بن بستهای هجدهمین "کنگره ملی کرد"

عبدل گلپریان
November 17, 2018

عبدل گلپریان : هجدهمین کنگره عمومی" که نه که " ( کنگره ملی کرد ) روزهای ۲۶، ۲۷ و ۲۸ ماه اکتبر در شهر بارلو کشور هلند تحت عنوان: "تقویت و آشتی درونی کردستان" برگزارشد.

 برخی احزاب و جریانات و طیف هایی از جنبش ناسیونالیست هر چهار بخش کردستان نیز در این کنگره شرکت داشتند. در پایان کنگره نقشه عمل استراتژیک ( کنگره ملی کرد ) اوضاع و احوال عمومی کردستان خوانده شد. صرفنظر از اینکه نقشه عمل استراتژیک کنگره چه مفاد و بندهایی را دست نشان کرده است اما در پایه ای ترین سطح به یک بن بست بنیادی و یک تناقض تاریخی، سیاسی و اجتماعی روبرو است که به آن اشاره میکنم.

در بخشی از خطوط این نقشه عمل استراتژیک به این اشاره شده است که:

"کشاکش نیروهای سیاسی کردستان و دول اشغالگر به مرحله نوینی رسیده که نیازمند توافقی درونی در میان "نیروهای سیاسی کرد" است. هرچند مدام برای یک اتحاد ملی تلاش شده است اما متاسفانه تا کنون نتوانسته است تمامی نیروهای ملی را دور هم جمع کند".

نقشه عمل استراتژیک می افزاید: "بجز کردستان عراق، دولتهای ترکیه، ایران و سوریه، دولتهای اشغالگری هستند که خاک این سه بخش از کردستان را اشغال کرده اند و باید یک جبهه متحد در مقابل این دولتها ایجاد کرد. کردستان عراق که از دولت اقلیم برخوردار است، باید با تمام توان خاک کردستان عراق و شهر کرکوک را از گزند دولت مرکزی عراق حفظ کند. دولتهای منطقه همیشه تلاش کرده اند نیروها و احزاب متعدد در کنگره ملی کرد را برای تامین منافع خود بکار بگیرند و الی آخر..."

مفاد و بندهای سطحی تری که بعنوان انجام اقدامات عملی در این نقشه استراتژیک آمده است موضوع این نوشته نیست.

...............

 

ناتوانی در ایجاد یک صف متحد درمیان احزاب عضو "کنگره ملی کرد" یعنی "تقویت و آشتی درونی کردستان" ( که معنی درستترآن "تقویت و آشتی احزاب عضو کنگره ملی کرد" است) و تبدیل شدن به ابزاری برای دولتهای منطقه، آن دو مولفه ای است که کنگره به آن اشاره دارد. اینجا به این دو جنبه خواهیم پرداخت.

همانطور که در بالا اشاره شد، این کنگره در نقشه عمل استراتزیک خود بروشنی بر این مسئله تاکید دارد که: "کنگره های پیشین نیز تا کنون قادر نبوده است نیروها و احزاب عضو این کنگره را زیر یک سقف بطور متحد بخط کند" و از سوی دیگر به این مسئله می پردازد که: "دولتها، بویژه دول منطقه مدام تلاش کرده اند که احزاب عضو این کنگره را برای تامین و تحقق اهداف و منافع خود بکار بگیرند."

بیان این دو مورد در"کنگره ملی کرد" علاوه بر اینکه نقش و رسالت واقعی و تاریخی احزاب تشکیل دهنده این کنگره را بیان میکند بلکه نشاندهنده بن بست عمیق سیاست، افق و استراتژی احزاب شرکت کننده در این کنگره است که چاره ای جز تبدیل شدن به ابزاری در دستان دول منطقه برایشان باقی نگذاشته است.

