بستر مشترک ٬ روایت از جنگ حزب دمکرات علیه کومەله!

چندی پیش حزب دمکرات کردستان ایران (شاخه مصطفی هجری) بیانیه ای منتشر کرد و در آن به تکرار ادبیات قلدرمنشانه گذشته خود در رابطه با جنگی که در سال ۱۳۶۳ علیه حزب کمونیست ایران و کومه له قدیم براه انداخت، پرداخته است. بهانه بازگشت دو باره این حزب به این شیوه قدیمی تبلیغی و سیاسی علیه کمونیست ها ظاهرا عصبانیت از این گفته عبدالله مهتدی است که در خاطرات خود حزب دمکرات را “آغاز گر جنگ با کومه له”  نامیده است.

اما طرح این مسئله در این شرایط بر می گردد به عوامل دیگری. یکم، تشدید رقابت بین نیروهای سنتی و سیاسی ناسیونالیست کرد در کردستان ایران با باند فالانژ و قوم پرستی چون دارودسته زحمتکشان عبدالله مهتدی. دوم، این رقابت بر متن ناتوانی نیروهای ناسیونالیسم کرد در عراق از حل مسئله ملی و مخصوصا در ادامه بحران سیاسی ایران و دورنمای تاریک بقاء جمهوری اسلامی بروز پیدا کرده است. سوم، دلیل اصلی تر آن ناشی از حمله گسترده ای است که توسط نیروهای ملی گرا بدنبال جدائی گرایش کمونیسم کارگری از حزب کمونیست ایران و کومه له در سال ۱۹۹۱ علیه کمونیستها براه افتاد. این حملات بعد از مرگ منصور حکمت و تکه و پاره کردن حزب او اوج گرفت و وسیع تر شد. کومه له و حزب کمونیست ایران کنونی با به زیر سوال بردن آن تاریخ و سکوت در برابر حملات دیگر جریانات به آن، عملا موجودیت فعلی خود و آن تاریخ را به نفع ملی گرایی کرد بزیر سوال برده اند. اکنون نه تنها مدافعان و مجریان سیاست های کمونیستی آن دوره و افراد صاحب نقشی که امروز به کمونیسم پشت کرده و به صف ملی گرایان پیوسته اند، و حتی نه تنها حزب دمکرات کردستان ایران و باندهای مختلف زحمتکشان، جمهوری اسلامی و انتشارات وزارت اطلاعات هم وارد این عرصه شده اند.

باز تعریف مجدد آن تاریخ، پایبندی به حقایق آن دوره و یا تحریف و وارونه کردن آنها ربط مستقیم به صف آرائی سیاسی امروز برای شکل دادن به تحولات آینده در جامعه دارد. نه جهموری اسلامی و نه نیروهای ناسیونالیست کرد بدون لجن پاشیدن به مبارزات آزادیخواهانه در کردستان و بدون جابجائی واقعیت ها با جعل و پرونده سازی بخصوص حول وقایع مهم گذشته قادر به بر داشتن گام بعدی در دوره آتی نیستند. پراتیک ما کمونیستها سدی در مقابل حرکت امروز حزب دمکرات و زحمتکشان عبدالله مهتدی ایجاد کرده و ناچار به عبور از این سد هستند.  جنگ حزب دمکرات با کومه له یکی از این موانع و رویدادهای سیاسی و از جلمه مهم ترین ها است. در این جنگ حزب دمکرات، باید گفت ناسیونالیسم کرد، از نظر سیاسی و نظامی در برابر با کمونیستها شکست خوردند و این شکست مایه عزای عمومی ملی آنها گردید. تنفر عمومی ناسیونالیستهای قدیم و جدید از نتیجه این جنگ و سر زنش کردن همدیگر بخاطر شروع آن و پاس دادن خطا به طرف همدیگر، بخشی از صف آرائی سیاسی امروز بورژوازی کرد و شاخه های مختلف آن علیه طبقه کارگر و کمونیست ها در کردستان است.
 
حزب دمکرات کردستان ایران میخواهد با باز گشت به سیاست زرورگویانه گذشته اش خطای خود در شروع جنگ با کومه له را پرده پوشی کند و بار سر زنش ناسیونالیستها را بر دوش خود سبک بنماید. این حزب دانسته و ندانسته بر متن طرحهای سازمانیافته و استراتژیک وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی علیه کمونیستها و روی گردانی و پشیمانی بسیاری از فعالین کمونیست از پراتیک گذشته خود دست به این کار زده است. حزب دمکرات جنگ با کومه له را برای جلوگیری از رشد مبارزه طبقاتی و سد کردن توقعات مردم از زندگی و بالا رفتن آگاهی سیاسی آنها آغاز کرد. این حزب جنگ را شروع کرد تا جلو روند رو به رشد مبارزات سیاسی و طبقاتی را در کردستان تحت رهبری کمونیستها که از دل قیام شروع شده بود بگیرد. امروز هم با صادر کردن بیانه اش دارد همان راه امتحان شده را بدودن توجه به واقعیات درون جامعه دنبال میکند. 

