تز نیم پز “توسعه نیافتگی اقتصادی کردستان”روی دیگر سکه فدرالیستها

«توسعه نیافتگی اقتصادی کردستان از مظاهر غیرقابل انکار ستم ملی» عنوان گفتار روز تلویزویون کومله در سایتهای رسمی حکا و کومله است.
هر ناظر سیاسی بخاطر میآورد در آستانه انشعاب سازمان زحمتکشان از حزب کمونیست ایران و کومله  بر سر مسئله رفع ستم ملی در ابعاد وسیع بحث شد و از قضا گردانندگان این جریان با تغییر ریل طبقاتی که دادند این مسئله را یکی از دلایل عمده انشعابشان  نیزقلمداد کردند و بر سر تفاوت ها جهت پرداختن به حل این معضل معین بحث ها در گرفت و  قلم ها زده شد. گردانندگان خط ناسیونالیستی زحمتکشان و در راس آنها مهتدی در تفسیر خود از اوضاع سیاسی و اقتصادی ایران بر اوضاع ویژه تر در مورد عدم “توسعه اقتصادی” در کردستان ایران تمرکز نمودند که گویا مشکلات عدیده این بخش از جامعه ایران از قدیم چه بوده و چیست، مبارزات مردم در این بخش از جامعه از چه چیزی دارد رنج میبرد…تاریخ را ورق زد و ورق زد تا نسخه های منسوخ را که گویا ایران پس مانده یک امپراتوری بسیار کهن است و الخ … و به سهم خودشان آنزمان در نشان دادن فاکتور و فیگور حکومتهای ایالتی و ولایتی برای اثبات مدعای خود “پشتوانه تاریخی” جمع کرده و در خدمت همچون تبینی چه بسا قلمفرسایی کردند. تا بزعم خویش ” برنامه اثباتی” برای  رفع ستم ملی در کردستان تدوین گردد. اما طرف دیگر تبیین و تحلیل اقتصادی جامعه ایران و به تبع آن کردستان نیز از سوی  رهبری آنزمان کومله و حکا از دیدی بیشتر طبقاتی مورد نقد قرار گرفت و بیشتر حول بحث  آزادی تا سرحد جدایی ملل در تعین سرنوشت  خویش بر مسئله حقوق برابر شهروندی  پای فشرده شد. و حتی طی عرایضی از ابراهیم علیزاده در جهان امروز شماره ۴۷ نشریه ارگانی حکا حول رفع ستم ملی چنین اظها ر شده :« روشن است که ما از زاویه مصالع مبارزه طبقه کارگر برای آزادی و سوسیالیسم …که بدون شک مصالح رهایی کل بشریت از زندگی اسارتبار کنونی هم هست به مسئله ملی و هرمسئله دیگری نگاه میکنیم. کارگران آگاه و سوسیالیست مخالف سرسخت هر نوع ستم ملی هستند و بقای این ستم مانعی بر سر راه تحقق استراتژی انسانی و راهای بخش خود می دانند.»  و در ادامه همین جهتگیری باز آمده :« بعنوان بخشی از تلاش برای کم دردتر و سهل الوصول تر اهداف مبارزات ملی، و جلوگیری از قطبی شدن کردستان بر سر این مسئله طی سالهای اخیر کوشیده ایم که از قطبی شدن کردستان بر این مسئله جلوگیری کنیم و حتی المقدور شکافهایی را که رژیم می تواند برای تضعیف و ضربه زدن به مردم کردستان از آن بهره برداری کند پر کنید»
اما بعلت اینکه مبحث حقوق برابری شهروندی بارها از سوی جریانات ناسیونالیستی انگ خورده بود که این تبیبن از معضل مسئله ملی مخرج مشترک حکا با خط موسوم به کمونیسم کارگری است، رهبری حکا و کومله را زیر منگنه گذاشت تا بفکر بیفتد ” برنامه اثباتی” برای پاسخگویی به رفع ستم ملی در کردستان را در یک قالب دیگری با محتوایی نسبتا رادیکال و محمکه پسندتر همانا ” حاکمیت شورایی یا حاکمیت توده ای” طرح و در کنگره ۱۳ آنرا به تصویب برساند.
 لذا گفتار تلویزیون کومله در مورد توسعه نیافتگی اقتصادی کردستان یک شبه اتفاق نیافتاده بلکه در راستای خیز تدریجی بوده که این اواخر بیشتر ماهیت اصلی خود را برای به محاق بردن مبارزات طبقااتی و ایجاد شکاف میان پیشروان جنبش کارگری با دیگر گرایشات موجود در این جنبش و جنبشهای موجود چه در بخش سراسری و چه کردستان داشته برملا میکند. حال رهبری کومله بشکلی علنی تر دارد تحت این عناوین میان یک تبیین پیشرو سوسیالیستی در کردستان با به بخش پیشرو سراسری به بهانه توسعه نیافتگی اقتصادی دیوار می کشد. شکی در آن نیست که کردستان و یا دیگر مناطق ایران که ملیتهای دیگر در آن کار و زندگی میکنند، از جمله سیستان و بلوچستان، مناطق ترکمن نشین …از وجود این تبعیضات که ستم مضاعفی را بر دوش آنها به خیلی جهات حمل میکند و اکثریت ساکنین این مناطق از حداقل امکانات و رفاهیات معیشتی  در رنج بوده و هستند. در حین اینکه حقیقتی غیر قابل انکار در این زمینه از روز اول بر سر کار آمدن این رژیم وجود داشته اما راه حل آن توسعه اقتصادی بشکل رمانتیک گفتار روز کومله نیست.آیا رژیم سرمایه داری اسلامی ایران  که به درازای حاکمیت سیاه خود حربه های سرکوب طبقه کارگر و دیگر جنبشهای اجتماعی را بکار برده، این تحلیل عرق کردایتی گل کردن رهبری کومله باید چقدر نیرو در دیگر نقاط ایران را برای رسیدگی بهتر رژیم به وضعیت کشاورزی و صنعت تا بهبودی معیشت آنها را دور خود جمع کند!!؟
به گفتار روز کومله توجه کنید نوشته:«تعمد در بی توجهی این رژیم نسبت به کردستان تا جایی است که نه تنها هیچ اقدامی برای اطفاء حریقی که ظرف دو ماه اخیر دهها هزار هکتار جنگل را در منطقه مریوان و سروآباد خاکستر کرد، صورت نداد که شواهد بسیار اثبات کرده اند که این فاجعه زیست محیطی عمدی و عامل آن نظامیان مستقر در منطقه بوده اند.»
این همه توان نظری و تحلیل بعید نیست قلب سنگی کارگزان رژیم را به درد نیاورد که جنگل های مناطق کردنشین را آتش زدن درد رژیم را علاج نمیکند. و حتی عرق ملی آنها بیشتر تحریک میشود که در مبارزات خود جهت رفع ستم ملی مد نظر گفتار روز کومله به رویارویی با رژیم به میدان آیند!
باز به این همه خلاقیت و تیزهوشی تحلیلگران رهبری کومله توجه کنید: « تعمد در بی توجهی این رژیم نسبت به این استان وقتی بیشتر به چشم می آید که بر خلاف ادعای دروغین استاندار و رئیس اداره کار استان کردستان که ادعا می کنند ”در کردستان نه تنها بیکاری نیست که با کمبود نیروی کار مواجهیم”، بسیاری از کارگران فصلی شهرهای خارج کردستان را کارگران مهاجر از این منطقه تشکیل می دهد.»
باید از شادی در پوست خود نگنجید همان مباحث سازمان زحمتکشان را دارید میکنید اما در بهترین حالتش اسم حکومت شورایی را روی برنامه اتان گذاشته اید. این نام برای طبقه کارگر وقتی با مسما است که حامل محتوای واقعا شورایی باشد تازه آنهم نه  در یک منطقه چون در اینصورت یک تحلیل اقتصادی  رمانسی بیش نیست.

