یک گام به پیش در برابر شکست سناریوی فرمایشی

کاوه دادگری
September 06, 2018

کاوه دادگری : لفاظی ها و حرافی های حسن روحانی در جلسه ی پاسخ به سوألات نمایندگان در مجلس شورای اسلامی در روز سه شنبه ٢٨ اگوست ٢٠١٨/٦ شهریور ١٣٩٧ که فاقد هرگونه محتوای اجرایی و

 واقعی در پاسخ به محورهایی که در سوألات گنجانده شده بود ،صرفا یک نمایش چاپلوسانه،پوشالی و از قبل تنظیم شده در چارچوب هماهنگی هایی بود که طی روزهای پیش از جلسه مجلس،در محفل آخوند خامنه ای به اجرا درآمده بود.اما این نمایش که از فرط بی مایگی و بی ربطی یا به هر دلیل دیگری که مثلا به جنگ های جناحی و نمایش های ترتیب داده شده از سوی باند رهبری و غیره مربوط نماییم،مورد قبول نمایندگان سئوال کننده قرار نگرفت،یک شکست آشکار برای کل باندها و جناح های رژیم اسلامی محسوب می گردد.جلسه متعاقب آن بازهم در حضور آخوند خامنه ای و حمایت آشکار وی از دستگاه اجرایی و حسن روحانی افشاگر این نکته کلیدی بود که تلاش باند رهبری برای سروسامان بخشیدن به امور از هم پاشیده اقتصادی و رسوایی های مالی منصوبان و منسوبان ریز و درشت و لایه های اختلاس‌گر و قاچاقچی،در واقع جبران شکست روز پیش باند دولتی، مشتی بله قربان گوی فاسد و بی پرنسیب، در دفاع از سناریوهای هماهنگ شده با باند رهبری بود و بنابراین خامنه ای لازم دیده بود که به جبران مداهنه گری ها و عرق ریزی های مبتذل و عقب مانده شیخ فرتوت در صحن علنی مجلس، که در واقع انعکاس آشکار شکست همه باندهای هیأت حاکمه و در راس آن آخوند خامنه ای بود، به این دار و دسته تدارک چی دلداری بدهد و در عین حال با دستورات جدیدی این بار در صحنه دیپلماسی آن ها را به یک نبرد از پیش شکست خورده با تحریم های قریب الوقوع کشورهای اروپایی- در همراهی با خروج آمریکا از برجام و نزدیک شدن به ضرب‌الاجل های تحریمی آن –اعزام نماید.جوانب این کارزار را می توان از نزدیک تر به صورت زیر ترازبندی کرد :

1 – برخلاف بسیاری از تحلیل ها و ارزیابی ها که مطابق معمول هرگونه جنگ و مرافعه و کش و قوسی که هیأت حاکمه از خود به نمایش می گذارد آن را به سادگی به جنگ و رقابت جویی میان دوجناح – و نه بیشتر! – تقلیل می دهد ، نمایش سه قسمتی روزهای سه گانه مذکور اما به آشکارا صف آرایی کل رژیم در مقابل توده های مردم بود.خطابه شیخ فرتوت در مجلس بر یک سناریوی بسیار نخ نما و تکراری لم داده بود که گویا همه ی مشکلات داخلی و خارجی از روز نامیمون و بسیار دهشت ناک ششم دی ماه 1396 آغاز شد؛ یعنی روزی که استارت فروپاشی رژیم در فریادهای خشم آلود مردم مشهد علیه گرانی و دزدی و اختلاس باندهای رژیم به گوش جهانیان رسید و به سرعت مراکز بیش از 100 شهر کشور را با خود همراه ساخت.وقاحت و دروغ پردازی روحانی تا آن جا کشیده می شود که خروج آمریکا از برجام را نیز به این روز نسبت می دهد! ظاهراً وی بی خبر است که خروج از برجام جزء کارزار تبلیغاتی ترامپ در پیش از انتخاب وی در آبان 1395/ نوامبر2016 به ریاست جمهوری آمریکا بوده. و نیز " فراموش" کرده است که ترامپ در ادعایش علیه برجام ،به خروج نیم تن اسناد سری از فعالیت های هسته ای ایران تا سال 2004 توسط جاسوسان اسراییلی در ایران که در دوره اعتراضات دی ماه 96 انجام شد،استناد و رژیم را به دروغگویی در مذاکراتی که به توافقنامه برجام در سال 2015 منجر گردید متهم کرد. کینه ورزی رییس "تدارک چی" به مبارزات و اعتراض های مردم آیینه تمام نمای ماهیت ضد انسانی و نادیده گرفتن ابتدایی ترین حق مردم در اعتراض به ویرانی ها و بی کفایتی ها ،عدم مشروعیت نظام ارتجاعی ولایت فقیه و محافل و باندهای وابسته به آن است.

