توافقات عراق و امید های رهبری مجاهدین خلق وسرنوشت مجاهدین در عراق

بالاخره پس  از هشت ماه وقفه پس از انتخابات اخیر در عراق جناحهای مختلف در عراق به نتیجه موقتی دست یافتند و علی رغم خوش بینی مجاهدین خلق بر عدم توافق این جناحها با یکدیگر با فشار آمریکا یک توافق بین جناحهای دشمن در نرد بازیگران وصحنه گردانان برگزیده آمریکا در  حاکمیت  عراق و عروسکهای متفاوت امریکا وبازیهای سیاسی قدرتهای دیگر خارجی مانند ترکیه ، ایران و کشورهای عربی ودر راس آنها عربستان سعودی ، به توافق رسیده و صحنه بازی عراق را به ظاهر به سوی تشکیل یک دولت به پیش بردند.
ولی این توافقات بین جناحهای متخاصم درواقع اول بازی است وتضادها وشکافها در بین جناحهای متفاوت بسیار قوی تر از ان است که با توافق های اینچنین فرمی  بتوانند عمیقا حل شد ه و عراق را به سوی آرامش وامنیت  مورد نظر آنها ببرد ، ودقیقا این نقطه امید مجاهدین است . انها در ابتدا برروی جناح علاوی که شامل حمایت جناحهایی از سنی ها ، بعثی ها ی سابق و یا طرفدار عربستان سعودی بودند سرمایه گذاری کرد و در این راه چه از نظر مادی وچه از نظر سیاسی سعی در چند مساله  نمودند:دست نشاندگی مالکی را به رژیم  ایران وشیعیان را قوی نشان دادن و در واقع ترس و وحشت در دل آمریکاییها و کشورهای عرب ایجاد نمودن ، دومین تلاش مجاهدین خلق حمایت شدید از علاوی و ائتلا ف العراقیه او . بعد از نتیجه انتخابات و برد بسیار ضعیف وشکننده وبی نتیجه علاوی که عملا نخست وزیری او را ممکن نمیکرد ، رهبری مجاهدین خلق در تلاش برای عدم توافق بین این جناحها بود. ولی این در جهت سیاستها ی امریکا نبود و امریکا علی رغم میل واقعی اش وشک وتردیدش در مورد مالکی  میبایستی که با مالکی کنار میآمد و برای همین به تقسیم قدرت وراضی کردن همه جناحها با گرفتن امتیازات متفاوت روی کرد داشت و این دقیقا با سیاستهای مجاهدین روی یک خط نبود . همچنین در ائتلاف العراقیه علاوی نیز بیشتر جناحهای بعثی با مجاهدین همزبان بودند واز سوی مجاهدین هم حمایت مالی میشدند .
ولی اکنون ظاهرا در عراق با فشار امریکا و همکاری رژیم ایران وعربستان برای فشار به نیروهای صدر وشرکت دادن انها در قدرت و حمایت رژیم وفشار به صدر برای توافق با مالکی جناح العراقیه را مجبور به تن دادن به یک توافق کرد که اکنون پست رئیس مجلس و یک شورای امنیتی به العراقیه داده میشود ومالکی همچنان نخست وزیر باقی میماند وپست ریاست جمهوری هم همچنان به کردها برسد. این توافق های کلی و اولیه است . ولی باید گفت مشگلات از هم اکنون شروع میشود چرا که پست های کلیدی دیگری وجود دارد مانند وزیرامورخارجه و وزارت کشور واقتصاد  وسهم خواهی در کابینه که میتواند به یک کانون دیگر برای مساله تشکیل کابینه دولت عراق باشد. بعلاوه این شورای امنیت بایستی که تازه تشکیل شود و قدرت ان تشریح شود که خود باعث نقطه وکانون تضادها درون جناحهای سیاسی در حاکمیت عراق خواهد بود ومسائلی که در نزد کردها با دولت مرکزی که حل نشده است . بهر روی باید گفت که در عراق باید در انتظار یک دولت ثبات دار نبود و کشمکش ها چهره دیگری خواهند گرفت و باز سرنوشت مجاهدین در کشاکش همین کشمکشها گره خورده است که کدام سیاست وتوافق بین جناحهای متخاصم در حاکمیت عراق و همچنین سیاستهای امریکا در عراق و همچنین نفوذ وپیش برد سیاست نئوکانها در فشار بر اوباما به پیش برود. 