عدم موفقیت این کنگره و کنگره های پیشین جریانات ناسیونالیست کرد برای دست یابی به ایجاد صفی یک دست و متحد امری اراده گرایانه و دلبخواهی نیست که با دادن امتیاز یک یا چند حزب به احزاب دیگر متحقق شود. ( اگر "کنگره ملی کرد"  در اوت ۲۰۱۳ با شرکت ۳۹ حزب و سازمان در قامتی بزرگتر و با فراخوان مسعود بارزانی در قامت دولت اقلیم قادر نشد اندک انسجامی در میان احزاب تشکیل دهنده آن ایجاد کند و نهایتا بشکست کشیده شد، هجدهمین "کنگره ملی کرد" با شرکت احزابی انگشت شمار تک رقمی، متفرق و متخاصم یکدیگر بطریق اولی از چنین پتانسیلی برخوردار نیست. )

این کنگره دخیل بستن به دولتهای منطقه و قرار گرفتنشان در شکافهای منطقه را عاملی در جهت یکدست ظاهر نشدنشان ارزیابی میکند. در اینکه این جریانات بدون دل بستن به بالا و دولتهای منطقه بجایی نخواهند رسید قابل انکار نیست. استراتژی همیشگی این نیروها حداقل طی نیم قرن اخیر چنین بوده است. اما این کل ماجرا نیست. عدم موفقیت و عدم انسجامی که احزاب ناسیونالیست عضو "کنگره ملی کرد" با آن در پایه ای ترین سطح روبرو هستند این است که نه تنها آرزوهای متحقق نشده آنان با توقعات و آرمانهای امروز مردم در بخشهای مختلف کردستان خوانایی ندارد بلکه افق و چشم انداز آنان با منافع مردم کردستان در تضاد قرار دارد. همین امر سبب شده است که به دولتها و سیاستهای آنان در شکافهای منطقه ای دل ببندند.   

 

از سوی دیگر آنان در دایره ای سرگردان بدور خود میچرخند و از نبود یک خط واحد و یکدست می نالند. دلایل پایه ای این عدم انسجام و سردرگمی آنان را بر بستر شرایط و اوضاع تاریخی، بافت اجتماعی - طبقاتی و سیاسی- اقتصادی هر بخش از کردستان که کاملا متفاوت از یکدیگر هستند باید توضیح داد. این همان پایه و ستون اصلی صورت مسئله است که احزاب شرکت کننده در "کنگره ملی کرد" را با تناقضی عمیق و ریشه ای برای دست یابی به صفی واحد روبرو ساخته است.

توقعات عمومی مردم ستمدیده و کارگر استثمار شده ساکن در هر چهار بخش کردستان که دورنمایشان مبارزه برای تحقق جامعه ای آزاد، برابر و مرفه است، یکی دیگر از عوامل شکست "کنگره ملی کرد" است. آرزوهای مردم ساکن در هر گوشه ای از کردستان در پایه ای ترین سطح و منطبق برمعیارهای عصر حاضر، عمیقا متفاوت از افق، اهداف و سیاست احزاب شرکت کننده در "کنگره ملی کرد" است. احزاب عضو در "کنگره ملی کرد" بر مبنای شاخصهای نیمه اول قرن گذشته برای رسیدن بقدرت محلی تلاش میکنند. شاخصهایی که امروز بسیار عقبتر از آندوران از نظر سیاسی و ساختار حاکمیت در اشکال قومی و طایفه ای بروز پیدا کرده است و این در حالی است که مردم ساکن مناطق کرد نشین خواهان بازگرداندن حرمت و کرامت جهانشمول انسانی و برخورداری از یک زندگی شایسته انسان امروز هستند.

 

این را باید یکبار دیگر تاکید کرد که در دوران استعمار، احزاب و نیروهای ناسیونالیست برای توسعه اقتصادی جغرافیای خود تلاش میکردند در قالب "ملت واحد" دست دول خارجی را از به اصطلاح سرزمین خود کوتاه کنند. تملک اقتصادی را برای رشد و شکوفایی محدوه جغرافیایی بیرون آورده شده از زیر سیطره استعمار و عقب زدن فئودالیسم، خود بر عهده بگیرند. حاکمیت و ایجاد ساختارهای منطبق با تملک اقتصادی ایجاد کنند، سرمایه داری را توسعه دهند و در جامعه جهانی از سوی دولتهای دیگر برسمیت شناخته شوند. این پروسه  اقتصادی و تاریخی در آن ایام موضوعیت داشت در حالیکه تاریخ این نوع مجاهدتها در نیمه اول قرن بیست به این سو بتدریج پایان یافت. با همه گیر شدن سرمایه داری در همه جای کره زمین و در دورافتاده ترین دهات و در شرایطی که نظام سرمایه داری نوع پیشرفته آن امروز خود به مرحله بن بست، بحران و گندیدگی رسیده است، تلاش و تقلای ناسیونالیسم و رجوع به ساختارهای نوع فدرالی، قومی و دینی که حتی از افق بورژوازی و ناسیونالیسم اوایل قرن بیست عقب تر است، به استراتژی احزاب ناسیونالیست کرد تبدیل شده است.

