کمونیست ها و مسئله حجاب

آنا محمودی
April 11, 2018

آنا محمودی : حجاب و پوشش اجباری از واقعیات تلخی است که زنان با آن مبارزه کرده و در برابر آن مقاومت و اعتراضات روزمره وجود داشته و دارد. برخورد به حجاب و نحوه مبارزه با آن نسبت به نگرش رادیکال و

 عمق درک واقعیت از حجاب متفاوت است. در این نوشته تلاش می شود به حجاب به عنوان اهرمی برای جنس دوم نگه داشتن زن و وسیله ای در دست طبقات دارا برای ابقا ستم طبقاتی، وظیفه کمونیست ها در مبارزه با آن و نیز به درک سطحی برخی از مدعیان چپ در برخورد با این مسئله هم اشاراتی شود. مشخص است که درون جنبش زنان گرایش‌های متفاوتی وجود دارد که هرکدام سعی می کنند بنا به خاستگاه‌های طبقاتی خود به آن برخورد کنند و سمت و سو دهند. در همین حال در میان چپ ها هم نسبت به این مسئله اختلاف نظرهایی است.


ابتدا لازم به توضیح است که حجاب در به قدرت رسیدن و حاکمیت رژیم اسلامی در ایران چه نقشی داشته است. اولین کشمکش بر سر حجاب، دو هفته پس از قیام در 8 مارس یا 17 اسفند 57 روی داد. همگی بر این موضوع توافق داریم که رژیم اسلامی پس از قیام 22 بهمن سال 1357 به قدرت رسیدن (در اینجا از چگونه به قدرت رسیدن و از چه راهی به قدرت رسید نمی پردازم)، جامعه ایران مملو از جوش و خروش انقلابی بود. همزمان 8 مارسی نزدیک بود که زنان به ویژه فعالین چپ در تدارک برگزاری مراسم های روز جهانی زن بودند. خمینی و دارو دسته اش با آگاهی از اهمیت موضوع در آن زمان، یک روز قبل از 8 مارس، حجاب را برای زنان کارمند اجباری کردند. مسئله ای که با مخالفت گسترده زنان روبرو و تظاهرات عظیم و تاریخی زنان در 17 اسفند سال 57 (روز8 مارس، روز جهانی زن) را به دنبال داشت و فشار ناشی از همین تظاهرات ده ها هزار نفری و شور انقلابی حاضر در جامعه بود که خمینی را در آن زمان وادار به عقب نشینی کرد. او ناچار شد فرمانش را موقتا متوقف کند. این اعتراضات در روزهای بعد نیز ادامه پیدا کرد. البته این حرکت های اعتراضی از سوی جمعی از موافقان فرمان خمینی نیز بی پاسخ نماند و شعار «یا روسری، یا توسری» در همین مقطع زمانی مطرح شده بود و در روزنامه ها نیز بازتاب داشت. درست از آن زمان بود که اعتراض علیه حجاب اجباری، این نماد تبعیض و فرودستی زن، به بخشی از مبارزات روزمره زنان علیه کلیت رژیم اسلامی تبدیل شد و جنبش زنان در ایران به شیوه ای جدید عرض اندام کرد و از آن زمان به یکی از ارکان های محکم برای تغییر وضعیت زنان که با سرنگونی رژیم اسلامی گره می‌‌خورد تبدیل گردید. خمینی و سران رژیم نیز که کاملا نسبت به این مسئله با خبر بودند، از نیرو و پتانسیل این جنبش همواره می ترسیدند و عمق آن را درک کرده و برای همین بود که اولین سرکوب خود را علیه زنان آغاز کردند؛ چرا که آنان خوب می دانستند، سرکوب نیمی از جامعه یعنی سرکوب تمام جامعه. تحمیل اجباری حجاب اسلامی، تحمیل ستم‌های دیگر در همه‌ی عرصه‌های زندگی بر زنان بود، زیرا که حاکمیت جدید، حاکم بر مناسبات سرمایه‌داری، قوانین و دستورات طبقاتی خود را از قرآن می‌گرفت. با این نگرش، زن ابزاری است تنها برای تولید و بازتولید، در مالکیت صاحب و محکوم به تبعیض و ستمکشی. محرومیت زنان و اجبار بر زنان از همان آغاز، اعلام این خبر به جامعه بود که حکومتی الهی به قدرت رسیده که با قوانین آسمانی، بی چون و چرا باید به آن اطاعت کرد. به همین دلیل بود که رژیم اسلامی می دانست با اجباری کردن حجاب، در واقع کل جامعه را زیر حجاب اختناق و سرکوب فرو می برد. بنابراین، مسئله حجاب به ویژه در مبارزات جنبش زنان ایران به مسئله ای مهم و به یک جنگ همه روزه ی زنان علیه رژیم اسلامی تبدیل شده است. البته اینجا باید یادآور شد که برخی از نیروهای چپ در آن زمان با تمام تلاش و با تمام این که تنها نیرویی بودند که درباره مسئله زنان صحبت می کردند، با این حال ضعف های بسیاری در این زمینه مشخص داشتند. این چپ خواست های اجتماعی و حقوق سیاسی زنان را بورژوایی ارزیابی می کرد و اهمیتی به مسئله حجاب نمی داد. چرا که این چپ متاسفانه به دلیل درک محدود و عدم درک جوانب مختلف مبارزه طبقاتی، خواست لغو حجاب اجباری را خواست زنان بورژوا و طبقات مرفه قلمداد می کرد و می گفت که این خواست زنان طبقه کارگر و اقشار زحمتکش جامعه نیست و ربطی به ما ندارد. دیدگاهی انحرافی که ربطی به انقلابی گری کمونیستی ندارد و نداشت. بورژوایی و کارگری کردن مطالبات آزادیخواهانه و برحق زنان، نه تنها کمکی به پیشبرد و امر مبارزاتی جنبش آزادی زنان نمی کند، بلکه حتی مبارزه طبقه کارگر را نیز تحت تاثیر قرار می دهد.

