جامعه ایران و مهاجران افغانستانی: ۳- کارگران افغانستانی ,«عامل بیکاری» و «وخامت اقتصادی»

مبارزه برای جهانی بدون مرز ( افغانستان – ایران)
February 25, 2020

جامعه ایران و مهاجران افغانستانی: ۳- کارگران افغانستانی ,«عامل بیکاری» و «وخامت اقتصادی»

 

در بخش اول«جامعه ایران و مهاجران افغانستانی»  به  آمار مهاجران افغانستانی با برگه اقامت و تخمینی در مورد تعداد مهاجران بدون برگه که با مشکلات بیشتری در جامعه ایران روبرویند اشاره شد. همچنین ترکیب سنی و موقعیت کاری  آنها مورد بررسی مختصر قرار گرفت و چنین نتیجه می گیرد که مهاجران افغانستانی بخش جدایی ناپذیر از طبقه کارگر ایران هستند. این موضوع هم از لحاظ کمی و هم از لحاظ کیفی که اکثریت آنها جزو تحتانی ترین بخش جامعه قرار دارند حائز اهمیت است. در بخش دوم به تبعیضات فاشیستی و قوانین ارتجاعی جمهوری اسلامی ایران علیه کارگران مهاجر بخصوص مهاجران افغانستانی مثل محدودیت گرفتن شغل و محدودیت سکونت و تردد و منحصر کردن آن به مکان ها و مناطق معین و همچنین به محدودیت ها برای خانواده و فرزندان آنها در مورد تحصیل و استفاده از امکانات اجتماعی همانند پزشکی و بیمه اشاره شد.*

 

جامعه ایران و مهاجران افغانستانی:

 

۳- کارگران افغانستانی «عامل بیکاری»و « وخامت اقتصادی»

فرهاد کیان:

بنابر تبلیغات رژیم جمهوری اسلامی مهاجرین افغانستانی یکی از عوامل بیکاری  و خارج کردن ارز و  زیان های اقتصادی به «مملکت» ( ایران) و از مصرف کنندگان منابع و امکانات «رفاهی»  کشور هستند، از تحصیل رایگان  بهره می برند و خلاصه باری را  بر اقتصاد و جامعه تحمیل می کنند. این مسایل بارها از زبان مقامات ریز و درشت جمهوری اسلامی بیان شده است. یک نمونه آن که انعکاس بسیاری نیز داشت مصاحبه تلویزیونی عباس عراقچی معاون اول وزارت خارجه با شبکه دوم تلویزیون جمهوری اسلامی بود. او در این مصاحبه صراحتا گفت که  مهاجرین افغان  بیش از دو میلیون فرصت شغلی را در اختیار دارند و برآورد می‌شود که سالانه سه تا چهار میلیارد یورو از کشور ما خارج می کنند. او همچنین با اشاره به هزینه دانش آموزان و دانشجویان افغانی، در مجموع هزینه شهروندان افغان ساکن ایران را هشت میلیارد دلار در سال اعلام کرد. و بالاخره  تهدید کرد که اگر با توجه به تحریم ها فروش نفت ایران به صفر برسد، ایران مجبور است که دست به اخراج گسترده مهاجرین افغان از ایران بزند. در واقع تنها طرح اقتصادی او برای مقابله با تحریم های آمریکا اخراج پناهجویان و مهاجرین افغان بود.

نمونه های این گفتمان شونیستی در میان مقامات جمهوری اسلامی بسیار است یک نمونه دیگر را رسول خضری عضو کمیسیون اجتماعی مجلس جمهوری اسلامی گفت که « دولت باید در این رابطه پاسخگو باشد؛ چطور برای میلیون‌ها «افاغنه» زمینه اشتغال را فراهم کرده؛ اما برای 7 میلیون و ۳۰۰ هزار نفر جوان بیکار ایرانی که ۴٢ درصد آنها فارغ التحصیلان دانشگاهی هستند اقدامی انجام نمی‌دهد»..(خبرگزاری آناتولی ۱۰ آوریل -٢۰۱۸- مطابق با ٢۱ فروردین ۹۷)

