فقر٬ سیاست کشتار جمعى

مجازات اعدام اسم دولتى کشتن و قتل عمد دولتى است. فقر اما قتل عمد “بى سر و صدا” تر و کشتار جمعى طبقه حاکم و دولت شان است. چرا؟ دولتها اعدام میکنند که جامعه را مرعوب کنند و بترسانند و معترضین را سربزیر نگهدارند. دولتها قانونى را اجرا میکنند که منفعت طبقه حاکم٬ طبقه سرمایه دار را تامین کنند. تحمیل فقر نیز همین است. فقر در مقابل ثروت قابل درک است. قبل از اینکه فقر وجود داشته باشد٬ مناسباتى هست که استثمار میکند٬ به بردگى میکشاند٬ شخصیت خرد میکند٬ محروم میکند٬ به فقر میکشاند٬ و میکشد. همان طبقه که از طریق نهاد سیاسى و دولت و قانون٬ اعدام و قتل عمد دولتى سازمان میدهد٬ فقر را تحمیل میکند. تحمیل فقر سیاستى براى کسب سود سرمایه است که یکى از نتایج آن کشتار جمعى است. پیامدهاى اجتماعى فقر یکى دو تا نیستند اما نتیجه همه آنها تلفات و قربانیان وسیعى است که مسئول آنها کسى جز نظام بورژوازى و دولت بورژوائى نیست.

نمى شود سیاست برچیدن بیمه هاى اجتماعى را اتخاذ کرد٬ سیاست انجماد دستمزدها را پیش گرفت٬ حقوق کارگران و دیگر اقشار زحمتکش را چند ماه چند ماه نداد و یا آنرا بالا کشید٬ سیاست اخراج و بیکار سازى کارگران را اجرا کرد و آنها را بدون داشتن هیچ درآمدى روانه خیابانها کرد؛ بدون اینکه انتظار داشت که وضع معیشتى کارگران خراب تر نشود٬ گرسنگى ممتد و سوء تغذیه نباشد٬ از بهداشت و امکانات پزشکى و دوا و درمان محروم نشوند٬ بى مسکن و خیابان خواب نشوند٬ و دائما قربانى ندهند! نمیشود بیمهِ بیکارى را زد٬ بیمهِ درمانى و بیمهِ بازنشستگى را زد وانتظار داشت که عده اى از سر یاس و نا امیدى دست به خودکشى نزنند؟ انتظار داشت آمار سکته قلبى بر اثر استرس و فشار بالا نرود٬ به دلیل فقر میلیونها زن به خاطر سیر کردن شکم خود و کودکان شان به تن فروشى و مواد مخدر روى نیاورند! کم نیستند انسانهایى که سالانه در اثر سرما به خاطر نداشتن یک سر پناه در خیابانها یخ میزنند. کم نیستند پدران و مادرانى که ناظر پرپر شدن جگر گوشه هایشان و جان باختن آنان بر سر دستانشان هستند بدون آنکه کارى از دستشان برآید. و این مرگ و میرها در ابعاد وسیع بدلیل مریضى هاى قابل درمان رخ میدهند. 

همه میدانند در شیلى کارگران گفته بودند معدن دارد میریزد. کارفرما گفت یا بروید پائین کار کنید یا اخراج! کارگر معدنچى چون نان ندارد٬ چون فقیر است٬ جانش را گذاشت کف دستش و رفت داخل معدن و مدفون شد. حالا بر اثر تصادف این ٣٣ نفر شانس آوردند که زنده ماندند و نجات یافتند اما هر روز صدها و صدها نفر در معادن مشابه به همین دلائل زنده بگور میشوند.

مشکلات اجتماعى از آسمان نازل نشدند. کار همین طبقه سرمایه دار و حکومت شان است. میگویند مواد مخدر و اعتیاد زیاد شده٬ تن فروشى زیاد شده٬ بیماریهائى مانند ایدز و هپاتیت زیاد شده و غیره. نمیگویند چرا مصرف مواد مخدر لازم است؟ نمیگویند چرا تن فروشى بازار دارد و عده اى مجبورند تن فروشى کنند؟ نمیگویند ریشه مشکلات کجاست؟ همان طبقه و دولت مجریش که منشا مشکل است٬ خودش هم در نقش دادستان به صحنه مى آید و قربانیان را بار دیگر قربانى میکند!