جریان زحمتکشانی ها رفتن، سازمان خود را زدند و برنامه خودشان برای حل مسئله ملی را در ساختار فدراتیو گرد آوری کردن حالا بر همه عیان است که این سناریوی حتی میان ناسیونایستها جاذبه ندارد و بخصوص اوضاع فلاکتبار سیاسی و اقتصادی در عراق و افغانستان بیشتر برای طبقه کارگر و اقشار پیشرو جامعه ایران هم هویدا نمود که ناسیونالیستها با این پروژه شکست خورده نمی توانند مردم را به توهم نخود سیاه به بازار بفرستند. اما وجهه دیگر این جهتگیری که کومله تی وی اتخاذ کرده در قالبی دیگر خود را فرموله کرده و میخواهد تفاوت از مو باریکتر برنامه حاکمیت شورایی که بعدا به برنامه کومله  برای  “حاکمیت مردم در کردستان ” تغییر نام یافت و حال در این گفتار از آن به “حکومت شورایی” اسم برده میشود عنوان کند، چیزی نیست جز اینکه میخواهد بزعم خود  با روتوش کردن آن نسبت به برنامه فدرالچی ها برای آن مقبولیت بیشتری دست و پا کند.
شاید مقایساتی بلحاط محتوای برنامه سازمان زحمتکشان با برادشت تقلیل گرایانه گفتار روز کومله  تی از مظاهر انکار ناپذیر ستم ملی  بهتر ماهیت این “مصلحت اندیشی” غیرطبقاتی  خط رهبری که سنگ دفاع از مردم کردستان را به سینه می زند نشان دهد. البته باید  تصریح کنم مردم مورد نظر گفتار روز کومله تی وی همان بورژوا ها و خرده بورژوا های کردستان میباشد که این رهبری خود را نماینده آن می داند. خوابی هم که این روند تدریجی برای مبارزات توده های مردم کردستان در سر دارند در ماهیت خود ضد منافع طبقه کارگر در این بخش از منطقه و در بخش سراسری هم هست ، پس اگر برنامه کومله برای حاکمیت مردم در کردستان از مقبولیت اجتماعی چندان برخوردارد نشد جای خود دارد از قافله زیاد عقب نماند و از هم اکنون در یک هماهنگی اعلام نشده با فدرالیستها توانسته باشند از آخرین شانس احتمالی فدرالچی ها ذینفع باشند. تمام سطور این گفتار روز برای مماشات جویی آن با فدرالیستها نگاشته شده.
چند مقایسه  :
الف در بند ۵ از فصل یک ـ حدود اختیارات حکومت فدرال کردستان از برنامه سازمان زحمتشکان برای حاکمیت مردم در کردستان آمده : دولت فدراتیو سراسری هر سال نسبت به جمعیت کردستان در برابر کل جمعیت ایران و با توجه به لزوم رفع عقب ماندگی های اقتصادی و ارتقاء سطح معیشت و رفاه مردم کردستان قسمتی از بودجه کل کشور را به کردستان اختصاص می دهد.
در مقایسه با این بیانات نغز از نسخه پیچی فدرالیستی در پوشش بی مسمای حکومت شورای از گفتار روز کومله تی وی
«حکومت شورایی مردم کردستان تا زمانی که برنامه های مشخص برای گسترش مراکز تولیدی و جبران عقب ماندگی های اقتصادی ناشی از تبعیض ملی به هزینه بودجه دولت مرکزی تامین می گردد و تا زمانی که منابع طبیعی ایران در خدمت رفاه عمومی کل جامعه و اجرای پروژه برابرسازی ملیت های ساکن ایران قرار می گیرد، درآمد حاصل از منابع طبیعی کردستان را در خدمت برنامه های رفاهی این منطقه قرار می دهد.»

