آن چه روزگاری بود و گذشت . . .
آن چه هست و وخیمتر می شود . . .
تالاب انزلی جان می کند، به دادش برسید!
کریم قصیم
از پارسال همین روزها که خبر زیر را در سایت «گیل خبر» دیدم:
« ۲۵ شهریور۹۳ – طومار مردم انزلی برای نجات تالاب این شهر به دست دکتر ابتکار رییس سازمان حفاظت محیط زیست رسید.»، تاکنون که حدود یکسال گذشته، مرتب از طریق شمار کثیری سایتها ، خبرهای مربوط به حال و روز تالاب انزلی را که پربیننده ترین تالاب بزرگ کشورست، پیگیری کرده ام. وضع این تالاب نسبت به پارسال که هیچ حتی نسبت به ۲۰ سال پیشتر هم بهتر نشده، وخیمتر شده است(نگاه کنید به پژوهش ۲۰ سال پیش من که فشرده اش را من باب ثبت تاریخ تخریب تالاب انزلی در دوران جمهوری اسلامی پایینتر آورده ام ).
اما ابتداء چکیده ای ۸ گانه از فلاکتهای تالاب انزلی را به نقل از گزارشات اخیر به اگاهی تان می رسانم:
– هرساله بیش از ۳۲میلیون مترمکعب فاضلاب خانگی وارد تالاب میشود.
– ازطریق مزارع کشاورزی هر سال حدود دو میلیون لیتر سموم وارد محیط تالاب انزلی میشود.
– رسوبات حوضه آبخیز تالاب انزلی به طور فزایندهای درحال افزایش است و به علت ضعف عملیات آبخیزداری و تخریب بیش از اندازه حوضه آن سالانه ۵۸۵ هزار تن خاک به صورت رسوب به این تالاب سرازیر میگردد و ته نشین می شود. هم اکنون سرعت انباشته شدن رسوبات درکف تالاب ۱۰ برابر بیشتر از چهاردهه قبل است.
– درپی بارندگیها و کاهش اکسیژن درتالاب بواسطه متصاعدشدن گاز اکسیدسولفید SH2 درسطح تالاب هربار هزاران ماهی درتالاب تلف می شود.
– آلودگی های ناشی از فعالیتهای صنعتی در کنار رودهای منتهی به تالاب برای نمونه می توان اشاره ای به رودخانه زرجوب نمود که یکی از آلوده ترین رودخانه های کشور است.
– رودخانه زرجوب که به تالاب می ریزد، در مسیر حرکت پذیرای فاضلاب ۱۰ بیمارستان، ۵۲ گرمابه و تعداد ۳۸ واحد صنعتی و کارخانه های متعدد و پسابهای اراضی کشاورزی است، تعداد ۶ شهر، ۵ بخش و ۱۸ دهستان و بیش از ۳۰۰ روستا در حوزه این رودخانه وجود دارد.
– صید و شکار بی رویه به شدّت ادامه دارد، جهت تأمین نیازمندیهای غذایی و گذران حداقل اقتصادی. طبیعی است که این وضع منجر به کاهش جمعیت گونه های وابسته به تالاب می شود.