اگر کسى دل و دماغ آن را داشته باشد و آمارى از این همه کشتار٬ که نتیجه سیاست نظام سرمایه دارى است٬ را تهیه کند به ارقامى وحشتناک دست خواهد یافت. این کشتار هر روزه٬ متآسفانه٬ به شکل حیرت انگیزى در ابعاد هر چه وسیع ترى تکرار میشود و از ما کارگران و زحمتکشان شریف جامعه  قربانى میگیرد. این آن کشتارجمعى است که پیر٬ جوان٬ مرد٬ زن و کودک نمى شناسد. این آن کشتاریست که حتى اخبار آن پخش نمى شود. در بهترین حالت در گوشه اى ناپیدا٬ در حاشیه اخبار٬ شاید در بخش آگهى هاى تبلیغاتى روزنامه ها با چند خط ریز تحت عنوان “حوادث” چند تایى از آن را درج کنند و نه چیزى بیشتر.

آمارها را نگاه کنید. میزان اعدامها قابل مقایسه با قتل عام ناشى از فقر نیست. فقر بطور مستمر و روزانه و حتى لحظه اى از ما قربانى میگیرد. تفاوت سیاست “مجازات” اعدام با سیاست کشتار جمعى فقر٬ در اینست که اولى معلوم است که چه کسى میکشد و چطور میکشد. در فقر اما ابزار قتل٬ برعکس اعدام٬ متنوع و وسیع است و آمران و عاملان این کشتار جمعى به ظاهر نامعلوم اند. اما کیست که نداند این قربانیان از زور خوشى و رفاه نیست که کارتن خواب شدند و در سرما جان میدهند. کیست که نداند که این از زور خوشى و رفاه نیست که مادرانى٬ على رغم میلشان٬ اقدام به سقط جنین میکنند و هزاران انسان٬ به خاطراین اقدام٬ حتى شانس چشم به جهان گشودن را هم پیدا نمی کنند. کیست که نداند این از زور خوشى نیست که هزاران تن از همین مادران٬ على رغم مطلع بودن از ریسک جان باختن٬ عمدتا به خاطر فقر٬ در شرایط غیر بهداشتى و خطرناک٬ اقدام به سقط جنین میکنند و متاسفانه جان میبازند. کیست که نداند که فقر٬ این پدیده منحوسى که به این صورت دست جمعى از ما میکشد و قربانى میگیرد٬ نتیجه مستقیم سیاست همان طبقه و دولتهایشان است. 
 
 سرمایه دارى مرتبا در حال جنگ با طبقه کارگر است. جنگى اعلام نشده که قربانیان آن بیشمارند. این جنگ تحمیل شده اما با خودش مقاومت همراه دارد. نمیشود فقر بى حد و حصر را به جامعه تحمیل کرد و ما قربانیان اش را ساکت نگه داشت که اعتراض نکنیم و براى برچیدن بساط  فقر و نظام فقر و سیاست فقر به جنگ نیائیم. هیچ جامعه اى بدون مبارزه تسلیم نشده و خودکشى نمیکند.

 کارگران٬ زحمتکشان٬ قربانیان سرمایه!
هیچ ناجى و قهرمان و شاه و شیخى نیست که بخواهد و بتواند ما را نجات دهد و نقطه پایانى بر زندگى پر مصیبت ما بگذارد مگر خود ما! این را تجربه هم طبقه اى هاى ما در کشور هاى داراى حداقل رفاه نسبى نشان میدهد. هرجا که ما به عنوان یک طبقه به همراه دیگر زحمتکشان در مقابل سرمایه داران و دولتهاى جنایتکارشان متحد و مصمم ایستاده ایم٬ توانسته ایم آنان به عقب نشینى وادار کنیم. و بر عکس٬ هر جا که این اتحاد و اعتراض نبوده٬ سرمایه داران و دولتهایشان سیاست فقر و باز هم  فقر بیشتر را به طبقه ما تحمیل کرده اند. از این معادله گریزى نیست. اگر نتوانیم پس بزنیم٬ آنوقت پس مان میزنند و اوضاع بدتر خواهد شد. این منطق این دنیا و این نظام کثیف و استثمارگر سرمایه داریست.
 
