مصاحبه اسماعیل ویسی با فاتح شیخ بمناسبت هفته منصور حکمت

اسماعیل ویسی: منصور حکمت در گفتگوی مشهورش درباره کمونیسم کارگری که با عنوان “تفاوتهای ما” در ابان ۱۳۶۸ (نوامبر ۱۹۸۹) منتشر شد در تعریف کمونیسم کارگری میگوید: “کمونیسم کارگری جنبش اعتراض روزمره و اجتماعی طبقه کارگر” است. که در واقع و عملا جنبشی  خاص طبقاتی  طبقه کارگر را بعنوان ” طبقه ای اجتماعی ” تاکید میکند. اما علیرغم این تعریف بارها در نوشته ها و سخنرانی هایش که اسناد آن موجود است بر تلاش برای “شکل دادن به جنبش مستقل سیاسی کمونیستی” که قطعا در ابعاد اجتماعی مد نظر می باشد، تاکید کرده است. آیا در این دو تعریف مشخص تناقضی وجود ندارد؟  و کلا هدف مورد نظر او از “شکل دادن به جنبش مستقل  سیاسی کمونیستی” چه بوده است؟ 

 

 

 

فاتح شیخ:  چنین تاکیداتی بر جنبه سیاسی و مستقل جنبش کمونیسم کارگری توسط منصور حکمت با تعریف کمونیسم کارگری به عنوان جنبش اعتراض ضد سرمایه داری کارگر (که صدالبته بسیار فراتر از اعتراضات روزمره است اما طبیعتا و عملا اعتراضات روزمره را هم در بر میگیرد) بهیچوجه تناقض ندارد. این دو تعبیر به معنی “دو تعریف” متناقض نیستند که دومی “علیرغم” اولی باشد. نه! دومی یک جنبه از تعبیر و تعریف اول است. اجازه دهید با تکیه به توضیحات خود منصور حکمت قدری بیشتر مساله را توضیح دهم، چون ترویج و اشاعه مضمون جامع از تعبیر کمونیسم و کمونیسم کارگری آنطور که منصور حکمت در سیر پیشروی و تعرض تحلیلی تئوریک مارکسیستی خود طرح کرده است، به دلیل خلاف جریان بودن آن مرتبا با مفاهیم غیرمارکسیستی و غیرکارگری جریانات کمونیسم و سوسیالیسم بورژوایی و خرده بورژوایی در جدال قرار میگیرد و قاطی میشود. درنتیجه مانند خود مارکسیسم اصیل مارکس و لنین بارها و بارها به اشاعه و ترویج مکرر، بخصوص برای نسلهای جوانتر کمونیستهای پرولتری که مستقیما در تجربه پیشروی کمونیسم کارگری منصور حکمت نزیسته اند، نیازمند است. حکمت اختصاص هفته منصور حکمت هم در همین است. ما هر ساله فرصت معینی را به اشاعه و ترویج و توضیح دیدگاههای مارکسیستی منصور حکمت سر مسائل و گرهگاههای متنوع جنبشمان اختصاص میدهیم. چراکه جدال دیدگاه کمونیستی مارکسیستی منصور حکمت علیه بینشهای بورژوایی و خرده بورژوایی در پوشش دروغین کمونیسم و مارکسیسم، جدال دائم و تعطیل ناپذیری است که حتی بعد از تحقق انقلاب کارگری هم ضرورت آن همچنان باقی است و آسوده خیالی برنمیدارد.  

