معاهدۀ ایران و چین روی محور جادۀ ابریشم جدید

مطالب ترجمه شده
July 16, 2020

گاهنامۀ هنر و مبارزه

15 ژوئیه 2020

معاهدۀ ایران و چین روی محور جادۀ ابریشم جدید

پپه اسکوبار

مرکز پژوهشهای جهانی سازی، 12 ژوئیه 2020

Asia Times 10 juillet 2020

 

چین 400 میلیارد دلار در زمینۀ انرژی و زیربنای ایرانی سرمایه گذاری خواهد کرد، ولی هیچ موردی در این پیمان استراتژیک حضور گروه های نظامی چینی و یا واگذاری جزیره به چین را مجاز نمی دارد.

دو « تهدید استراتژیک » برای ایالات متحده بیش از پیش در چارچوب جادۀ ابریشم جدید نزدیک می شود، جذب اقتصادی قرن 21 در اورآسیا به عنوان طرح اصلی. دولت سایه از بابت خشنود نخواهد بود.

سخنگوی وزارت امور خارجۀ ایران عباس موسوی مجموع شایع پراکنی های جاری پیرامون همکاری استراتژیک بین ایران و چین در بهبهۀ تحولات حاضر را « دروغ پردازی » ارزیابی کرد  (« گرچه نقشۀ راه خیلی  شفاف مطرح شده »). همین موضع گیری از سوی رئیس دفتر رئیس جمهور روحانی، محمود واعظی نیز مطرح شد و اعلام کرد که : « خط تبلیغاتیِ مخربی علیه گسترش مناسبات ایران با همسایگانش و به ویژه همکاری با چین و روسیه از خارج متوجه ایران شده است».

واعظی اضافه می کند که : « این نقشۀ راه که در آن جاده ای برای گسترش مناسبات بین دولتها و بخشهای خصوصی به امضا رسیده، بسیاری از کشورهای آن را امضا خواهند کرد ».

موسوی و واعظی تا حدود بسیار زیادی به گزارش هیجان انگیزی اشاره می کردند که هیچ چیزی به آنچه پیش از این دربارۀ همکاری استراتژیک می دانستیم اضافه نمی کرد بلکه همان گونه که می توانستیم انتظار داشته باشیم مجدانه روی موضوع مربوط به اتحاد نظامی اعلام خطر می کرد.

همکاری استراتژیک ایران و چین رسماً در سال 2016 با سفر رئیس جمهور چین شی جین پینگ به تهران تعیین شد. در اینجا می توانید به خطوط اصلی رهنمودها مراجعه کنید[1].

بین 20 ماده، به ویژه دو ماده در این توافق از اهمیت خاصی برخوردار است. مادۀ 7 بُرد همکاری را در چارچوب چشم انداز جادۀ ابریشم جدید و در ادغام اورآسیا تعریف می کند : طرف ایرانی از ابتکار چین استقبال به عمل می آورد « کمربند اقتصادی جاده ابریشم» و « راه ابریشم دریایی قرن 21». « طرفین با تکیه به مزیتهای خود و با استفاده از فرصتی که امضای اسنادی از جمله « یادداشت تفاهم بین دولت ایران و چین درخصوص ایجاد مشترک کمربند اقتصادی جاده ابریشم و راه ابریشم دریایی قرن 21» و «یادداشت تفاهم جهت همکاریهای ظرفیت صنعتی، معدنی و سرمایه گذاری ایران و چین » فراهم آورده است. همکاری و سرمایه گذاری متقابل در حوزه های مختلف نظیر، حمل و نقل، راه آهن، بنادر، انرژی، صنایع تجارت و خدمات را گسترش خواهند داد.».

و مادۀ 10 که «طرف چینی از مشارکت ایران به عنوان کشور «عضو مؤسس» در بانک سرمایه گذاری زیرساخت آسیا تقدیر می نماید. دو طرف مایلند همکاری خود در زمینه های مربوطه را تقویت نموده و به طور مشترک برای پیشرفت و شکوفایی منطقه آسیا تلاش نمایند».

کدام پیمان نامه ؟

قلب همکاری استراتژیک ایران و چین، که دست کم از سال گذشته دیگر جزء اسرار نیست، به 400 میلیارد دلار سرمایه گذاری چینی در عرصه های انرژی و زیر ساختهای ایرانی برای 25 سال آینده  بستگی دارد. موضوع بر سر تضمین منافع بنیادی و ملی چین است : یعنی تأمین دائمی نفت و گاز با دور زدن گلوگاه خطرناک تنگۀ مالاکا[2]، تضمین با تخفیف میانگین %18، و پرداخت با یوان در سبد ارزی با دور زدن دلار آمریکائی.

علاوه بر این پکن تقریباً 228 میلیارد دلار در زیر ساختهای ایرانی طی 25 سال و به ویژه برای سال 2025 سرمایه گذاری خواهد کرد، اینجاست که بانک سرمایه گذاری زیرساخت آسیا مداخله می کند. از ساخت کارخانه تا بازسازی مدرن صنعت انرژی به عنوان امر ضروری، و به همین گونه تا ساخت راه آهن برقی به طول 900 کیلومتر بین تهران و مشهد.

