علیه سیاستهای ارتجاعی دولتهای امریکا و جمهوری اسلامی باید متحد شد!

سلام زيجى
May 11, 2019

سلام زیجی : در ادامه کشمکش طولانی مدتی که به اسم "هسته"ی بخورد جهان داده شد، اکنون دامنه این جدال به نقطه  بسیار خطر ناک و پرهزینه ی رسیده است.

 باید با هوشیاری و قاطعیت علیه  این جدال مخاطره آمیز  و ارتجاعی  پیش رو به میدان آمد. دو دولت فاشیست، دو دیوانه و کانگستر اسلامی و ملی گرائی ماشه به دست  صدای زوزه  جنگ طلبی  خود را بر فراز منطقه  به صدا در آورده اند. با تهدید و مانور نظامی و مسموم کردن فضا  و به منظور امتیاز گرفتن و باجگیری از یکدیگر در راستای رسیدن به مقاصد قلدرمابانه و ضد انسانی و ارتجاعی خود به سرنوشت میلیونها انسان بازی میکنند، و در این راستا نیز به روال معمول شهروندان را زیر رگبار پروپاگند دروغین خود غرق کرده اند.

 

 تا کنون نفس جدال طولانی مدت بورژوائی و بیربط به منفعت جامعه تحت عنوان "هسته"ی، نفس دیپلماسی بازی گربه و موش این دو دولت ضد مردمی، فضای جنگی تحمیل شده، و گسترش  دامنه "جنگ اقتصادی" و اعمال  ضد انسانی  تحریم اقتصادی، به اندازه کافی آسیبهای زیادی به جنبش ما، و به جامعه ایران و شهروندان منطقه وارد کرده است.  اهداف و سناریو های که دولتهای جمهوری اسلامی و امریکا  و همپیمانانشان در منطقه نمایندگی کرده و میکنند، در ادامه همان  اهداف ضد انسانی پشت سناریوهای وحشیانه و جنایتهای هولناک تجربه شده درعراق و سوریه و یمن و لیبی و افغانستان و نابودی زندگی دها میلیون انسان میباشد. اینها دولتهای سرمایه داری اسلامی و دمکراسی- ملی گرایانه ی هستند که  همواره خون و جنایت و آدمکشی و تروریسم بخش تفکیک ناپذیری از موجودیت و استراتژی آنها را شکل داده است. باید جلو این جنایتکاران تاریخ را گرفت. باید به امثال ترامپ و خامنه ای افسار زد!


  به دنبال گسترش دامنه سیاست ضد انسانی تحریم اقتصادی امریکا  و تروریست خواندن بخشهای از نیروهای آدمکش یکدیگر از جانب  هر دو سو، و در ادامه بحرانها و جدالهای که هر کدام در کشور تحت حاکمیت خود با آن موجه هستند، و بر بستر رقابتهای ضد انسانی سرمایه داران جهانی و منطقه ای، کانگسترهای آدمکش امریکایی و جمهوری اسلامی ترجیح داده اند اوضاع را نظامی تر و پر مخاطره آمیز تر کنند تا به اهداف خود نائل گردند، و از این مسیر بتوانند دریچه ای برای عبور خود از معضلات گسترده  دست به گریبان هر دو دولت جنایتکار در امریکا و ایران نیز بدست بیاورند. "ناو هواپیمابر آبراهام لینکلن"  و گسترش تحریمها و حمایت "قاطع" از اسرائیل از سوی دولت ترامپ و ارسال موشک به حاشیه خلیج فارس و نمایش و تهدید "حشد شعبی" و حزب الله، و به گرو گرفتن وقیحانه  زندگی پناهندگان بیدفاع افغانی مقیم ایران، که  اگر "مجبور شوند از برادران و خواهران افغانی  میخوهند کشور را ترک کنند"، و به عنوان کارت بازی سیاسی و فشار بر اروپا و امریکا به این سیاست چندش آور روی آورده اند، همه دال به  ورود به یک کشمکش پر هزینه تر در راستای تامین منافع دو ‌قطب جنایتکار و تروریست پرور بورژوازی است. و اما نباید اجازه داد این دولتهای نامسئول و جنایتکار بیش از این فضا را به نفع خود مهندسی نمایند و مخاطرات بیشتری را متوجه جامعه در ایران و منطقه کنند.

