زندانی فراری از مرگ با همکاری حکومت اقلیم کردستان حلق آویز شد!

ناصر باباميرى
April 11, 2020

زندانی فراری از مرگ با همکاری حکومت اقلیم کردستان حلق آویز شد!

با نهایت تاسف و تاثر بامداد امروز 11 آپریل مصطفی سلیمی زندانی سیاسی محکوم به اعدام اهل سقز بدست جنایتکاران رژیم ایران حلقه آویز شد. زندانی که پس از تحمل نزدیک به دو دهه حبس، در 27 مارس و در جریان شورش زندانیان شهر سقز با ده ها زندانی دیگر موفق به فرار شده بود و به کردستان عراق پناه برد اما از سوی سودا گران نیروهای آسایش اتحادیه میهنی کردستان عراق(بخوانید مزدوران همدست رژیم) به جلادان رژیم ایران تحویل داده شد.
انسانها صرفنظر از اینکه جرمی مرتکب شده باشد یا نه، وقتی از سوی این یا آن دولت زندانی میشوند، وظیفه حفظ سلامتی و امنیت جانی آنان تماما به عهد "دولت"ی است که آنها را در بند اسیر کرده. توقع برخورد انسانی به اسرا آنهم نه اسرای جنگی، از سوی دولتهای بورژوازی بطور عام( خصوصا که بشریت پیشرو، دم دست ترین نمونه برخورد به آسانژ جولیانها را در "مهد تمدن دمکراسی" را از یاد نبرده) و دولتهای دیکتاتوری نظیر سرمایه داری ایران بطور اخص، دیگر بسیار بیمعنا و دور از واقعیت است. چرا که دولتی که بیش از چهار دهه است زندانی را بخاطر دفاع از ابتدائی ترین حق و حقوق انسانیش به بند میکشد، و به جوغه اعدام می برد، رژیمی که زندگی و معیشت اکثریت جامعه را به گرو گرفته اما اعتراض به آن را به گلوله و حلق آویز کردن پاسخ میدهد، روشن است برای حفظ سلامتی و امنیت جانی زندانی پشت میلهای زندان نه تنها به ذره ارزش قائل نیست بلکه با شکنجه و کشتار کردنشان در سدد زهر چشم گرفتن از جامعه است. اساسا طی این چهار دهه زندان به عنوان یکی از ابزارهای سرکوب جهت سرپا نگه داشتن و حفظ بقای این رژیم ضد انسانی عمل کرده و میکند.
اما شورش اینبار در زندانهای ایران اعم از شهر سقز در دل بحران و سونامی مرگ و میر بموجب شیوع بیماری کرونا اتفاق افتاد که خواهان رفتن به مرخصی بودند تا کرونا جانشان را نگیرد. درخواستی برحق و انسانی که رژیم تا کنون هم به بهانه های واهی از عملی کردن آن طفره رفته. زندانیانی که 27 مارس در شهر سقز دست به شورش زدند خواستند بگویند و نشان دهند چرا باید در اثنایی که شیوع بیماری کرونا غیرقابل کنترل و تهدیدی مضاعفی علیه جان آنان است، رژیم دست بسته و بیدفاع آنها را پشت میله های زندان آنهم بدون ابتدائی ترین امکانات بهداشتی و درمانی نگه داشته تا دسته جمعی زجرکش شوند! در بیان واقع زندانیان به این وضع بخوبی واقف بودند که اگر از یکسو جامعه در شرایط سخت و دشوار قرنطینه بخاطر بیماری کرونا قرار دارد، از دیگر سو دولت آنرا فرصتی می بیند و میخواهد کرونا را دستاویز قرار دهد زندانیان را بیدفاع گیر بیاندازد و کشتار کند. به همین خاطر خود باید دست به اقدامی بزنند و برای آزادی بجنگند و به این کشتار دستجمعی رژیم و کرونا تن ندهند.