– رشد و توسعه شهرها و شهرک های صنعتی بدون مکان یابی صحیح، از عوامل تهدید کننده تالاب انزلی و از منابع مهم آلودگی آب تالاب است، مانند منطقه طالب آباد در حد فاصل تالاب و دریای خزر (فاصله بین بندر انزلی و حسن رود). از ۳۸ واحد صنعتی آلاینده آب در استان گیلان تعداد ۲۳ واحد در حاشیه تالاب انزلی و یا در مسیر رودخانه های آن قرار گرفته اند…
۱۲ اوت ۲۰۱۵ – کریم قصیم
تالاب انزلی ، مریض و ازیادرفته ؟( ۱۲ مرداد ۱۳۷۴)
تالاب انزلی حساسترین و در عین حال غنیترین تالاب کشور و یکی از مهمترین اکوسیستمهای آبی فوقالعاده بهشمار میرود. این تالاب در حفظ وضعیت اقلیمی و ملایم نگهداشتن آب و هوای منطقه، نقش برجستهیی داشته است. با داشتن ارتباط عمقی و افقی با سفرههای زیرزمینی آبی و آبهای سطحی هم در تنظیم ذخیرهٌ سفرهها و هم در کنترل حجم آب رودخانهها مؤثر است. تالاب با سیلگیری و کنترل جریانهای تند و مخرب، همانند یک سدّ مخزنی عمل میکند و در ضمن بخش مهمی از آب شیرین دشت فومنات را تأمین و از این طریق بهآبیاری اراضی و رشد کشاورزی کمک میکند. همینطور با پالایش آلودگیهای آبی و گرفتن رسوبهای سمی و تصفیهٌ آنها، نقش بسیار مؤثری در حفظ محیطزیست آبزیان و تأمین مواد غذایی مردمان منطقه دارد. بهعنوان بزرگترین مرکز طبیعی پرورش ماهی و زیستگاه و محل زاد و ولد پرندگان ـاعم از بومی و مهاجرـ در شمال کشور، محل اصلی صید و شکار آنها بهشمار رفته، بخشی از معاش اقتصادی اهالی را فراهم میکند.
علاوه برنقش اکولوژیک و اقتصادی، تالاب انزلی، بهمثابه مجموعهیی بسیار کارآمد و ارزان از راههای ارتباطی بین روستاهای منطقه، تردد بومیان و رفتوآمدهای تجاری را تسهیل می کند و در ضمن، با چشماندازهای زیبا و بیمانندی که دارد، بهعنوان یک پارک ملی، محل گردش و تماشای همیشگی مردم بوده است.
تالاب انزلی، از مدتها پیش، تحت پوشش کنوانسیون رامسر قرار دارد و بهاین اعتبار، مراقبت از آن، بهطور خاص، جزء وظایف دولت وقت در ایران میباشد. ولی متأسفانه در این زمینه نیز میهن ما مورد شدیدترین آسیبها، بلکه خطر تخریب و نابودی واقع شده است. تالاب انزلی سالهاست در معرض آلودگیها و دستاندازیهای فزایندهیی است که چگونگی آنها بر کارشناسان معلوم است و گزارشها و هشدارهای علمی و فنی بهموقع داده شده است. ولی مسئولان مرکزی و محلی هیچ اقدام مؤثری جهت جلوگیری از این روند انهدامی یا تخفیف آن صورت ندادهاند. روز بهروز درجهٌ تخریب این تالاب شدیدتر و دستاندازیها بیشتر میشود.
موقعیت جغرافیایی و اقلیمی- آن چه بود!
تالاب انزلی، که در شمال ایران، در استان گیلان واقع شده است، از جانب شمال بهدریای خزر و از شرق بهروستای پیربازار، از غرب بهکپورچال و آبکنار و از جنوب بهصومعهسرا و بخشی از شهرستان رشت محدود میشود.
این تالاب از چهار بخش، که هر یک حوضچهیی را دربر میگیرد، تشکیل شده است: بخش شرقی، بخش مرکزی، بخش غربی و بخش جنوب غربی، که تا حدودی متمایز بوده و بهآن «سیاه کشیم» میگویند. این بخشها از نظر ویژگیهای فیزیکوشیمیایی، مورفولوژیک (شکل و ساختارشناسانه) و دادههای اکولوژیکی، تفاوتهای کلی با هم دارند و اکوسیستمهای گوناگونی را تشکیل میدهند که در عین حال با هم مرتبطاند و وجوه مشترک بههم بستهیی دارند.
حوزهٌٌ آبریز تالاب انزلی در دشت گیلان، از سوی سه رشته کوه سلسله جبال البرز، که مانند قوسی کوهستانی آنرا در میان گرفتهاند احاطه شده است: کوههای تالش، کوههای لاهیجان، دیلمان، عمارلو، خزران و تخت سلیمان، و سلسلهکوههای شفت، ماسوله و طارم در غرب گیلان.
