آذر ماجدی عزیز، از اطاق شیشه ای سنگ پرت نمیکنند!

خانم ماجدی اخیرا در نوشته ای ما را طرفدار حقوق بشر بورژوائی معرفی کرده اند و نقل قول هائی نیز از نوشته اخیر من درمورد شیرین عبادی برای اثبات بحث خود نقل کرده اند. چند کلمه در پاسخ به نوشته خانم ماجدی را کافی میدانم.

کسی که به مناسبت های مختلف به شیرین عبادی و کمپین یک میلیون امضا پیام تبریک میفرستد، زیادی بی تناسب است که حزبی را که مدام شیرین عبادی و شرکایش را بدلیل همراهی با رژیم افشا کرده است و میگوید ایشان طرفدار هیچ حقوق بشری نیستند و بجز دو خردادی ها را بشر نمیدانند، طرفدار حقوق بشر بورژوائی معرفی کند! آیا این نوع نقدها برای عوض کردن صورت مساله و پاک کردن دسته گلهای به آب داده شده نیست؟ ما مدام پرده از حقوق بشر خانم عبادی برمیداریم و ریاکاری این نوع “مدافعین حقوق بشر” را نشان مردم میدهیم و خانم ماجدی هم مدام پیام تبریک برای فعالیت های حقوق بشری! خانم عبادی میفرستند و در حمایت از کمپین یک میلیون امضا، عبادی و هم جنبشی هایش را “چهره‌های شناخته شده جنبش دفاع از حقوق زن” معرفی میکنند. موقعی که شیرین عبادی جایزه نوبل گرفت و گفت اسلام با حقوق بشر تناقض ندارد ما او را افشا کردیم و خانم ماجدی برعکس، پیام تبریک برای او فرستاد و این آخرین بار نبود. و آنوقت ما میشویم طرفدار حقوق بشر بورژوائی و خانم ماجدی منقد آن! کمی منطق، کمی انصاف لازم نیست؟

ولی بطور واقعی آیا نارضایتی خانم ماجدی این نیست که چرا  کادرهای حزب کمونیست کارگری، شیرین عبادی و امثالهم را همانند ایشان “چهره های شناخته شده حقوق زن” و بشر و کودک و غیره نمیدانند بلکه آنها را نمایندگان جنبش ملی اسلامی معرفی میکنند؟ واقعا آیا لازم بود شیرین عبادی در خارج کشور مستقر شود و همینطور دو خردادی باقی بماند و بعد برای این دوست عزیز روشن شود که نه مثل اینکه شیرین عبادی “چهره مدافع حقوق زن” نیست؟ آیا واقعا برای ایشان روشن شده است!

خانم ماجدی چند ماه قبل برای اثبات ادعایشان که حزب کمونیست کارگری طرفدار ناسیونالیسم پروغرب است، کراوات برخی مجریان برنامه های کانال جدید را مبنای تحلیل و استدلال قرار داده بودند! (اگر از فرط عجیب بودن، هضمش برایتان دشوار است لطفا به نوشته های قبلی ایشان مراجعه کنید).
فکر میکنید چقدر چنین نقدهائی نیاز به پاسخگوئی مضمونی دارد؟