تهران، قم و اصفهان نیز با قطار با سرعت بالا[3] به یکدیگر متصل خواهند شد، خطوط راه آهن به تبریز نیز گسترش خواهد یافت که گره مهمی برای نفت، گاز و پتروشیمی و در عین حال نقطۀ حرکت لوله های گاز از تبریز به آنکارا است.

این موضوعات برای جادۀ ابریشم نوین کاملاً منطقی ست، زیرا ایران چهار راه کلیدی برای اورآسیا می باشد. قطار سریع السیر ایران را به اورومچی در سین کیانگ متصل می کند، از تهران با عبور از چهار « ستان » در آسیای مرکزی (قزاقستان، قرقیزستان، ازبکستان و ترکمنستان) تا آسیای غربی با عبور از عراق و ترکیه و دورتر تا اروپا : باززائی تکنولوژیک جادۀ ابریشم قدیمی که زبان اصلی بازرگانان بین شرق و غرب با عبور از قلب کشور زبان فارسی بوده است.

چگونگی همکاری نظامی در عرصۀ هوائی و دریائی بین ایران و چین و به همین گونه روسیه بر اساس آنچه منابع ایرانی به من گفته اند هنوز نهائی نشده است. و هیچ کس به کلیت این همکاریهای نظامی دسترسی ندارد. آنچه موسوی در توئیتش گفت، این است که « در توافقات هیچ موردی دربارۀ واگذاری جزیره های ایرانی به چین، حضور نیروهای نظامی و دروغ پردازیهای دیگر وجود ندارد ». به همین گونه برای دعاوی دیگری که کاملاً بی پایه و اساس است، مانند ادعای این موضوع که ارتش خلق چین مجاز خواهد بود در ایران پایگاه نظامی بر پا کند، چنین موردی وجود خارجی ندارد.

یکشنبۀ گذشته، وزیر امور خارجۀ ایران محمود جواد ظریف اظهار داشت که ایران و چین « با اعتقاد و اطمینان » گفتگو کرده اند و در این توافق « هیچ چیز سرّی وجود ندارد».

گفتگو کننده های ایرانی، چینی و روسی ماه آینده دربارۀ مفاد مربوط به همکاری های نظامی بین سه گره اصلی ادغام اورآسیا گفتگو خواهند کرد. همکاری نزدیکتر باید تا ماه نوامبر آغاز شود.

در سطح جغرافیای سیاسی و جغرافیای اقتصادی، نتیجه گیری اصلی محاصرۀ خدشه ناپذیر آمریکائی علیه اقتصاد ایران بوده که به شکل مجازات های نظامی سخت ولی ناتوان از رویاروئی و هر گونه اقدامی علیه توافق گستردۀ ایران و چین است. در اینجا[4] برخی از مسائلی که در این زمینه مطرح شده را بخوبی می شنویم.

 همکاری استراتژیک ایران و چین جلوه گاه جدیدی است از آنچه که می توانیم به عنوان نشان استثنائی چین تلقی کنیم : طرز تفکر جمعی و طرحی که به اندازۀ کافی سازمان یافته تا همکاری اقتصادی، سیاسی و نظامی در ابعاد وسیع بر مبنای برنده برنده به اجرا گذاشته شود.

خیلی آموزنده خواهد بود که ما مجموع فرآیند را در متنی[5] قرار دهیم که مشاور دولت و وزیر امور خارجۀ چین وانگ ئی طی گردهمآئی گروه های فکری چین و ایالات متحده که هنری کیسینجر نیز در آن شرکت داشته مطرح کرده است :

« در سالهای اخیر نظریاتی مطرح شده که بر مبنای آن گوئی توفیق راه و وروش چینی ضربه و تهدیدی برای نظام و راه و روش غربی بوده است. این گزاره با واقعیت امور در تضاد است، و ما با چنین نظریاتی موافق نیستیم، زیرا خشونت و توسعه طلبی در طول 5000 سال تاریخ هرگز در ژن ملت چین وجود نداشته است. چین هیچ الگوئی را از هیچ کشوری بازتولید نمی کند، و هرگز به فکر صدور الگوی خود به هیچ یک از کشورهای دیگر نبوده است. ما هرگز از کشورهای دیگر نمی خواهیم که از روی آنچه ما انجام می دهیم کپی برداری کنند. بیش از 2500 سال پیش، نیاکان ما گفته اند که « همۀ موجودات می توانند در همآهنگی رشد کنند بی آنکه به یکدیگر جراحت وارد سازند، و راه و روش های مختلف می تواند به موازات یکدیگر بی آنکه یکی دیگری را مختل کند به کار بسته شود».