 

  یکی از جوانب بسیار هشدار دهنده برای اکثریت مردم آزاده ایران سیاستهای ضد آزادیخواهانه و ارتجاعی بخشهای زیادی از اپوزسیون راست، بخشا چپ  بورژوا و پرو غرب هم، در برخورد به این کشمکش است که باید با تمام قدرت چنین اپوزسیونی را از صفوف خود طرد نمود، چرا که اینها همان نقش مزدوری و پیاده نظامیان جنگ داخلی ایفا میکنند که تروریستهای اسلامی و قومی و ملی گرایان در عراق و سوریه و لیبی و یمن و غیره دارند آنجام میدهند و حاصل بی حاصل آن  نابودی جامعه و انسانیت بوده است. براى برخى  از اپوزسیون مرتجع ایرانی،  اعم از ناسیونالیست، قومی ، شونیستی و مذهبی، سیاست محاصره اقتصادی و تهدید نظامی، و حتی آرزوی شروع جنگ مستقیم و یا غیر مستقیم از جانب امریکا یا ایران، به منزله حکم سرنگونى قريب الوقوع رژيم محسوب ميشود. در حالی که چنین سیاستی ضمن اینکه به یک توهم تو خالی استوار است، اما هر گونه امید و آرزوی که با کشتار بخشی از جامعه و با بمب و موشک بخواهد به نتیجه برسد باید به آن امید و آرزو لعنت فرستاد و جلوش را گرفت!. واقعیت سیاسی امروز ایران این است که یک رکن مهم پیروزی قربانیان دست جمهوری اسلامی دفن کردن چنین اپوزسیونی به همراه خود جمهوری اسلامی  و به وسیله قدرت و  قیام کارگران و آزادیخواهان متحد و متشکل و مسلح  میباشد!

 

برخلاف تصور اکثر اين جريانات  و  بخشی از مردم متوهم،  امريکا و غرب قصد سرنگونى رژيم را ندارند. نقض "حقوق بشر" و جنايات رژيم عليه مردم، دغدغه آمريکا نبوده و نيست. حتی مساله بر سر تروريسم رژيم اسلامى و يا خطر دستيابى آن به سلاح هسته اى هم نيست. خنثی کردن جمهورى اسلامى و"بنيادگرايى اسلامى" و اینکه این حکومت  آنطوری که مقامات امریکایی نیز بارها گفته اند "به عنوان  یک دولت معمولی در منطقه" نقش داشته باشد،  هم هدف امریکا را تامین میکند و هم به نوعی راه پیروزی امریکا بر ‌قطب های مقابل،  مانند روسیه و چین و تثبیت سیاست فاشیستی خود در قبال مشکل فلسطین و تامین سلطه امریکا بر منابع گسترده اقتصادی و فروش تسلیحات در منطقه را نیز میتواند تامین کنند. علم کردن جمهورى اسلامى در اين ظرفيت و تلاش برای مهار و عقب نشینی به آن در منطقه  قرار است به همین هدف خدمت کند، نه کمک به آزادی و خوشبختی "مردم ایران"!

 

اما چنانچه فشارامریکا به هر دلیلی و از هر سوئی به عرصه نظامى کشيده شود،  بر عکس تصورات که هست اتفاقا بر عمر رژيم اسلامی ميافزايد. چنين جنگی، حتی در کوتاه مدت و تاکتیکی هم در درجه اول دست رژيم را در مرعوب کردن  و سرکوب هر چه بیشتر کارگران و زحمتکشان ناراضى بازتر میگذارد و آنها را مجبور میکند که  در مبارزه سرنوشت سازی که همواره سیاستهای امریکا و دخالتهای آن عاملی در عقب راندن آن بوده است، بیش از پیش به حاشیه براند، و آنها را از دخالت سياسى موثر دور ميسازد. ثالثا  کمک میکند هيات حاکمه جمهوری اسلامی، درست ماننده دوره اخیر، حول سیاست و اقدام فالانژيستى واحد تری علیه جامعه منسجمتر شود. اقدام نظامى امریکا عليه جمهورى اسلامى در هر شرایطی، از جمله در این دوره که این رژیم فاسد و جانی با کشمکش گسترده و رودررو با کارگران و زنان و مردم زحمتکش مواجه است، به يک نعمت آسمانى براى رژيم منحوس اسلامى تبدیل خواهد شد. در چنین فضای افسار جمهوری اسلامی حتی علیه مخالفین خود در داخل و بیرون مرزها نیز بیشتر رها خواهد گردید و تردیدی نیست بدون مانع دست به جنایتهای بیشماری خواهد زد. بعلاوه، تجربه زنده و بسیار درد آور منطقه نیز نشان داده است که از لوله تفنگ ارتش امریکا بجز سیاهی و جنایت چیز بهتری جانشین هیچ نظام "ساقط شده"ی از جانب  ارتش امریکا  و نیروهای مزدور و همراه آن نخواهد شد.