اکنون با گذشت نزدیک به 40 سال از این مبارزه و سلطه حکومت اسلامی در ایران کسانی هستند که خود را چپ و کمونیست می‌نامند و به جای اینکه تحلیلی دقیق‌تری از این مسئله داشته باشند، همچنان بر این موضوع تاکید می کنند که مسئله حجاب، مسئله زنان کارگر نبوده و مسئله طبقات مرفه یا متوسط است، به همین دلیل به ما و طبقه کارگر ربطی ندارد. این چپ حتی بعضا حرکت های اعتراضی علیه حجاب اجباری را به سخره می گیرد. واقفیم که پس از اولین اعتراضات علیه حجاب اجباری در ایران که در اسفندماه سال 57 صورت گرفت، در طول نزدیک به 4 دهه زنان در ایران در اشکال مختلف و حتی به صورت فردی علیه قوانین تبعیض آمیز و ارتجاعی که یکی از آنها حجاب است، اعتراض و مبارزه کرده اند. اما چیزی که در این میان جدید و مورد بحث است مسئله حرکت های اعتراضی نوین زنان علیه حجاب اجباریست که به «دختران خیابان انقلاب» معروف گردید. چرا که از اعتراضات اسفند 57 تاکنون این اولین بار است که زنان بدین شکل و آنهم به شیوه ای علنی ‌و نه پنهانی و نه «یواشکی» علیه حجاب اجباری اعتراض می کنند و هزینه های سنگین آن مانند زندان، شلاق، شکنجه، و.. را نیز می پردازند. این حرکت را باید در بستر اجتماعی و سیاسی ایران تحلیل کرد. مشخص است که اعتراضات و مبارزات زنان جدا از مبارزات سایر جنبش ها نیست. منتهی برخی از دوستان مدعی انقلابی گری و به ظاهر رادیکال، این مهم و ضرورت را درک نکرده و به محض شروع این حرکت‌های اعتراضی از سوی زنان، می‌گویند: "این مسئله زنان طبقه کارگر و اقشار زحمتکش نیست"! باید تاکید کرد مبارز کمونیستی که تشخیص ندهد در شرایط حاضر مهمترین عرصه مبارزه طبقاتی سرنگونی رژیم اسلامی حافظ نظام سرمایه داری و حاشیه ای کردن و به عقب راندن بنیان های فکری و عقیدتی این رژیم در عرصه های مختلف از جمله عرصه سیاست و ایدئولوژی است، نه کمونیست بودن را درک کرده است و نه مارکسیسم را. تلاش برای آزادی پوشش و مبارزه برای لغو حجاب اجباری برای کمونیست‌ها نه فقط از این جهت اهمیت دارد، که طرفدار آزادی و حق انتخاب پوشش هستند، بلکه به این خاطر که حجاب به سنبل و اهرم در انقیاد نگه داشتن زنان تبدیل شده و یکی از ارکان ایدئولوژیک اسلامیون حاکم است. به هر نسبت اهرم حجاب ضعیف شود، به همان درجه پایه های رژیم سست‌تر می‌شوند. رژیمی که بنیان‌های آن بر اساس آپارتاید جنسیتی و جدا سازی دو جنس از هم، شکل گرفته و حجاب وسیله مناسب محفوظ نگه داشتن این سیستم آپارتاید است، معلوم است که هر کارگر آگاه، هر کمونیست هوشیار و هر انسان انقلابی را به واکنش وا می‌دارد، و عمل مقابل این سیاست همانی است که زنان مبارز در طول 4 دهه اختناق اسلامی به اشکال گوناگون از خود به نمایش گذارده‌اند. «دختران خیابان انقلاب» یعنی دختران و زنان و مادران بر سکوهای اعتراض، نمود واقعی و پیشرو