سازمانیابی شورایی ضرورت عاجل جامعه کردستان

ملک پیرخضری
December 28, 2018

ملک پیرخضری : جامعە ایران آبستن تحولات اجتناب ناپذیر است. سیر رخدادها نشان از بحران عمیق دولت هار سرمایه اسلامی و عجز و ناتوانی آن در پاسخ به این بحران است.

اگربورژوازی ایران  دورانی به بهانه جنگ و بدنبال آن بازسازی اقتصادی و یا طرح اصلاحات توانست بار بحرانهای اقتصادی را بر سر توده های کارگر و زحمتکش سرشکن کند،  اینباردیگر با هیچ ترفندی نمی تواند  موج اعتراضات و نارضایتی های اجتماعی را مهار کند. امروز سوای تشدید اختلافات جناحهای درون حاکمیت، مشروعیت کل این نظام انسان ستیز زیر سوال رفته است و خواست سرنگونی رژیم در صدر شعارهای توده های مردم عاصی وجان به لب رسیده  قرار گرفته است. اعتراضات کارگری و جنبشهای اجتماعی سیر تعرضی پیدا کرده اند و اگر دامنه اعتراضات کارگری و توده ای گستردە تر شود، رژیم اقتدار خویش و کنترل بر اوضاع را از دست خواهد داد و بحث آلترناتیو و جایگزین آن طرح خواهد شد.

 در چنین شرایطی بدیهی است که جامعە کردستان نیز دستخوش تحولات خواهد شد و با باز شدن کوچکترین خلاء سیاسی ، احزاب موجود به تکاپو افتاده و هر کدام داعیە نماینده مردم کردستان بودن را خواهند کرد. بخشی از این احزاب دارای نیروی مسلح هستند و بنا به ماهیت طبقاتی و فرهنگ رایج سلطه طلبی ، قطعأ در مقابل هم صف آرایی خواهند کرد و در چنین فضای متشنجی  دست بردن به اسلحه پدیده ای خارج از انتظار نخواهد بود. با باز شدن خلاء سیاسی در جامعه کردستان دیوار همکاریهای مشترک و جبهه بندی های کنونی شان به سرعت فرو خواهد ریخت و هر کدام درصدد کسب قدرت سیاسی و اعمال حاکمیت بر مردم بر خواهند آمد. سوای احزاب مسلح کردی، در سالهای اخیر جریانات ارتجاعی سلفی در فقدان گرایش رادیکال و کمونیستی قد علم کرده اند و توانسته اند با استفاده از امکانات مادی و دایر کردن چندین مراکز تولیدی، عده ای از جوانان بلاخص در شهر سنندج را با خود همراه کنند. این جریانات تا سر استخوان ارتجاعی هستند و بایستی میدان مانور و عرض اندام را از آنان سلب کرد.

  با شناخت از فرهنگ احزاب ناسیونالیست و عملکردهای تاریخی آنان، گذار از خلاء سیاسی  در جامعه در یک پروسه دمکراتیک ناممکن است و احتمال برپایی حمام خون توسط میلیشیای مسلح این احزاب بسیار زیاد خواهد بود. ناگفته نماند که اینها همیشە داعیە نمایندگی مردم را داشتە و دارند. بخشی از آنان در قطب بندیهای دولتهای بورژوازی و مرتجع منطقه جای گرفته اند و به ابزار پیشبرد جنگ نیابتی آنان بدل شدە اند. احزاب ناسیونالیست کردستان ایران پنهان نمی کنند که الگوی حاکمیت احزاب برادرشان در اقلیم کردستان را در سر می پرورانند. احزابی که در طول سە دهه از حاکمیت ننگینشان بر توده های کارگر و زحمتکش کردستان عراق، دارای کارنامه قطوری از جنایات علیه مردم و به خاک سیاه نشاندن ملیونها تن از این مردم هستند، این احزاب بانی اشاعە فرهنگ ارتجاع اسلامی، زن ستیزی ، اعتیاد و فحشا در کردستان عراق هستند. آنان در مزدورمنشی برای دولتهای هار منطقه  هموارە  با هم رقابت داشته اند و از ذرە ای پرنسیپ و اخلاق انسانی برخوردار نیستند.

اگر چه مردم کردستان ایران با فرهنگ  احزاب  ناسیونالیست کرد بیگانه نیستند و از نزدیک شاهد عملکردهای آنان بوده اند و جای کوچکترین تردیدی هم نیست که  از الگوی کردستان عراق استقبال نخواهند کرد. اما مادام که این احزاب مسلح هستند  تنها راه مصون نگه داشتن جامعه از خطر جنگ ، خونریزی و ویرانگری،  تشکیل شوراهای مردمی برای ادارە جامعه و عبور بی دردسر از خلاء سیاسی و قدم نهادن در فاز تعیین حاکمیت است. اینکه کدام نیروی اجتماعی قدرت سیاسی را کسب می کند و مکانیزمهای اداره جامعه را تعیین می کند، به ایجاد توازن قوای نیروهای طبقاتی بستگی دارد و هدف این نوشتە نیست. آنچه مهم است عبور بی دردسر مردم کردستان از خلاء سیاسی است که به محض تضعیف شدن دولت مرکزی در کردستان به وجود خواهد آمد. تمامی احزاب موجود در کردستان از راست ترین تا چپ ترین آنان هیچگاه  در راستای منافع توده های کارگر و زحمتکش عمل نکرده اند. تا جایی که  به احزاب راست مربوط می شود در طول حیات خویش  در راستای سهیم شدن بورژوازی کرد  در قدرت با دولت مرکزی، مشغول مذاکرات پشت پرده با رژیم بوده اند و در این گذر رهبرانشان  نیز قربانی شدە اند.

