در اهمیت سیاسی تظاهرات ضد احمدی نژاد در نیویورک

مقدمه:

سفر احمدی نژاد به نیویورک در روزهای آینده از قمارهای بزرگ رژیم اسلامی است. درست در شرایطی که همین چند روز پیش مردم ایران یکبار دیگر نشان دادند که عزمشان برای پائین کشیدن این رژیم جزمتر از همیشه است و درست در مقابل همه فشارها، دستگیریها، زندانها و شکنجه ها و تجاوزها، باز به میدان آمدند تا قابت کنند این رژیم دیگر توان حکومت کردن ندارد، احمدی نژاد تلاش دارد با همراه کردن عده ای "نمایندگان اقلیت مذهبی" به نیویورک بیاید تا در کنار "رهبران سایر کشورها" بنشیند و نمایش مسخره ای راه بیندازد که هدفش اثبات ثبات برای حکومتی است که توان ثبات درون خود را نیز از دست داده است.

خود رژیمیها و هوداران این "دکتر " جانی، دارند در اینکه این سفر اثر مثبت داشته باشد تردید می کنند!

اینور و آنطرف دارن پچپچه می کنند که شاید این سفر "دردسرش بیشتر باشد تا منفعتش"!

محلهای اقامت احمدی نژاد هم اعلام می شود و بعد کنسل می شود! اول گفتند هتل اینترکنتیننتال بعد شد هتل بارکلی، فردا معلوم نیست کدام طویله ای این حیوان سیاسی را بالاخره بپذیرد.

ما کمونیستهای کارگری سالها و سالهاست که پرچم سرنگونی طلبی رژیم اسلامی را همه جا در خارج کشور بر افراشته بودیم اما امسال هزاران هزار نفر در نیویورک با ما خواهند بود. تا همینجا حرف ما در مورد رژیم اسلامی قابت شده. این رژیم را ما همیشه نامتعادل، بحرانی و رفتنی اعلام کردیم، حتی زمانی که خیلیها که امروز شوهای "ایران سبزی" بازی می کنند همه این صحنه ها را منکر می شدند و ما را تکفیر می کردند!

این روزها و همه روزهائی که انقلاب قدم بجلو بر می دارد در حقیقت روزهای ماست! روزهای آزادیخواهی، برابری طلبی کمونیستی و کارگری.

ببینیم چه شرایطی این تظاهرات ضد احمدی نژاد را پر اهمیت کرده است:

 

به هم خوردن تعادل رژیم و دست بالا پیدا کردن جنبش سرنگونی طلب:

طی سه ماه گذشته ، رژیم اسلامی دوشقه شد و اینبار توان بازسازی خود را هم از دست داده است. تلاشهای آدمهائی که خواسته اند دو جناح رژیم را به هم جوش دهند تا هم اکنون به نتیجه ای نرسیده. هر دو طرف دارند طناب را می کشند و امیدی هم ندارند که طرف دیگر را راضی کنند برای "صلح امام حسنی"!

جناح بناپارتسیستی احمدی نژاد- خامنه ای توان دستگیری موسوی – خاتمی – کروبی و گله بزرگ هوادار آنها درون حاکمیت را ندارد. طرف تو سری خورده هم که دارد بخاطر مرگ و زندگیش تقلا می کند. اینبار نه کرگ سیاسیش ، بلکه مرگ فیزیکیش!

هر قدر جناح احمدی نژاد – خامنه ای بیشتر جناح توسری خورده را از فدرت دور کند و به اپوزسیون پرت کند، توان خود را هم به تحلیل می برد. هر قدر جناح توسری خورده قدرت یابد، جناح حاکم دچار عدم تعادل می شود

خلاصه اوضاعی ساخته اند که هیچ مهندسی دیگر نمی تواند آنرا به تعادل برگرداند!

این همه جنگ و کشاکش درمان ناپذیر رژیم را باید از برکت جنیش انقلابی مردم دانست.

جنگ جناح های رژیم انعکاس فشار مردم است. مردم دارند این گرگهای پیر و روبه مرگ را به جنگ هم می اندازند ودر سایه فشار مردمست که کروبی ها و موسوی ها هنوز جرات اعلامیه صادر کردن دارند.

اعلامیه هاشان اما هنوز دعوتست به دوران "امام خمینی" و "قانون اساسی اسلامی"! دورانی که هیچکی در ایران اینروزها جدی نمی گیرد.

دیالکتیکی عجیب و قابل پیش بینی ایجاد شده بین فشار مردم از پائین و تداوم شکست بین جناح ها در بالا. روندی که در حال تسریع است و بر خلاف ادعاهای احمقانه احمدی نژاد – خامنه ای به ریزش مداوم رژیم عمق و وسعت بیشتری می دهد.

"سیز داخل کشوری" دیگر وجود خارجی ندارد. شعارهای مردم شعارهای سرنگونی طلبانه است با شکل "مرگ بر دیکتاتور". مردم در عمل اعلام کرده اند نترسیده اند. در خانه ها نمانده اند. مترصدند. این پا و آنپا می کنند. هر روز رژیم را به شیی برایش تبدیل می کنند. بازگشائی دانشگاها، مراسم اعلام شده رژیم، …هر چه ابزار باشد مردم بتوانند در خیابان بیایند، بر فرق سر رژیم کوبیده اند و خواهند کوبید. روز قدس رژیم را بر سرش کوبیدند و مترصد خواهند ماند!

 

دوران جدیدی در توازن قدرت میان مردم و حکومت اسلامی شروع شده است. مشخصه این دوران، عبور کامل از پروژه های رفرمیستی و حرکت مستقیم برای سرنگونی رژیم اسلامی است. مردم در تظاهرات روز قدس پیام آخرشان را به خامنه ای – احمدی نژاد دادند. انقلاب در حال جهش به مرحله نهائی خود است.

مرحله سازماندهی برای سرنگونی تمام و کمال رژیم اسلامی. بدست مردم ایران!

 

به بیرون رانده شدن جناح توسری خورده رژیم اسلامی، جائی برای مخفی شدن در میان جنگ درونی نظام برای مردم باقی نخواهد گذاشت. مردم دیگر نمی توانند پشت موسوی و کروبی به "اعتراضات قانونی" خود ادامه دهند.

جریانات رفرمیست و حامیان امپریالیستشان در غرب هم هر روز بیشتر کم می آوردند و "سبز خارج کشوریشان" رنگ می بازد!

این سبز خارج کشوری در شرایطی که جنیش در ایران یرنگون طلبیش را رسما علام می کند تا چه مدت می تواند مردم را دعوت به سکوت کند؟ تا چه زمانی اینها توان پائین کشیدن فریاد سرنگون طلبی مردم خارج از کشور را دارند؟

در خارج کشور هم کمپینهای ضد رژیم فضای بهتر و وسیعتری پیدا کرده است. زمان به نفع سرنگونی طلبی انقلابی رژ