“کفر گوئی” حزب کمونیست کارگری برای جا انداختن بعضی چیزها به “چپ سنتی” و “کمونیستهای منفرد”!

“کفر گوئی” حزب کمونیست کارگری برای جا انداختن بعضی چیزها به “چپ سنتی” و “کمونیستهای منفرد”!

مقدمه:

دورانی بود که شب و روز فرقه کمونیست کارگری شده بود سینه زنی برای “جنبش برهنگی” که رهبرش “خانم مریم نمازی” در حزبی بود که از سر انزوا به هر دری می زد تا مشهور شود! اون دوران را کمتر کسی یادش می آید! هم برهنگی کاری برای زن و آزادیش نکرد و هم خانم نمازی دیگر توی اون حزب نیست! بروی مبارک نیاورده به “جلو” حمله کردند و افتضاح های دیگر آفریدند. فستیوال کس را به مردم معرفی کردند تا “تابو بشکنند”! بعدش در “بهار خاورمیانه” سیاست موازی با حکومت امریکا بود و بعدش فراخوان به پناهندگان برای رفت و آمد به ایران! با موسوی هم کشتی نگرفتند و زیرالم و کتل “جنبش لرها” بر علیه “توهین به لر” رفتند، بازهم نشد!

تلاش کردند “حزب بزرگ بسازند بازهم نشد! افتادند توی بازی بارزانی و دنبال “استقلال کردستان” و ناسیونالیزم کردی دویدند . خود بارزانی غلاف کرد اینها هم؟ رفتند دنبال کارشان. شتر دیدی ندیدی! از سر بیکاری و سردرگمی داد زدند که “محمد جراحی کادر ما بود” “رهبر ما بود” تا دل بقیه بسوزد!

مثل همیشه چند تا مهمل آماده بار مخالف کردند.گفتند “مگر داروغه اید”؟ “اصلا چکاره اید”! بعدش گفتند  که دارند “کفر می گویند” ! گفتند مخالفشان “چپ سنتی است” و “می ترسد”! خلاصه همه اینها را گفتند و اینجوری خواهند گفت.اینجوری زور می زنند نشان دهند که حزبی هستند .”پراتیکی” دارند!

وظیفه کمونیبستها و آزادیخواهان اما در مقابل اینها اینست که آنی و لحظه ای هم این قبیله را تنها نگذارند.مرتب از وجودشان استفاده بهینه ببرند  .به جامعه آموزش دهند به کمونیستها آموزش دهند که چه متدهائی را نباید برگزید. به جامعه نشان دهند که بالاخره دلیل دارد که حزب منصور حکمت به این وضعیت افتاده و قضا و قدری در کار نیست! منطقی است همه چیز.تا اینجوری نباشند اونجوری نمی شود!

در این مقاله من چند مورد از “دستاوردهای فکری” و متدهای اخیر این فرقه را برای فریب خودش و دیگران مورد نقد قرار می دهم. از این رو که افکار عمومی و آزادیخواهان  بهتر اینها را بشناسند ، فریبشان را نخورند و مهمتر اینکه کمکی باشد تا کمونیزم و چپ از این قبیله  جلوتر برود.

(۱)”مخالف ما چپ سنتی است”!

اینها یاد گرفته اند  که مخالفشان را چپ سنتی بدانند. فرهنگ ایرانی اینست که مفاهیم را از محتوی خارج می کند. چپ سنتی مقوله ای است که کمونیزم مدرن انرا مشخص کرد تا نشان دهد نوع معینی از کمونیزم در ایران بوده که درون سنت و فرهنگ شرقی رشد کرده.این چپ ایدئولوژی زده عقب مانده مذهبی ناسیونالیستی بوده امام زاده ساز بوده مقدسات دارد . این نوع چپ لمپن است و لیچار می گوید و مخالفش همیشه نوکر امپریالیزم است و مزدور و پاسدار!

خوب ایا این فرقه کمونیست کارگری دقیقا به این نوع چپ عقب ننشسته؟ ایا این نیست که شهامت تغییر و بهبود برنامه سیاسیش را ندارد؟ بلد نیست با مخالفش متمدنانه برخورد کند؟ مثل اون چپ عقب مانده اتهام می زند لیچار می بافد و بایکوت می کند؟ مثل اون چپ امام دارد؟ مارکسیست است و لنینیست؟ تازه حکمتیست هم هست؟ خوب من مدعی هستم امروزه احزاب موسوم به کمونیزم کارگری تماما به دایره چپ سنتی سقوط کرده اند.منتهی هنوز دارند از پرتاب چپ سنتی به مخالف استفاده می کنند.

بهشان  انتقاد شد چرا  فعال کارگری در ایران را  به حزب خود منتصب می کنید؟ به چه اجازه ای سایرین را که زنده اند وارد ریسک امنیتی می کنید؟ اینها جیغ می زنند که “مگر داروعه اید”؟ “اصلا کی هستید؟” “ساکت شوید”! و در اخر” همه شما چپ سنتی هستید”!