 

نگاهی گذرا در حدود سه دهه از حاکمیت احزاب و نیروهای حاکم بر اقلیم کردستان عراق در تفاوت با زندگی مردم در این بخش از کردستان، این شکاف عمیق در شکل دادن به دو طبقه اصلی را بخوبی نشان میدهد. حکومت اقلیم کردستان عراق الگوی تمام عیار "کنگره ملی کرد" است که به استراتژی و نقطه امیدی برای همه احزاب ناسیونالیست کرد در دیگر بخشهای کردستان تبدیل شده است. تلاش برای تحقق چنین سناریوی امتحان پس داده ای و فاصله عمیق این احزاب با آرزوهای مردم ساکن در دیگر بخشهای کردستان، آنان را ناچار کرده است که علیرغم صفوف درهم ریخته شان، تحقق آرزوهای خیالی خود را با صف کشیدن در قطب دول منطقه بجایی برسانند. بر این اساس است که کنگره ملی کرد در نقشه عمل خود به این اذعان دارد که نقطه اتکای آنان تا به امروز دولتهای منطقه بوده است.

استراتژی احزاب متشکل در "کنگره ملی کرد" دست یابی به الگوی طالبانی و بارزانی است. نتیجه عملی این استراتژی یعنی بخشهای دیگر کردستان را به قهقرا بردن، یعنی تقسیم بندی شهروندان بر اساس قوم، قبیله، دین و دهها علائم و نشانه خود ساخته و خانمان برانداز دیگر توسط احزاب ناسیونالیست کرد، یعنی کپی برداری از حکومت اقلیم کردستان، یعنی تحمیل فقر و فلاکت بر مردمانی که تا قبل از آن از سوی حکومت مرکزی مورد ظلم، ستم و نابرابری قرار داشتند و بعد از تحقق فدرالیسم قومی، اینبار ستم و نابرابری توسط حکومت "خودی و محلی" اعمال شود. تمامی این تلاشها، از برگزاری کنگره ها و نشستها گرفته تا صف کشیدن برای جای گرفتن در رقابت و کشمکش دولتهای منطقه فقط برای رسیدن به آرمانها و آرزوهای از دست رفته این احزاب بمنظور قرار گرفتن در قدرت، تقسیم ثروت و هستی مردم بین احزاب این جنبش و تحقق آرزویی است که رسالت تاریخی آن مدتها است بپایان رسیده است.

 

رفع ستم ملی

تلاش احزاب ناسیونالیست کرد با ادعای رفع ستم ملی، نه رفع ستم ملی است و نه پایان دادن به آن بلکه افق استراتژی، سیاست و عملکرد تاکنونی شان ماندگار نمودن و اعمال ستم و نابرابری بر شهروندان است. تاریخ حاکمیت احزاب حاکم بر کردستان عراق سندی روشن و غیرقابل انکار در این زمینه است. از مقطع بقدرت رسیدن احزاب ناسیونالیست کرد بر کردستان عراق، دیگر پدیده ای بنام ستم ملی وجود ندارد چرا که حکومت "خودی" نزدیک به سه دهه است بر اریکه قدرت تکیه زده و اداره امور کردستان عراق در دست حکومت مرکزی قرار نداشته است که بر "ملت کرد" در کردستان عراق ستم روا داشته شود اما در عوض به یمن وجود احزاب ناسیونالیست حاکم بر کردستان عراق، ستم ملی به استثمار و ستم  طبقاتی تغییر شیفت پیدا کرده است. این همان استراتژی و چشم اندازی است که "کنگره ملی کرد" برای بخشهای دیگر کردستان دم دست گذاشته است.

از منظر مردم کردستان راه رفع ستم ملی یعنی تضمین اجرایی و قانونی حقوق برابر شهروندی از سوی دولت برخاسته از اراده مردم و یا هر دولتی که بر سر کار باشد. این تنها مسیری است که خواست مشترک تمامی شهروندان در بخشهای کردستان بوده است.