 به همین شیوه متفرعنانه محمد رضا رحیمی معاون اول رئیس جمهور ایران در  تیر ماه ۹۱  در کنفرانس با جرایم سازمان یافته فراملی در تهران گفت:« قدرت های بزرگ سه میلیون میهمان افغان را بر ما تحمیل کرده اند که اگر این تعداد افغان نباشند، آمار بیکاری کشور به صفر می رسد.». یا مثلا نهاد دولتی و وابسته به رژیم خانه کارگر بارها در روز جهانی کارگر که قرار است روز همبستگی کارگران جهان باشد شعار «کارفرما حیا کن، بیگانه را رها کن»و یا « کارگر خارجی اخراج باید گردد» را سر داده و همچنین این شعار ها را بر پلاکاردهای خود نوشته اند.

تظاهرات از جانب نهاد و وابسته به رژیم خانه کارگر با شعار ی ارتجاعی و ضد کارگر در روز جهانی کارگر

آیا کارگران مهاجر افغانستانی عامل بیکاری و یا از عوامل بیکاری  در ایران هستند؟

اول از همه به اظهاراتی بپردازیم که از نظر آماری غلط و مبالغه آمیزند.  مثلا محمد رضا رحیمی می گوید «اگر این تعداد افغان نباشند، آمار بیکاری کشور به صفر می رسد»  حتی اگر فرض کنیم که  این رقم درست باشد و بر فرض اینکه کلیه مهاجرین از جوان و مسن از مرد زن همه دارای شغلی باشند و فرض کنیم که کلیه بیکاران قابلیت پر کردن شغلهایی را که مهاجرین افغان انجام می دهند را داشته باشند، آنگاه مگر تعداد بیکاران ایران 3 میلیون هستند که به صفر برسند.مثلا اینکه عراقچی می گوید  کارگران افغانستانی بیش از دو میلیون فرصت شغلی را اشغال کرده اند. اگر چه ممکن است در حدود دو میلیون و نیم مهاجر افغان در ایران زندگی کنند، بسیاری همراه خانواده هستند و تعداد کسانی که  می توانند کار کنند بطور متوسط یک سوم تا یک چهارم تعداد آنانیست که در ایران زندگی می کنند و این فاصله بسیار زیادی با «دوتا سه میلیون فرصت های شغلی»دارد که مقامات رژیم بیان می کنند. دیگر اینکه آنانی هم که می توانند کار کنند لزوما دارای شغل نیستند و یا اینکه همیشه دارای شغل نیستند. بسیاری از خانواده های مهاجرین پیوسته نگرانیشان از این است  که افراد کار کن خانواده که به سر میدانها برای یافتن کار می روند به گفته خودشان «ممکن است یک روز کار بگیرند و ده روز کار نگیرند» چنین روندی غیر عادی نیست.  

همانگونه که در قسمت های قبلی این مقاله اشاره شد کارگران افغانستانی تنها می توانند در چهار گروه کاری اشتغال یابند که در مجموع از هفت یا هشت نوع شغل پر مشقت و طاقت فرسا مثل کارگر ساختمانی، کار در کوره پز خانه ها و چاه کنی و امثالهم فراتر نمی رود. اساسا این مشاغل برای کارگران مهاجر افغانستانی به این دلیل مجاز اعلام شده که به دلیل سختی و مشقت آن کمتر کسی داوطلب داشتن شغلهایی در این رشته ها می شود و یا اساسا قادر نیستند از عهده آن برآیند. بصورت عمومی و در مقیاس سراسری آمار نشان می دهد که نرخ بیکاری در میان مشاغلی که تخصصی نیستند زیر ۵درصد است.

