نگاهی به فراخوان ٢٨ مرداد حکمتیست ها

آیا حکمتیست ها از این پس به خود جرأت میدهند که بگویند ۸۵ درصد از کادرهای کومه له با ما هستند؟ آیا دیگر می توانند ادعا کنند که از آن زمان کومه له را رها کردند در میان مردم ستمکش کردستان بخصوص کارگران و زحمتکشان، خانواده های جانباختگان و هواداران کومه له دارای نفوذ اجتماعی هستند؟ آیا پای فراخوانی که آنان بخاطر ۲۸ مرداد (ساگرد حمله رژیم به کردستان) دادند و توسط ۴۰۱ نفر امضاء شد، ثابت نشد تا چه اندازه ای دارای محبوبیت و اتوریتۀ معنوی هستند؟

دورانی که کادرهای فعلی حکمتیستها در صفوف کومه له حضور داشتند تنها با یک سفارش، مردم تحت ستم کردستان حاضر بودند تا پای جان به فراخوان هایشان عمل کنند. اما امروزه مردم خوب می دانند که آنان هیچ ربطی به کومه له ندارند بهمین دلیل ساده فقط ۴۰۱ نفر به پیشواز فراخوانشان رفتند و پای آن امضاء زدند.
از این گذشته حال باید پرسید چطور شده که بعد از ۲۰ سال به یاد کاک عطا رستمی ها، مصطفی سلطانی ها، پیر خیرانی ها، گردان شوان و ۹ نفری که در پادگان مریوان اعدام شدند، افتاده اند و به مردم مریوان و سنندج توصیه می کنند که نقش آن عزیزان را فراموش نکنند؟!
مردم کردستان بویژه مریوان و سنندج  هیچوقت آرمان آن عزیزان را فراموش نکرده اند و نخواهند کرد. این شماها هستید که راه آن عزیزان را به فراموشی سپرده اید و هر چقدر هم در ادامۀ اهداف خودتان تلاش کردید عاقبت دماغ هایتان به "کووچکه ره ش" سنندج و "کیوه ره ش" مریوان خورد. مردم کردستان بویژه سنندج و مریوان از یاد نبرده اند که شما با انشعابتان چه ضربه ای به تشکیلات کومه له زدید. مردم کردستان، اعضا، هواداران و خانواده های جانباختگان فراموش کار نیستند و در جریانند که لیدر عالیقدر شما آقای کورش مدرسی و برخی از اعضای حزبتان چه فحاشی ها و اهانت هایی به کومه له کردید.
بیاد دارم در میان ۴۰۱ نفر امضاء کنندۀ فراخوان حکمتیستها اسم کورش مدرسی نبود و از فراخوان ۲۸ مرداد پشتیبانی نکرد. فکر می کنم چند دلیل داشت که وی پای فراخوان را امضاء نزد. ۱- عکس ایشان در پوستر تبلیغی این جریان نبود. ۲- ایشان خود را یک انسان کرد به حساب نمی آورد. ۳- مثل روز برایش مسجل بود اگر یک یا دو نفر بخاطر فداکاریهای محمد فضلی، عبدالله دارابی و سید جمال و امثالهم که برای کومه له زحمات بیدریغی کشیدند، دکانهای خودشان را ببندند و به سر کار نروند چنانچه اسم کورش مدرسی را ببینند از این حمایت منصرف می شوند. با همۀ این احوال باز اقبال چندانی نصیب این جریان نشد.
جالب اینجاست بعد از اینکه مردم کردستان پاسخ مثبت به فراخوان آنها ندادند در سایت هایشان نوشتند شهردار مزدور مریوان به مردم هشدار داد که به اعتصاب نپیوندند، در سنندج شهر ملیتاریزه شده بود، در سقز فرماندار اجازه نداد، در مهاباد هلیکوپترها در آسمان شهر رفت و آمد می کردند، در بوکان، بانه، سردشت، کامیاران ، دیواندره، پیرانشهر، نقده، شنو مزدوران رژیم با تهدید مانع پشتیبانی از فراخوان شدند.
