمام برادرها وپسرعموها،درحضورقرهالعین جرأت تکلم نداشتیم . به اندازهای او مارا مرعوب ساخته بود که اگر احیانا” درمسایلی متنازع فیه بحث میکردیم، چنان مسئله را پاک وروشن ومعلوم ومربوط برای ما مدلل میکردکه فورا” تمام سرافکنده وخجالت زده بیرون میرفتیم .
…. آشنایی قرهالعین بامکتب شیخی،(اصول نظری بابیه با تفاوتهایی همان اصول نظری شیخیه است) ازدوران نوجوانی آغازشد. یکی ازعموهایش شیخی بودو نیز یکی ازاقوام مادریش ، ملا جواد ولیانی، که اثار شیخ احمداحسائی را در اختیار قرهالعین قرار میداد. او جزو اولین ۱۸ نفری است که به آیین باب گرویدند.
….بابیها بیشترازهرچیز خواستاراصلاحات مذهبی ودرکنار آن، برخی تحولات اجتماعی بودند. بخشی از آیین باب که دارای اهمیت است توجه به موقعیت زنان است . آیین باب تک همسری راتشویق ودرانتخاب همسر رضایت زن ومرد راشرط گذاشت. ازدوج موقت یاصیغه راممنوع اعلام کرد. شرط طلاق را مشکلتر نمودکه البته بادر نظرگرفتن تسهیلاتی که شرع اسلام دراین زمینه برای مردان فراهم کرده، مشکلترشدن طلاق بیشتر به سود زنان تمام میشد.باب در کتاب “بیان”، زنان راازقید حجاب آزاد کرد. مراوده ومحاوره زن ومرد رابلااشکال وجایز دانست.
….قرهالعین اولین زنی است که درتاریخ معاصر ایران به دفاع ازبی حجابی برخاست .
….به پیشنهاد قرهالعین کنفرانسی درخصوص دگرگونیهای اساسی درروش تبلیغاتی ومبارزاتی بابیان دربدشت برپا شد که اودربخشی ازسخنرانی خود زنان را نیز خطاب قرار داد واز آنها خواست که در مبارزه، مردان همراه انها شوند . او گفت که دیگر زمان آن نیست که زنان در حرمسرا مخفی شوند و منتظر بمانند و ببینند که مردها چه کاری میتوانند بکنند.آنها باید نشان دهند که به معنای واقعی همراهان مردان هستندو همراه آنها درمیدانهای شهادت برخاک خواهندافتاد.درجریان همین سخنرانی است که قرەالعین با حرکتی ناگهانی ، پردهای را که درپشت آن صحبت میکرد، کنار میزندو بیحجاب در میان حضار پدیدار میشود.
درسپتامبر ۱۸۵۲، دومجتهد به نامهای حاج ملاعلی کنی وحاجی میرزا محمد مازندرانی پس ازمباحثاتی با قرهالعین، حکم تکفیر وقتل او را صادرمیکنند . … فرستادههایی ازسوی دربار به سویش روانه میشوند که او را وادار به انکار اعتقاداتش کنند. یکی ازفرستادهها به اومیگوید.
…..” شما را به نیاوران میبرند ومیپرسند قرهالعین آیا شما بابی هستید؟ شما جواب میدهید نه. آنها با اینکه یقین دارند که بابی هستید،مایلند بیش ازاین از شما جوابی نشنوند و امیدوارند یک چند شما به حالت انزوا زندگی کنید و با مردم سخن نگویید و مستخلص شوید. قرهالعین گفت … امیدوار نباشید که من آنی، هرچند به ظاهر هم باشد عقیده خود را انکار کنم. آن هم برای یک امر پوچ ومهمل که یک کالبد موقتی بی قدر وقیمت را چند روز بیشتر حفظ کنم!”
قرهالعین درجریان بازجویی ، ازعقاید خود دست نکشید وحکم قتل او به اجرا گذاشته شد . او را شبانه ازخانهى کلانتر به ” باغ ایلخانی” بردند وبا پیچیدن دستمالی به دور گردنش خفه کردند . جسد را به چاهی انداخته وچاه را با خاک وسنگ پوشاندند .