و امید رهبری مجاهدین و سرمایه گذاری انها نیز در اینده بر همین حسابها میباشد:آنها شرایط ایده آل خود که حاکمیت علاوی وگسترش نفوذ وکامل نئوکانها ولابی های صهیونیستی و جنگ طلب در حاکمیت امریکا میباشد را بدست نیاوردند ولی با یک چشم نگران وبا یک چشم امید به آینده خود مینگرند  وهمچنان باید مضطرب به  سرنوشت خود به بازی قدرتهای ارتجاعی منطقه و امریکا از یک طرف و  جنگ ها وکشمکش های سیاسی در درون حاکمیت عراق نگاه کنند . بهر روی برای مجاهدین پیروزی جمهوری خواهان د رانتخابات امریکا و نعره های جنگ طلبی آنها در همان روز پیروزی بعد از انتخابات، رشد نفوذ لابی جنگ طلب در حاکمیت امریکاو هماهنگی اسرائیل و همچنین بهر حال قوی ترشدن مواضع علاوی و ائتلاف او وبا ان نفوذ ارتجاع عرب از نقطه امیدهای مجاهد است که با تشدید کردن این تضادها در حدی که میتواند ونزدیکی به جناحهای جنگ طلب ، سیاستهای اسرائیل و ارتجاع عرب و جناح علاوی در عراق بتواند شانس نجات خود در عراق را بالا ببرد.
ولی تا چه حد این سیاست ها میتواند راهگشای مجاهد باشد را میتوان از گذشته این سیاست نتیجه گرفت که در بهترین شکل برای مجاهد یک بلاتکلیفی کنونی را با مقداری ضعیف تر ویا قویتر ادامه خواهد داد تا در گوشه کنار سیاست جهانی و منطقه ای بتواند آبی برای خود گرم کند ولی همانگونه که تجربه نشان داده است مساله مجاهد حل نخواهد شد و گره رژیم هم در حدی نیست که مجاهد بخواهد باز نماید ومجاهد فعلا در تنگاتنگ گرفتن کلاه خود در  گردباد سیاسی در عراق میباشد  وبهمین دلیل نیز  تنها خروج خود از این مخمصه را در نزدیکی با جناحهای جنگ طلب مانند جان بولتن درکنار مریم رجوی دیده است .آیا این سرنوشت مجاهدین را به سوی وضعیت بهتری رهنمود میکند ؟سیاست بین المللی سیاستی نیست که جریاناتی که بصورت ابزار بکار گرفته میشوند بتوانند برای سرنوشت خود به تنهایی تلاش کنند بلکه بستگی به مکانیزم سیاست گذاری قدرتمدارانی دارد که آنها بصورت ابزار خود را در اختیار آنها قرا رمیدهند. این را سرنوشت مجاهدین در درست  صدام  نشان داد واین را سیاست بوش  واوباما در مورد مجاهدین نشان داده ست و بازهم در آینده این سیاست ابزاری خود را به مجاهدین خلق تحمیل خواهد کرد زیرا که در بند ابزار بودن ومکانیزم جبری ان قرا ردارند و ازادگی نیز ندارند که بتوانند دیگر ابزار نباشند چون نیاز به یک پتانسیل مردمی و انقلابی دارد که دیگر در نزد مجاهد که سالهاست سیاست بندبازی و ابزار شدن در نزد قدرت های بین المللی و منطقه ای را برگزیده است وبا رجویسم در واقع بند بند ساختار دورنی اش ضد دمکراتیک شده وبه صورت یک سکت در آمده است ،  نمیتوان یافت .