ب.  در برنامه سازمان زحمتکشان این حکومت ببینیم چطور به اداره امورات می پردازد در بند ۶ و ۷  فصل ۲ـ رئوس برنامه حکومت فدرال کردستان آمده:
۶٫ به مورد اجرا گذاشتن مهمترین و اولیه ترین خواسته های کارگری از قبیل تعیین حداقل دستمزد کارگران بر مبنای میزان تورم و کفاف زندگی خانواده های کارگری و برقراری نظام تامین اجتماعی و بیمه بیکاری
۷٫ ایجاد یک نظام مالیاتی برمبنای میزان درآمد در جهت برقراری مشارکت منصفانه…
مقایسه این تبیین و برداشت برنامه سازمان زحمتکشان  کردستان ایران با برنامه کومله برای حاکمیت مردم در کردستان
حکومت شورایی مردم کردستان کلیه موسسات صنعتی و تجاری وابسته به رژیم جمهوری اسلامی و موقوفات را در اختیار خواهد گرفت و مالیات تصاعدی بر ارث و دارایی و بر درآمدهای حاصل از مالکیت وسایل تولید و مبادله برقرار خواهد کرد و از این طریق منابع مالی لازم را برای توسعه اقتصادی کردستان تامین خواهد کرد.

 این تحلیل و برداشت از رفع توسعه نیافتگی به دلیل وجود ستم ملی در مورد مناطق عقب نگاه داشته شده تنها از ذهن کشاف و جستجوگر رهبری کومله بیرون نتراویده. تحلیل در این جلد مختص به این برهه مشخص از تاریخ نبوده که گویا تنها رژیم ضد بشری اسلامی خواسته از آن بهر ببرد. بلکه بسته به موقعیتی که ناسیونالیسم هر کشوری برای مقاصدی میخواهد به برنامه پردازی جهت ” رفع ستم ملی ” مشغول شود این مباحث در پوششهای به ظاهر فریبنده با تزهای شناخته شده سرهم بندی می کند. اما در تاریخ مبارزات برای رفع ستم ملی شاهد اینگونه فریبکاریهای بوده ایم و هر بار بشکلی دقیق دست تئوری پردازان و ایدئولوگهای این تلقی ها که در رمانتیسم اقتصادی بسر می برند افشا شده.  بهتری شواهد تاریخی این مباحث دورانی هم در اتحاد جماهیر شوروی سرباز کرد و لنین به بهترین نحوه در جزوه «حق ملل در تعیین سرنوشت خویش »  عمل گرائی در مسئله ملی به آن پاسخ داد.
سخن آخر باید بگویم تحلیلگران حکا و کومله انگاری در اوضاع کنونی در دستگاه تجزیه و تحلیل خود به این پیشبینی دست یافته اند که احتمال وقوع یک جنگ اشغالگرانه دیگر از نوع عراق اینبار دارد قطعی میشود و از هم اکنون درصددند در یک تبانی تلویحی با نمایندگان بورژوازی در کردستان جا پای محکمتری را در بدست آوردن کرسی قدرت از آن خود کنند

   زنده باد آزادی برابری حکومت کارگری