آیا اگر در فردای سرنگونی حکومت اسلامی مردم کردستان ایران در یک رفراندوم آزاد و تحت نظارت سازمانهای بین المللی با تضمین اجرایی و قانونی از سوی حکومت برآمده از انقلاب برای احقاق حقوق شهروندی به ماندن در چهارچوب ایران رای دادند، احزاب ناسیونالیست کرد کماکان برای تحقق فدرالیسم قومی خود در مقابل رای مردم خواهند ایستاد یا آنرا برسمیت خواهند شناخت؟ و آیا به روی دفاتر و مراکز شوراهای منتخب مردم و کارگران در کردستان اسلحه نخواهند کشید؟ اینها سئوالات روشنی هستند که احزاب و جریانات ناسیونالیست کرد لازم است رو به جامعه و رو به مردم به آنها جواب دهند.

با توجه به نکاتی که اشاره شد، استراتژی احزاب متشکل در "کنگره ملی کرد" نه پایان دادن به ستم و نابرابری بر مردم کردستان است و نه در راستای آرزوهای مردم کردستان با معیارهای قرن بیست و یک است. همانگونه که در نقشه عمل استراتژی آنان مستتر است، بر این امر تاکید دارند که باید دولت اشغالگر از هر سه بخش کردستان خارج شده و سپس در یک مصالحه، بند و بست و ساخت و پاخت با همان "دولت اشغالگر" در هر بخش، همان سناریویی را بپیش ببرند که بارزانی، طالبانی و دیگر احزاب ناسیونالیست و اسلامی حاکم بر اقلیم کردستان تا به امروز اجرا کرده و به پیش برده اند.

قبایی که سالهاست "کنگره ملی کرد" و احزاب متشکل در آن برای جامعه کردستان دوخته اند، نه بدرد میخورد، نه ممکن و عملی است و نه برازنده مردم متمدن، مترقی، آزادیخواه و برابری طلب در هیج یک از بخشهای کردستان است. قبای استراتژیک "کنگره ملی کرد" از نظر تاریخی، اقتصادی و هم از لحاظ سیاسی، اجتماعی هیچگونه تناسب و تقارنی با افق و آرزوهای انسانی و مدرن مردم کردستان ندارد. این تنها یکی از دلایل اصلی تشتت و درهم ریختگی صفوف احزاب ناسیونالیست کرد و تبدیل شدن به ابزار دولتهای منطقه است که "کنگره ملی کرد" در کنگره اخیرش به آن اذعان دارد.

جامعه کردستان در هر چهار بخش آن عمیقا پولاریزه شده و مدتهاست که بر ماهیت و پیشانی مبارزاتشان رنگ و بوی طبقاتی حک شده است. مردم ساکن در هر چهار بخش کردستان امروز دیگر بر اساس معیارهای یک زندگی شایسته انسان قرن بیست و یک، برای برخورداری از یک زندگی برابر، مرفه، آزاد، امن و منطبق بر معیارهای مدرن غربی به آینده خود مینگرند.

بطریق اولی جنبش کارگری، جنبشهای چپ، رادیکال و کمونیسم اجتماعی در کردستان ایران و فضای اجتماعی اعتراضی تنیده شده در همسرنوشتی با مردم سراسر کشور،الگوی پیشرو، انسانی و منطبق با معیارهای عصر حاضر را بعنوان افق مردم  دیگربخشهای کردستان دم دست گذاشته است. تلاش و مبارزه مردم و کارگران در کردستان عراق علیه حاکمیت احزاب ناسیونالیست و اسلامی ، فضا و سیمای مبارزه آنان  و تلاش برای تامین و تحقق یک زندگی انسانی است. افق، اهداف، سیاست و استراتژی جریانات و احزاب متشکل در "کنگره ملی کرد" با آرزوهای مردم، با توقعات و مطالبات کارگر در هر گوشه ای از کردستان عمیقا بیگانه است و این همان حلقه اصلی است که افق و استراتژی احزاب عضو "کنگره ملی کرد" و دیگر جریانات ناسیونالیست بیرون از این جبهه را بلاجبار متفرق، پراکنده و به ابزاری برای معادلات دولتهای منطقه تبدیل کرده است.

 

۲۶ آبان ۹۷

۱۷ نوامبر ۲۰۱۸


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com