همچنین بر طبق آمار ها  نرخ بیکاری در استان‌های خراسان رضوی، اصفهان و قم که بیشترین تعداد کارگران مهاجر افغانستانی در آن‌ جا کار می‌کنند، پایین‌تر از نرخ بیکاری در استان‌هایی مانند مازندران، کهکیلویه و بویر‌احمد و کردستان است که مهاجران افغان حق ورود به آن‌جا را ندارند. اگر علاوه بر عامل تخصص بخواهیم کار پرمشقت و طاقت فرسا و همچنین مناطقی که مهاجرین بیشتر در آنجا قرار دارند را اضافه کنیم با نرخ پایین تری روبرو خواهیم شد. این مسئله نشان می دهد که حضور کارگران افغانستانی تغییری اساسی در نرخ بیکاری کل کشور ندارد. همچنین نشان می دهد که نه تنها مهاجرین افغان عامل بیکاری در مناطقی که نرخ بیکاری بالاست نیستند بلکه کمبود نیروی کار در مشاغل سخت و کم درآمد را در مناطق دیگر جبران می کنند. بیکاری به طور اساسی یکی از امراض و ملزومات جوامع سرمایه داری و کشورهایی است که تحت سلطه سرمایه داری جهانی قرار دارند و به طور اساسی ربطی به کارگران مهاجر ندارد. مهاجرت کارگران می تواند تاثیرات مقطعی و آنهم نه در همه شرایط بر بازار کار بگذارند اما نمی تواند مسبب و یا حتی عامل اصلی و یا موثری برای بیکاری باشد.

طبقات حاکمه در کشورهای امپریالیستی و بخصوص جناحهای راست و راست افراطی نیز تلاش دارند که مهاجر ستیزی را با چنین تبلیغاتی گسترش دهند و نه تنها پوششی برای بیماری های جامعه خود دست و پا کنند بلکه در حول ضدیت با مهاجرین برای خود در میان کارگران و مردم طبقات پایین متحدینی بیابند.

عامل اساسی بیکاری در ایران نیز در سیستم طبقاتی حاکم  و وابستگی انگلی اش به امپریالیسم جهانی است. همین نظام است که نه تنها در نتیجه تحریم ها بلکه حتی قبل از آن سخت به موانع خود برخورد کرده و از کار افتاده بود و با شکل و مدل انگلی اش  و اعتیادش به پول نفت و سرمایه امپریالیستی و سازماندهی بر مبنای سود همراه با فساد و دزدی در ابعاد وسیع باعث بیکاری صدها هزار کارگر از کار شده  و باعث شده است که میلیون ها دهقان در چند دهه اخیر از محل زندگی خود کنده شوند و به حاشیه شهرهای بزرگ مهاجرت کنند. هر ساله دهها و یا صدها هزار نفر از فارغ التحصیلان مدارس و دانشگاه و حتی در مدارج بالا به خیل بیکاران بپیوندند. مسلما این کارگران مهاجر افغانی نیستند که باعث شده اند این فارغ التحصیلان دانشگاهها نتوانند به بازار کار جذب شوند. این کارگران مهاجر افغانی نیستند که باعث شده باشند  کارگرانی که هر روز در نتیجه کارهای نیمه تمام و بسته شدن کارخانه ها و کارگاه ها از کار بیکار شوند. سالهاست که روند بسته شدن کارخانه های بزرگ و کوچک ادامه دارد و دهها هزار کارگر در صنایع  مختلف از خوددروسازی و پترو شیمی و مخابرات گرفته تا کارخانجات و کارگاههای  نساجی و تولید کنندگان ساده ترین کالاها از کار اخراج می شوند. آیا می توان گفت که این کارگران افغانی هستند که این فرصتها ی شغلی را اشغال کرده اند.

آیا کارگران مهاجر افغانی سربار جامعه هستند، یا منبع ثروت؟

اگر تنها  بخواهیم بر جنبه اقتصادی مسئله تمرکز کنیم و فشارهای اجتماعی وضد انسانی و حقوقی آنرا را فعلا در نظر نگیریم، با توجه به آنچه که در بالا ذکر شد کارگران مهاجر افغانی در ایران تحت شدیدترین نوع استثمار و فوق استثمار قرار دارند و اگر نگوییم در بسیاری موارد مجبورند که به بیگاری مطلق تن دهند چیز زیادی از آن کم ندارد. استثماری که از حداقل حقوق کار مثل حق بیمه، حق درمان، عیدی، قرارداد مکتوب و حتی دستمزد ثابت برخوردار نیست. حتی هزینه  باز تولید نیروی کارشان بسیار بیشتر از آنچیزی است که به آنها پرداخت می شود که مجبورند با مایه گذاشتن از جان و تن خود آنرا جبران کنند. فرزندانشان از حداقل تحصیل محروم اند و با انواع و اقسام فشارهای روحی و اجتماعی روبرویند. اگر بگوییم که کارگران ایران فوق استثمار می شوند استثمار این کارگران به مراتب تشدید یافته تر از آن است.

