گرگ‌ها بە جان همدیگر افتاده‌اند

نظام و سلسلە قوانین سیاسی فرهنگی کە منابع و ابرازها حاکمیت و تصمیم گیری و شاهرگ های قدرت را در جمهوری اسلامی در دست دارد، امروز با بروز شکاف در ساختار قدرت، همچون گرگ‌های گرسنه و هار بە جان همدیگر افتاده‌اند تا هر کدام سهم بیشتری از هستی قربانیان بی پناه را بدست آورند. رژیم با به واداشتن کارمندان نهادهای ریاست جمهوری، پزشکان بیمارستانها می‌کوشد آن‌ها را در انظار عمومی بە شاهدان دیوار کشی کوچە اختر تبدیل کند. امروز تقویم می‌گوید ؛از زندانی کردن میرحسین و رهنورد صدوچهل روز گذشتە است.اما دل بی قرار مادر روزشمارها را به رسمیت نمی‌شناسد. دل بی تاب مادر کوچەی بن بستی را می‌شناسد کە با دیوار و نردەهایی آهنی سیاە، به زندان تبدیل شده‌اند. دل نگران مادر، دختری رامی شناسد کە دیگر پشت زنگ تلفن حالی از او نمی‌پرسد. برتولت برشت  شاعر بزرگ و  نامدار آلمانی می‌گوید: در آغاز نازی‌ها سراغ کمونیست‌ها را گرفتند تا آنان را  با خود ببرند و سر بە نیست کنند. من سکوت کردم و لایم تا کام حرف نزدم چون کمونیست نبودم. بعدازکمونیستهادر نخ اتحادیەهای کارگری رفتند اما چون در شمار آنان نیز، نبودم سکوت کردم. یهودی‌ها را کە هدف گرفتند باز هم واکنشی نشان ندادم چون یهودی نبودم. تا اینکە سروقت خودم آمدند…وقتی خودم را دستگیر کردند… دیگر کسی نبود تا صدایی بە اعتراض بر آورد.محمود صالحی فعال جنبش کارگری و نمایندە اتحادیە صنف نانوایان شهر سقز بە جرم راە اندازی گردهمایی روز کارگر بە زندان انداختند و در زندان دوچار بیماری‌های کلیوی،قلبی و اعصاب شد.
رژیم جمهوری اسلامی ۳۳ سال است کردستان انقلابی را بە زندان و قتلگاە تبدیل کردە و چشم‌ها را مقابل این زندان بزرگ بستە نگاه داشته است. مدافعان حقوق بشر از جمله بانوی سبز خانم رهنورد کجا بود زمانیکه خانم شهین باوفا شهروند سنندجی ، مدیر بیمارستان شهر هنگام نبرد حماسی ۲۴ روزە مردم بر علیە مزدوران جمهوری اسلامی؛ در دوم تیر ماە سال ۱۳۵۹ بە جرم همکاری با مردم بدست جنایتکاران اسلامی بە جوخە اعدام سپردە شد. بیمارستانی کە شب و روز بدون لحظەای توقف پذیرای زخمی‌های جنگی بود. طبق اقرار و آمار کارگزاران رژیم جمهوری اسلامی در مدت ۲۴ روز نبرد مردم انقلابی شهر سنندج ۱۴ هزار گلولە خمپارە بە شهر شلیک شده بود. دو خواهر، نسرین و شهلا کعبی، بهیاران بیمارستان شهر سقز وقتی رهبر جنایتکاران، خمینی فرمان یورش بە کردستان صادر کرد این دو خواهر به عنوان کسانی کە درس خدمت بە انسانیت خوانده بودند بە میدان جنگ شتافتند و بە مردم بی دفاع شهر از جمله زخمی‌ها یاری رساندند ودر تاریخ ٧/۶/١٣۵٩در زندان سنندج تیرباران شدند. مستورە شهسواری دختر ۱۹ سالە در تاریخ ۴/٢/١٣۵٩ درشهر سنندج توسط رژیم اعدام گردید. فضیلت داری در هنگام زمامداری جناب آقای میرحسین موسوی و زمانی که تنها ۱۷ سال بیشتر نداشت در زندان شهر سقز اعدام گردید. وحیدە وحیدی، دختر زندە یاد دکتر درویش وحیدی کە جان صدها انسان را در میدان نبرد از مرگ نجات داده بود بە یک سال تبعید بە شهرهای غیر کردنشین محکوم و پس از اتمام دوره محکومیتش بە کردستان انقلابی باز گشت و برای بار دوم دستگیر و بە زندان افتاد و در تاریخ ٢٣/۵/١٣۶٢ توسط نیروهای رژیم در زندان سقز تیرباران گردید. ماریا ترقی  به سال ۱۳۶۱در تهران دستگیر  و زندانی شد و بعداز شکنجە های قرو ن وسطائی  به سال ۱۳۶۲ در زندان اوین اعدام شد.صفیە محمدی آذرماە سال ۱۳۶۲در زندان سنندج تیرباران شد. شعلە ابراهیمی سال ۱۳۶۲ در زندان سقز تیرباران شد. نسرین پاکنیا سال ۱۳۶۱ دستگیر، و  سال ۱۳۶۲در زندان مهاباد تیرباران شد. فریبا فرشچی بە جرم فعالیت سیاسی تشکیلات در سنندج از جانب دادگاە انقلاب اسلامی بە مرگ محکوم شد و در روز ۱۳ بهمن سال ۱۳۶۲ بە جوخە اعدام سپردەشد.نرمین کریمی سال ۱۳۶۲ در زندان مهاباد بدست جنایتکارن اسلامی اعدام شد. معصومە سرهنگی سال ۱۳۶۱ توسط نیروهای رژیم دستگیر و در سال ۱۳۶۲ در زندان مهاباد اعدام شد. اگر اسامی‌های دیگر رابە این نوشتە اضافە کنم بە صدها نفر خواهد رسید. مادر زهرا رهنورد می‌گوید «من یک مادرم راحت صحبت خودم را می‌کنم البتە حرف‌های سیاسی نمی‌زنم چون شنیدم بچەها هم گفتەاند در دیدارها حرف سیاسی نزنید». نکند مادر خانم زهرا رهنورد فکر کند کە مادران عزیزان ما در ملاقات‌هایشان در زندان اوین پای بحث سیاسی با بچەهایشان می‌نشستند! ایشان نمی‌دادند کە جمهوری اسلامی از روز اول بە دستور خمینی قلم‌ها راشکست و زبان‌ها را برید.

رحیم محمودی
آلمان – هانوفر ٨/٧/٢٠١١