مذاهب بطور عام و اسلام بطور خاص ایدئولوژی نیست و فلسفه ندارند

مذاهب بطور عام و اسلام بطور خاص ایدئولوژی نیست و فلسفه ندارند.

چرائی مخفی کردن تجاوز به حقوق کودکان در اسلام

ایدئولوژی یا مرام یک ساختار بهم پیوسته فکری سیاسی فرهنگی اجتماعی اقتصادیست که بر مبنای یک فلسفه بنیان گذاری شده است.

فلسفه هیچگونه وابستگی مذهبی و متافیزیکی الهی به هیچ کدام از بخش هائی که باید ایدئولوژی را تعریف کنند اعم از سیاسی فرهنگی اجتماعی یا اقتصادی ندارد.

فلسفه تنها و تنها ساخته تفکر دیالکتیکی انسانی سکولار بدون وابستگی مذهبی است و فلیسوف هیچ ربطی به قوانین مذهبی متافیزیکی و الهی ندارد.

دستورات از پیش تعین شده بقول اسلامی ها توحیدی که در روابط سیاسی یا فرهنگی و اقتصادی تعریف خاص الهی خود را ارائه میدهند زائیده تفکر انسان بطور عام و انسان سکولار بطور خاص نیستند و فرآورده ای محسوب میشوند که از بالا صادر شده و انسان نقشی در تعین تکلیف فلسفی آن نداشته و ندارد بدین خاطر مذاهب بطور عام و اسلام بطور خاص دارای فلسفه نیست و سامانه ای که میخواهد خود را ایدئولوژی بشناساند بدون داشتن یک فلسفه فکری مشخص تعین تکلیف شده توسط انسان جائی در پروسه علمی برخورد به پدیده ها ندارد و از دور خارج میشود

حقوق کودکان و برخورد فلسفی به آن

در قوانین بین المللی تا جائی که حمایت از کودکان برمیگردد جهان با پیوستن به تفکر سکولار و ساختارگرا برای حفاظت از کودکان دوراندیشی هائی نموده است که زمان کنونی را از قرون ماقبل خودش به لحاظ فکری فلسفی متفاوت میکند اعم از اینکه در کشور های اروپائی یا امریکائی سازمانهای حافظ منافع و حقوق کودک و کودکان تشکیل دهند و یا به عهد نامه های سازمان ملل در مورد حفاظت بین المللی از حقوق کودکان و جلوگیری از تجاور به کودکان اقدام نمایند.

این سازمانها نیز بر اساس تفکری سکولار توسط مردمی و انسانهائی بوجود آمده که میتواند دارای نقص های نیز باشد که در روند نگاه فلسفی سکولار و آفریننده به آن پروسه تکاملی نیز داشته باشد.

اما اسلام با یک جهان بینی کشتار گر بدون توجه به حقوق بشر زیرا در دیدگاه اسلامی همه چیز میتواند در جهت هدف اصلی یعنی الله ذبح شود ،مخصوصا کودکان از شروع حرکت اسلام در عربستان هر چند که آخوند و مجاهدین تبلیغ میکردند که اسلام کودکان را از زنده بگور شدن نجات داد (محمد حیاتی تلویزیون مجاهدین) ولی هرگز نتوانستند بگویند که کاش با یک دید فلسفی انسانی چه بهتر که این خردسالان شیر خوار و یا پنچ و شش ساله بگور سپرده میشدند ولی طعمه جنسی مومنین مسلمان نمیگردیدند.