آثار مکتوب زیادی ازقرهالعین برجا نمانده. بیشترنوشتههایش، ازنظم ونثر، در جریان قتل عامهای پی درپی با بابیان وجنگ وگریزهای آنان، ازمیان رفته است. آنچه برجامانده، دو رساله،چند نامه وشعر است.
برگرفته ازمقاله- طاهره بردار پرده ازمیان….. نوشته مهناز متین ،ازمجله “نقطه” ، شماره۹ زمستان۱۳۷۸
۵- شهرزاد مجاب : زنان وناسیونالیسم درجمهوری کردستان سال۱۹۴۵
۶- تعاونیها : نهادی بودندکهزنان شاغل برای کمک بهزنان سیاسی اخراجی و یا خانواده واقوام پیشمرگان اخراج شده با ضمانت شغلی خود برپا کردە بودند. این زنان ازدولت تقاضای وام کرده و کارگاهایی کوچک بادستگاه قالی بافی و یا چرخ خیاطی و یا بافندگی دایر میکردند. این دستگاهها در مواردى هم به صورت فردی دراختیار افراد قرار میگرفت؛ ولى درآمد بدست آمدە عمومی بود. به این معنا که قسمتی از درآمد به پرداخت وام اختصاص داده میشد وبقیه بین افراد صاحب سهمی که کار کرده بودند، تقسیم میشد . وام گیرنده، هیچ سهمی برای خود کنار نمىگذاشت. هدفت فقط کمک به زنان بیکار بود . (مصاحبه نگارنده با فعالین امور زنان کردستان ایران)
٧- در سال ۱۳۸۷ تعدادی از انجمنها و نهادهای مدنی و مدافع حقوق بشرمریوان که زنان نیز در آن فعال بودند، براى محکوم کردن قتل شهین نصراللهی که توسط برادرش در روستای دزلی کشته شده بود، دست به تظاهرات زدند.
نگین شیخالاسلام یکی از فعالان زن در استان کردستان، اعلام کرد: در نیمه اول سال ۱۳۸۷ ، پانزده قتل ناموسی در کردستان به وقوع پیوسته است .
شیدا زن ۱۶ ساله مریوانی که همسرى معتاد وکودکى ۲ ساله داشت، در تاریخ ۱١/۷/۸۸ با ضربات چاقوی برادرش مهدی، روز روشن در خیابان از پاى درآمد وى در لحظهاى مورد حمله ى برادرش قرار مىگیرد که در حال حرف زدن با یک مرد بود . کتاب انترنتی ، فاجعه خاموش قتلهای ناموسی :پروین بختیاری
از آخرین موارد قتل های ناموسی فاش شده می توان به دو مورد در سنندج، سه مورد در مریوان و یک مورد در پیرانشهر اشاره کرد. در این میان قتل «فرشته نجاتی» از بحث برانگیز ترین موارد به شمار مىآید .
فرشته نجاتی دختری ۱۸ ساله بود که پس از دو سال زندگی با مردی که ۱۸ سال از او بزرگتر بود، به خانه پدرش بازگشته بود. اما پدرش به اتهام رابطه “نامشروعی” که هیچ گاه اثبات نشد، او را سر برید.
فعالان حقوق زنان در کردستان، مراسم تشییع جنازه فرشته را اتفاقی نادر در کردستان می دانند. زیرا در روز تشیع جنازه وی، تعداد زیادی از زنان، برخلاف سنت رایج در منطقه، به مراسم تشییع جنازه آمدند . این حضور غیر منتظره با حمایت شمار شایان توجهى از مردان کرد نیز روبرو شد. مراسم با سر دادن شعارهایی علیه قوانین تبعیض آمیز، ختم شد. پروین ذبیحی
٨- مروری بر برنامه های هشت مارس درکردستان روژین سلیمانی ۱۸اسفد ۱۳۸۶
٩- مروری بر برنامه های هشت مارس در کردستان، روژین سلیمانی ١٨ اسفند ١٣٨۶
١٠- گزارشی از برگزاری مراسم گرامیداشت روز جهانی زن در سنندج درسال ۱۳۸۴
روز سه شنبه ۱۶ اسفند ماه سینما بهمن شهر سنندج شاهد برگزاری مراسم باشکوه ۸ مارس بود.این مراسم از ساعت ۴ بعد از ظهر و با حضور شمار زیادی از زنان و مردان برابری طلب شهر سنندج آغاز شد. مراسم با شرحی در باره تاریخچه ۸ مارس روز جهانی زن آغاز شد و سپس شماری از شرکت کنندگان سخنانی را در خصوص این روز و وضعیت زندگی و مبارزات زنان ایراد نمودند.