 

اما این فوق استثمار تشدید یافته به این معنی است که کارگران مهاجر افغانستانی بسیار بیشتر از دستمزد ناچیزیشان و استفاده از مزایای جزئی اجتماعی که ممکن است دریافت کنند ثروت برای جامعه تولید می کنند. ثروت جامعه از نیروی کار کارگر تولید می شود.  کارگران مهاجر افغانستانی مجبورند دستمزد ناچیزشان را خرج ایاب و ذهاب و هزینه گزاف زندگی اشان در ایران کنند.  احتمالن پس از آن است که اندوخته ی ناچیزی را که ممکن است با هزار نوع صرفه جویی بدست آورند بتوانند  برای خانواده اشان ارسال کنند و یا اینکه همراه خود ببرند. البته این در شرایطی است که توسط ماموران مرزی از آنها بزور گرفته نشود و یا به سرقت برده نشود.  اما اگر هم بالاخره موفق شوند که مقدار ناچیزی را  خارج کنند در برابر آن دهها برابر ارزش تولید کرده اند. ارزشی که نصیب دلالان سرمایه و حکومتی ها و مفت خوران آنها می شود، نصیب آنهایی می شود که میلیارد ها دلار را بصورت علنی  و مخفی از کشور خارج می کنند. میلیاردها دلار را به مراکز مذهبی می دهند و خرج تبلیغات مذهبی و یا در حقیقت خرج جهل و خرافه می کنند. عباس عراقچی و بقیه مقامات شونیست و مرتجع  نمی گویند اگر فروش نفت به صفر برسد این گونه ریخت و پاش ها برای مراسم مذهبی را قطع می کنند. نمی گویند از میلیاردها دلاری که خرج توسعه طلبی ها و رقابت جویی های خود با مرتجعین منطقه می کنند، کم می کنند. ادعاهای حکومت جمهوری اسلامی در مورد اشغال فرصتهای شغلی، خارج کردن ارز و یا هزینه بر بودن مهاجرین افغانی با توجه به واقعیتهایی که در بالا مطرح شد دروغی بیش نیست، حتی به جرئت می توان گفت که مبلغ  سالانه ٢۰۰ میلیون دلاری که از طرف سازمان ملل، اتحادیه اروپا و سازمانهای خیریه که رژیم به اصطلاح برای تامین نیازهای اساسی پناهجویان افغانستانی دریافت می کند، نه تنها برای مهاجرین هزینه نمی شود بلکه بخش مهم و یا شاید هم کل آن به اختلاس گران حکومتی واگذار می شود و اگر هم در ارتباط با مهاجرین افغان هزینه بشود هزینه تبلیغات علیه آنان و خرج بوروکراسی و هزینه فشار و سرکوب و خلاصه اخراج آنها می شود.

چرا مقامات جمهوری اسلامی اینگونه خصمانه به تبلیغات علیه مهاجرین افغان می پر دازند؟

در سال ۹۳ نشستی با عنوان «تهدید اتباع بیگانه برای بازار کارگران ساختمانی» تشکیل شد. اجازه دادن به برگزاری نشستی با چنین عنوانی  خود به اندازه کافی سوال برانگیز است چرا که به روشنی به معنی میدان دادن به راسیسم و «دیگر– ستیزی» است.  اما جمهوری اسلامی نه تنها چنین اجازه ای را صادر کرد بلکه مسئولان دولتی و حکومتی بی شرمانه در آن شرکت کردند و در آن به شنیع ترین شکلی به مهاجران افغانستانی حمله کردند. رئیس فراکسیون کارگری مجلس علی رضا محجوب در این نشست گفت که « چرا صدور پاسپورت و گذرنامه برای افغان‌ها به این آسانی است و با صدور یک برگه کاغذ آن‌ها را به کشور راه می‌دهند و به این ترتیب زمینه سرپوش گذاشتن بر تخلفات آن‌ها را فراهم می‌کنند. ….اگر نمایندگان مجلس در این زمینه کوتاهی کنند، کارگران ساختمانی می‌توانند با حضور در مقابل مجلس خواسته‌های قانونی خود را پیگیری کنند.» (دویچه وله ۱۳ بهمن ۱۳۹۳)

این نوع بیانات نشانی است از تلاش آگاهانه جمهوری اسلامی برای رواج و فرهنگ سازی راسیسم و بیگانه ستیزی و در واقع نفاق افکنی میان توده های مردم و بخصوص توده های تحتانی جامعه که اتحاد و یک دلی شان برای پیشرفت واقعی جامعه و تحولات انقلابی ضروری و تهدیدی برای طبقه حاکمه و حکومت است.