جنبش علیه فقر٬ حلقه اى در سازمان دادن یک انقلاب سوسیالیستى
 جمهورى اسلامى سرمایه٬ این رژیم آدمکشان و جنایتکارانِ تا گلو به خون قربانیان خود نشسته٬ تصمیم به حذف سوبسیدهاى حداقلى که خود آنرا “یارانه” مینامد گرفته است. این یعنى به خاک سیاه نشاندن ما کارگران و اقشار زحمتکش و قربانى کردن هر چه بیشتر ما در پیشگاه سرمایه.  اما ظرفیت و نیروى عظیمى براى اعتراض علیه فقر در جامعه وجود دارد و به اشکال مختلف خود را نشان میدهد. به جرات میشود گفت نیرویى دهها میلیونى. باید براى سازمان دادن و به حرکت در آوردن این جنبش تلاش کرد. جنشى که در صورت به راه افتادنش٬ و یا اصولا با راه اندازیش توسط ما کمونیستها و فعالین جنبش کارگرى٬ امید به یک آینده بهتر را در جامعه تقویت میکند. اعتماد به نفس جامعه را در قدم اول براى سرنگونى جمهورى فقر و گنداب اسلامى بشدت بالا خواهد برد. و این خود براى جنبش کمونیستى کارگرى شرایط مساعدترى براى سازمان دادن یک انقلاب سوسیالیستى بوجود میاورد.

ما کارگران و اکثریت جامعه هیچ نفعى در ادامه این اوضاع نداریم. جامعه دائما درحال اعتراض بر علیه فقر و اختناق است. منتها این اعتراضات هنوز سازمان یافته نیست. خود رژیم هم ظرفیت این اعتراضات را میشناسد و باهزار زبان آن را بیان کرده و مرتبا به همدیگر از خطر بالفعل شدن و به میدان آمدن این نیروى عظیم هشدار میدهند. دارند خودشان را براى این رویارویى آماده میکنند. طبقه ما٬ کمونیست ها و سوسیالیستها٬ فعالین و رهبران عملى جنبش کارگرى٬ کلیه آزادیخواهان و برابرى طلبان نیز باید خود را براى این رودرویى آماده کنیم. باید ضد حمله را سازمان دهیم. باید هر صداى معترضى را فعال کرد و سازمان داد.

باید در هر کوى و بزن٬ در هر محله و منطقه اى به صورت دسته جمعى از پرداخت قبوض آب و برق و کرایه خود دارى کرد. باید دسته جمعى علیه گرانى و چپاول کارگران اعتراض کرد. در صورت عملى کردن یک چنین تصمیمى از جانب ما جمهورى اسلامى نه میتواند و نه توان و نیروى آن را دارد که چند ده هزار و یا صدها هزار نفر را دستگیر و یا روانه زندان کند. میشود که تصمیم به تجمع و اعتراض دست جمعى در مقابل ادارات و وزارت خانه ها گرفت. میشود و باید در تمام محلات و مناطق و شهرها دست به شعار نویسى زد و هم جا شعارهاى: “آزادى٬ برابرى٬ رفاه”٬ “نه به فقر و اختناق”٬ “حکومت فقر و فلاکت نمیخوایم”٬ “یا کار یا بیمه بیکارى”٬ “کارگر آزادى جامعه در دست توست”٬ “زنده باد کنترل کارگرى”٬ “مرگ بر جمهورى اسلامى”٬ “مرگ بر سرمایه دارى”٬ “زنده باد حکومت کارگرى”٬ و شعارها دیگر از این دست علیه فقر و فلاکت پر کرد. هیچ  دیوارى٬ کیوسک تلفنى٬ تخته سیاه هاى کلاسهاى درس٬ اسکناس ها و هر امکانى را نباید از نظر دور داشت و بدون این شعارها گذاشت.

براى مقابله با فقر باید چه سیاستى داست؟ حزب اتحاد کمونیسم کارگرى قطعنامه اى علیه فقر و گرانى دارد. این قطعنامه دو سال پیش تدوین و در پلنوم سوم حزب تصویب شده است. حزب این اوضاع را دیده بود و به استقبال آن رفته بود. توصیه میکنم این قطعنامه را و همینطور مقالات رفقا سیاوش دانشور و على جوادى را در نشریه شماره ۱۴۷ “یک دنیاى بهتر” مطالعه و پخش کنید. این مطالب چهارچوب سیاسى و سازماندهى مقابله با فقر را پاسخ میدهند.

این دنیا وارونه است. آنها که کار میکنند و ثروت و نیازهاى جامعه را تولید میکنند٬ خود یا کمترین سهم را از آن دارند و یا اساسا از آن بى بهره اند. این دنیاى وارونه را باید زیر و رو کرد و از قاعده اش بر زمین گذاشت. سازمان دادن جنبش ضد فقر میتواند حلقه اى باشد در زیر و رو کردن این دنیا و قرار دادن آن از قاعده اش بر زمین. *

۲۶ـ۱۰ـ۲۰۱۰