مگر میتوان بخشید ، مگر میشود فراموش کرد !

نه‌روز که‌بر هر ثانیه‌و دقیقه‌این سه‌دهه حکومت نگین جمهوری اسلامی میتوان کشتار، اعدام ، تجاوز، قتل عام ، سنگسار، زندان . از دانش آموز گرفته‌تا دانشجو، کارگر، معلم ، زنان و… که‌بسیار میتوان بر آن برآویخت و بر شمرد . حکومتی که‌از بدو شکل گرفتن با آن  افکار و حاکمان قرون وسطایی با آن اندیشه‌و حجم فکری پوسیده‌و دد منشانه‌خمینی و خامنه‌ای تا به‌امروز برای ماندگاری و بقای دیکتاتوری آخوندی از سوی با تکیه‌بر میلیتاریسم و پلیسی و پادگانی کردن شهرها و از سوی با چپاول و غارت اموال و منافع و ذخایر مملکتی و به‌حلقوم گشاد سرمایه‌داری جهانی و ارتجاع حامی آن و هراز گاهی ایجاد فضای بحران برای ماندن چند صباحی دیگر بر اریکه‌قدرت و ننگ و نامی بیشتر .
کارنامه‌ای از سه‌دهه وحشت و ترور و خفقان و مرگ و تجاوز . سه دهه دروغ و فریب و ریا . از اعدامهای کردستان تا خاوران از کهریزک و اوین تا گوهر دشت و دیزل آباد و … و صدها و هزاران زندانهای گمنام و نهان دیگر. اگر امروز خاوران به‌چشم جهان عیان و آشکار گردید چه‌بسیاری در شهرها هزاران هزار مزار یاران و فرزندان و عزیزانمان در گورستانهای که‌این سفاکان و خونخواران جمهوری اسلامی بر آن نام لعنت آباد نهاده‌اند بدون اسم و امار و از آن جمله‌، حیاط دادگاه‌سنندج ، باغ رضوان اصفهان ، دارالرحمه‌شیراز ، گورستانهای نزدیک قروه‌و بیجار و …  به‌خاک سپرده‌اند و روی آنها را با خاک و آهک پوشانده‌اند .  که‌اینها فقط یک هزارم ازیک روز جنایات و وحشیگری های این وحوش و جانیان است .
اینها رد پایی خونین به‌قدمت تاریخ ۱۴۰۰ ساله‌را نه‌با شرمساری که‌به‌افتخار به‌درون قرن حاضر قرن اتم و انرژی، علم و دانش ، کشانده‌اندن که‌اگر آن روز خلیفه‌ احمق میگفت باید خون لاشه‌ها را ببرد و گرنه‌از کشتار کفار (انسانها)  به‌زیر نخواهم آمد . و آن دیگری که‌فاطمه‌هر روز بر درگاه‌میایستاد تا شمشیرخونین نا مبارک شویش را بر گیرد واز خون قتل عام کفار پاک نماید . بانهایت تاسف و زهی شرمساری در این سده‌نیز صد چندان نمودند . از لاجوردی افسار گسیخته‌و جلاد تا خلخالی قاتل و وحشی و روانی. از زندانها تا شهرهای کردستان تا روستاهای قارنا و سوما برادوس و … که‌این دستان خونین از محراب و فتواها که‌اشد اعلی کفار از خمینی و خامنه‌ای و رفسنجانی و از نیری و اشراقی و موسوی اردبیلی و تا سران به‌اصطلاح جنبش سبز امروزی و ناجیان لیبرالها و قهرمانان ناسیونالیستها میر حسین موسوی و کروبی و نبوی ها و… به‌در آمده‌است .