به گزارش خبرگزاری ایلنا، عبدالرضا عزیزی، نماینده مجلس  و رییس کمیسیون اجتماعی در یک اجتماع کارگران ساختمانی گفته است که  «من با حضور اتباع غیر‌قانونی افغانستان و دیگر اتباع خارجی مخالفم زیرا نه مالیات پرداخت می‌کنند، نه دیده می‌شوند و نیز عامل بسیاری از بزهکاری‌ها در کشور هستند. »(دویچه وله ۱۳ بهمن ۱۳۹۳)

مقامات جمهوری اسلامی اینگونه وقیحانه مهاجرین را نه تنها عامل بیکاری و نابسامانی ها اقتصادی بلکه عامل معضلات اجتماعی از جمله بزهکاری معرفی می کنند. بنظر می رسد که هر بخش مقامات کشور نابسامانی های مربوط به قسمت کاری خود را چه اقتصادی و چه اجتماعی بدون هیچگونه مشکلی و یا تردیدی به مهاجرین افغان ربط می دهند، اگر نفت را نمی توانند بفروشند معضل مهاجرین افغان هستند که باری بر دوش دولت هستند. اگر بیکاری است مسئول مهاجرین افغان هستند چون فرصت های شغلی را اشغال کرده اند اگر بزهکاری وجود دارد عامل بسیاری از آنها مهاجرین افغان هستند. اما این مسئولین مرتجع کوچکترین اشاره ای به این موضوع نمی کنند که مهاجرین افغان جزو کسانی هستند که بیش از بقیه جامعه قربانی انواع و اقسام فشارهای اجتماعی قرار دارند. اشاره ای نمی کنند این مهاجرین قربانی بزهکاری های قانونی و غیرقانونی مسئولین دولتی و نیروهای انتظامی هستند و اینکه مهاجرین افغان از قربانیان اصلی جنایات اجتماعی اند. اشاره ای نمی کنند که چگونه چماقداران با تحریک مقامات به محله های مهاجر نشین حمله می کنند و آنها را مورد ضرب و شتم قرار می دهند. به طور نمونه تا به حال چندین مورد تجاوز به فرزندان خردسال مهاجرین افغان افشا شده است و روشن است که این نمونه ها استثنا نبوده اند. با توجه به محدودیت های اجتماعی و به اصطلاح « غیر قانونی» بودن  بسیاری از مهاجرین و همچنین با توجه به اینکه امکان پی گیری را ندارند، موارد تجاوز به فرزندان خردسال و یا زنان مهاجر و یا هر گونه جنایت دیگری علیه آنها مسکوت باقی می ماند چرا که امکان پیگیری را ندارند. حتی درصورت امکان، احتمال برخورد جدی به آن موجود نیست.

نمونه ای از آگهی ها علیه مهاجرین افغان در (زارچ) به منظور ایجاد نفاق در میان مردم

با توجه به این مسایل و حتی اذعان برخی از مقامات رژیم روشن است که اعمال فاشیستی و شونیستی سران رژیم تلاشی است برای آموزش و رواج شونیسم در میان مردم و همچنین تلاشی است برای نفاق افکنی در بین کارگران و توده های مردم و بخصوص تحتانی ترین و محروم ترین بخش های آن و تلاش عبثی برای رهانیدن خود و سیستم جهنمی اشان از تهاجم توده های عاصی است.

شرایط تحصیل فرزندان مهاجرین افغانستانی – که در خانه ها و بدون میز و صندل و یا نیمکت بلکه بر روی زمین

این موضوعی مهم و حیاتی برای کل طبقه کارگر ایران و توده های تحت ستم است که فریب حیله ها و آمار و ارقام قلابی و همچنین جهت گیری های مرتجعانه رژیم و مقامات آنرا نخورند و بتوانند تلاش برای نفاق افکنی های طبقه حاکمه را خنثی کنند. اما  اتحاد در مقابل دشمن عمده توده ها ی زحمتکش را از نظر دور ندارند. مهاجران و پناهجویان افغان بخش جدایی ناپذیر طبقه کارگر ایران است و باید در تغییر و تحولات جامعه و آینده آن نقش ایفاء کنند.