آخر مگر قبلاً شهرهای کردستان میلیتاریزه نبود، مگر در این سی سال کردستان مملو از نیروهای سرکوبگر و مزدوران رژیم نبوده است؟ چرا برای عدم استقبال مردم از فراخوانتان این بهانه ها را می آورید؟ مگر در ۱۶ مرداد ماه سال ۱۳۸۴ در زمان فراخوان کومه له به اعتصاب عمومی همین شرایط بر کردستان حاکم نبود؟
در واقع این حرف ها من را به یاد پیام حزب دموکرات کردستان ایران در زمان جنگ با کومه له می اندازد. همگان بخاطر دارند که چگونه حزب دموکرات تمام نیروهایش را از شمال تا جنوب برای نابودی کومه له جمع آوری کرده بود اما سرانجام در شلیر کردستان عراق و در مقابل نیروی پیشمرگ کومه له  برای همیشه با شکست مواجه شد.
با این حال پیام دفتر سیاسی حزب دموکرات در رادیو این بود که وضعیت بد جوی و آب و هوا باعث شد تا ما در مقابل "پولپوتی ها" ی کومه له عقب نشینی کنیم! جواب کوتاه رادیو کومه له به پیام دفتر سیاسی حزب دموکرات کردستان ایران به قلم کاک فاتح شیخ الاسلامی جواب دندان شکنی بود که در آرشیو اسناد کومه له هنوز موجود است.
باید بگویم فراخوان دادن همانند کومه له کار هرکس یا حزب و سازمانی نیست. عبدالله مهتدی ۱۰ سال پیش بعد از جدا شدن از کومه له در کنگرۀ نهم، گفت مرد م کردستان بخصوص خانواده جانباختگان و دوستداران کومه له شادی کردند، شیرینی پخش کردند و بر روی دیوارهای تمام شهرها و روستاهای کردستان نوشتند زنده باد "رهبر ما کاک عبدالله مهتدی" !!! این حرف های دروغ در رادیوی عبدالله مهتدی پخش شد و من در آن هنگام (سال ۲۰۰۰ میلادی) که در کردستان عراق بودم به آنها گوش دادم. امسال هم یعنی ۱۶ و ۲۳ ژوئن ۲۰۰۹ کاک عبدالله مهتدی دو فراخوان یکی به نام رهبر حزب کومه له و دیگری تحت عنوان رهبر مردم کردستان داد و از مردم درخواست کرد به خیابانها سرازیر شوند ولی دیدیم که مردم کردستان با عدم اجابت به فراخوان های صادر شده از سوی عبدالله مهتدی پاسخ دندان شکنی به وی دادند. اگر در روز ۲۸ مرداد امسال که متقارن با فراخوان حکمتیست ها به همین مناسبت بود سه تا چهار مغازه دار و کاسب به سر کارشان نرفتند یا اینکه بطور اتفاقی در سفر بودند با این حال عبدالله مهتدی حتی این شانس را هم نداشت.
مردم کردستان آگاهند و عملکرد شماها را فراموش نکرده اند. شماها بجای کار روشنگرانه در مورد فرهنگ، و رسوم و آداب عقب مانده، به این مردم توهین می کنید. نقدهای شما غیر از مسخره کردن لباس و زبان و خوراک این مردم تحت ستم هیچ چیز دیگری نیست. گفتن اینکه مردم غذاهایی مانند " شه له م" می خورند و یا مسخره کردن فرهنگ آنان را نمی توان کار آگاهی دهنده  و فعالیت کمونیستی توصیف کرد. همچنین مردم کردستان کارهای عبدالله مهتدی را هم از قبیل برداشتن پرچم سرخ و برافراشتن پرچم کردستان، حذف سرود انترناسیونال و گذاشتن سرود "ای رقیب" ، برداشتن روز جهانی کارگر و روز جهانی زن، پشت کردن به کارگر و زحمتکش و دست دراز کردن بسوی امپریالیست ها، پاک کردن واژۀ کمونی
ست بر روی سنگ مزار رفقای جانباخته و… را فراموش نکرده اند. ( در مورد عملکرد این دو جریان بارها نوشته ام و تمام مطالبم در آرشیو سایت آشتی موجود است و بیش از این نیازی به پرداختن به پروندۀ این دو جریان نیست.)
