مادر نقلی رستمی از میان ما رفت

دیشب وقتی حوالی ساعت ۲ بامداد از تظاهراتی که در اعتراض به حضور احمدی نژاد در نیویورک سازماندهی شده بود برگشتم، طبق معمول سراغ پیغام گیر تلفنم و ایمیل آدرسم رفتم که متأسفانه دهها پیغام و ایمیل در رابطه با مرگ دایه نقلی برایم ارسال شده بود. رفقا از من درخواست کرده بودند این خبر را که شدیداً من را نارحت و متألم کرد، به تلویزیون و رادیو کومه له بدهم.
به سختی می توانستم این خبر ناخوشایند را باور کنم، زیرا سه هفته قبل از شنیدن این خبر با دایه نقلی تلفنی صحبت کرده بودم. گرچه ایشان در آن تماس تلفنی به من گفت:« ستار جان، من از میان شما خواهم رفت ».
باری خبر مرگ دایه نقلی، دورانی را به یادم آورد که با این زن انقلابی آشنا شدم. آشنایی من با دایه نقلی عزیز به زمستان سال ۱۳۵۵ برمی گردد که با رفیق جانباخته دکتر فتح الله لطف الله نژادیان به منزل وی در روستای “بیساران” رفته بودیم. در این سفر من با فرزندان دایه نقلی یعنی رفقای جانباخته توفیق الیاسی، رحمان الیاسی (حه مه لاو) ، خلیل الیاسی، خواهر زاده ایشان رفیق جانباخته غلام محمدی و نیز داماد جانباخته وی امین علیرمایی (استاد امین) افتخار آشنایی پیدا کردم. در طول آشنایی من با این زن انقلابی و مادر سه پیشمرگ جانباخته، واقعاً هیچ فرقی بین ایشان و مادر خودم شکوفه خانم قائل نشدم، تنها اسم آنها برای من تفاوت داشت.
مادر نقلی حقیقتاً همانند مادرم به من محبت می کرد. البته باید بگویم که مادر نقلی نه تنها به من بلکه به همه پیشمرگ های منطقه جنوب خصوصاً گردان “آریز” ، گردان “اورامان” ، گردان “شوان” و تیپ “یازده سنندج” محبت های مادرانه داشت. درست است که مادر نقلی مادر سه رفیق کمونیست و انقلابی بود که در راه آرمانهای کمونیستی کومه له جان عزیزشان را فدا کرده بودند، اما همیشه خود را جزو این تشکیلات می دانست.
اکثر پیشمرگان کومه له که از نزدیک ایشان را می شناختند، می دانند این مادر عزیز چه روحیه ای داشت یا چه روحیه ای به همسنگران فرزندانش می داد. ایشان همیشه ما را نصیحت می کرد که سیاه نپوشید، غمگین نباشید، وهیچ ضعف و تزلزلی در مقابل این رژیم جنایتکار از خودتان نشان ندهید.
بارها به من می گفت: « می دانم این رژیم ضد بشری چه بلاهایی بر سر پدر و مادرت آورده است. شما باید افتخار کنید که یکچنین پدر و مادری دارید ». همچنین می گفت: « ما پیروز خواهیم شد. اگر چه من پسرانم را با هزار رنج و زحمت بزرگ کردم و دست آخر آنها را از دست دادم، اما من به خودم می بالم که فرزندانم در این راه پر افتخار جانباختند». وی بارها می گفت: « به یاد داری که دکتر فتح الله به چه الگو و سنبلی مبدل شد. پس باید شماها هم مثل وی باشید، چراکه در مکتب وی آموخته اید».

گرامی باد یاد مادر عزیزمان دایه نقلی و تمامی مادران و پدرانی که در این راه سربلندانه از میان ما رفتند. همه این گرامیان مایه افتخار ما پیشمرگان و اعضای کومه له و حزب کمونیست ایران هستند.