اصطلاح غیر قانونی که به مهاجرینی که دارای کارت اقامت نیستند درست در خدمت استثمار شدیدتر و همچنین اهدافی است که در بالا به آنها اشاره شد.  واقعیت این است که «غیر قانونی» بودن، هزینه کارگران مهاجر را برای سرمایه داران و دولت حامی آنان بشدت تنزل می دهد. زیرا از هر گونه امکانی محرومند و بخاطر همین « غیر قانونی » بودن مجبور می شوند که سخت ترین و پر مشقت ترین کارها را با پایین ترین مزد انجام دهند. این مسئله باعث می شود که مزد نیروی کار کارگر مهاجر در بازار بشدت تنزل یابد و به همان نسبت استثمار شدیدتر شود. ارزانی نیروی کار کارگر مهاجر نیز بر قیمت متوسط نیروی کار بطور غیر مستقیم در سطح جامعه تاثیر می گذارد. به عبارت دیگر این یکی از مکانیزم های مهمی  است که دولت های سرمایه داری برای ارزانتر کردن نیروی کار بخصوص در چهار یا پنج دهه گذشته از آن استفاده کرده اند و توسط جمهوری اسلامی  به وحشیانه ترین نوعی مورد استفاده قرار گرفته است.

به عبارت دیگر اگر چه پناهجویان در کشورهای غربی تحت نام حقوق بشر پذیرفته می شوند اما همین خود به اعمال یک سیاست فاشیستی  تبعیض گرانه همراه با استثمار شدید علیه پناهجویان منجر می شود. اما جمهوری اسلامی حتی از اطلاق نام پناهنده به این مهاجرین خودداری می کند و آنها را با نام “اتباع خارجی” مورد خطاب قرار می دهد تا خود را ملزم به رعایت حداقل حقوقی که کنوانسیون سازمان ملل متحد در مورد پناهجویان تصویب کرده است، نداند. به این طریق آنها را از هر گونه حق پناهجویی حتی بر روی کاغذ هم  محروم می کند.

به همین علت است که تنها تعداد محدودی از مهاجرین توانسته اند کارت اقامت دریافت دارند و اکثریت آنان مهاجرینی هستند که سالهای اولیه بعد از اشغال افغانستان توسط شوروی سابق به ایران مهاجرت کرده اند. با مرور زمان گرفتن کارت اقامت برای پناهجویان افغانی سخت تر شده است.

به طور خلاصه می توان گفت که  جهت گیری رژیم جمهوری اسلامی اهداف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی معینی را در بر داشته است. این اهداف نه برای  مقابله با بیکاری و یا مقابله با تحریم آمریکا و یا سرو سامان دادن به اوضاع اقتصادی بلکه برای اعمال فشار و استثمار بیشتر و شدیدتر کارگران مهاجر افغانی و طبقه کارگر در کل طراحی شده اند.  از طرف دیگر با ایجاد نفاق و تفرقه در میان مردم از بار مسئولیت سیاسی در قبال اوضاع نابسامان کم کنند. با توجه به این موضوع سوال دیگری مطرح می شود که اگر سرمایه داران و در کل رژیم جمهوری اسلامی از وجود مهاجرین افغان سودهای بسیاری را نصیب خود می کنند و می توانند با تبلیغات بسیاری از نابسامانی های اقتصادی مثل بیکاری  و همچنین نابسامانی های اجتماعی را به دوش آنها بیندازند و در میان مردم تفرقه و دوگانگی ایجاد کنند. اما سوالی که باقی می ماند اینست که علیرغم سوء استفاده های اقتصادی و تبلیغی چرا جمهوری اسلامی دست به اخراج گسترده و وسیع مهاجرین افغانستانی می زند. این سوالی است که در بخش بعدی به آن خواهیم پرداخت.

*https://www.ri-awwb.org/2019/1733/

*- https://www.ri-awwb.org/2019/1713/

 


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com