حمله داعش به دانشگاه کابل و صلح در افغانستان

جمعی از کمونیست های انقلابی افغانستان
November 14, 2020

حمله داعش به دانشگاه کابل و صلح در افغانستان:

حمله داعش به دانشگاه کابل و کشتار دانشجویان دختر و پسر بازهم این سوال جدی را در مورد افغانستان در مقابل ما گذارد که سایه جنگ تا کی بر سر مردم افغانستان باقی خواهد ماند؟ سوالی که نه برای اولین بار بلکه بارها تکرار شده است و پاسخ می طلبد.

روز دوشنبه 12 عقرب حوالی ساعت 11 زمانیکه دانشجویان مشغول آموزش بودند، صدای تیر اندازی را شنیدند. حمله افراد مسلح داعش به دانشجویان آغاز شد عده ی ازشاگردان یکی پس دیگری از کلکین گذشتند. تعدادی از دانشجویان درحین فرار تیرباران شدند وعده ای هم در داخل صنف کشته شدند. عده ای از دانشجویان دانشکده ی حقوق وعلوم سیاسی که صنف آنها هم در طبقه همکف قرار داشت، کشته ومجروح شدند. سرانجام بعد از 4 ساعت افراد مسلح داعش توسط نیروهای ویژه پلیس کشته شدند.

قرار بود در همین روز سومین نمایشگاه کتاب ایران و افغانستان برگزار شود. حمله داعش نیز به همین منظور بوده است. در حالیکه مسئولین ایرانی از جمله سفیر جمهوری اسلامی ایران و ناشران از مهلکه بیرون شدند اما تعداد بسیاری از دانشجویان کشته و یا زخمی شدند.

درطی یک ماه گذشته این دومین باری است که داعش دانشجویان را غرق خون نموده است. در سوم عقرب یعنی در حدود 9 روز قبل از حمله به دانشگاه کابل، داعش مرکز آموزشی " کوثر دانش" در منطقه شیعه نشین " دشت برچی" درغرب کابل را هدف حمله انتحاری خود قرار داده بود که در نتیجه 30 نفر کشته و 70 نفر زخمی شدند.

درست در کمتر از یک هفته پس از توافق به اصطلاح صلح بین آمریکا و طالبان، داعش حمله ای به بیمارستانی در منطقه دشت برچی کرد و آنجا را به خاک و خون کشاند. 

اینکه داعش یک نیروی بنیاد گرای سنی است و تلاش می کند مناطق شیعه نشین را هدف قرار دهد، اینکه داعش نماینده جهل و یک نیروی ضد علم است و با مراکز علمی و آموزشی و مراکزی که در خدمت مردم قرار دارد دشمنی می ورزد، اینکه داعش نیرویی است که ضعیف ترین مناطق و مردم آن مناطق را هدف قرار می دهد و عملا کاری با نیروهای دولتی و نیروهای مسلح آن  ندارد، اهداف استراتیژیکی اش را بخوبی نشان می دهد. نشان می دهد که هدفش توده های مردم زحمتکش است و ایجاد هرج و مرج و ایجاد  نفاق و دشمنی در میان مردم، میان شیعه و سنی، میان پشتوو هزاره و .. است. همان سیاستی که در سوریه و عراق بکار برده بود. این مسایل برای بسیاری روشن شده است. اما موضوع مهم سوالاتی است که در مورد افغانستان همچنان مطرح است. پس موضوع صلح چه شد؟ مذاکرات صلح میان آمریکا و طالبان به کجا انجامید؟ مگر قرار نبود که قرار داد میان آمریکا و طالبان، باعث صلح در افغانستان شود و یا حداقل جنگ را تخفیف دهد؟

تاریخ چهل ساله افغانستان و فراتر از آن نشان می دهد که نیروهای امپریالیستی و نیروهای منطقه ای که پیوسته از صلح در افغانستان گپ می زنند، کنفرانس ها و جلسات برگزار می کنند، نه توان ایجاد صلح در افغانستان را دارند و نه خواهان صلح در افغانستان هستند، فراتر از آن آنها خود نیروهایی هستند که عامل اصلی جنگ های ارتجاعی در افغانستان در چهل ساله گذشته بوده اند و علیرغم گپ زدن ها از صلح همچنان بر طبل جنگ می کوبند.

