حزب دمکرات از گذشته درس نگرفته است!

بعد از انتشار کتابی از عبدالله مهتدی،دبیر کل سازمان زحمتکشان کردستان، به نام ۵ سال با عبدالله مهتدی، حزب دمکرات با انتشار یک بیانیه ی طولانی، به تاریخ کمونیستی کومه له و کمونیست هایی که در ان دوران در این حزب فعالیت کرده، حمله کرده است. لازم به ذکر است که ،اگر چه خود این کتاب سرشار از دروغ، تملقات ناسیونالیستی و وارونه نشان دادن تاریخ واقعی کمونیستی کومه له ی سابق، به نفع جریانات قومی و ناسیونالیستی امروزی منشعب از کومه له و کل جنبش ناسیونالیستی است، و علیرغم  نزدیکی سیاسی،فکری و ایدوئولوژیک احزاب دمکرات کردستان و سازمان زحمتکشان به هم، اما حزب دمکرات تاب تحمل گفتن این واقعیت از جانب عبدالله مهتدی،( هر چند، شرمگینانه و با اما و اگر )،که گویا حزب دمکرات در این جنگ اغاز گر بوده است و به کومه له حمله کرده است، را نداشته و به شیوه ی همیشگی خود یعنی زورگویی و قلدر منشی در سیاست به تاریخ کمونیستی کومه له، حزب کمونیست ایران و منصور حکمت حمله نموده، همچنین به اشکال تمسخر امیز این تاریخ پر افتخار و کمونیستی را به باد استهزا گرفته است.
در این شکی نیست که حزب دمکرات کردستان علیرغم ظاهر سکولار و دمکراتش یک جریان ارتجاعی و عقب مانده است، که در ارتجاعی بودن و عقب ماندگی و ترویج خرافات و فرهنگ عشیره ای، کشتار کمونیست ها، حمله به سازمان های انقلابی و چپ، پخش شایعات بی اساس و ضد علمی در باره ی کمونیست ها،کشتن اسرای جنگی و تجاوز و بی حرمتی به جانباختگان کومه له و دیگر جریان چپ و سم پاشی به ترقی خواهی نیروهای چپ و کمونیست، روی جمهوری اسلامی را سفید کرده است.
این سازمان اگر خود را به اب و اتش بزند، اسمان را به زمین بیاورد، ژست انقلابی و سکولار به خود بگیرد، یا هر عملی از این قبیل را انجام دهد، نمی تواند ماهییت واقعی خود که چیزی جز یک ماهییت ارتجاعی، ضد زن، ضد ترقی خواهی، ضد ازادی و برابری،ترویج خرافه پرستی و مماشات جویی است، از حافظه ی یک نسل از انسان هایی که پراتیک این سازمان را به چشم خود دیده و از نزدیک شاهد ان بوده اند، پاک کند.
 جنایات این حزب به حدی فراوان است و این قدر از جانب نسل پیش و کسانی که شاهدان زنده ی این تاریخ بوده اند، بازگو شده است که، من اینجا نیازی به تکرار مکرر  تک تک این جنایات نمی بینم، امروز نسل جوان و انقلابی با بهره گرفتن از پیشرفته ترین امکانات دنیای مدرن، به تجربه و اندوخته های نسل های پیش دسترسی پیدا می کند و  ماهییت احزاب و سازمان های سیاسی و نیروهای فعال در عرصه ی جامعه را به خوبی می شناسد و بدون غرض ورزی در مورد این یا ان سازمان،قضاوت می کند و حکم می دهد. بنابراین فکر نکنم نیازی به دروغ جلوه دادن یک تاریخ زنده و واقعی، تاریخی که هزاران انسان شریف و بی طرف از نزدیک شاهد ان بوده اند،باشد. نه حزب دمکرات و نه سازمان زحمتکشان و نه هیچ سازمان سیاسی دیگری نمی توانند به چشم توده های مردم خاک بپاشد و واقعیت ها را با تبلیغات در فضای مجازی انکار کنند، یا سعی در وارونه نشان دادن واقیعات تاریخی نمایند. این سازمان های سیاسی که اینگونه به شیوه های اپورتونیستی،افکار عمومی توده های مردم را نادیده می گیرند و تاریخ را بر خلاف واقعییت و به شیوه های کاملا اپورتونیستی در راستای منافع سازمانیشان ترسیم می کنند، در حقیقت خود دچار حماقت شده اند.