این رشتهکوهها، با جداساختن جلگههای پست خزر از فلات مرکزی ایران، اقلیم و آب و هوای این منطقه را تغییر دادهاند. از لحاظ درجهٌ حرارت و اندازهٌ بارش سالانه، این منطقه بهکلی با سرزمینهای جنوب البرز فرق دارد. در این منطقه، بارندگی فراوان، رطوبت هوا زیاد و تغییر درجهٌ حرارت در فصلهای سال و در شب و روز اندک میباشد.
آبهای جاری و رودخانههای فراوانی، در محدودهٌ بین شفارود در غرب و درهٌ سفیدرود در شرق، در یک حوزهٌٌ کاسهیی شکل از دامنههای البرز، بهطرف تالاب انزلی سرازیر میگردند.
هریک از این نهرها و زهکشیهای طبیعی (حدود۲۰رود و رودخانه) که بهتالاب منتهی میشوند، واجد ویژگیهای رسوبی دیگری است. اکثر رودخانههای مشروبکنندهٌ تالاب انزلی، از کوههای تالش سرچشمه میگیرند. برخی از مهمترین رودخانههای ورودی بهتالاب عبارتند از: پسیخان، سیاهدرویشان، گاز رودبار، چمثقال، کلسر، شیلهسر، مرغک، پیربازار، سیاهرود، نهر بیجرود و اسفند.
گیاهان
رویش گیاهان آبزی در تالاب، امری طبیعی است ولی ازدیاد سریع و گستردهٌ آنها بهتعادلهای درونی تالاب لطمه وارد میکند (به این معضل، بعد اشاره خواهیم کرد). مجموعهٌ گیاهان آبزی در تالاب انزلی، در سال۱۳۴۳ توسط ولادیمیر اسکایا، گیاهشناس اتحاد شوروی، مورد بررسی و شناسایی واقع گردید و معلوم شد که در آن سال ۲۵گونهٌ اصلی از گیاهان آبی در این تالاب زیست داشتهاند. اینگونهها، برحسب قرارگرفتن از جهت آب بهخشکی، از تقسیمات رویشی زیر پیروی میکنند:
الف) گیاهان غوطهور، شامل جلبکسبز، گوشاب شانهیی، والیس پیچیده، هزار برگ، سراتوفیلوم شناور، هزاربرگ سنبلهیی، پریوش کوچک.
شاخ و برگ این گونهها در آب شناورند و اغلب در سطح آب گل میدهند.
ب)گیاهان شناور: اوتریکولاریا، سرخس شناور، زیورآب، عدسک سهبرگه، عدسک آبیکوچک، شاهبلوط آبی، مریم آبی، علف هفتبند، علف هفتبند دورگ، گوشاب شناور، اسپیرودلا، نیلوفرآبی، لالهٌ مردابی.
ریشهٌ این گیاهان در آب قرار دارد ولی برگها و گل آنها خارج از آباند. اینگونهها اغلب در بخشهای آرام و بادپناه تالاب میرویند.
ج) گیاهان حاشیهیی، که بخش اصلی رویش و تولیدمثل آن، بیرون آب صورت میگیرد ولی اغلب ریشه در آب دارند: لویی پهن، اسپرغان، سغد سلطانی، نی، سیرپوس.
علاوه براینگونهها، پوشش حاشیهٌ تالاب را جگنها و درختچهها و درختهایی نظیر توسکا، بید، راش، نارون، ملج، ازگیل و تمشک تشکیل میدهند.
یک تحقیق کارشناسی مجدد در سال۱۳۴۷، از وجود ۳۷گونه گیاه آبزی در این تالاب گزارش میداد. رشد و نمو گونههای آبزی و تراکم آنها در سطح تالاب بهسرعت ادامه یافته است. این پدیده عمدتاً در اثر ورود فزایندهٌ مواد آلی ـکودهای شستهشده از مزارعـ و املاح معدنی از طریق رودخانهها تشدید میشود.