2 - این نیم پرده مجلسی – اپیزود میانی که در صحن مجلس و نمایندگان سئوال کننده و حسن روحانی به اجرا درآمد - به خوبی سند افلاس، فلاکت و بی مسئولیتی و ناتوانی رژیمی است که بهترین شیوه برخورد به مساله را پاک کردن صورت آن می داند. خطابه ی روحانی هیچ حرفی برای گفتن نداشت و نمی توانست حتی به مسایل طرح شده از سوی نمایندگان سئوال کننده نزدیک شود: با ارائه مشتی شواهد دروغین،فرافکنی،ماست مالی و اجتناب از بیان " حقیقت " – یعنی گروکشی هایی که جناح ها و باندهای رژیم از دزدی های یکدیگر در اختیار دارند و آن مدارک را به عنوان حق السکوت و حفظ خود در اشفته بازار سیاست آلوده کشور هراز گاهی به نشانه تهدید بیان می کنند – و سر آخر اعلام این که اعتدال و اتحاد و حفظ نظام اصل کار است، یقه خودرا از پاسخ گویی به سئولات و انتقادات نمایندگان به حساب خودش رها ساخت.نتیجه کاملا معلوم بود.نمایندگان رژیم با رای گیری اعلام کردند که از پنج پاسخ داده شده فقط یکی را پذیرفته و چهارتای آن را رد کردند.سرنوشت بعدی کابینه و رییس جمهور اکنون به تحولات بعدی گره زده شده است.حمایت آشکار ولی فقیه در اپیزود بعدی از رییس جمهور که نشان داد صحنه گردان اصلی، باند خامنه ای و مشاوران وی بوده، به هرصورت تا همین جا با شکست مواجه شده است.این شکست هم اکنون احتمالا در میان مردم انعکاس یافته و آنان را در دور تازه‌ی اعتراض ها و مبارزات خود، مصمم تر و رادیکال تر خواهد ساخت.  

3 – طی دوره اخیر پس از اعتراض های دی ماه و به ویژه تداوم آن در ماه های اخیر که با اعتصاب سراسری کامیون داران و قیام مردم کازرون و اخیرا پایه ریزی شورای کارگری کارگران نیشکر هفت تپه ،اقدام به تدارک آن در میان کارکنان گروه فولاد اهواز، ترتیب اعتصاب سراسری  کارکنان شرکت های پیمان کاری راه آهن سراسری در شهرهای جلفا،هادی شهر،مرند،عجب شیر،شاهرود،سمنان و دامغان ، اشکال بدیع،ابتکاری و رادیکال تری را به خود گرفته تا همین جا از جنبه اقتصادی و خواسته های اجتماعی و تاحدودی سیاسی ، اعتلای قابل توجه کمی و کیفی و تجربه اندوزی و اعتماد به نفس مردم معترض در خیابان ها و کارخانه ها را نشان می دهد.ما در یادداشت مورخه 21 دی ماه 1396   به نام " در آستانه ی برآمد انقلابی "  گفتیم : "در کمتر از دوهفته پس از آغاز خیزش سراسری مردم ایران علیه رژیم ضدانقلابی و غارتگر جمهوری اسلامی که می توان به عنوان یک رویداد نگاری به راهپیمایی مردم مشهد در روز پنجشنبه هفتم دی ماه 1396در اعتراض به تورم و گرانی ارجاع کرد،صحنه سیاست و جامعه در ایران و خارج به نحو آشکاری تغییر یافته و صف بندی های جامعه اکنون بسیار آشکارتر شده است...آشکار است که هم جبهه انقلاب مردم و هم جبهه رژیم ضد انقلابی،هنوز همه‌ی داشته های خود را به عرصه‌ی نبرد نکشانده اند؛ امری که جنبش انقلابی بی تابانه و مشتاقانه منتظر آن است و رژیم منحط و سرداران قاچاقچی و آدم کش و بی افتخار، به شدت از آن هراس دارند...بنابراین دقیقاٌ در آستانه‌ی وضعیت انقلابی قرار گرفته ایم.عبور از این آستانه، به عمل درآوردن همه ی ظرفیت های جنبش طبقاتی را می طلبد.این ظرفیت ها وجود دارند و مدت هاست که هم چون فنری فشرده ، انتظار جهیدن و رهایی را دارند.انقلاب در راه است.خود را سازمان دهیم ".