 
دلایل برحورد حزب دمکرات به این کتاب عبدالله مهتدی از دو جانب قابل بررسی است:
۱٫در طول دو سه دهه ی گذشته با توجه به تضعیف موقعیت ناسیونالیسم کرد، به خصوص موقعیت حزب دمکرات در بین مردم و عدم توانایی برای پاسخگویی به نیازهای واقعی جنبش کردایتی و ناسیونالیستی کرد در کردستان ایران، در نتیجه ی سیاست های ناکار امد این جریان، عبدالله مهتدی که ان زمان در کومه له ی کمونیست بود، زمینه را مناسب دانست،تا با انشعاب از کومه له، خلائی که حزب دمکرات و کل جنبش ناسیونالیستی کرد، در طول دهه های گذشته به وجود اورده بود، را با سیاست های التقاطی ناسیونالیستی و به ظاهر سوسیالیستی خود پر کند و به شیوه ی اپورتونیستی از نیروی ناسیونالیسم کرد که سابقا از لحاظ عاطفی با حزب دمکرات، همراه بود و در ان مقطع ( دوران انشعاب سازمان زحمتکشان)، به دلیل این که ابزار مناسبی برای رسیدن به مطالباتش در دست نداشت، از سیاست های عوام فریبانه ی حزب دمکرات به ستوه امده،دنبال الترناتیو کردی ی  دیگری می گشت و در سرگردانی به سر می برد، به همراه ان بخش از کومه له ای های سابق در کردستان ایران، که درک دقیقی از مبارزه ی طبقاتی و مارکسیسم نداشته و به شیوه ی غریزی یا در نتیجه سیاست های پوپولیستی ای که کومه له در یک مقطع خاصی از حیاتش در پیش گرفته بود، تحت تاثیر تبلیغات پوپولیستی کومه له سال ۵۷ قرار گرفته بوده یا به کومه له، سمپات پیدا کرده یا به شیوه ی نوستالژیک از این جریان دفاع می کردند ،اما هنوز مناسبات ناسیونالیستی داشته و مطالباتشان فراتر از کردستان ازاد،خود مختاری، اموزش و پرورش به زبان مادری و پوشش کردی نبود. این دو بخش از جنبش کردایتی در کردستان ایراند به طرف جریان تازه تاسیس ناسیونالیستی عبدالله مهتدی گرایش پیدا کردند.
۲٫برای حزب دمکرات زمانی که یک سازمان نوپا از جنس خودشان، که رهبری این سازمان سابقا،یعنی زمانی که در رهبری حزب کمونیست ایران و کومه له فعالیت داشت، خواهان ادامه ی جنگ با حزب دمکرات، تا تثبیت هژمونی کومه له، در کردستان بود، امروز از موضع ناسیونالیسم، سازشکاری، اتخاذ سیاست های مماشات جویانه با جمهوری اسلامی، نزدیکی با جریاناتی که سابقا متحد حزب دمکرات در دیگر مناطق ایران بوده، نشست های پیاپیش با جمهوری اسلامی، بر سر سهم خواهی از جنبش کردایتی و کردستان ایران، تلاش برای اسکورت شدن نیروهای امریکا در صورتی که به ایران حمله کند و دفاع از اصلاح طلبان حکومتی و جنبش سبز موسوی و کروبی،از حزب دمکرات سبقت گرفته و چهار نعل در اتخاذ این سیاست های توده ایستی به پیش می رود، غیر قابل قبول بوده و هست. هر چند از نظر من دعواها و تبلیغاتی که سازمان زحمتکشان و حزب دمکرات کردستان علیه یکدیگر راه انداخته،در بهترین حالت یک دعوای  خانوادگی بوده و در بین دو جریان از اعضای خانواده ی بزرگ تر ناسیونالیسم کرد، صورت گرفته و ربطی به ما کمونیست ها ندارد. با وجود اینکه حزب دمکرات به خوبی میداند جریان مهتدی و دیگر جریانات منشعب از سازمان زحمتکشان و حتی فراکسیون فعالیت به نام کومه له، از لحاظ سیاسی تفاوتی با این سازمان (یعنی حزب دمکرات)، نداشته و در بهترین حالت زیر مجموعه ی یک خانواده ی بزرگ تر جنبش کردایتی(که حزب دمکرات مادر ان است) هستند، اما انچه برای ما کمونیست ها غیر قابل قبول است، این است که حزب دمکرات به جای جواب دادن به این عضو از اعضای خانواده اش که سابقا در کومه له فعالیت می کرد، کومه له ی قدیم و کمونیست ها را نشانه