احزاب راست ظرفیت آن را دارند که در مقابل جنبش کارگری و کمونیستی دست به کثیف ترین توطئە ها بزنند و به مانع جدی بر سر راه این جنبش تبدیل شوند. احزاب چپ نیز تا این لحظه با دخالت در جنبش کارگری و تلاش برای اعمال هژمونی حزبی بر این جنبش، عامل فرقه گرایی و شقە شدن صفوف فعالان کارگری بوده اند. احزاب چپ در بهترین حالت می توانند اگر برای جنبش کارگری خیر ندارند، شر هم نرسانند.  بنا به دلایل فوق وجود احزاب موجود در کردستان نه تنها  ذرە ای  برای  جنبش کارگری و جنبش برای رفع ستم ملی نفع  ندارند،  بلکه مانعی بر سر راه پیشبرد امر مبارزه طبقاتی و مبارزه برای رفع ستم ملی هستند.  تلاش برای ایجاد شوراهای محیط کار و زیست امری حیاتی است و از هم اکنون بایستی در دستور کار مبارزین جامعه کردستان قرار گیرد. بعضی از احزاب چپ از شورا سخن می گویند، اما شوراهای مد نظر آنان تنها و تنها ابزار کسب قدرت سیاسی برای حزب خواهند بود. شوراهای مردمی ظرف دخالت عمومی توده های مردم برای ادارە جامعه است. تشکیل محافل و هستە های متشکل از فعالین مستقل سیاسی برای تشکیل شوراهای محلات شهر و روستا و پیوند این شوراها در راستای تشکیل شورای سراسری مردم کردستان امری حیاتی است.  این شوراها بایستی بدور از دخالت احزاب سیاسی و اعمال هژمونی  آنان تشکیل شوند. تشکیل شوراهای مردمی در شهرها و روستاهای کردستان توازن قوای قدرتمندی را در مقابل زور گویی احزاب مسلح موجود ایجاد خواهد کرد و مانع یکە تازی آنان در جامعه خواهد شد. شورای سراسری مردم کردستان می تواند مکانیزمهایی را برای حفاظت از منافع توده های کارگر و زحمتکش و دست آوردهای مبارزاتی آنان بوجود آورد. این شورا در صورت لزوم و برای جلو گیری از جنگ و خونریزی با تسلیح عمومی مردم در عمل مانع زور گویی و قدر قدرتی احزاب ناسیونالیست و جریانات ارتجاع اسلامی می شود. از همین حالا و قبل از بوجود آمدن خلاء سیاسی در جامعە بایستی دست بکار تشکیل شوراها، تثبیت و تحکیم موقعیت آنان شد،  نباید  گذاشت تجربه کردستان عراق و سرکوب شوراهای نوپای محلات شهرهای سلیمانیه و کرکوک توسط احزاب ناسیونالیسم کرد در کردستان ایران تکرار شود.

  از نگاه من فعالین مستقل کارگری در کردستان رسالت خطیری در شکل دادن به جنبش شورایی بر دوش دارند. رخدادهای اخیر خوزستان، شوریدن افتخار آمیز کارگران فولاد اهواز و نیشکرهفت تپە علیه سرمایه و اعلام موجودیت جنبش شورایی مستقل کارگران  تز معروف احزاب رفرمیسم چپ که شورا را به دوران قیام موکول می کردند  را به بایگانی تاریخ سپرد و بساط جنبش سندیکالیستی را در هم پیچید. با قدم نهادن جنبش کارگری در مسیر شورا سازی و شورایی مبارزه کردن، در کردستان نیز سنگ اندازی احزاب و فرقه های رفرمیسم چپ نیز نخواهد توانست مانع تلاش فعالان مستقل و آگاه کارگری در مسیر بسترسازی برای ایجاد شوراهای مستقل ضد سرمایه داری با افق لغو مالکیت خصوصی و  برچیدن نظام بردگی مزدی شود. شوراهای مستقل کارگری تنها بستر بالندگی، انسجام و اعمال قدرت طبقاتی کارگران علیه سرمایه نیستند، این شوراها همزمان ضامن دمکراسی در جامعه هستند. پیوند شوراهای مستقل کارگری در مراکز کار و تولید با شوراهای مردمی شهرها و روستاها امری بسیار طبیعی خواهد بود. پیوند فعالان جنبش مستقل شورایی کارگران کردستان با مناطق دیگر ایران، نه تنها توازن قوای جنبش کارگری این دیار علیه صاحبان  سرمایه و دولت بورژوازی حامی آنان را بالا خواهد برد، بلکە شکاف ایجاد شدە کنونی میان جنبشهای اجتماعی را نیز پر خواهد کرد و مبارزات مردم ستمدیدە کردستان را با توده های مردم ناراضی ایران گره خواهد بست. بحث سازمانیابی مستقل شورایی کارگران، تشکیل محافل مستقل برای ایجاد شوراهای شهر و روستا را باید  وسیعأ به میان کارگران و توده های مردم کردستان برد.

 ملک پیرخضری

هفتم دیماه ١٣٩٧

 

 


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com