جلبکها و دیگر گیاهانی که سطح آب را میپوشانند، پس از مرگ و تجزیهشدن، موجب کاهش اکسیژن محلول و خفگی آب میشوند. همینطور با افزایش گیاهان شناور در سطح آب، نفوذ نور خورشید بهعمق دشوار شده، بهتدریج باعث مرگ و میر گیاهان موجود در لایههای پایینتر تالاب میشود. پیشگیری از افزایش سریع گونههای گیاهی تالاب، یکی از مهمترین الزامات حفظ حیات و اکوسیستم تالابی است.
جانوران
در تالاب انزلی انواع و اقسام گونههای جانوری زندگی میکنند که مهمترین آنها بهقرار زیرند:
الف) آبزیان: حدود ۲۰گونه ماهی، که معروفترین آنهاـسوف و سیم و سفید، دارای ارزش غذایی و اقتصادی زیادی هستند. همینطور گونههای خوراکی قورباغه و خرچنگ و لاکپشت و صدف، در تالاب و رودخانههای ورودی زیست دارند و منابع ذیقیمتی را تشکیل میدهند. ماهیان مهاجر، چون ماهی سفید و سوف برای تخمریزی و زاد و ولد بهتالاب آمده و پس از تخمریزی دوباره بهدریا برمیگردند. اما ماهیهای بومی، مانند کپور و اردک ماهی، بهطور دائم در تالاب زیست دارند.
ب) پرندگان: تالاب انزلی و آبگیرهای طبیعی حاشیهٌ آن، بهعنوان محیطی امن و برخوردار از منابع غذایی مناسب و شرایط زیستی و اکولوژیکی مساعد ـاشکوببندی متنوع پوشش گیاهیـ به یک منطقهٌ ویژهٌ اجتماع پرندگان بومی و مهاجر تبدیل شده است. هرساله صدهاهزار پرنده، از نواحی سرد شمالی دریای خزر میآیند و فصل زمستان را در این ناحیه بهسر میبرند.
جمعیتهای عظیم غاز، مرغابی، اردک، قو، قرقاول، پلیکان و… حتی از سیبری بهاین حوزهٌٌ تالابی سفر میکنند و زمستان را در اینجا میگذرانند. شمار گونههای پرندگان در این حوزهٌٌ بهبیش از ۱۰۰نوع بالغ میشود. البته در اثر تغییرات و آسیبهای زیستمحیطی تالاب و نیز شکار بیرویهٌٌ و غیرمجاز، بسیاری از این گونهها ـازجمله قرقاولـ در خطر نابودی قرار گرفتهاند.
علاوه برآبزیان و پرندگان، دستههایی از حیوانات پستاندار چون سنجاب، گراز و شغال نیز در حاشیهٌ تالاب انزلی زیست دارند. بقا و پایدار ماندن تالاب، و تداوم بهرهدهی و فایدههای متنوع آن اقتضا میکند که قوای مولده و شرایط زیستی آن، دستکم آنقدر مورد تخریب و آلودگی قرار نگیرند که کل تالاب از توان خود پالایندگی ساقط شود. بهعبارت دیگر تعادلهای درونی اکوسیستم تالابی میباید، در حداقل پویندگی خود ادامه پیدا کنند. بهطور مثال، اگر حفظ تالاب انزلی بهعنوان یک منبع عظیم و کمنظیر صید ماهی برای اقتصاد منطقه و ممر معاش اهالی ضروری است، پس جریان تخمریزی و زاد و ولد ماهیها میباید دوام یابد و این امر منوط بهآن است که محیط لازم برای تخمریزی ماهیها از اکسیژن مکفی جهت تنفس آنها برخوردار باشد. خود این شرط بهمعنی آن است که در عمق معینی از آب، روند فتوسنتز و تولید اکسیژن قطع نشود و این حلقه از چرخهٌ حیاتی نیز، بهنوبهٌ خود، وابسته بهباز بودن سطح آب و وجود امکان نفوذ نور خورشید و بقای پلانکتونهایی است که عمل فتوسنتز را انجام میدهند. بههم خوردن هر یک از این تعادلها باعث میشود آب، مقدار لازم اکسیژن را نداشته باشد و محیط برای اقامت و تخمریزی ماهی مرگبار شود. یا اگر قرار است پرندگان ماهیخوار و حواصیل آبی بزرگ زنده بمانند، ناگزیر میباید چرخهٌ غذایی مربوطه در تالاب دوام پیدا کند وگرنه رفتهرفته بهرههایی که از هر یک از چرخههای حیاتی حاصل میشود، از بین میروند و اکوسیستم مربوطه، و در نهایت دامنهٌ وسعت تالاب، دچار تخریب قطعی و مرگ میشود. متأسفانه در این دورهٌ حکومت آخوندی، تالاب انزلی بهچنین روند شتابان تخریبی گرفتار شده است.