گرفته و به بهانه ی پاسخ دادن به کتاب سراپا دروغین مهتدی، به یک تاریخ کمونیستی و پر افتخار برای ما و هم نسلان مان، حمله کرده است. بررسی این مسئله و پاسخ شایسته به رهبری حزب دمکرات، نه از موضع دفاع از خزعبلات دروغین اقای مهتدی در این کتاب ودیگر ترهاتی که در این سالیان به زیر نام کومه له به خورد مردم کردستان داده، بلکه از زاویه ی دفاع از کمونیسم ، مبارزه ی طبقاتی ،حقانیت مبارزه ی کارگران و دمکراسی انقلابی کارگران در کردستان و ایران است. مسلما به هیچ جریانی اجازه نخواهیم داد که با این شیوه های قلدر منشانه و زورگویانه سیاست های خود را در اینده نیز پیش ببرد و در صدد تکرار همان سناریوهای سیاه پیشین باشد.
با توجه به اینکه حزب دمکرات، تاکنون تعهد رسمی در مورد عدم، دست بردن به اسلحه، در تحولات اتی در ایران و کردستان، نداده است، و از مردم کردستان به خاطر خلق فجایعی که در این تاریخ پر از جنایات خود درست کرده، معذرت خواهی نکرده است،لذا امکان دوباره شدن این سناریو های سیاه از جانب این حزب و دیگر احزاب قومپرست و ضد کمونیستی که، در طول یک دهه  ی اخیر شکل گرفته اند، احساس می شود. در صورتی که کمونیست ها،کارگران انقلابی و نسل جوان از مبارزان راه سوسیالیسم، ایران و کردستان از خطرات این فاجعه هایی که ممکن است، جریانات ناسیونالیست و قومپرست خلق نمایند، با خبر نشود، ممکن است، تبعات ناگواری برای جنبش کمونیستی در کردستان در پی داشته باشد. بررسی تاریخ ناسیونالیسم کرد در کردستان عراق، ماهییت و جایگاه سیاست های ناسیونالیستی احزاب کردی، ناسیونالیست و قومپرست،که بر خشونت طلبی،جنگجویی ،فرهنگ عشیره ایی و دست بردن به اسلحه برای حل مسائل سیاسی، به جای راه حل متمدنانه و پلمیک سیاسی، این واقعیت را به خوبی نشان می دهد که این نیرو از لحاظ بالقوه تا چه اندازه ارتجاعی و ضد ازادی خواهی بوده و هست. نمونه ی روشن و زنده ی این تاریخ جنگ اتحادیه ی میهنی کردستان عراق(یکیتی) و حزب دمکرات کردستان عراق(پارتی) است،که بعد از به کشتن دادن ۵ هزار انسان، اکنون خون این انسان هایی،که به خاطر عدم درک روشن از ماهییت ارتجاعی این احزاب و پایین بودن اگاهی سیاسی و طبقاتی شان کشته شدگان، به ناحق و در خدمت سیاست های دو حزب عشیره ایی و قومی ریخته شد، امروز نامی از این انسان ها باقی نمانده و همواره سعی می شود از بازگو کردن این مسائل جلوگیری به عمل اید و بحث کردن از این جنگ برای جلوگیری از تکرار این فجایع و روشنگری در این زمینه به یک تابو تبدیل شده است. حزب دمکرات کردستان ایران، که از لحاظ سیاسی با احزاب کردی در کردستان عراق برادر بوده و نزدیکی زیادی در شیوه ی جهان بینی این جریانات(فارغ از اختلافات ریزی که وجود دارد)، هست، در ادامه ی همان سیاست های یکیتی و پارتی در تلاش برای خاک پاشیدن به چشم مردم و جلوگیری از روشنگری در مورد این تاریخ( که از هر لحاظ برای حزب دمکرات شرم اور است) بوده و هست. اما خوشبختانه این نسل از انسان های اگاه،مبارز و کمونیست، همان طور که اشاره شد، از لحاظ سیاسی بسیار پیشروتر از این احزاب سیاسی بوده و صف خود را از این جریانات ارتجاعی جدا کرده اند. این نسل نه تنها برای این شیوه ی کار و فرهنگی که از جانب احزاب ناسیونالیست و قومپرست،همراه با تابوسازی هایی که توسط این احزاب و در برخی مواقع جریانات چپ صورت می گیرد، ارزشی قائل نیست، بلکه کل این احزاب با ماهییتشان و با تاریخشان را به چالش کشیده است و می کشد.