محمد باعایشه پنچ ساله ازدواج میکند و خمینی در کتاب تحریر الوسیله جایز میداند که کودک شیرخوار را لخت کرده در وسط پای مردان مومن بخوابانند و با او سکس کنند سئوال در این است که چون قرآن سوره ای برای حفاظت از کودکان صادر نکرده و دینی که ایدئولوژی نیست و ساختار فلسفی فکری انسانی ندارد براحتی از محمد پیامبرش تا خمینی رهبرش اجازش میابد از کودکان شیرخوار تا کودکان پنچ و شش را طعمه شهوات بی در و پیکر ضد انسانی خود قرار دهند و پایه اش نیز این است که خداوند تبارک و تعالی دستوری در این مورد صادر نکرده که مثلا تجاوز به کودک شیرخوار یا کودک پنچ شش ساله حرام مطلق است پس با فلسفه نداشته اسلام و سامانه فکری نامنسجمی که هیچ ربطی به ایدئولوژی ندارد قاری قرآنش پس از تجاوزات مستمر به کودکان تازه میرود برای مجلس معظم! شورای اسلامی قرآن تلاوت میکند و هیچ مرجع قضائی نیز پیگیر حقوق کودکان نمیتواند باشد چون ولی فقیه علی خامنه ای خود در این زمره و از حامیان این تجاوزات است، و نیز این تجاوزات در قرآن و در بهشت اسلامی نیز با نام غلمان (پسران ۱۲ ساله بی ریش) ادامه میابد و در اشعار شاهد بازانه حافظ و سعدی و مولانا و ……نیز امتداد میابد و فردی مانند اسماعیل نوری علا( مسلمان معتقد عصر کودتای خمینی در سال ۵۷) که زور میزند خود را امروز سکولار بنامد از رسوبات نفکر شاهد بازانه و اسلامی حافظ در سخنرانی هایشایش سود میجوید و میخواهد سکولاریسم را با حافظ مسلمان شاهد باز بخورد متفکرین قرن جدید بدهد و پا منبری ایشان شکوه میرزادگی با پشتوانه زدن خنجر های درخشان بر پشت زندانیان سیاسی رژیم گذشته برای افکار همسر خود سینه میزند یعنی اینها میخواهند ثابت کنند با این آش شله قلمکار اسلامی سکولاریستی و شاهد بازانه و پدوفیلی فرهنگی به فلسفه نجات بخش بهتر از مجاهدین دست یافته اند و در آینده ایران جائی دارند.

و یا امروز یک متجاوز به حقوق کودکان در حین تجاوز به کودکان شوشتری از آنها عکس و فیلم تهیه میکند و بر روی اینترنت برای باج گیری اسلامی همان کاری که دولت با گروههای تروریستی اش در جهان انجام میدهد اقدام میکند و حکومت اسلامی بعلت دم کلفت بودن خویشاوندان این متجاوز جنسی او را رها میکنند .

ممر تجاوز جنسی میتواند از یک الی غیر النهایه باشد بدون هیچ حد و مرزی. یعنی در تفکر الهی اسلامی زن گرفتن یعنی تجاوز جنسی به بانوان اعم از عقدی یا صیغه میتواند ۵۳ راس باشد مانند محمد یا ۳۳ راس باشد مانند علی یا ۷۳۲ راس باشد مانند موسی کاظم و چون حقوقی نمیتواند به اینها تعلق گیرد در زمره حیوانات با راس شمرده میشوند و تازه در همین حد هم باقی نمیماند و گفته میشود زنان فقط در صورت ظاهر شبیه انسان آفریده شده اند برای حظ جنسی مردان وگرنه اینها حیواناتی بیش نیستد.

یعنی تفکری که فلسفه ندارد و منسجم ایدئولوژیک نیست کسی بر روی این فلسفه برای آزاد سازی انسان اعم از چادر و چاقچور زنان و لباسهای تعین تکلیف شده اسلامی کار نکرده و دستورات الهی از بالا را که همه نیز جزو محکمات غیر قابل تغیر هستند پیروی میکند یا نمیتواند مردان را از ساختار گرفتن ۷۳۲ راس زن مانند موسی کاظم از بطن تفکر قرآنی نجات دهد قفل در ساختار یک تفکر قرون وسطائی است که با هر حیله ای هم بخواهد خود را مبتکر و بروز شده جلوه دهد باز دم خروس از آستین ارتجاعی که نه فلسفه دارد و نه میتواند بعلت نداشتن فلسفه حرف از ایدئولوژی بزند را افشا میکند.

نوید اخگر

۲۱ ماه نوامبر سال ۲۰۱۸ میلادی سوئد استکهلم