از مدرسۀ جنگ تا جنگ انقلابی

نشريه آتش
November 24, 2019

از مدرسۀ جنگ تا جنگ انقلابی

آتشفشان آبان ۹۸ چهار ستون نظام سید علی خامنه ای و آدمکشان او را لرزاند، کلیت دارودستۀ اشرار اسلامگرای حاکم را تحقیر و صفوف شان را آشفته تر از پیش کرد و در عین حال به قشرهایی که انگل وار از راه مزدوری برای این رژیم روزگار گذرانده اند هشدار داد.

این خیزش نقطه عطفی در شکوفایی پتانسیل رهایی بخش نهفته در دل محرومترین قشرهای این سرزمین است که در نتیجۀ سیاست های جمهوری اسلامی و کارکرد نظام سرمایه داری جهانی به اعماق جامعه رانده می شوند. اما این بار کمر راست کردند و از قربانیان بی صدا و بی تصویر به بازیگران اصلی صحنۀ سیاست تبدیل شدند. راه فوران انرژی عظیم بقیۀ ستمدیدگان را باز کردند و حتی قشرهای میانی را به تحرک واداشتند. آنها نه صرفا تصاویر خامنه ای که تصویر «جاودانگی» این نظام را به آتش کشیدند و شکافی در هیبت به ظاهر شکست ناپذیر نیروهای امنیتی و نظامی رژیم ایجاد کردند. این خیزش همراه با شورش جوانان عراق و لبنان، «محور مقاومت» ارتجاعی جمهوری اسلامی را تبدیل به طناب داری بر گردن این رژیم کرد. به این ترتیب، جمهوری اسلامی نه تنها در «اعماق استراتژیکش» بلکه در «خانه» هم به لرزۀ نابودی افتاده و از هر طرف صدای «مرگ بر جمهوری اسلامی»، «مرگ بر خامنه ای»، «اطردوا سلیمانی و خامنئی من العراق» (قاسم سلیمانی و خامنه ای را از عراق طرد کنید) به گوش می رسد.

سرکوب خونین خیزش آبان به دست اوباش و سلاخان نیروی انتظامی، بسیج، سپاه، ارتش، وزارت اطلاعات و شبه نظامیان وارداتی از عراق و لبنان، زخمی عمیق و فراموش نکردنی بر پیکر جامعه وارد کرد. از این رویارویی خونین فقط می توان یک پیام دریافت کرد: « باید برای مبارزه ای طولانی و سخت باید آماده شویم» و از میان همهمه ها باید با گوش هوش شنید که: «نظم کهنه، چه در هیبت جمهوری اسلامی و چه رژیم هایی از نوع دیگر باید به خاک سپرده شود».

از مدرسۀ جنگ تا جنگ انقلابی پیروزمند

خیزش آبان ماه ۹۸ به لحاظ قشری که ستون فقرات آن را تشکیل می دهد، تمرکزی که در مناطق محروم نقاط مختلف کشور دارد و دامنۀ جغرافیای مکانی و طبقاتی آن، گستردگی آماجش از نمادهای روبنای دینی ایدئولوژیک حکومت (انگشتر خمینی، مصلاها، حوزه ها، دفاتر دینی،…) تا مقرهای نظامی و اقتصادی (کلانتری ها و بانک ها) و همچنین ابتکار عمل های جنگ خیابانی جوانان (پارک خاموش خودروها در اتوبان و بزرگراه ها، شکستن دوربین های جاسوسی و غیره) تفاوت های مهمی با خیزش دی ماه ۹۶ دارد. تفاوتهایی که خیزش آبان را در موقعیت مدرسۀ تمرین جنگ داخلی برای مغلوب کردن دستگاه نظامی و سرکوب رژیم اسلامی قرار داد و به همین شکل باید به آینده و تکامل آن نگریست. مدرسه ای برای آموزشِ تخمین نقاط قوت و ضعف دشمن. آموزش ترازبندی از نقاط قوت و ضعف خود برای زمانی که جنگ انقلابی واقعی آغاز خواهد شد و انحصار ارتجاع اسلامی بر تفنگ شکسته خواهد شد.