سابقه تخریب مداوم تالاب انزلی به عمر جمهوری اسلامی است
یکی از قدیمیترین عوامل دخیل در وضع و موقعیت تالاب انزلی، طبعاً، تغییراتی بوده که سطح آب دریای خزر نشان میداده است. در دورهٌ پهلوی، بارها صحبت از این بوده که سیر نزولی سطح آب دریا موجب اصلی خشکشدن و از بینرفتن تدریجی تالاب انزلی است. ولی توجیه مرگ و میر قسمتهایی از تالاب با این استدلال، بیشتر دستاویزی بود جهت کوچک جلوهدادن و پنهان نگاهداشتن مشکلات اساسی دیگری که جنبهٌ محلی داشتند و بهمسئولیت و مدیریت دولت وقت مربوط میشدند. خوشبختانه در اواخر دورهٌ گذشته روند سقوط سطح آب دریای خزر متوقف گردید و حتی آب شروع بهبالا آمدن نمود. از آن موقع ما با بالاآمدن آب دریای خزر روبهرو هستیم. بنابراین از بینرفتن بخشهای وسیعی از اکوسیستم تالابی، در بنیاد ناشی از عوامل تخریبی دیگری است که در زیر بهآنها اشاره میکنیم.
۱ـ رسوبگذاری شدید: یکی از علل اصلی کاهش عمر طبیعی تالاب انزلی، انتقال روزافزون حجم عظیمی از رسوبهای رودخانهها بهتالاب و تهنشینشدن بخش زیادی از مواد معلق است، بهطوریکه سطح وسیعی از کف تالاب با لایهیی ضخیم از این رسوبها پوشیده شده و در عمل حالت حیاتی آن از دست رفته است. این درست است که بستر تالابی بهطور معمول از ساختاری رسوبی تشکیل میشود، ولی نوع موادی که از رسوبهای رودخانهها، آنهم با سرعت و مقداری بهاین اندازه، وارد تالاب میشوند، بهکلی با عناصر طبیعی بستر تالاب فرق دارند. متأسفانه بخش عظیمی از رسوبهای وارده، که همان خاکهای فرسوده و شستهشده توسط بارانهای شدید همراه با انواع عناصر و مواد آلاینده میباشند، از نوع دانهریز و ماسهیی هستند. دانههای درشتتر رسوبها در مدخل تالاب نشست میکنند و در روند دلتاسازی در محل ورود باقی میمانند. ولی دانههای ریز، مواد کلّوییدی و انواع سموم و آلایندههای معلق بهوسیلهٌ گیاهان آبزی و نیزارها سد میشوند و در بستر تالاب مینشینند. این نوع رسوبها، بهدلیل فرسایش شدید خاک، در حوزهٌٌٌ آبریز سفیدرود، بسیار زیاد میباشند. یک گزارش جهادسازندگی استان گیلان در سال۶۴، از بیش از ۸۵هزار تُن رسوب سالانه وارده از این مسیر یاد میکند.