مگر میتوان بخشید مگر میشود فراموش کرد ! چه‌پدر و مادرانی که‌از خبر شنیدن اعدام و تجاوز به‌فرزندانشان دق کردند . چه‌پدران پشت خمیده‌و مادران چشم به‌خون در اندوه‌اعدام تنها فرزند نوجوانشان که‌آنگاه‌جلو درب زندان وصیت نامه‌فرزند را به‌دستشان دادند زمین گیر شدند و دێگر برنخواستنند . چه‌زندانیانی که‌در زیر شلاقها و کابلها و هزار و هزار نوع شکنجه‌های دیگر در خون غلتیدند و جان سپردند . چه‌زندانیها که‌در تابوتهای مرگ روزها و شبها را به‌سر کردند و رونی شدند . که‌چه‌ صدای ضجه‌و ناله‌و فریاد و دوستان زیر شکنجه‌که‌از لابلای صدای قران که‌از بلندگوی زندان پخش میگردید  با دستهای فشرده‌بر گوشهایشان که‌میرسید هنوز کابوس شبانه شان است. چه‌آزادیخواهان گریخته‌از حکومت جمهوری اسلامی سفاک و دهشناک که‌ در خارج بدست تیمهای ترور و آدمهای سفارت این حکومت در کشورهای به‌اصطلاح مهد آزادی و تمدن در برابر چشمان خانوده‌هایشان که‌به‌خاک و خون در غلتیدند . که‌از این خود میتوان هزار دیگر بر شمرد و هزار نکته‌بر گفت . که‌این هنوز بسیار ناگفته است از زندانها از خاوران ، از کهریزک ، که‌بخش کوچکی از آن وقایع است که‌توسط  زندانیان از بند گسیخته‌در کتابها و مکتوبات یا در رسانهای عمومی آشکار نموده‌اند . که‌هنوز بخش بزرگی از این جنایاتدر نهانخانه‌های این دد منشان این حاکمان سفاک و حاکمیت ننگین رژیم اسلامی پنهان و به‌برون درز نکرده‌است . و اینها هنوز تکرار است و تکرار بر دیدگان کور گوشهای کر و دهانهای بسته‌جهانی .آنها که‌مرگ را نمشناسند، نمیدانند مادری آنقدر کینه‌از این جلادان به‌دل دارد که‌گویی افسانه‌است که‌‌میتواند پنج پسر اعدام شده‌اش را با دستهای خود بشوید کفن کند و بخاک بسپارد . و بگوید ما برای رسیدن به‌آزادی و برابری ایستاده‌ایم .
که‌باید این نهان را دانست وآشکار نمود  ، باید فریاد برآورد که‌بسیاری از عاملان این جنایتها اکنون در لباس اصلاح طلبی میخو‌اهند کشتی این رژیم را در دریای تلاطم و طوفان خشم و نفرت مردم را به‌اصلاحاتی بر ساحلی آرام رهمنود باشند. و دست آلوده‌خود و هم پالایگانشان به‌خون هزاران آزیخواه‌این مرز و بوم را در پشت شعارهای پوچ و قانون اساسی ننگین اسلامی پنهان نمایند . و با پاک کردن به‌خیال خودشان این بخش از تاریخ در آب بیخبری از اتفاقات آن دوران بشویند . که‌زهی بسیار خیال واهی . و‌باید بدانند که‌این مردم جان بر لب رسیده‌و توده‌های به‌ ستوه‌آمده‌کمر بر نابودی این حکومت فساد و جور و ستم بسته‌اند . که‌به‌وضوح در اعتصابات مردم کردستان ، خانواده‌های زندانیان سیاسی و جانباختگان ، اعتراض معلمین ، دانشجویان ، کارگران ، زنان و …. در برابر این همه اختناق و استبداد هر روز بیشتر و عمیق تر این حکومت را به‌شکاف و روزنه‌میآورد . و نوید یک انقلاب بزرگ برای به‌گور سپردن جمهوری اسلامی و نشاندن سران خونخوار رژیم اسلامی برای محاکمه‌انقلابی و به‌مجازات رساندن آنها دیری نخواهد پاید . و این مردم مگر میتوانند ببخشایند یا فراموش کنند !

           ابراهیم حیدری استکهلم      ۲۰۱۰/ ۰۹/ ۰۵