 

 

 

منصور حکمت اول بار در کنگره دوم حزب کمونیست ایران (۱۹۸۶) عبارت “کمونیسم کارگری” را به جای کمونیسم بکار برد. علاقمندان میتوانند این را در مصاحبه منصور حکمت با نشریه “کمونیست” درباره مباحث کنگره دوم حزب کمونیست ایران پی بگیرند (سایت آرشیو منصور حکمت – همچنین منتخب آثار یک جلدی صص ۶۰۰-۵۶۶). اما بطور همه جانبه تری در سند “اوضاع بین المللی و موقعیت کمونیسم” در کنگره سوم همان حزب (ژانویه ۱۹۸۹) به آن پرداخت و دو ماه بعد در مارس ۱۹۸۹ در سمیناری که در میراث فکری او به سمینار اول کمونیسم کارگری معروف است تبیینی همه جانبه و جذاب و تکاندهنده از آن ارائه داد. نقل قول مفصل زیر از متن این سمینار ما را به جواب سوال مشخص شما نزدیک میکند و روشن میکند که تعبیر دوم سوال شما جزئی از تعریف منصور حکمت برای کمونیسم کارگری است: 

 

 

“میخواهم اثباتا راجع به آن حرف بزنم. و به این سوال جواب بدهم که کمونیسم کارگرى چیست؟ این یک عبارت است که در سطوح مختلفى معنى پیدا میکند. بنظر من این عبارت به یک مجموعه اى از مسائل و پدیده ها مربوط میشود وآنها را در خودش فشرده میکند.

 

در درجه اول کمونیسم کارگرى یک واقعیت اجتماعى است. درست همانطوریکه لیبرالیسم بورژوائى یک واقعیت اجتماعى است. یعنى همانطور که لیبرالیسم بورژوائى یک حرکت فى الحال موجود در جامعه است، کمونیسم کارگرى هم یک حرکت عینى و فى الحال موجود در جامعه است. همانطور که دمکراسى بورژوائى یک حرکت اجتماعى عینى است. یا براى مثال انساندوستى بورژوائى یا لیبرالیسم بورژوائى حرکات اجتماعى عینى هستند و ما میتوانیم به فعالینشان و به اشکال مختلف وجودى شان در هر کشور اشاره بکنیم، کمونیسم کارگرى هم یک چنین پدیده اى است. اجتماعى است، عینى است، بیرون از احزاب و سازمانها، ولو بعضا در ارتباط با آنها وجود دارد. بنابراین یک معنى کمونیسم کارگرى، جنبش کمونیستى کارگرى است یا حرکت اجتماعى کمونیستى کارگرى است. آن کشمکشى در جامعه است که میشود اسم کمونیسم کارگرى را بر آن گذاشت. این کمونیسم کارگرى، بعنوان یک پدیده عینى، یک پدیده و واقعیت تاریخى است، دائما در جریان بوده است، مادى است و تاریخ خودش را دارد، لحظات تاریخى خودش را دارد و رویدادهاى خودش را دارد، شخصیتهاى خودش را دارد.

کمونیسم کارگرى بعلاوه یک سیستم فکرى است. یک سیستم فکرى جامع و فراگیر (که در این سطح هم به آن میپردازم، به مبانى تئوریک آن و به دیدگاههایش نسبت به آن موضوعاتى که یک سیستم فکرى اجتماعى فراگیر باید به آن بپرازد).

کمونیسم کارگرى همچنین یک انتقاد به سوسیالیسم عملا موجود و یک بررسى تاریخى از سوسیالیسم معاصر است. بنابراین یک جنبش و حرکت تئوریک- انتقادى است.

کمونیسم کارگرى همچنین مجموعه اى از یک سلسله ارزیابیهاى مشخص از مسائل گرهى سوسیالیسم و مبارزه طبقاتى است.

کمونیسم کارگرى رهنمودى است براى عمل، عمل سیاسى. همانطور که هر دیدگاه فکرى اجتماعى و سیاسى رهنمودى براى یک سلسله عمل سیاسى است، کمونیسم کارگرى همین میتواند در این ظرفیت تعریف شود.
کمونیسم کارگرى بعلاوه یک جنبش حزبى است که به یک آینده حزبى متفاوت براى کمونیسم نظر دارد. کمونیسم کارگرى کمپینى است براى ایجاد احزاب کمونیستى بر این مبناى این دیدگاهها و برنامه ها و سیاستها.

و بالاخره کمونیسم کارگرى یک فراخوان مشخص خطاب به حزب کمونیست ایران است. فراخوانى براى اتخاذ یک نگرش معین و اتخاذ روشهاى فعالیت معین.”

