رجوع به تاریخ و مُرور رویدادهاى مُهم و دورانساز، اگر هدفى در امروز و تغییر وضعیت انسان امروز نداشته باشد، به یک یادواره شبه مذهبى و بى مصرف تبدیل میشود. مشقات نسل اندر نسل طبقه کارگر ادامه دارد. نیروى شگرف بشریت کارگر در تولید ثروت ابعاد غول آسا یافته است. به هر مُحاسبه اى بشر همین امروز میتواند خوشبخت و مرفه و آزاد زندگى کند. اما قوه قهریه سرمایه نمیگذارد. خداى زمینى و ساخت بشر به او حکومت میکند. این جهان، این قدرت، سرمایه، این کار انباشته کارگر، هرچه قوى تر میشود کارگر ضعیف تر میشود. کارگر بعنوان یک طبقه اجتماعى و جهانى زیر فشار مخلوق خویش، قدرت سرمایه، دارد له میشود. اگر سوالى در ذهن آحاد و توده کارگر در سالروز اکتبر ُسرخ باید مطرح باشد اینست؛ آیا تغییر ممکن است؟ آیا میتوان این قدرت را بزیر کشید؟ آیا بشر میتواند بر مُقدرات زندگى اجتماعى خویش حاکم شود؟ یا نه، وضعیت همین است! سرمایه و سرمایه دارى “اذلى و ابدى” است! باید رقابت در باغ وحش بازار را چسپید! باید گلیم خود را از آب بیرون کشید! باید تسلیم شد! ادامهی خواندن