به همین خاطر حزب دمکرات با انتشار یک بیانیه ی طولانی به شیوه ایی ریاکارانه و تهدید امیز، در عین انکار تاریخ شروع جنگ، از جانب خودش، به فحاشی به کمونیست های سابقی که در کومه له فعالیت می کردند، به خصوص منصور حکمت پرداخته و همچنین از موضع طلبکار در این جنگ ظاهر شده که گویا کومه له در این جنگ اغازگر اصلی جنگ بوده است.
قبل از هر چیز، این حزب با این عمل و اعمالی از این قبیل نشان داده است که تا چه اندازه از دمکراسی،چیزی که خود را به ان اویزان کرده است، به دور بوده و تا چه اندازه در بازگو کردن وقایع تاریخی، ناعادلانه و منفعت طلبانه قضاوت کرده است. همچنین به جای معذرت خواهی از مردم کردستان و از کل خانواده ی جانباختگان دو طرف، همان سیاست های زورگویانه و قلدر منشانه ی دوره ی قاسملو رهبر سابق این جریان که در کمال وقاحت و در نتیجه ی سیاست های سازشکارانه و ضد انقلابی خود و سازمانش، توسط عوامل رژیم ترور شد، را تکرار کرده است.
در این شکی نیست که مردم اگاه و انقلابی کردستان، نسل جوان و مبارزان انقلابی امروزی، برای این تبلیغات دروغین و زورگویانه ی حزب دمکرات اهمیتی قائل نیست. همچنین حزب دمکرات با دیدگاه های ارتجاعی خود در زمینه ی ازادی و دمکراسی، کردایتی و تحریک احساسات توده ها، در زمینه ی پوشش کردی ، تاریخ دروغین ساختن برای جنبش ناسیونالیستی و حزب خود و غیره و غیره نمی تواند باعث جذب مردم  به صفوف خود شود.
لازم به ذکر است که،در عصر جهانی شدن سرمایه، ناسیونالیسم، فدرالیسم قومی، خود مختاری ،کردایتی و کردستان یک پارچه و ازاد، زیر حاکمیت دولت های مرتجع منطقه یا در جوار انها، نمی تواند نیروی زیادی را پشت سر خود بسیج کند، و این مفاهیم همراه مفاهیمی از قبیل تشکیل دولت ملی یا سرمایه داری ملی و کردستان ازاد به یک روءیای پوچ و یک خیال پردازی کودکانه تبدیل شده است، که تنها می تواند در ذهن شاعران ایده الیست و رمانتیکهای کرد، نقش بندد.نمونه ی زنده و حی و حاضر قدرت گیری ناسیونالیسم کرد ، نیمچه حکومت اقلیم کردستان به رهبری دو حزب اصلی کردی در  کردستان عراق و منطقه، زیر چکمه ی امپریالیسم امریکا است، این نیمچه حکومت، نه تنها کوچکترین ازادی و رفاه را برای مردم کردستان در پی نداشت،بلکه باعث درست شدن یک سیستم فاسد حکومتی که در ان جمعی زندگی فرعون وار اختیار کرده و اکثریت مردم از ابتدایی ترین حقوق و امکانات محروم هستند. همچنین باید اشاره کرد که،در این دوره هر تحولی که قرار است، در کردستان صورت بگیرد، به جنبش سراسری در ایران گره خورده و بدون به سرانجام رسیدن این جنبش، هر تحولی که در کردستان صورت بگیرد، فارغ از میزان تاثیر گذاری، نفوذ و قدرتش، با تثبیت دوباره حاکمیت در مرکز، دوباره مورد تعرض حکومت مرکزی قرار گرفته و سرکوب خواهد شد.(نمونه ی این امر سرکوب شوراهای مردمی در کردستان، بعد از تثبیت رژیم جمهوری اسلامی، در سال ۵۸ شمسی بود.)
