راهپیمائی حماسی و بیاد ماندنی سنندج_ مریوان ( تابستان ١٣۵٨ )!

رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی در پی قیام مردمی و اعتراضات عمومی و تظاهراتها و…. سرانجام با بستن شیرهای نفت از جانب کارگران آزاده شرکت نفت تیر خلاصی بود بر رژیم سلطنت و دستگاه سرکوبش و با کمال تاسف و در مقابل چشمان متحیر مردم بجان آمده و تشنه آزادی رژیمی سوار براین موج گردید و تمام دستاوردهای قیام را بغارت و به بیراهه کشاند و در کردستان که زمینه مبارزه و مقاومت بیشتر نشانگر بود ، با برپائی شوراهای شهر ، تشکلهای مختلف صنفی سیاسی زنان ، معلمان ، پرستاران و کارگران شاغل و بیکار برای دفاع از دستاوردهای قیام توده ای ادامه دهنده راهی گشتند که جمهوری اسلامی میخواست نقطه پایانی بر آن گذاشته و با استفاده از توهمات مذهبی و با کمک و یاری دول غربی مهاری براین رادیکالیسم و پیشرفت آن بگذارند که مطلوب سرمایه جهانی نیز نبود و در این راستا دریغ نورزیدند ، تا رژیم اسلامی حامی سرمایه پا بگیرد و مهار بر رادیکالیسم جنبش وآنچه در میدان است ، بزند و همه را بخانه ها بازگردانند و اعلام نمایند بقول آنها انقلاب بثمر نشست و زندگی بحال عادی برمیگردد و رژیم تازه بقدرت رسیده در ادامه راه ناتمام سلطنتی به پروژه ضدانقلابی خودادامه دادند و قدم بقدم به بازپس گیری دستاوردهای قیام همت گماشتند ولی در کردستان براحتی نمیتوانستند از سد مردم مصمم و مبارز گذر کنند .
رویدادهای زیادی در دورانهای مختلف پس از قیام بهمن ۵۷ در کردستان بواسطه حرکات انقلابی و در مقابل توطئه های رژیم پیش می آمد از جمله (۱) در نوشته های قبل با عناوین گوناگون صحبت شده چون بخشی از تاریخ مبارزه مردم آزادیخواه کردستان در مقابل ارتجاع مذهبی و زورگوئی های حامیان سرمایه بوده و هست و ثبت آن در تاریخ ضروریست و برای نسل بعدی حاوی درس و تجربه و نقاط ضعف وقوتش قابل بررسی و بخصوص نسل جوان ما باید از واقعیات و جزئیاتش مطلع که وظیفه خطیر ماست .
رژیم به همراه اعوان و انصارش مداوما در پی هرچه بیشتر به کنترل در آوردن شهرهای کردستان هم بود و بهر دسیسه ای متوسل میشد از جمله در شهر مریوان مرتب در پی آن بود تا نیروهای ارتش و پاسدار را در شهر مستقر نماید و در مذاکرات طولانی چه از جانب پادگان و یا هیئتهای اعزامی از تهران و بقولی دفتر امام و…. (۲) با نمایندگان واقعی مردم و شورای شهر مریوان (۳) به نتیجه نمیرسیدند و حتی توطئه دیگری تیر ماه سال ۵۸ سازمان دادند که از طریق جمعی از مزدوران محلی و مکتب قرآنی که سازمان داده بودند نا آرامی درگیری آفریدند که منجر به جان باختن و زخمی شدن تعدادی گشتند (۴) .این واقعه دردناک بشدت خبرش در سطح شهرومنطقه پیچید و نفرت و انزجار مردم را نسبت به رژیم بیشتر و اتحاد ویکپارچگی را در مقابل افزون میکرد .هیئتهای اعزامی از مرکز هم با تهدید میخواستند بقبولانند که باید نیروی ارتش و سپاه در شهر مستقر شوند واین با مخالفت جدی مردم و نمایندگانشان در شورای شهر روبرو میشد و در ادامه این تشنجات با تدبیر و درایت مردم و شورای شهر مریوان اخطارنمودند در صورت اصرار بعنوان اعتراضی همگانی تماما شهر را خالی از سکنه کرده و در محلی اسکان خواهند کرد و همین کار را با درایت و هوشیاری عملی و در ۱۵ مرداد ۵۸ با حرکتی سازمان داده شده از جانب شورای شهر و … انجام و شهر از سکنه خالی ولیکن نیروهای مسلح مردمی و اتحادیه دهقانان زیر نظر شورا از شهر و خانه ها محافظت و در اطراف پادگان نیز پایگاههائی محکم و استوار در مقابل هر یورشی قریب الوقوع آرایش گرفته بودند .