لینک متن اصلی :

https://www.mondialisation.ca/le-pacte-iran-chine-dynamise-les-nouvelles-routes-de-la-soie/5647360

ترجمۀ حمید محوی

گاهنامۀ هنر و مبارزه/پاریس/15 ژوئیه 2020

[1] https://www.isna.ir/news/94110301127/

 

 

[2]  مترجم : از تنگه استراتژیگ مالاکا به عنوان یکی از استراتژیک ترین مناطق جهان نام برده می شود، تنگه ای که آمریکا جهت فشار بر چین به گونه ای روز افزون حضور خود در حوالی این تنگه را افزایش داده است. سازمان اطلاعات انرژی آمریکا در گزارشی که اخیرا منتشر نموده است به بررسی ۷ گلوگاه اصلی انتقال دریایی نفت در جهان پرداخته و آورده است که بسته شدن هر یک از این ۷ گلوگاه نفتی بنابر دلائل سیاسی ، نشت نفتی و یا حمله تروریستی میتواند بازار جهانی نفت را ملتهب ساخته ، قیمت نفت را به شدت افزایش دهد و هزاران مایل بر مسیرهای دریایی انتقال نفت می افزاید. بر اساس گزارش فوق گلوگاه استراتژیک مالاکا پس از هرمز در جایگاه دومین محل عبور مهم خطوط انرژی نفت قرار گرفته است. گلوگاه استراتژیک مالاگا محل عبور 85 درصد از انرژی روزانه مورد نیاز چین می باشد. تنگه مالاکا کوتاهترین مسیر دریایی بین خاورمیانه و بازار رو به رشد آسیاست. این تنگه بین اندونزی، مالزی و سنگاپور قرار گرفته اقیانوس هند را به دریای جنوب چین و اقیانوس آرام متصل می کند. این تنگه کوتاه ترین مسیر دریایی میان تولید کنندگان نفت در خاورمیانه و مصرف کنندگان نفت در شرق آسیاست.

 تنگه مالاکا قیفی‌شکل است و مساحتی پیرامون ۶۵ هزار کیلومتر مربع را در می‌گیرد. این تنگه ۸۰۰ کیلومتر طول و بین ۵۰ تا ۳۲۰ کیلومتر عرض دارد که باریک ترین قسمت آن در جنوب تنگه واقع شده و به سمت شمال عریض‌تر می‌شود. همچنین از نظر عمق‌شناسی نیز این تنگه در بخش‌های جنوبی خود به‌ندرت بیش از ۳۷ متر عمق داشته و این عدد معمولاً درحدود ۲۷ متر اندازه‌گیری می‌شود، اما به سوی شمال غربی بر ژرفای تنگه مالاکا افزوده شده و در محل تلاقی آن با حوزه آبریز دریای آندامان به ۲۰۰ متر نیز می‌رسد.

 

 

تنگه مالاگا میان سه کشور اندونزی، مالزی و سنگاپور واقع شده است، کشورهایی که ارتباط تنگاتنگی با واشنگتن برقرار نموده اند. نام این تنگه برگرفته از نام بندر مالاکا در مالزی است که در سده های 16 و 17 میلادی از اهمیت به سزایی برخوردار بود. میزان مصرف انرژی چین و نیاز مبرم این کشور به واردات نفت از کشورهای تولید کننده، تنگه مالاگا را برای پکن بسیار با اهمیت تر از هر یک از کشورهای واقع در شرق آسیا تبدیل نموده است. بنابه گزارشی که در روزهای اخیر منتشر شده چینی ها با افزایش 27 درصدی واردات نفت نسبت به ماه های گذشته به بزرگترین وارد کننده نفت جهان تبدیل شده اند. بر اساس این گزارش چینی ها فارق از نفت داخلی ( که روزانه چهار میلیون بشکه برآورد می شود)، روزانه قریب به 7.2 میلیون بشکه نفت وارد می نمایند که بخش عمده آن از تنگه استراتژیک مالاگا می گذرد.

 

 

 

کشورهای خلیج فارس بخش عمده ای از نیازهای انرژی روزانه چین اعم از نفت و گاز را تامین می کنند. اهمیت مالاگا برای چین موجب حضور روزافزون آمریکا در دریای جنوبی چین و حوالی تنگه مالاگا شده تا در مواقع اضطرار از این ابزار جهت فشار بر چین بهره برداری نماید. افزایش بودجه نظامی چین و فعالیت بیش از پیش ارتش این کشور، واشنگتن را نسبت به سیاست های تهاجمی چین در آینده نگران ساخته است. در این میان طرف چینی نیز بیکار ننشسته و با ایجاد ائتلاف با برخی کشورهای همسایه هم چون کره شمالی و میانمار در پی کاستن از نفوذ آمریکا در منطقه برآمده و در راستای ارتقای مناسبات با کشورهای همسایه گام برداشته اند. چین اخیرا با برگزاری رزمایشی با مالزی تلاش نموده بر میزان تسلط و اشرافش بر این تنگه بیافزاید. (برگرفته از http://ehavadar.com/fa/news-details/15158/)

 

 [3]  مترجم : تا امروز حداکثر سرعت قطارهای ایران  به 160 کیلومتر متوقف بوده است، ولی غالباً در حد 100 کیلومتر و حتا 70 کیلومتر است.

[4] https://youtu.be/qQplhMd7VJA

 

[5] contexte


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com