داریوش همایون: تعیین نرخ وسط دعوا

۲۲ بهمن برای حاکمین، روز جشن سرنگون نشدن بود. برای جناح مغضوب یک شکست استراتژیک بود. یکی جشن گرفته است که انقلاب نتوانسته است در این روز سرنگونش کند، یکی مات مانده است که چرا مردم وارد اسب تروا نشدند و در میدان صادقیه و آریاشهر و خیابانهای دیگر شعارهای “ساختار شکنانه” دادند و میدان آزادی فقط با جمعیت کرایه ای نیمه پر شد.

در این زمینه بحثهای جالبی میان جریانات راست در جریان است. یکی از آنها داریوش همایون و حزب مشروطه است که میخواهد با زرنگی وسط دعوا نرخ تعیین کند و شکست جناح راست را به دستمایه ای استراتژیک برای خود تبدیل کند. ایشان الحق کم نسبت به جمهوری اسلامی کینه و پدرکشتگی ندارد، اما بیش از جمهوری اسلامی از انقلاب و دخالت از پایین مردم منزجر است. به همین دلیل همچون ولی نعمتش رضا پهلوی یک دوره پشت خاتمی رفت که میخواست جمهوری اسلامی را نگه دارد و قانون اساسی حکومت را به اجرا بگذارد. این بار هم پشت به موسوی داده است تا با “جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد” راه انقلاب را سد کند. جالب است که وقتی پای انقلاب و مردم وسط می آید، اینها یک مرتبه پدرکشتگی ها را فراموش میکنند و طرفدار جمهوری اسلامی و جناحهای آن میشوند. بهررو نکته ای که اینجا میخواهم اشاره ای بکنم در مورد معضل ایشان با انقلاب است. داریوش همایون در مورد ٢٢ بهمن امسال چنین میگوید: “روز ۲۲ بهمن، آن‌گونه که بسیاری دست‌های از دور بر آتش به خود وعده می‌دادند نگذشت. رژیم با بسیج همه‌ی توان خود توانست میدان‌ها را پیشاپیش بر مردم ببندد و تظاهرات نمایشی خود را با گروه‌هائی که از هر جا و با هر پاداش و تهدید گردآورده بودند و خط زنجیر هزار اتوبوس، آنان را به میدان آزادی می‌رساند، پر کند. با این همه دسته‌های بزرگی از مردم این ۲۲ بهمن را با پیام متفاوتی به پایان رساندند. روزی که یادآور یک پیروزی مردمی بود شاهد روی گرداندن آن مردم از انقلاب و حکومت انقلابی، از سراسر فلسفه و جهان‌بینی آن، شد. از این پس ۲۲ بهمن نمایش بی‌روح پول و زور حکومت در برابر سرکشی فزاینده مردم خواهد بود. مانند بقیه روز‌های رسمی رژیم اسلامی ۲۲ بهمن نیز برای اکثریتی فزاینده از مردم یادآور کینه و بیزاری عمومی خواهد شد ــ نمادی از بزرگ‌ترین اشتباه تاریخی ایرانیان تا هر جا که بتوان به گذشته‌ها رفت”. او اول ورژن خامنه ای از بیست و دو بهمن را که میدانها از طرفداران حکومت “پر شد” را می پذیرد و کل آن خبرها و فیلمهایی که نشان میدهند که جمعیت کرایه ای نتوانست حتی نصف میدان آزادی را پر کند، و جمعیتی بالغ بر ١۵ هزار نفر به سمت اوین راهپیمایی کردند و کل تظاهراتهای صادقیه و آریاشهر و اطراف میدان آزادی را کنار میگذارد. دلیلش هم اینست که میخواهد نتیجه بعدی را که بسیار برایش مهم است بگیرد: “روی گرداندن مردم از انقلاب و حکومت انقلابی از سراسر فلسفه و جهان بینی شان. و آن “اشتباه تاریخی یعنی سرنگون کردن حکومت شاه”. گویا از این ببعد بیست و دو بهمن و خاطره انقلابی که حکومت شاه را به زیر کشید با یک شکست تداعی خواهد شد. گویا مردم دیگر از انقلاب روی گردان شده اند. و “اشتباه تاریخی شان” یعنی سرنگونی دیکتاتوری شاه را پذیرفته اند. به این میگویند تئوریسین حزب مشروطه! درست وسط یک انقلاب که در جریان است، گویا فلسفه انقلاب و انقلاب کردن از جانب مردم کنار گذاشته شده است! و جالب اینکه همین جناب وقتی که در دفاع از حکومت پهلوی ها و ساواک و سرکوب و دیکتاتوری کم می آورد، خودرا منتقد حکومت پهلوی ها معرفی میکند و ادعا میکند که امروز طرفدار “مشروطه سلطنتی” به شیوه انگلستان و دیگر کشورهای اروپایی است. بگذریم از اینکه حکومتهای پادشاهی نوع امروزیش در اروپا نیز حاصل بند و بست و مقابله و به سازش کشاندن انقلابات سده های قبل بودند نه یک الگوی انتخابی از جانب مردم، اما اینجا جناب سلطنت طلب ما یک بار دیگر اعتراف میکند که “مشروطه سلطنتی” و “لیبرال دموکراسی” ایشان همان حکومت شاه و ساواک و همان سکوت قبرستانی است. از ایشان باید پرسید اگر مردم در ٢٢ بهمن ۵٧ این حکومت را با انقلاب به زیر نمیکشیدند آیا ایشان یک کلمه نقدی بر آن حکومت و عملکردش داشتند یا نه؟ آیا راه دیگری برای تغییر جلوی مردم قرار داشت که حتی یک رئیس ژاندارمری را عوض کنند چه رسد به مقابله کردن با یکه تازی دربار و خانواده هزار فامیل و ساواک و کل آن چپاول و سرکوب؟ ما بارها گفته ایم و اسناد و مدارک تاریخی این را تایید میکنند که بورژوازی ارتجاع هار اسلامی را با توطئه به مردم تحمیل کرد تا از انقلاب کردن پشیمانشان کند. اما آیا امروز درک پیچیده ای میخواهد که کسی بفهمد که این سیاست آشکارا به شکست رسیده است و مردم تنها راه ممکن دخالتگری خود را که تظاهرات و انقلاب و قیام است در پیش گرفته اند؟ بیست و دو بهمن نیز به همین دلیل به عنوان روز انقلاب علیه دیکتاتوری شاه و همچنین روز تظاهرات و حجاب بر گیران و مرگ بر خامنه ای جای خودرا در تاریخ حفظ خواهد کرد.*