داستان بلند شدن چوب وفرار” گربه نابکار”… درحاشیه نامه رضارخشان

اگر از مته به خشخاش گذاشتن نامه رضا رخشان به کارگران فرانسه بگذریم، خلاصه نامه این است:”کسانی” که با اتحادیه ها(درخارج) دوستی می کنند ،در ایران دست اندرکار وفعال “سندیکا و اتحادیه” نیستند و در حد توانشان در این راه کار شکنی می کنند. در این جا با دو اتهام
۱- دست اندر کاروفعال نبودند برای ایجاد سندیکا.
۲- کار شکنی در سراه ایجاد سندیکا.
 روبرو هستیم که هر دوحالت فوق ممکن است باهم  و یا هر کدام به تنهایی شامل حال عده ای ویا همه شرکت کننده گان  در ۹ ژوئن باشد. ویا : این که اساسأ رخشان یا کاملأ ،ویا در هر مورد به تنهائی دروغ می گوید و به همه فراخوان داده شدگان به آن جمع تهمت میزند.من فرض ام این است که در آن روزعده زیادی با گرایشات فردی،گروهی و……..جمع بوده اند، بنا بحکم عقل سلیم و ……. و دور از جوسازی و روشن شدن حقیقت، باید از رضا رخشان رسمأ خواسته میشد که با مدرک و اسم و مشخصات، آن “کسان”  را معرفی کند .اما بجای این، سیل حمله وهجو وتهمت وفحاشی به رخشان ازطرف آن”کسان” معلوالحال، بمانند همان “گربه نابکار” نشان داد که رخشان بدرستی اشاره به آن “کسان”  کرده است که این چنین  کف کرده اند . این “کسان” (به غیر از حکمتیست ها) اساسأ همان تکه پاره های آویزان شده به  نظرات منصور حکمت اند که او در ” تشکلهای توده ای طبقه کارگر”(۱)به روشنی به دلیل شکست تاریخی ونا مربوط بودن “سندیکاها” وبه دلیل شکست “رفرمیسم”در ایران ،آن “کسان” را از تلاش برای  ایجاد “سندیکا”برحذر میدارد، (این که این نظر چقدر با واقعیت مطابقت دار مورد بحث ما در اینجا نیست). پس تااین جا معلوم شدکه “کسانی ”  دست اند کار و فعال ایجاد” سندیکا” نیستند و “همان کسانی” اند که در لابلای آه و ناله و بدو بیراه گفتن، از مقاله یاد شده در بالا، تکه هائی از آن را بدون اشاره به مأخز آن تکرار می کنند. پس اتهام  اول حقیقتی است روشن. اما ممکن است که کسی فعال  ایجاد “سندیکا نباشد اما در راه ایجاد آن هم کار شکنی نکند!!!! و بی عمل به آرزوی “شورا” منتظر وقت گلی نی “رژیم چنج” بماند. اما اگر به عمل کرد آن “کسان” در وقایع دوران انشعابات” حزبی شان” بیندازیم ، باندبازی و توطعه گری را بشکل یک سبک کار حریف از میدان بدر کن را در آن ها می بینیم. اما اتهام “راست” یکی از مهماتی است درمقابله با مخالفانشان از آن استفاده میکنند، این نه فقط رضارخشان است که “راست “است، بلکه همه عالم و ….غیر از خودشان هم”راست”هستند. حتی “رفقای” خودشان که سالها با آنها در یک تشکل کار می کرده اند را یکشبه “راست” و طرفدار دولت حجاریان خوانند.اما خودشان، با راست ترین عناصر نژادپرست نشست و برخاست دارند از نامه نگاری به بانک جهانی تا متر کردن راه رو های اتحادیه اروپا که برای محتمل کردن سیاست “رژیم چنجی” و رسیدن به تهران و “کرسی پا گذاشتن” بر سر چهار راه ها به تبلیغ احتمالات بر پائی “شورا” ویا “مجمع عمومی بپردازند.
شما را(بخاطر مخالفت با آنها )براحتی با هر حرفی که میزنید طبق استدلالاتی که در همین “نقادی”هائی که به رضا رخشان کرده اند، مدافع احمدی نژاد قلم داد میکنند. مثلا اگر بگوئید امروز پول نهارم را باپیدا کردن یک ۱۰۰۰ تومانی کف خیابان در آوردم،می شوید طرفدار احمدی نژاد چرا: چون اولأ مردم فقیر و بد بخت که نان شب ندارند و چندین ماه است حقوق نگرفته اند، پول ندارند به زمین بیندازند که کسی بردارد و چون چاپ پول دست دولت احمدی نژاد است و اوست که فقط پول دارد پس باید او با انداختن ۱۰۰۰ تومانی کف خیا بان برای خودش تبلیغ کرده و شما با برداشتن پول او را تأئید کرده اید.
به نظرمن انتظار رضا رخشان از این جماعت خیلی نا بجااست چون این ها به جنبش دیگری تعلق دارند اگر به “انقلاب ” خواندن اعتراضات خرده بورژوازی و صحبت های(۲) تکراری شان نگاه کنید زیاد با مجاهد و سلطنت طلب و یا مخلوطی از این دو ندارند.تمام حرفشان این است که این دیکتاتوری برود و یا “مدرنیسم”  غرب بهتر شرق است و “اسلام سیاسی”شان و یا غیبت آگاهانه “دیکتاتوری پرولتریا” از ادبیاتشان  و آوردن شعار “حکومت انسانی”را با وکالتی که سعید صالحی نیا از طرف سیا برای محاکمه لنین بعهده گرفته را در قابی کنار هم بگذاریم چهره کامل آنها را می شود به راحتی دید.

نوید پایور
۹ جولای ۲۰۱۱
navidpayvar@gmail.com

۱-متن مصاحبه منصور حکمت با “کمونیست”.  
http://hekmat.public-archive.net/fa/2460fa.html
۲-سخنرانی حمید تقوائی در پلنوم ۳۶ “حکک”.
http://www.youtube.com/watch?feature=player_embedded&v=o0B9gwNhwFk