اکنون پس از تحولات سریعی که در منطقه، در سطح دیپلماتیک و در رابطه با تحریم های خارجی در حال وقوع است،ونیز با بی اعتبار شدن پول ملی و شکست سیستم مالی کشور که در صد ساله اخیر بی سابقه است، و ضعف شدید رژیم و دستگاه اجرایی و بانک مرکزی  در برخورد به این وضعیت – مستقل از هر حسابگری ابلهانه ای که احتمالا کاربه دستان اقتصادی رژیم در این موج تورمی و اضمحلال پول ملی قالب زده باشند – یک واقعیت کاملا آشکار است و آن فاصله گرفتن حیرت آور دستگاه های مسئول از پرداختن به مشکلات و تنگناها و اعتراضات حق طلبانه مردم، و فساد و رسوایی های شگفت انگیز و نجومی عوامل و باندهای وابسته به قدرت می باشد.برای مردم باید کاملا روشن شده باشد که رژیم نه می خواهد و نه می تواند که بر موج های سهمگین وهردم فزاینده ی ورشکستگی سیاسی و اقتصادی و اجتماعی کشور مدیریت و کنترلی اعمال نماید. از این رو می توان انتظار داشت که این بی مسئولیتی و بی کفایتی دستگاه های اجرایی،قضایی و قانون گزاری و رأس هرم قدرت استبدادی یعنی دیکتاتوری مفلوک ولایت فقیه، بخش ها و لایه های مختلف اجتماعی را حول نبرد جاری طبقاتی به تحرک بیشتری واداشته و مبارزه قطعی برای به زیر کشیدن انقلابی کلیت رژیم اسلامی را در دستور کار مردم جان به لب رسیده، توده های کارگر و زحمتکش قرار دهد.به این ترتیب ناامیدی و بی افقی رژیم ، می تواند در روزها و هفته های آینده ، موج های تازه تر و سنگین تری از اعتراضات و مبارزات خیابانی و شهری را پدیدار سازد و احتمالا آغازگر شورش هایی در برخی شهرهای پیش تاخته و خشمگین در آینده نزدیک باشد.

4 - انتظار می رود در روزها و هفته های آینده،نیروهای فعال در بدنه ی گروه های اجتماعی درگیر در مبارزات جاری، با جذب و تشخیص روشن تر از تناسب قوای تغییر یافته ، بی افقی رژیم سیاسی حاکم، بی نتیجه گی درگیری ها و شکاف های جناح های مرتجع و فرصت طلب در داخل رژیم ، امکانات گسترده تر و ظرفیت فزاینده معترضان و حجم وسیع مطالبات برزمین مانده و فقدان اراده لازم برای حداقل پاسخ گویی به خواست های توده تحت ستم و رسوایی های هرروزه از فسادهای مالی اقتصادی و سیاسی باندها و منصب داران رژیم و پوشالی بودن گزافه گویی های ولایت فقیه و اذناب ریز و درشت آن و بی اعتباری روزافزون رژیم اسلامی در عرصه ی منطقه ای و جهانی و چشم انداز دهشتناک تحریم های قریب الوقوع نفتی و بانکی و خدماتی و موارد متعدد دیگر،تحرکات بیشتری نسبت به شش ماهه گذشته نشان دهندو احتمال برگشت ناپذیری موقعیت بحرانی الزاماً و ضرورتاً در پیش پای جنبش کارگری و اجتماعی قرار گیرد.در چنین صورتی ، شکل گیری رهبری و مدیریت نقشه مند و سامان یافته تری به پیش کشیده می شود.بدیل و راه حل این بحران گریز ناپذیر به زودی در میان جنبش طرح خواهد شد و ماهیت هریک از آلتر ناتیوهای مدعی رهبری به زیر نقد و گزینش توده ها قرار خواهد گرفت.