مورد دیگری که لازم است اشاره کنم ، سکوت کومه له ی کمونیست امروزی در مقابل این بیانیه ی تهدید امیز حزب دمکرات، که تکرار همان سیاست های زورگویانه ی این سازمان بعد از گذشت تقریبا ۲۰ سال از این جنگ است،بود. در این شکی نیست که، این جنگ، تعرض اشکار حزب دمکرات به ازادی، دمکراسی،فعالیت انقلابی وکمونیستی و همچنین، تعرض اشکار به ابتدایی ترین حقوق همچون ازادی فعالیت احزاب سیاسی و ازادی بیان بود. خوشبختانه کومه له ی کمونیست در ان زمان با موضع گیری دقیق و بدور از تزلزل، علیرغم تلاش برای خاتمه ی این جنگ به شیوه ی اصولی و معرفی جنایتکاران و مجرمان فاجعه ی اورامان، توسط حزب دمکرات و محاکمه ی انان در دادگاه های عادلانه،
( که در این فاجعه بیش از ده نفر از کمونیست های کردستان و کادر های کومه له در بی خبری کامل، توسط نیروهای حزب دمکرات به گلوله بسته و کشته شده، چند نفر دیگر هم دستگیر و اعدام شده بودند)،جواب این سیاست های قلدر منشانه ی حزب دمکرات را داد و پوزه ی رهبری ناسیونالیست و مرتجع و زورگوی حزب دمکرات که از مدت ها قبل تصمیم به تصفیه ی کمونیست ها و کومه له در کردستان گرفته بودند، را به خاک مالید. شکست نظامی و سیاسی حزب دمکرات در این جنگ، باعث شده بود که، کومه له به یک جریان با اتوریته و توده ای تبدیل شده و در مقابل حزب دمکرات را منفور تر و منزوی تر از قبل کرد.
کومه له ی کمونیست امروزی، به جای دفاع از این تاریخ پر افتخار کمونیستی اش برای تثبیت ازادی و دمکراسی، از موضع نزدیکی به ناسیونالیسم و دشمنی با چپ و کمونیسم (که همین اواخر یک فراکسیون اعلام نشده ی کمونیستی در این تشکیلات، بعد از علنی شدنش به شیوه های سرکوبگرانه در نطفه خفه کرد)، و تثبیت یک خط التقاطی ناسیونالیستی و توده ایستی در رهبری کنونی کومه له، نه تنها تلاشی برای رد این خزعبلاتی که، حزب دمکرات علیه تاریخ کمونیستی این حزب و دیگر جریانات کمونیست، منشعب از ان انجام نداده، بلکه با همان سیاست سکوت همیشگی خود، یعنی سکوت، عملا به ناسیونالیسم خدمت کرده است. به نظر می رسد که رهبری محافظه کار کومه له ی فعلی، از درگیر شدن در این مسائل هراسان است ،چون به این شیوه ها تلاش دارد نزدیکی خود را به ناسیونالیسم کرد، نشان دهد و پروژه های اتی خود برای نزدیکتر شدن به این جریانات قومی، از طریق همین روابط” دوستانه”، دیپلماتیک و سکوت در مقابل تعرض به کمونیست ها، توسط این جریانات را پیش ببرد.  کومه له، به جای تلاش برای سازمان دادن یک مبارزه ی طبقاتی بی وقفه و کمونیستی،علیه کل احزاب بورژوایی و ناسیونالیستی، از موضع راست، به فکر درست کردن جبهه ی یکپارچه ی کردستانی بوده و کردستان ازاد بوده و برنامه ی حاکمیت شورایی که چیزی جز حاکمیت خلق(که نیروهای پوپولیست در سالهای ابتدای قیام و قبل از ان به کار می بردند) نیست، به استراتژی این حزب تبدیل شده وسوسیالیسم و کمونیسم، مارکسیسم انقلابی و مبارزه ی طبقاتی جای خود را به مبارزه ی همه با هم و توده ای داده است. در زمینه ی جنبش کارگری این حزب به یک جریان سندیکالیست تبدیل شده و سیاست های این حزب در این زمینه تفاوتی با دیدگاه ها ی سندیکالیست های امروزی فعال در جنبش کارگری ندارد.