حدود ۵۰درصد از کلبار رسوبی تالاب انزلی بهحوضچهٌ شرقی وارد میگردد و عمدهٌ این مواد از طریق رودخانهٌ پیربازار بهاین قسمت حمل میشود. در اثر ورود این مقدار عظیم از رسوبها و مواد آلایندهٌ همراه آنها بهتالاب،این حوضچه صدمات بسیار شدیدی دیده است. هم در اثر دلتاسازی رودخانههای پسیخان و خمانرود، در وضعیت انسداد قرار گرفته و هم کف این قسمت از تالاب از حیّز انتفاع ـمثلاً برای تخمگذاری ماهیهاـ افتاده است.
با زیادترشدن سرعت رسوبگذاری و کاهش عمق تالاب، شرایط نفوذ نور بهعمق تالاب نیز تغییر کرده، محیط تالاب گرمتر شده و در مجموع وضعیت باتلاقی شدت گرفته است. بهطور کلی فرآیند تشدید رسوبگذاری نقش منفی خود را بهصورتهای زیر بارز میکند:
ــ کاهش امکانات فتوسنتز و کاهش اکسیژن محلول در آب، که در اثر عدم انتقال نور به پلانکتونهای گیاهی و گیاهان بستر آب پیش میآید
ـ انسداد خلل و فرج سنگهای بستر تالاب و تخریب زیستگاههای کفزیان و دیگر جانوران آبزی
ـ مرگ و میر ماهیها بهدلیل رسوبگیری برانشی آنها
ــ پوشیده شدن تخم ماهیها توسط رسوبها و مواد آلاینده و نابودی آنها
ـ افزایش زیاده از حد گیاهان آبزی در نتیجهٌ ورود مواد معدنی، بهخصوص مواد فسفردار ناشی از کودهای شیمیایی و دیگر مواد صنعتی
ـ اختلال در زیستگاههای پرندگان
ـ بالا آمدن کف مجاری آب و کمشدن عمق تالاب
ـ پر شدن سریع کانال کشتیرانی بندر انزلی
ـ غرقابیشدن اراضی زراعی حاشیهیی، بهدلیل دلتاسازی و انسداد مجاری ورودی و طغیان آب رودخانهها در هنگام بارندگی شدید
۲ـ تخریب مداوم تالاب توسط آلودگیها و سموم: آلودگیها همواره بهعنوان مهمترین عامل در کاهش عمر تالاب انزلی مطرح بودهاند. مواد آلودهکننده اعم از موادی که با پسابهای صنعتی بهرودخانهها و کانالهای حوزهٌٌٌ آبخیز تالاب میریزند، فاضلابهای شهری و خانگی، مواد زائد شهری و زبالههای روستایی و بقایای کشتارگاهها، پسابهای کشاورزی آکنده از سموم و کودها ــبهطور مستقیم یا غیرمستقیمــ چرخههای حیاتی تالاب را مختل کرده، زندگی اجتماعات زیستی آنرا تحتالشعاع قرار میدهند.
حدود دوسوم از واحدهای صنعتی استان گیلان در حاشیهٌ تالاب انزلی یا رودخانههای متصل بهآن قرار دارند و بهطور معمول، دور از هرگونه بازرسی و کنترل قانونی، پسابهای آلایندهٌ خود را بهآبهای جاری یا بهتالاب انزلی سرازیر میکنند. فاضلابهای رشت و انزلی، که اولین و دومین شهر بزرگ استان گیلان، با جمعیتی رویهم بالای یک میلیوننفرند، در نهایت وارد تالاب میشوند. به همین ترتیب صدهاهزار تُن زبالهٌ شهرهای رشت، خمام، کوچصفهان، لشتنشا، و همراه آنها انواع زبالههای خطرناک بیمارستانی و کشتارگاهی از طریق رودخانههای ورودی بهتالاب انزلی تخلیه میشوند.