5 - بنابراین افزون بر پولاریزه شدن فزاینده طبقات اجتماعی در بستر ورشکستگی و بی افقی و بی اعتباری رژیم و پیکارگری و چالش گری توده های کارگر و زحمتکش، ضرورت تعیین و تشخیص بدیل رهایی بخش و جایگزین را خواه ناخواه در جلوی جنبش قرار می دهد. این ضرورت نه به عنوان امری که صرفا به بعد از سرنگونی رژیم محول می گردد و نه به عنوان یک قالب قطعی و کاملا سامان یافته ، بلکه دقیقا به عنوان یک عامل تعیین کننده در امر و جریان سرنگونی قطعی و انقلابی و تمام عیار رژیم ضدانقلابی و مرتجع حاکم و نیز به عنوان الزامات امر انتقالی و شکل گیری دولت انقلابی متکی بر اراده ی انقلابی و رادیکال توده ها عملاً و ضرورتاً در پیش پای کارگران و زحمتکشان قرار می گیرد و می توان گفت از هم اکنون قرار گرفته است . این توازن قوای طبقاتی و درجه ی آمادگی و هوشیاری سخن گویان و پیش روان و نمایندگان اصیل و واقعی توده ها است که ماهیت و شکل و جهت گیری و شخصیت رژیم و دولت در جریان ساخت و آینده را تعیین می کنند . بنابراین از هم اکنون نمی توان برای این ویژه گی ها، قالب ها و نسخه های از پیش تعیین شده و شسته و رفته تعریف و اعلام کرد.حدود امکانات و ظرفیت های طبقاتی و درجه هوشیاری فعالین و پیش روان هرطبقه معین است که این بدیل ها را مشروط و ممکن و ضروری می سازند.

6 - کارگران کمونیست و آگاه به سیر مبارزه طبقاتی جاری و مضمون مطالبات اقتصادی و سیاسی و تاریخی و راه حل های گوناگونی که از سوی محافل و طیف های گوناگون بورژوایی و خرده بورژوایی اعلان می گردند ، بیش و پیش از هرچیز، بر ماهیت طبقاتی این راه حل ها، بدیل ها و جایگزینی ها تأکید و اصرار می ورزد.بنابراین کمونیست ها بر آن آلترناتیوی تمرکز می کنند که امر طبقه کارگر و زحمتکشان متحد وی را از لحاظ سرکرده‌گی، قدرت و اراده سیاسی، تأمین و تسهیل نماید. این بدیل هم چنان که جنبش تاریخی کارگران از کمون پاریس به این سو نشان داده و در انقلاب های کارگری در روسیه، آلمان ، مجارستان ، ایتالیا و برخی دیگر و نیز انقلاب های رهایی بخش در چین و ویتنام و مانند آن روی داده است، پایه گزاری و شکل گیری شوراهای کارگری و مردمی در سطح های مختلف مداخله گری ، تصمیم گیری و پیکار از همین لحظه‌ی حاضر است ؛ به این ترتیب که سازمان دهی مبارزات و اعتراضات توده ای در همه بخش های تولیدی،خدماتی ، کشاورزی و غیره، در امر تدارک و قیام و سرنگونی رژیم و نیز دولت جایگزین و انتقالی فقط و اساساً می تواند براین شکل  اجتماعی و سیاسی و سازمانی تأکید و اصرار ورزد و مبارزه نماید.شوراهای گوناگون کارگری و عمومی به عنوان ابزار قیام و نیز ابزار حاکمیت پس از سرنگونی ، گزینه ی پیشینه دار و تاریخی و معتبری است که در برابر انواع بدیل های بورژوایی و خرده بورژوایی محافل ریز و درشت اپوزیسیون و فرقه های زدوبندچی و غوغاسالار که افسار خودرا به دست عوامل پنهان و آشکار امپریالیستی و سرمایه داری جهانی و ارتجاع منطقه ای داده اند، می تواند تمام قد به پا خیزد و طومار رژیم فرسوده و ضدبشری جمهوری اسلامی و دارودسته ی بورژوازی مفلوک و مذهب زده و منحط ایرانی را در هم بپیچد و آن را برای همیشه به زباله دان تاریخ بسپارد.

کاوه دادگری

6 سپامبر 2018 / 15 شهریور 1397

 kavedadgari@gmail.com


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com