“پیمان نودینیان” از فعالین کانون دفاع از حقوق کودکان و دبیر انجمن صنفی معلمان، گفتاری تحت عنوان تشکل ها وجنبش زنان ارائه نمود.سپس “ثریا محمدی” از موسسه جامعه حمایت از زنان با موضوع خشونت بر زنان و ریشه های تاریخی آن، دیگر سخنران مراسم بود.”سیما علیخانی” با موضوع آرایش مد و بزه کشی از زنان، “شتاو نودینیدر زمینه قتلهای ناموسی و مشکلات زنان و “ژینا مدرس گرجی” در موارد مختلف خشونت علیه زنان مطالبی را ایراد نمودند.همچنین “الهام حبیبی” از اعضای کانون دفاع از حقوق کودکان درخصوص حقوق زنان مطلبی را با زبان انگلیسی تقدیم حاضران نمود.در پایان این مراسم باشکوه قطعنامه ۸ ماده ای (۸ مارس)قرائت گردید که با تشویق و همراهی حضارتائید گردید.فضای محل برگزاری مراسم نیز با پلاکاردهای همچون: گرامی باد ۸ مارس روز جهانی زن و خجسته باد روز آزادی خواهی و برابری طلبی زنان جهان ، خواست بشریت متمدن آزادی صلح رفاه و آسایش،خشونت بر زنان ممنوع، مشکلات اقتصادی زنان ناشی از طبقات اجتماعی است نه طبیعت! و تراکت دیگر مزین شده بود.در حاشیه این مراسم نمایشگاه نقاشی از طرف اعضا و فعالین جامعه حمایت از زنان در راهرو سینما بهمن برپا شده بود که با استقبال گسترده شرکت کنندگان در مراسم روز جهانی زن روبرو شد.
١١- مروری بر برنامه های هشت مارس درکردستان روژین سلیمانی ۱۸اسفد ۱۳۸۶زیر نویس
١٢ – قطعنامه مشترک ۸ مارس۲۰۰۷ شهرهای سنندج -کرمانشاه -کامیاران – بوکان- سقز- مریوان
در جهانی با این بحرانهای فراگیر، که مملو از خشونتطلبی جنگافروزی انسانستیزی و استثمار بیپایان در مقابل کار ارزان است. زنان همواره قربانیان خاموش ادوار مختلف تاریخی این فجایع بودهاند. ستم تاریخی مضاعف همراه با قوانین و احکام ارتجاعی که همواره از جانب صاحبان زر و زور بر گرده بشریت امروزی سنگینی کرده است اکنون در قالبی دیگر و با شیوهای بظاهر نوین در جای جای این دنیای پهناور اعمال گشته و امروزه بازتولید میشود. کافی است به آمار دختران و زنانی که به طریق برده داری نوین توسط سودجویان و باندهای تجارت انسان خرید و فروش میشوند نگاه کنیم، کافی است به تبلیغات رسانههای جهانی و ساخته های مختلف بورژوازی که مملو از زن ستیزی و نگرش کالائی بر وجود زن است نظری بیافکنیم. کافی است که سیاست، اقتصاد، فرهنگ و حتی زبان ملل را مورد مطالعه قرار دهیم اینان همه و همه چون حصارهایی در این جهان بدون حضور خلاق و کنشگر زن، هر روزه او را بیشتر محصور میکند. ارتباط این دنیای سودمحور و جنسیت مدار با زن، ارتباطی یک سویه و ابزاری است. اما با تمام تعابیر و تفاسیری که از این موقعیت غیرانسانی میشود، اکنون در اقصی نقاط عالم، جنبشی اعتراضی بصورت فراگیر توسط انسانهای برابری طلب برای امحاء و نابودی تحقیر و ظلم و استثمار انسان شکل گرفته است. و میرود تا پایه های این مناسبات زنستیز که احساس گناه و حقارت را