دخالتهای متعدد قدرتهای بزرگ و مرتجعین منطقه ای باعث رشد و قدرت گیری سه جریان اصلی بنیادگرای اسلامی در افغانستان شده است. در سال های 1360 تا 1373 باعث قدرت گیری جهادی ها شدند تا گروه های مختلف جهادی و قوماندانان محلی خون مردم را به شیشه گیرند. این گروههای مختلف جهادی را آمریکا و قدرتهای غربی، پاکستان، عربستان سعودی و ایران و چین حمایت می کردند. سپس در دهه  1370 با کمک پاکستان، عربستان سعودی و عمارات عربی باعث قدرت گیری طالبان و متحدش (القاعده) شدند که همچنان در بسیاری از مناطق قدرت دارند. و در چند سال اخیر داعشی ها در حال قدرت گیری بوده اند. عاملی که باعث قدرت گیری این نیروهای مرتجع بنیادگرای اسلامی شده است دخالتگری ها همراه با حمایت های قدرت های بزرگ و منطقه ای بوده است.

اگر از یک طرف  با امتیازات بی شائبه به گروه طالبان قرار است بخش مهمی از قدرت سیاسی در افغانستان به آنها واگذار و ائتلاف قدرت سیاسی جهادی ها و طالبان ایجاد شود، از طرف دیگر نیروی داعش در حال قدرت گیری است تا با بمب ها و حملات انتحاری به کشتار مردم ادامه دهد و امکان هر گونه زندگی بدون جنگ را از مردم سلب کنند. این درحالیست که جنگ طالبان با مردم همچنان ادامه دارد. جنگ قصد ندارد دست از سر مردم افغانستان بردارد. به این دلیل  که قدرت های بزرگ جهانی و قدرت های منطقه ای قصد ندارند دست از دخالتگری در افغانستان بردارند و این کشور را به خاطر موقعیت استراتیژیکی اش محل تاخت و تاز نیروهای خود کرده اند و این شرایط زمین حاصلخیزی را برای رشد نیروهای پوسیده بنیادگرایی به وجود آورده است. 

آمریکا قرار بود تا با اشغال افغانستان طالبان را نابود کند و زنان را "رها" سازد و "صلح وصفا" را به افغانستان بازگرداند. اما بعد از دو دهه نشان داد که  آمریکا نه قادربود و نه خواهان آن بود تا طالبان را از بین ببرد و نه طالبان توان بیرون کردن آمریکایی ها را داشت و نه خواهان آن بود. این مسئله و این واقعیت با مضحکه صلح و مذاکره بین آمریکا و طالبان بیش از پیش روشن شد. از یک طرف امتیاز دادن به طالبان و امکان شریک کردن آن در قدرت با گروههای جهادی مطرح است و از طرف دیگر دعای طالبان برای انتخاب مجدد ترامپ که نشان داد تا چه اندازه طالبان با اشغالگران آمریکایی مخالفند.

این مسائل به همراه کشتارهای داعش از مردم عادی نشانگر آن است که دو نیروی واپسگر و متعلق به گذشته یعنی قدرتهای مرتجع امپریالیستی و مرتجعین بنیادگرا علیرغم تضاد ها و جنگ هایشان در نهایت همدیگر را تقویت و شرایط را برای رشد یکدیگر مهیا می کنند. پایان بخشیدن به جنگ ها  تنها با مقاومت و سازماندهی مردم علیه هر دو نیروی اشغالگرو بنیادگرای اسلامی که به انواع و در اشکال مختلف در افغانستان ظهور کرده اند، امکان پذیر است. مقاومت و مبارزه ای که با سازماندهی که در خدمت به برقراری حاکمیت مردم  و تحت رهبری یک نیروی انقلابی کمونیستی که در راه رهایی بشریت مبارزه می کند، همراه باشد.

 

جمعی از کمونیست های انقلابی افغانستان

تاریخ جمعه13  نوامبر 2020

E-Mail: grca.afghan@gmail.com



Grca Afghan | Facebook

 

 

 

 


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com