شورش در زندان سقز وقتی منجر به شکستن در زندان شد هنوز رژیم سراسیمه بود که چگونه دست به سرکوب بزند، چون هنوز ارزیابی روشنی از واکنش مردم در محاصره تهدید از مرگ کرونا نداشت. به همینخاطر روزهای اول تنها به پلیسی تر کردن فضای شهرها بسنده کرد و بسیار دست به عصا حرکت کرد. ولی موقعی شورش در چند زندان دیگر نیز شروع شد و موقعیت امکان سرکوب خود را تا مظنه کرد، اینبار سرکوب و کشتار در دیگر زندانها را تشدید تر کرد. میخواهم بگویم رژیم با محاسبه اینکه ولو جامعه واقف بر دروغ پردازیها و اشاعه عامدانه بیماری کوید 19 باشد فعلا بشدت دست به گریبان مرگ و میر وافر لحظه به لحظه عزیزانشان در بیرون از زندان هستند، از این فرصت استفاده کرد و به شیوه ای بسیار درندانه زندانیان را در تبریز و عادل آباد شیراز مورد هجوم قمه کشان و ششلول بندهایش قرار داد و تعدادی را بشدت با شلیک مستقیم گلوله زخمی و مضروب کردند. اما شورش برای رهایی از مرگ در پشت میله های زندان به دیگر زندانها هم سرایت پیدا کرد و زندانیان قزلحصار کرج، همدان، شیبان اهواز نیز برای آزادی جنگیدند و متعاقبا رژیم افسار گسیخته تر از همیشه برای زهر چشم گرفتن از دیگر زندان ها و مرعوب کردن خانواده هایشان زندانیان را در اوج وحشیگری به گلوله بست که در نتیجه آن نیز ده ها نفر متاسفانه کشته و زخمی گشتند.
اعدام امروز مصطفی سلیمی فراری از مرگ، در زندان مرکزی شهر سقز، دقیقا جهت زهر چشم گرفتن از جامعه و سایر زندانیان است. رژیم تشخیص داده در دل این اوضاع جهانی که همه در تب و تاب وحشت از کرونا می سوزند، بهترین فرصت است باریدگر به جامعه و زندانیانش ضرب شصتی نشان دهد! اینکه رژیم چنین سریع دست به چنین اقدامی جنایتکارانه زد آنهم بدون ترس از اعتراض مردم، دقیقا برخاسته از موقعیتی است که کل جامعه را گریبانگیر بیماری مهلک کرونا میبیند. رژیم در این مقطع حساس فکر میکند توان و امکان ابراز وجود و اعتراض بنوعی از جامعه سلب شده، ذهی خیال باطل! رژیم با این جنایتها نه تنها جامعه را مرعوب نخواهد کرد بلکه نابودی خود را بدست مبارزات صفوف آزادیخواهی را مسجل تر خواهد کرد. مردم جان به لب رسیده پیشینه مبارزاتی چندین دهه برغم زورگویی، کشتار و سرکوب از این رژیم را داشتند، اما تجارب و اندوخته های درخشان خیزشهای پیاپی و اعتراضات و اعتصابات مداوم را بدان افزودند و میرفت میخ آخر را بر تابوتش بزنند. اما این دوره موقتی هم خواهد گذشت و کرونا سپر دفاعی این رژیم از میان برداشته خواهد شد و زمان قهر انقلابی توده ای نیز نه چندان دور فرا خواهد رسید. رژیم کور خوانده اگر فکر کند مردم معترض دوباره به خیابانها بر نخواهند گشت. یقینا ادامه خیزش های دی ماه 96 و آبانماه 98 در تند پیچ بعدی متحد و قدرتمند تر و سرسختانه تر به سراغشان خواهد آمد. دیگر اینبار نه نمایندگان رسوا و نان به نرخ روز خور ناسیونالیست کردستان عراق(که تاریخ خونبارشان از چشم صفوف آزادیخواهی پنهان نخواهد ماند و باید روزی به پیشگاه یک دادگاه علنی و توده ای کشانده شوند) نه کشورهای فاشیست و مرتجع منطقه ای و قطبهای جهانی سودجو، نمی توانند با همدستی جنایاتشان به یاریشان بشاتبند و تاب مقاومت در برابر قهر انقلابی توده های بپا خاسته را از خود نشان دهند!
جا دارد همینجا به خانواده و بستگان همه داغدیده گان زنده یاد مصطفی سلیمی تسلیت گفت و در اندوه از دست دادن عزیزشان بدست جلادان رژیم سرمایه داری آخوندی سهیم بود و اعلام نمود، صف آزادیخواهی و مبارزجوئی تا به گور سپردن انقلابی این پیام آوران مرگ، کشتار، بهره کشی و ستم را در کنار خود ببینند.
سرنگون باد رژیم سرمایه داری ایران
نفرین و ننگ بر همدستان جنایتکارشان
11.04.2020


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com