(۲)”کفر گوئی”؟!

بعدا مدعی شدند اینها که “کفر گفتند” بعدا جا می افتد! همانطور که به فستیوال کس رفتند جا افتاد؟ همانطور که برهنه شدند جا افتاد؟ یا همانطور که دنبال بارزانی افتادند جا افتاد؟ یا اینکه فراخوان دادند “پناهندگان سیاسی به ایران بروند”؟ ایا اینها جا افتاد؟! راستی؟!

ایرانی جماعت اینست! یک زمانی منصور حکمت این کلمه “ما کفر گفتیم” را بکار برد اینها فمر می کنند کلمات منصور حکمت را تکرار کنند ناگهان جادو می شود! فکر می کنند تکرار کلمات منصور حکمت بحران سیاسی فکری و هویتی اینها را درمان می کند! خوب اینست! من می گویم شما کفر نگفتید اگر می گوئید مهملی است بسیار تکراری پشت ماسک منصور حکمت مخفی نمی توانید بشوید جا نمی شوید! با کلمات عاریه ای نمی توانید برای خود ابرو بخرید و پز منصور حکمتی بدهید!

(۳) “کمونیزم منفرد بد است پس به حزب ما بپیوندید”!

چرا هنوز اکثریت کمونیستها زیر بار عضویت در احزاب و سازمانهای موجود ایرانی نمی روند؟ من مدعی هستم که احزاب و سازمانهای موجود چپ ایرانی فرقه هائی منزوی و ورشکسته هستند. نتوانستند فعالین کمونیست را جلب کنند.انها که جذب شدند مثل من سالها تلاش کردند و متوجه شدند که این احزاب شایسته فعالیت کمونیستها نیستند.

سرخوردگی از احزاب چپ ایرانی چند نسل است تکرار می شود.فقط دلیل بیرونی ندارد.نمی شود با اینکه راست تبلیغات کرده انرا توجیه کرد. نمی شو.د حکومتها را مقصر دانست چرا؟ چون در خارج کشور که حکومتها ی دیکتاتوری نیستند هم این احزاب در چذب فعالین ناتوانند.

احزاب کمونیست کارگری سالهاست در حال ریزش هستند. هر از چندی تعدادی جوان جذبشان می شوند و بعد از مدتی کوتاه می گذارند می روند.فعالین با سابقه زیادی هم این احزاب را ترک کرده اند. خوب اینها واقعیت است.

لذا کمونیست منفرد علامت بیماری احزاب و سازمانهای چپ ایرانیست.انکه باید مورد تحیقی باشد این احزاب و سازمانها و مکانیزمهای فرقه اینهاست.

با محکوم کردن کمونیستهای منفرد نمی توان برای این حزب کمونیست کارگری یا هیچ سازمان چپ دیگر ابرو خرید.نمی شود با اعلام اینکه محمد جراحی کادر ما بوده انزوا و ریزش حزب کمونیست کارگری را رفع و رجوع کرد. این نمی شود!

خلاصه کنم:

حزب کمونیست کارگری حمید تقوائی  مرتب دارد سوتی می دهد.ریزش می کند برای توجیه خودش و فریب اعضای باقیمانده از کلمات منصور حکمت عاریه می گیرد به مخالف  لیچار می گوید او را “چپ سنتی” می نامد منفرد بودن او را محکوم می کند و بعد مدعی می شود که کفرش اینقدر تکرار می شود که عادی شود!

من بر عکس همانطور که زمانی در مورد برهنگی گفتم، با برهنه شدن  کفری عادی نخواهد شد تابوئی نخواهد شکست و حزبی به مرکز جامعه تبدیل نخواهد شد ، اینجا هم می گویم با اعلام کادر بودن محمد جراحیس ریزش حزب شما  کاهش نخواهد یافت! نه فستیوال کس کمک شما بود و نه این یکی! سقوط شما را چاره ای نیست!

منابع بیشتر:

(۱)سعید صالحی نیا:چرا حزب کمونیست کارگری ایران اصرار دارد محمد جراحی “کادرش بوده”؟

http://www.azadi-b.com/arshiw/?cat=11

(۲)تلاشهای قلمی فرقه کمونیست کارگری در جا انداختن “کفر” به “چهای سنتی”!

بالاخره این کفرگویی هم جا می افتد (عبدل گلپریان)

http://www.azadi-b.com/G/2017/10/post_71.html

درسهایی از زندگی پر مشقت وپربار محمد جراحی – وداع با کمونیسم بورژوازی وچپهای سنتی مجید آذری:

http://www.azadi-b.com/G/2017/10/post_60.html

خطاب به “چپهای” وحشت زده از مرگ محمد جراحی

http://www.azadi-b.com/arshiw/?cat=787

چرا چپ سنتی از اعلام عضویت رفیق محمد جراحی در حزب نگران شد؟ / مصاحبه ایسکرا با محمد آسنگران

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=65000