این مبارزه هستند و دفاع از آن و تلاش برای همه گیر کردن آن وظیفه تمام انقلابیون راه رهایی و آزادی انسان است . کسانی که با شعارهای "کارگر محوری" مبارزه علیه حجاب و آپارتاید جنسی را بورژوایی ارزیابی می کنند و به آن بی توجه اند، درک مشخص و درستی از مارکسیسم نداشته و نسبت به این مسئله دیدی اکونومیستی دارند. حال ممکن است کسی بگوید، بسیار خوب، ولی مسئله حجاب برای زنان کارگر اولویت کمتری نسبت به مسائل اقتصادی و رفاهی دارد، باید گفت: اگر هستند زنانی که این مسئله برایشان اولویت ندارد، اشکال ندارد آنها کمتر به حجاب اهمیت بدهند منتهی، کمونیست‌ها و فعالین آگاه و هوشیار اهمیت این مسئله را می دانند و باید در این زمینه در میان کارگران نیز آگاهی ایجاد کنند که حجاب فقط چند متر پارچه نیست، بلکه ایدئولوِژی این حکومت است. حکومتی که اتفاقا از طریق همین "چند متر پارچه بود" که سرکوب را آغاز کرد و با تحمیق و سرکوب مردم، ارتجاعی و عقب مانده ترین عقاید را در جامعه رواج داد تا تمام جامعه را به کنترل خود درآورد و زیر حجاب اختناق ببرد. اینجاست که نقش کمونیست های هوشیار و آگاه که نقش و اهمیت این مسئله را درک کرده و تلاش می‌کنند تا نسبت به این مسئله در میان کارگران نیز آگاهی ایجاد کنند، مهم است. از طرف دیگر، یک آپارتاید جنسیتی به معنای کلمه در ایران حاکم است که یکی از بروزات آن حجاب اجباری، حجاب و آپارتایدی که از ارکان مهم رژیم اسلامی است. زمانیکه ما از عرصه های مختلف مبارزه طبقاتی صحبت می کنیم، این مبارزه فقط مبارزه بین کارگر و کارفرما نیست یا صرفا مبارزه اقتصادی نیست، بلکه در عرصه های مختلف، سیاسی، ایدئولوژی، اجتماعی نیز این مبارزه در جریان است. آیا مبارزه در عرصه ایدلوژی مبارزه طبقاتی نیست؟ به یقین، تمام اینها عرصه های مهمی از مبارزه طبقاتی هستند که کمونیست های آگاه و هوشیار نباید نسبت به هیچکدام از این عرصه ها بی توجه باشند. مبارزه علیه حجاب اجباری در ایران نیز یک عرصه مهم مبارزه طبقاتی و مبارزه علیه ایدئولوژی حاکم و زدن کلیت این رژیم است.


لازم به تاکید است که ما کمونیست ها به عنوان گرایش رادیکال درون جنبش زنان خواهان آزادی و برابری کامل و اجتماعی زنان هستیم و همواره گرایش‌هایی (لیبرال ها و امثالهم) را که حق زنان در ایران را فقط به لغو حجاب اجباری تقلیل و درصدد کوچک کردن افق این جنبش هستند را نقد می‌کنیم. ما علاوه بر اینکه از مدافعان و مبارزان سرسخت و پیگیر آزادی پوشش و انتخاب هستیم در همان حال افق بزرگتری داریم و آن رسیدن به آزادی بی قید و شرط و برابری کامل و حقوقی و حقیقی زنان است و این افق تنها با حذف و از بین بردن مناسبات مردسالارانه نظام سرمایه داری و ایجاد جامعه ای سوسیالیستی قابل تحقق می باشد.


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com