برنامه ی فعلی کومه له، برای اینده ی کردستان که حاکمیت شورایی یا مردمی نام گرفته است، همان فدرالیسم قومی است که با اب زمزم کمونیستی کومه له ی امروزی شستشو داده شده تا خصلت چپ به خود بگیرد. زمانی که کومه له از استراتژی سوسیالیستی به استراتژی حاکمیت مردم می رسد،مسلم است که به جای پاسخ دندان شکن، به حزب دمکرات در تلاش برای راضی نگه داشتن دل این حزب از طریق شب نشینی های مداوم و نشست های پی در پی با این حزب بر می اید،تا به این شیوه ها حزب دمکرات را در رو در بایستی قرار داده که در اینده ی تحولات سیاسی از دست بردن به اسلحه،ممانعت نماید و عاقلانه تر برخورد کند. این متد پوپولیستی در سیاست، بی ربط به کمونیسم و مبارزه ی طبقاتی است و باید از جانب کمونیست هایی که به سرنوشت کمونیسم در اینده ی کردستان و ایران علاقه مند هستند، پاسخ جدی بگیرد و سیاست های مماشات جویانه ی کومه له،توسط فعالین اجتماعی و سیاسی کمونیست، مورد نقد قرار گیرد، تا از توهم پراکنی بیش از پیش با نام کمونیسم ،در بین توده ی مردم جلوگیری به عمل اید.
زمانی که من در تشکیلات کومه له(سازمان کردستان حزب کمونیست ایران)، بودم به دلیل باز گو کردن این تاریخ پر از جنایت و کشتار کمونیست ها توسط حزب دمکرات، با جمعی از پیشمرگان حزب دمکرات کردستان ایران، شاخه ی مصطفی  هجری و نشان دادن ماهییت کثیف و ضد انسانی ناسیونالیسم به پیشمرگانی که از روی احساسات یا عدم اگاهی سیاسی به این حزب پیوسته بودند، از جانب دبیرخانه و رهبری کومه له بازخواست شدم، تا به دلیل گفتن دیدگاه ها ی خود به این جمع از انسان های قربانی فرهنگ عشایری حزب دمکرات و ناسیونالیسم کرد، توبیخ شوم. دفاعیات من از کمونیسم و تاریخ کومه له و حزب کمونیست ایران،به همراه دفاعیات جمعی از اعضا و پیشمرگان کومه له از نظرات من در این زمینه، باعث شد،که تشکیلات کومه له از توبیخ من خودداری نموده و تنها به فرستادن یک نامه ی معذرت خواهی از جانب رهبری کومه له به رهبری حزب دمکرات اکتفا نماید. در این نامه اشاره شده بود که نظراتی که رفیق ما حسن معارفی پور گفته، نظر تشکیلات نبوده و این نظرات، نظرات شخصی خود ایشان بوده و ما از حزب دمکرات بابت این مسئله(ابراز عقیده ی یکی از رفقایمان)
معذرت خواهی می کنیم.
اوردن این نمونه تنها به این خاطر بود که نشان دهم رهبری کنونی کومه له تا چه اندازه از کمونیست فاصله گرفته و به راست نزدیک شده است.
من به عنوان کسی که برای سرنوشت و اینده ی جنبش کمونیستی در ایران و کردستان ارزش قائلم، و در این راه مایه های زیادی پرداخت کرده ام، از تمام فعالین کمونیست و ازادی خواهان در داخل کشور و خارج کشور و از کسانی که در تشکیلات کومه له،فعالیت داشته و هنوز به کمونیسم و مارکسیسم پایبند هستند، در خواست می نمایم که به جای پیروی از سیاست های پوپولیستی  رهبری کومه له و تبدیل شدن به نیروی ذخیره ی ناسیونالیسم چپ، صف خود را از این جریان و دیگر جریانات پوپولیستی، جدا کرده و برای تشکیل یک حزب کمونیستی و کارگری در راستای منافع طبقه ی کارگر، به مثابه ی تنها طبقه ایی که تا اخر انقلابی خواهد ماند، قدم بردارند.
زنده باد همبستگی طبقاتی طبقه ی کارگر
زنده باد سوسیالیسم
حسن معارفی پور
۲۱٫۱۲٫۲۰۱۰