 

 

میبینیم که تعریف منصور حکمت از کمونیسم کارگری سطوح متنوعی از موجودیت اجتماعی و حرکت و پراتیک انقلابی متناسب با آن را در بر میگیرد. سوال شما درباره اینکه منصور حکمت بارها به تلاش برای “شکل دادن به جنبش مستقل سیاسی کمونیستی” اشاره کرده است در بخشی از نقل قول بالا جواب میگیرد که گفته است:

 

 “کمونیسم کارگرى رهنمودى است براى عمل، عمل سیاسى. همانطور که هر دیدگاه فکرى اجتماعى و سیاسى رهنمودى براى یک سلسله عمل سیاسى است، کمونیسم کارگرى هم میتواند در این ظرفیت تعریف شود.”

 

 

 به این ترتیب بنا به تعریف چندجانبه و چندلایه منصور حکمت از کمونیسم کارگری، تلاش برای “شکل دادن به جنبش مستقل سیاسی کمونیستی” یا به عبارت دیگر پرچم سیاسی کمونیستی کارگری هم جزئی ضروری از وجود زنده و فعال جنبش مستقل کمونیسم کارگری است که با اتکا به دیدگاه فکری مستقل خود یعنی مارکسیسم، در تقابل با جنبشهای اجتماعی، سیاسی، فکری بورژوایی، در عرصه سیاست جامعه هم (جامعه جهانی شامل کشور ایران) جنبش مستقل سیاسی کمونیستی خود را شکل میدهد. تجربه سه دهه گذشته کمونیسم کارگری و دیدگاههای منصور حکمت پر است از حرکت سیاسی خلاف جریانی در به مصاف طلبیدن سرمایه داری و امپریالیسم به مثابه جامعه جهانی مبتنی بر مالکیت بورژوایی وسائل تولید و استثمار کار مزدی در عرصه نقد روبنای سیاسی آن علاوه بر نقد اجتماعی و اقتصادی جوهر سرمایه داری و امپریالیسم، این در دوره منصور حکمت یعنی به مصاف طلبیدن سیستم دولتی امپریالیسم، آرایشهای بین دولتی آن، “نظم نوین جهانی” آن، بحرانهای حکومتی آن، و مشخصا در جغرافیای سیاسی ایران به مصاف طلبیدن نظام دولتی جمهوری اسلامی در کلیت آن و علیه همه جناحهای آن بوده است. از این نظر حرکت سیاسی ما کاملا مستقل و متمایز از همه سیاستهای بورژوایی رایج بوده است، چراکه از یک جنبش اجتماعی متمایز یعنی از جنبش کمونیسم طبقه کارگر نشات گرفته است.

 

 

یک معنی تبعی و غیرقابل چشم پوشی تاکید منصور حکمت در این .زمینه این است که کمونیسم کارگری را نمیتوان فقط با جنبش اجتماعی آن تعریف وتداعی کرد همچنانکه نمیتوان فقط با دیدگاه فکری آن (مارکسیسم) تعریف و تداعی کرد. آری، موکدا کمونیسم کارگری شامل جنبش سیاسی مستقل هم هست. این جنبه از موجودیت کمونیسم کارگری هم باید در شکل مستقل و متمایز خود سروسامان بگیرد به این معنی که از سلطه گرایشات بورژوائی مانند شاخه های متنوع ناسیونالیسم، لیبرالیسم، دمکراسی طلبی، بی تفاوتی سیاسی و غیرسیاسیگری رفرمیستی و سندیکالیستی آزاد گردد و روی پای خود و روی پایه جنبشی خود بایستد. این یک تلاش ویژه میخواهد. همچنانکه جنبش حزبی کمونیسم کارگری و شکل دادن به احزاب کمونیستی کارگری هم تلاش ویژه میطلبد.

 

 

امیدوارم با این توضیح به سوال شما جواب داده باشم یا دست کم به نزدیک شدن علاقمندان به جواب سوالتان کمکی کرده باشم.

 

   

۵ ژوئن ۲۰۱۱

 

با تشکر از شما