به زن داده است و با نگاهی شهوانی به انسانیت او مینگرد را کاملا و یکبار برای همیشه دگرگون کند، آری یگانه جنبش رهایی بخش برای زنان و تمامی انسانها از این مصائب تحمیل شده از جانب سیستم سرمایه داری که سرمنشاء و ریشهی همهی سیه روزیها و بهره کشی از انسان در مقابل سود و انباشت سرمایه است، جنبش برابری طلبانه و تساوی محور است که پایه و ریشهی انقیاد و زیر دستی زنان را زیرو رو میکند و هنگام آن فرا رسیده است که جنبش رادیکال زنان با گره دادن مبارزاتش با مبارزهی طبقاتی و جنبش کارگری بر علیه سیستم سرمایه داری بتواند به خواستهای انسانی و برحق خود دست یابد. ما در این گوشه از جهان وارونه گرد هم آمده ایم و بر خواستهای رادیکال جنبش زنان ایران به مضمون زیر پافشاری میکنیم:
١- ما خواهان حقوق انسانی برابر برای تمامی زنان و مردان در عرصه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی وفرهنگی هستیم.
٢- ما هرنوع قوانین زن ستیزانه و جنسیت محور که زنان را ازدستیابی به حقوق ابتدایی خویش محروم میکند محکوم مینماییم.
۳- حق ایجاد تشکلهای مستقل، اعتراض، اعتصاب جهت مطالبه ی حقوق انسانی باید به رسمیت شناخته شده و نهادینه شود.
۴- ما خواهان برابری اقتصادی به دور از هرگونه استثمار برای همه ی انسانها اعم از زن و مرد هستیم.
۵- هرگونه جدا سازی میان زنان و مردان در اجتماعات و مکانهای عمومی ممنوع باید گردد.
۶- اعمال هرگونه خشونت علیه زنان اعم از آزارجنسی، برخوردهای فیزیکی، تحقیر و توهین نوع رفتار غیرانسانی جرم محسوب شود.
۷- آزادی انتخاب اساسیترین حق انسان است و تحمیل هرنوع فشار اعم از ازدواج اجباری، تعدد زوجات، ازدواج زیر سن ۱۸ سال منسوخ باید گردد.
۸- فرهنگ مردسالار پدیده ای غیر انسانی است و تبعات ناشی از آن ازجمله قتلهای ناموسی و سنگسار جنایت محسوب میشود و مسببین آن باید بر اساس قوانین انسانی محاکمه شوند.
۹- پدیده ی زنان و کودکان خیابانی و بی شناسنامه ازپیامدهای نظام سرمایه داری است و برخورداری کودکان از زندگی سالم ازحقوق انکار ناپذیر آنان است.
۱۰-ازدواج موقت شکلی از تن فروشی است و باید ممنوع شود.
۱۱-زنان باید از آزادی انتخاب پوشش،حق مسافرت آزاد، حق تحصیل،انتخاب شغل، انتخاب همسر و سایر حفوق اولیه خود برخوردا باشند و هرنوع پوشش اجباری ممنوع میباشد.
۱۲-کار خانگی به منزله شغل تلقی شود و زنان خانه دار باید از حمایت نهادهای اجتماعی و حق بیمه و اجتماعی برخوردار شوند.
۱۳- ما از تمامی جنبشهای آزادیخواه و برابری طلب حمایت نموده و هرگونه بازداشت، محاکمه، تهدید و تعقیب تمامی فعالین و جنبشهای اجتماعی را محکوم مینمائیم.
۱۴-ما جنگ افروزی، مسابقه تسلیحاتی، تحریمهای اقتصادی ناشی ازرقابت سرمایه مداری را که بیشترین زیانهای آن متوجه طبقات زحمتکش میباشد محکوم مینمائیم.
زنده باد ۸ مارس روز جهانی زن. نوشته شده در پنجشنبه ۱۷ اسفند۱۳۸۵