در هر حال آنچه جای پرداختن دارد فرصت طلبی جریان حکمتیست در ایندوره است. این جریان تا قبل از فراخوان ۲۸ مرداد فرصت طلبانه در اطلاعیه های گوناگون از مردم می خواستند که یاد جانباختگان کومه له بویژه رفقا فواد مصطفی سلطانی، صدیق کمانگر و ۹ نفر اعدام شده در پادگان مریوان را گرامی بدارند اما پس از اینکه فراخوان آنها با پشتیبانی مردم همراه نشد، دیگر کوچکترین نامی از این رفقا و سایر رفقای جانباخته نبردند. حالا سوال از ۴۰۱ نفر این است که آیا تا حالا از رهبری این حزب پرسیده اید که چرا بعد از شکست فراحوانتان کوچکترین اشاره ای به ۳ شهریور، ۹ شهریور و ۱۳ شهریور نکرده اید.  جالب اینجاست بدنبال اینکه مردم وقعی به فراخوان آنها نگذاشتند سوای بهانه های قبلی که بدان اشاره شد گفتند حدود ۲ ماه رادیو قطع بود، تلویزیون پرتو تعطیل شد و… در نتیجه نتوانستیم به اندازۀ کافی تبلیغ کنیم و مردم را در جریان فراخوان ۲۸ مرداد بگذاریم.
باید در پاسخ به آنها گفت پس چرا مردم به فراخوان اعتصاب عمومی کومه له در ۱۶ مرداد ۱۳۸۴ جواب مثبت دادند؟ فراخوانی که تنها یک هفته قبل از آن تاریخ صادر شده بود. تازه آن امکاناتی هم که شما امروز دارید در آن مقطع کومه له از آنها بی بهره بود. ضمناً یادآور می شوم که بعد از پایان پیروزمندانۀ اعتصاب عمومی مردم کردستان ( ۱۶ مرداد ۱۳۸۴ ) شما ادعا کردید که ۵۰ درصد از مردم بخاطر شما در اعتصاب شرکت کردند!!! حالا پرسش اینست که چرا امسال کسی به فراخوان شما پاسخ نداد؟ چرا از این ۵۰ در صد به قول خودتان حتی ۲ در صد به فراخوانتان جواب مثبت ندادند؟  در اینجا لازم می دانم که خوانندگان را به مصاحبه رحمت فاتحی از رهبران حزب حکمتیست با سایت بیان رجوع دهم، چکیده ادعاهای غیر واقعی این جریان را رحمت فاتحی  در این مصاحبه به خوبی بیان کرده است. ادعاهای این جریان در مورد خودشان خود فریبی بیش نیست وگرنه هم مردم و هم خودشان وزنه واقعیشان را در جامعه درک می کنند.
در پایان این را هم اضافه کنم که در چهار سال گذشته هر ساله ۳۵ درصد از شمار وابستگان و اعضای این جریان کمتر می شود؟ رفیقی از من سئوال کرد که چرا اینها سال به سال کمتر میشوند؟ در جواب این رفیق گفتم: معلوم است روز به روز ماهیت آنها نه تنها برای مردم بلکه برای اعضای خودشان نیز روشن می شود. هر روز اعضای این حزب در می یابند که حرف رهبران حکمتیست با اعمالشان یکی نیست. این افرادی هم که به تازگی از حزب حکمتیست بریدند، غیر واقعی بودن گفته های کورش مدرسی، رحمت فاتحی و اسد گلچینی و غیره را در مورد ۲۸ مرداد و مسائل دیگر بخوبی درک کردند. گفتنی است کسی هم که به هر دلیلی وارد حزبشان می شود فوراً کمیته کردستان و چند پست دیگر به آن شخص داده می شود با همۀ این احوال آن فرد هم بعد از یکسال از حزب مذبور خداحافظی می کند.
Starf1955@hotmail.com
                                                ۵/۱۱/۲۰۰۹