 شکست حزب دمکرات در جنگی که خود آغازش کرده بود منجر به تثبیت پیشرویهای یک دوره چند ساله از پراتیک اجتماعی کمونیستها و غییر قابل باز گشت کردن آنها شد. این دستاوردها و اتوریته اجتماعی کمونیستها در کردستان و خاطرات شیرین و فراموش نشدنی و زنده و اجتماعی آن معضل رژیم و حزب دمکرات و باند زحمتکشان شده است.

 جا دارد از رهبری حزب دمکرات پرسید چرا در کنگره ششم خود و در پلنوم بعد از همین کنگره جنگ سراسری با کومه له را سیاست رسمی خود کرد؟ چرا رهبری حزب دمکرات خود را نماینده “اکثریت” جا میزد و از این خود گماردگی نتیجه “اقلیت” بودن کومه له و گردن نهادن آن به سرکردگی خود را می گرفت؟  چرا این حزب از گذشته خود و نتیجه سیاست های قلدر منشانه اش در برابر با تشکلهای کارگری و توده ای و احزاب سیاسی درس نگرفته است؟ آیا جنگ این حزب با کومه له تنها جنگ آن حزب با سازمانهای سیاسی در کردستان بود؟ آیا رهبری حزب دمکرات می تواند حزب و سازمانی را در کردستان نام ببرد که به آن حمله نظامی نکرده باشد؟ چرا این حزب به سازمان چریکهای فدائی، به وحدت کمونیستی، به راه کارگر، به سازمان طوفان و سازمان پیکار در بوکان حمله نمود و جنایت آفرید؟ خارج از سازمانهای سیاسی چرا این حزب از فئودالها و زمینداران در برابر با دهقانان دفاع کرد، چرا فعالین کارگری را ترور نمود، چرا به تشکلهای کارگری و توده ای و شوراهای مردم حمله میکرد، چرا از فرهنگ و سنت ضد زن و عشیره ای دفاع میکرد و حقوق پایه ای مردم در کردستان را با زور اسلحه پیشمرگانش زیر پا می نهاد؟  اما در عوض رهبری آن حزب از کربلا تا پاریس و “تکیه امام” در تهران بدنبال خمینی دوید، بارها به “امام” خمینی پیام لبیک داد، ستونهای پاسدار و ارتش جمهوری اسلامی را در کردستان اسکورت کردند و سازمان دادن مقاومت توده ای در برابر با لشکر کشی رژیم به کردستان را “ماجرا جوئی” خواند.  چرا رهبری این حزب روابط پنهانی اش با رژیم اسلامی دائما برقرار بود و عاقبت این سیاست رهبر آن حزب را بدام توطئه تروریستی رژیم انداخت؟ تحریف چگونگی جنگ حزب دمکرات با کومه له در بیانیه اخیر آنها، تمرین جدید و ناشیانه ای است برای بازسازی سیاست های زورگویانه و ضد آزادی خواهی آن حزب. جنگ حزب دمکرات با تمام سازمانهای سیاسی در کردستان، ترور فعالین کارگری و حملات آن به تشکلهای کارگری و توده ای و سیاستهای ضد زن آن هیچگونه منافاتی با سیاست های جمهوری اسلامی در بقیه ایران ندارد. حزب دمکرات این کارها را برای جلب توجه رژیم به خود انجام میداد. اما آن جنگ و ناکامی در آن این حزب را به موقعیت پائین دستی در صحنه سیاسی جامعه کردستان در برابر با کومه له پرت کرد. شکست حزب دمکرات رژیم را متوجه ناتوانی این حزب در انجام چنین ماموریتی در کردستان نمود و این حزب را از دستیابی به آرمان دیرینه اش دور ساخت. از آن پس این حزب نتوانسته بعنوان حزب منسجم کننده سیاسی و تشکیلاتی ناسیونالیسم کرد در کردستان ظاهر شود. در نتیجه آن جنگ و عوارض سیاسی و نظامیش معضلی است که رو دوش رهبری حزب دمکرات سنگینی میکند. شکست در این جنگ از نظر سازمانی و تشکیلاتی آن حزب را به چند تکه تقسیم کرد و هنوز قادربه ترمیم شکافهای ناشی از آن در درون خود نشده اند.

من و بسیاری از رفقا در مبارزان کمونیست از جمله رهبران و سازمان دهندگان مقاومت در برابر تعرض نظامی حزب دمکرات به کومه له بودیم. پس زدن حملات نظامی آن حزب و ناکام کردن اهداف آن را جزء افتخارات خود و دستاوردهای نسلی از کمونیستها برای دفاع از آزادیهای فعالیت سیاسی مردم و نیروهای سیاسی در کردستان میدانیم. ما هم چنان مصمم به ادامه دفاع از آزادی فعالیت سیاسی و ایستادگی در برابر زور گوئی حزب دمکرات در کردستان هستیم. بیانیه این حزب در رابطه با آن جنگ هشداری است به تمام احزاب و نیروهای سیاسی در رابطه با جا ماندن این حزب در گذشته و سیر کردن آن درحال و هوای آن دوران. باید بهر شیوه ممکن در برابر با تکرار سیاست های قلدرمنشانه این حزب حتی در این سطح تبلیغی و سیاسی ایستاد و صف محکمی در برابر با آن و رواج فرهنگ قلدر منشانه ایجاد کرد.

 مجیدحسینی
نیمه دسامبر ۲۰۱۰