این خبر بسرعت در تمام کردستان و ایران پیچید و خبرنگاران زیادی سرازیر شدند و اقداماتی هم پیشگیرانه و هم حمایتهای مادی ومعنوی برای موفقیت آن بکار افتاد ، کاروانی از شهر سنندج از جانب جمعیت دفاع از آزادی و انقلاب بهمراه جمعی و مواد خوراکی ضروری براه افتاد و در نزدیکی پادگان به کمین افتاده و بازداشت و وسائل همراه بغارت برده میشود . بمحض پخش خبر بازداشت و زندانی شدن نگرانی فراوانی پخش و در سطح شهرسنندج جمعیت …. اقدام به فراخوانی به راه پیمائی بطرف مریوان در پشتیبانی از کوچ مریوان و آزادی زندانیان در بند در پادگان شد و بلافاصله جمع زیادی از زنان و مردان آزاده و پرشور با کوله پشتی و وسائل لازم آماده ودر گروههای بزرگ و کوچک ۸۰ تا ۱۰۰ نفره با سرگروه و مسئول تدارکات وحفاظت و… سازمان ودر هوائی گرم و شور و شوق انقلابی سرود خوانان مسیر جاده را بطرف آریز و جاده خاکی مریوان در پیش گرفتند ، در این مسیر راهپیمائی که ۱۵ گروه سازمان یافته بود ، واحدهای نظامی در دسته های مختلف قدم بقدم این کاروان بیش از ۱۵۰۰ نفری را حفاظت و تحت حمایت شبانروزی و لحظه ای داشت .هر گز فراموش نمیشود روز اول حرکت نزدیکیهای ظهر در استراحتگاه محلی بنام (ده راو نه وه ره ) هلیکوپترهای رژیم بر فراز راهپیمایان بپرواز درآمدند و مردم مصمم و انقلابی در کمال آرامش و بابی اعتنائی و بی باکانه پروازشانرا نظاره گر بودند و پس از دقایقی براه خود ادامه دادند . در طول مسیر راهپیمائی از روستاهای زیادی گذشته ویا به استقبال میامدند وبا حمایت خود حتی مواد خوراکی و پوشاک و آب آشامیدنی و لبنیات میاوردند و گاها هم جمعی همراه میشدند و به راه پیمایان در ادامه راه میپیوستند . خبر میرسید که کاروانهائی از شهر سقز و بانه هم بطرف مریوان در حرکت است و روحیه همبستگی واتحاد بیشتری نمایانگر بود وحتی از شهرهائی که کاروان بزرگ نبود ، اکیپهای حمایتی و کمک رسانی کوچک و بزرگ بطرف مریوان و محل کوچ روان بود و هرروز هم از جزئیات مسائل مذاکره شورای شهر با هیئتهای مذاکره کننده رژیم از جانب سخنگوی شورا رفیق جانباخته کمونیست فواد مصطفی سلطانی مطلع و از کاروانهای در راه هم گزارش و خبر میگرفتند و سیستماتیک ادامه داشت .