کودهای شیمیایی مورد مصرف در دشت فومنات و اراضی دیگر حوزهٌٌٌ آبخیز، از نوع اوره، فسفات آمونیوم، سولفات آمونیوم و ترکیبات پتاس و ازت از طریق پسابهای کشاورزی و خاکهای شستهشده، بهآب رودها و سپس بهتالاب وارد میگردند. همینطور حجم عظیمی از بقایای سموم شیمیایی. متأسفانه مصرف کود و سموم در اراضی بالادست تالاب، در فصل زراعی مصادف است با غرقابیشدن اراضی و بارندگی بهاری، از اینرو، احداث نهرهای خروجی توسط کشاورزان. در نتیجه، همهٌ این آبهای آلوده بهتالاب میریزند. علاوه براین آلایندهها، آلودگی نفتی ناشی از شستشوی مخازن نفتی شهر رشت نیز، که توسط رودخانه زرجوب بهتالاب میریزد، بارها موجب آسیبهای شدید و ناگهانی بهاجتماعات آبزیان و پرندگان تالاب انزلی شده است.
تغییرات مخربی که توسط این جریان جوراجور از آلایندهها در اکوسیستم تالاب انزلی پیش میآیند در نهایت بردو دستهاند: تخریب و نابودی مستقیم و غیرمستقیم. بسیاری از عناصر و مواد آلاینده سمی هستند و مستقیماً آبزیان را میکشند. علاوه براین، کیفیت فیزیکی و سپس شیمیایی آب را تقلیل داده موجب تغییر درجهٌ اسیدیتهٌ آب میشوند. روند تخریب غیرمستقیم، گاه، بسیار پیچیده انجام میگیرد، ولی در نهایت میتوان بهطور خلاصه گفت که تعادل موجود بین سه دستهٌ حیاتی تالاب، یعنی موجودات تولیدکننده، تجزیهکننده و مصرفکننده را مختل میکند.
مثلاً مواد آلی فسادپذیری که وارد تالاب میشوند، در فرآیند تجزیه بهاکسیژن نیاز دارند و حین عمل اکسیداسیون، بخش قابلتوجهی از اکسیژن محلول در آب را مصرف میکنند. کمبود اکسیژن موجب مرگ جانوران آبزی میشود. یا با ورود بیش از حد فسفات و ازت ــاز منابع کود و زواید کشاورزی و فاضلابهای شهریــ رشد و نمو گیاهان چنان توسعه مییابد که سطح باز و آزاد آب تالاب از برگ و ساقه و شاخه پر میشود، نور خورشید امکان عبور نمییابد، جریان فتوسنتز در لایههای پایینی آب متوقف میشود، آب حالت خفگی مییابد و آبزیان ساکن این قسمتها دچار مرگ و میر میشوند، از تجزیهٌ لاشهٌ آنها آلودگی آب شدیدتر میشود و روند مرگ و میر شدت میگیرد… این دور باطل، بالاخره باعث اختلال نهایی در عمل خودپالایی تالاب شده، انهدام حیات و مرگ اکوسیستم تالابی را موجب میگردد.
۳ـ تخریب تالاب و تصرف عدوانی(در زمان حاکمیّت اسلامی): پس از رویکار آمدن آخوندها، تجاوز بهحریم منابع طبیعی کشور، ازجمله دخل و تصرف غیرقانونی در حوزهٌٌٌ اراضی تالاب انزلی و بهثبترساندن «سند مالکیت»، باعث صدمات زیادی بهتالاب شد. در این نوع «طرحهای عمرانی و احیای اراضی» سپاه و بسیج و جهادسازندگی آشکارا همدستی میکردند. کار بهجایی کشیده بود که:
«فقط در سال۱۳۶۵ بیش از ۲۵۰هکتار از حوزهٌٌٌ تالاب بهشیوهٌ تصرف عدوانی مشمول کاشت قرار گرفته بود» (کیهان ۹خرداد۶۶).