 
ما سیاستهای  قلدرمآبانه"ضد بمب هسته ای" دولتی که خود اولین دولت در جهان بوده  دست دمکراسی اش با بکار گیری بمب هسته ای به خون صدها هزار انسان  رنگین شده است، دولتی که برای تحمیل ناکامی بر قیام آزادیخواهانه سال ٥٧ خمینی جلاد و جمهوری اسلامی را بر مردم ایران تحمیل کرد، دولتی که هم اکنون پرچم فاشیسم  و خرافات ملی گرائی و ریاضت اقتصادی گسترده را در جهان نمایندگی میکند، دولتی که پرونده سیاه  تحمیل جنگ و جنایت  و شکل دادن به جریانات تروریستی و به خون کشاندن چندین کشور منطقه را همراه خود دارد، نظامی که دمکراسی و حقوق بشر و انساندوستی اش با چند میلیون بشکه نفت و فروش چند میلیارد دلار اسلحه همواره قابل دادوستد کردن بوده است، دولتهای قلدری که در پوشش  فریبنده "حقو ق بشر" قلدری و زورگوئی و لشکر کشی و جنگ و تروریسم پروری را از جمله در  خاورمیانه  نمایندگی کرده اند ، و آشکارا دروغ میگویند و هرگز خواهان کنار زدن جمهوری اسلامی نیز به نفع طبقه کارگر و مردم محروم نبوده و نیستند، امروز نیز نباید حق داشته باشند یکبار دیگر در پوشش" فشار حداکثری" به جمهوری اسلامی چنان القا کنند که گویا به "نفع مردم ایران"  دارند عمل میکند.

 

 درعین حال ما  جدال جمهوری اسلامی با امریکا را  نیز جدالی بر سر حق و در دفاع از  شهروندان و علیه "شیطان بزرگ" نمی دانیم،  مطلقا جدالی برای دفاع از منافع شهروندان در ایران و منطقه نمی دانیم، برعکس در راستائی  محروم کردن هر چه بیشتر مردم زحمتکش از  دست یافتند به حق و حقوق اولیه  انسانی و شهروندی خود میدانیم.  به منظور عبور دادن خود  از بحرانهای عمیق سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی که در آن دست و پا میزند،  سیاستهای دخالتگرانه اش در منطقه و شکل دادن به نیروهای تروریستی مشابه خود را نیز راهی برای سرکوب  عریانتر وکم هزینه تر جامعه معترض ایران ارزیابی میکنیم. جدال جمهوری اسلامی در پوشش هسته ای با امریکا و جهان بورژوائی جدالی بر سر سهم خواهی بیشتر خود از سرمایه و دستاوردهای موجود بورژوازی جهانی به عنوان بخشی از این طبقه  استثمارگر میباشد. در عین حال سهم خواهی و به رسمیت شناخته شدن این بخش بورژوازی حاکم بر ایران به عنوان یک قدرت منطقه ی "حلال شیعه"  و پذیرش این  صف  ارتجاع  در منطقه از جانب امریکا و همپیمانان آن بخش دیگری از اهداف تعقیب شده جمهوری اسلامی است.

 

خلاصه، ما فکر نمیکنیم که با اتکا به بمب هسته ی و ارتش جنایتکار امریکا میتوان تلاش هسته ای جمهوری اسلامی و نیروهای مسلح و تروریست و جنایتکار انرا  خنثی و یا تضعیف کرد. بر عکس کلیه دخالتها و سیاست و اقدامات تا کنونی امریکا به بقای ننگین جمهوری اسلامی کمک کرده است و از دست رزمنده و معترض کارگران و اکثریت شهروندان نجاتش داده است. اگر قرار است سلاح کشتار جمعی برچیده شود، که باید چنین هدفی در راس مطالبه جامعه جهانی قرار بگیرد، در گام نخست  باید از دولت امریکا و بقیه دولتهای امپریالیستی و مسلح به انواع سلاح کشتار جمعی شروع نمود تا بتوان مانع  دسترسی دیگر دولتها و جنبشهای ارتجاعی بورژوازی  به چنین سلاحهای شد.

 

از نظر ما همراهی کردن  با هر یک از این دو دولت جنایتکار و قرار گرفتن در جبهه آنها به معنی شراکت در سیاست و جنایت دو ‌قطب ارتجاعی هیئت حاکمه امریکا و جمهوری اسلامی  و علیه نفس انسانیت و آزادی انسان از چنگ این دو هیولای ضد انسانی است. باید همزمان علیه هر دو بود. ما هم براى سرنگونى رژيم اسلامى، با اتکا به قیام کارگری و آزادیخواهانه تلاش میکنیم و هم قلدری نظم ارتجاعى هیئت حاکمه امریکا و ترامپ و دیگر قدرتهای امپریالیستی و بورژوازی در جهان و منطقه  را عامل سیه روزی و جنگ و فقر و  ممانعت از  آزادی و برابری و سعادت انسانها

می دانیم.

 

 

براى طبقه کارگر و جنبش سوسیالیستی ما، و برای مبارزه آزادیخواهانه  و برابری طلبانه در ایران و منطقه و جهان  پایان دادن به موجودیت چنین ڕژیم های حاکم سرمایه داری گام نخست دست یابی به آزادی و برابری و برخورداری از یک جامعه ی انسانی خواهد بود.

نه به هیت حاکمه امریکا! نه به جمهوری اسلامی ! زنده باد آزادی و برابری،  زنده باد سوسیالیسم!

منبع: شماره ٩٩ نشریه سوسیالیسم امروز

٢١ اریبهشت ١٣٩٨

١١ می ٢٠١٩

 


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com