سیل آبانماه / مهستی شاهرخی

شعر
December 25, 2019

«سیل آبانماه»
مهستی شاهرخی

در گرامیداشت خاطره جانباختگان خیزش آبانماه

پس از آن سیل بهاره، ناگهان در پاییز، در آبانماه
سیل جمعیت بود که خیابان‌ها و بزرگراه های شهر
و صدها شهر دیگر کشور

از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب را در بر گرفت.
موج جمعیت سرتاسر کشور را فرا گرفته بود.

«دشمن ما همین جاست»،

صدای مردم در سرتاسر کشور طنین افکنده بود،«دشمن ما همین جاست»،

اما قبله عالم گوش شنیدن نداشت.

قبله عالم پروژه های جهانگیری داشت.

قبله عالم برای ایجاد سد معبر در هر کوی و برزن پروژه ای درازمدت داشت.

*

ناگهان بارانی از گلوله های برادران مغز و قلب پر امید جوانان را نشانه رفت،
سیلابی از خون به راه افتاد.
اما قبله عالم خم به ابرو نیاورد،

او ضمن تبریک به تیراندازان از «فتنه دژمن» حرف زد

قبله عالم خود را «پیشوایی یکتا» نامید

او از جمعیتی که در همه جا موج می زد غافل بود.

*

مردم بردبار و گرسنه در گورستان حق به خاکسپاری آرمان و سوگواری بر مزار میوه عمر خود را نداشتند.
مردم نجیب و شریف حق گرفتن جسد امیدِ و جگرگوشه خود را نداشتند.

مردم زحمتکش و شکیبا پیکر یوسف های خود را در چنگال گرگ می دیدند و اجازه دم زدن نداشتند.
از آنسو قبله عالم در کشورهای دیگر برای مردم دیگر خانه های رایگان و بیمارستان های رایگان از خزانه همین ملت می ساخت.

*

دوران آخرزمان نبود.
دوران پساآخرزمان بود.
جمعیت در همه جا ناخشنود بود.
جمعیت موج برداشت.
«دشمن ما همین جاست»، صدای فُغان ملت درهمه جا طنین افکنده بود«دشمن ما همین جاست».

*


قبله عالم نمیدانست که سیل جمعیت را،
این موج پویا و جوان را،
سرِ باز ایستادن نیست.

«دشمن ما همین جاست»،
این خیزآب آنچنان نیرومند و تواناست که کاخ پوشالی او را دیر یا زود در هم خواهد کوبید «دشمن ما همین جاست».

 

*

آذرماه  98/ نوامبر 2019




 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com