بالاخره، در اثر شکایتها و عریضهنویسیهای متعدد اهالی، ضمن طرح و تصویب «قانون جنگلها و مراتع کشور، مادهٌ۳۷ دربارهٌ حریم دریاها، دریاچهها، خلیجفارس و تالابها مقرر داشت که حریم تالابها، قابل تملیک و تملک و تصرف خصوصی نیست! البته اینجا هم تمام «عرصه و اعیانی که قبل از ۲۱اردیبهشت۵۹ در حریم تالابها تصرف و ایجاد شده»، مستثنا از دایرهٌ قانون شمرده میشود. بههرحال چه در آن دوره و چه پس از تصویب مادهٌ مذکور، اینگونه «توسعهٌ کشاورزی» آسیبهای مضاعفی بهتالاب وارد کرده است: مرگ و میر نوزدان ماهی در اثر استفادهٌ کشاورزان از پمپهای قوی جهت آبیاری و پمپاژ شدید آب از تالاب بهمزارع (آنهم دقیقاً در فصل تخمریزی ماهیها)، احداث سدهای ذخیرهیی و انحرافی در مسیر رودخانههای ورودی بهتالاب، بهمنظور تأمین آب زراعی و احداث نهرهای زهکشی و آبیاری در عین کاربست شدید سموم و کودهای شیمیایی، یعنی گرفتن آبهای سالم از آن و تخلیهٌ آبهای سمی و آلوده بهتالاب.
۴ـ صید و شکار بیرویه: تعادل طبیعی و بقای اجتماعات آبزیان و پرندگان تالاب انزلی، در اثر بهرهبرداری بیضابطه و روشهای غیرمجاز، در این دورهٌ اخیر صدمات زیادی دیده است. در واقع میزان بهرهبرداری از آبزیان تجاری و پرندگان آبزی مهاجر و بومی در این دوره چنان شدت گرفته که میباید از غارت این منابع و در نتیجه خطر انقراض بسیاری از گونههای نایاب و کمیاب سخن گفت. استفاده از اسلحهٌ غیرمجاز، روش تعقیب پرندگان با قایق موتوری، استفاده از تور هوایی در شب، دورهکردن و ایجاد حصار توری در اطراف محل استراحت پرندگان، بهکار بردن مواد منفجره و بهکاربردن این روشهای ممنوع ولی رایج در تالاب انزلی، باعث شده است که ماهیهای ارزشمندی چون سوف و سیم، بهدلیل فقدان زیستگاه امن، تقریباً منقرض شوند. همینطور شمار کثیری از پرندگان دچار کاهش شدید جمعیت گردیده و برخی در خطر انقراض قرار گرفتهاند (چون طاووسک و قو).
به این ترتیب تالاب انزلی، که تا همین چند دههٌ پیش، بنا بهگزارش کارشناسان، در مرحلهٌ الیگوتروف، یعنی در دورهٌ نخستین شباب و توالی سادهٌ اکوسیستم تالابی بوده، اکنون، در اثر تشدید و تداوم عوامل مخرب یادشده بهپیری زودرس دچار شده و در برخی از قسمتها، چون حوضچهٌ شرقی، دچار آسیبهای مرگبار شده است. تالاب انزلی که در زمانی بیش از ۲۰۰ کیلومتر مربع وسعت داشته، اکنون بیش از نیمی از وسعت خود را از دست داده است، در حالیکه طبق کنوانسیون رامسر، دولت وقت مسئول محافظت از آن بوده است. ولی به شهادت اوضاع مرگبار اکولوژی کشور و کل محیط زیست شهری و طبیعی ایرانزمین، ام الفساد و عامل اصلی تخریب و ویرانگری تالاب انزلی نیز همین نظام حاکم و ” فرهنگ و هنجارهای” برآمده از آنست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ــ اکوسیستم: اجتماعی از موجودات زندهٌ جانوری و گیاهی که با یکدیگر و با محیط غیرزنده در رابطه و کنش واکنش قرار دارد و از تعادلهای گوناگونی برخوردار است.
+ درج نخست این نوشته در هفته نامه ایران زمین, شماره ۶۱, ۱۲مرداد۱۳۷۴ . درج کنونی به صورت خلاصه و با تغییرات اندک.