بیش از نیمی از راه مسیر سنندج _ مریوان طی شده بود که خبر آزادی زندانیان در پادگان مریوان رسید که خود موفقیتی در راه حرکت بود و انرژی و توان بیشتری در ادامه راه بود . این مسیر در شش شبانروز در فضائی پرشور و ملتهب و انقلابی و در ضمن دست و صورتهای از آفتابسوخته و بسیاری با پاهای تاول زده و ورم کرده ولی دلی آکنده از مهر و محبت و فداکاری بمیان مردم کوچ کرده مریوان رسیده و با شادی هلهله و سرود خوانی و… حمایت خود را اعلام کردند . کوچ مردم مریوان با کسب دستاوردهائی و درسهای فراوان به رژیم نشانداد که تسلیم خواستهای آنها نمیشوند . خاطره ای از یک طرفند هیئت اعزامی که وقتی متوجه میشوند نمایندگان شورای شهر برایشان راضی نمیشوند ، تصمیم میگیرند که از در دیگری وارد شوند و اعلام میدارند ما خود به اردوگاه محل کوچ میرویم و تعدادی اتومبیل زیل ارتشی برای برگرداندن مردم میبرند و سخنگوی هیئت آیت الله لاهوتی اظهار میدارد چرابه شهربر نمیگردید ؟ این کاردرست نیست ، مریض میشوید و گران برایتان تمام میشود …. در این میان یکی از زنان قد علم میکند و با صدائی رسا فریاد بر میاورد : ما تسلیم شما نمشویم و در حالیکه مشتی برگ درخت بلوط در مشت میگیرد در دهانش گذاشته و ادامه میدهد ، اینرا میخوریم و تسلیم خواست شما نمیشویم که استقبال وتشویق و تائید مردم کوچ روبرو گردید ودر خاتمه اعلام کرد ما نماینده داریم و دیگر شما خودسرانه رفتار نکنید و به نمایندگان ما که شورای شهر هستند مراجعه کنید و…..
اینها همگی درسهائی از اتحاد و یکپارچگی و اعتماد و همدلیست که کار گزاران رژیم بارها و بارها در مسائل گوناگون با آن روبرو و دست بگریبان بوده و هستند ولی هر بار بیشتر از قبل بفراموشی میسپارند .
 
پاورقی : این نوشته همچنانکه در بالا هم اشاره شده حتما بدون نقص و اشکال نخواهد بود ،ولیکن تلاشی صمیمانه است برای درج و ثبت وقایعی که تاریخ این جنبش انقلابی را رقم زده است .
۱_ نوشته هائی بابت نوروز خونین سنندج در بهار ۵۸ و چگونگی تشکیل هیئت موسس شورای محلات سنندج در پائیز ۵۸ و تشکیل بنکه ها و تحصن استانداری سنندج در زمستان ۵۸ و جنگ۲۴ روزه سنندج در بهار ۵۹ در سالهای گذشته نوشته ودر معرض خواندن و دید عزیزان گذاشه ام .
۲_ هیئت اعزامی رژیم به مریوان : به سرپرستی و سخنگوئی آیتالله لاهوتی و مصطفی چمران و آیتالله اشراقی و چند دستیار دیگر .
۳_ شورای شهر مریوان : رفیق جانباخته کمونیست فواد مصطفی سلطانی (سخنگو)، شیخ عثمان خالدی ، حاج حسن ایزدی ، حاج محمد قادر امینی ، ملا سعید دارسیران ، فایق عزیزی ( اعدام توسط رژیم) و محمد درسید(کارگر شهرداری) و….
۴_ جانباختگان ۲۳ تیر ۵۸ در مقابل مکتب قرآن : کاک رئوف کهنه پوشی از جامعه معلمان مریوان ، علی بالکی و یکنفر دیگر که بدست مزدوری بنام عبه حبیب انجام گرفت وبراثر خشم مردم بجان آمده به سزای اعمالش رسیده .
 
پیروز و موفق باشید !
اردشیر نصراله بیگی
تابستان ۱۳۸۹ / آگوست ۲۰۱۰