این خیزش مدرسۀ جنگ طبقاتی در عرصۀ سیاست هم هست. تحرکات سیاسی طبقات اصلی جامعه در این خیزش یا در رابطه با آن خیره کننده و بس آموزنده است. هنگامی که توده های مردم شورش کرده و صحنۀ سیاسی جامعه را اشغال می کنند، انواع و اقسام نیروهای سیاسی که هر یک افق و برنامۀ طبقۀ معینی را نمایندگی می کنند وارد گود می شوند تا فرصت تحمیل منافع خود بر جهت گیری شورش مردم را از کف ندهند. یک باره ناب ترین نمایندگان نظم کهنه «حامی» توده ها شده و قصد «رهبری» شان را می کنند. طیفی از سلطنت طلبان و مشروطه خواهان که رضا پهلوی یکی از سخنگویانشان است به دنبال بازگشتن به قدرت از طریق همان راه کاری هستند که خمینی و دارودسته اش به وسیلۀ آن به قدرت رسیدند. یعنی با یک جا به جایی مختصر در رأس قدرت همراه با جلب وفاداری و اتحاد نیروهای نظامی و تکنوکرات های جمهوری اسلامی، دست نخورده نگاه داشتن ساختار اقتصادی سرمایه داری ایران و وابستگی آن به نظام سرمایه داری جهانی و با پشتوانۀ امپریالیسم آمریکا. ائتلاف های بورژواییِ شکل گرفته در اپوزیسیون خارج از کشور یا اتحادهای آتی مشابه آن، فرصت را برای حقنه کردن این دروغ بزرگ از دست نمی دهند که گویا آیندۀ مطلوب برای این جوانان شورشی، «بازگشت» به رژیم منسوخ قبل از جمهوری اسلامی و چشم امید دوختن به امپریالیسم آمریکا است که تاریخ جنایت هایش علیه بشریت هم در ایران و هم در هر گوشۀ جهان عمری دراز دارد. جهان ورم کرده از فقر، بیماری، آوارگی، شکنجه و زندان، بمباران، جنگ های نیابتی، خشکسالی، سیل، تن فروشی، زن ستیزی و ایدئولوژی های متعفن بس نیست؟ چرا باید میان کلید داران این گنداب یکی را انتخاب کرد؟ نه رژیم حاکم و نه اپوزیسیون بورژوایی که منادیِ «بازگشت به گذشته» است هرگز نمی توانند آینده ای شرافتمندانه برای این نسل جدید و نسلهای آتی فراهم کنند. چرا که هر دو به اشکال و درجات مختلف به نظام سرمایه داری جهانی و امپریالیستی وابسته هستند و برای قدرت هایی که در رأس آن نشسته اند، حال و آیندۀ مردم ایران و هیچ نقطۀ جهان پشیزی ارزش ندارد.

 اقتصاد جمهوری اسلامی را بیش از آن که فرمان های خامنه ایِ مفلوک تعیین کند، نهادهای سرمایه داری جهانی مثل صندوق بین المللی پول و امثال ترامپ تعیین می کنند. فرمان افزایش بنزین یا مالیات ها فرمان مراکز جهانی اقتصاد سرمایه داری به رژیم های ایران، ترکیه، شیلی، بولیوی و غیره است. تولید فقر، بیکاری، آوارگی، تباهی و ستم در ذات نظام سرمایه داری است و علاوه بر این ذات عمومی، امروزه این نظام در سراسر جهان، دچار چنان بحرانی شده است که جبرا همۀ دهشت های همیشگی اش را چند برابر کرده است. اقدام رژیم جمهوری اسلامی در افزایش بهای بنزین بخشی از پروژۀ نئولیبرالی کاهش سوبسیدهای دولتی است که نظام جهانی سرمایه داری طی چهار دهه اخیر در مناطق مختلف جهان پیش برده است. سیاستی که از مهمترین پیشنهادات نهادهای جهانی سرمایه داری امپریالیستی همچون صندوق بین المللی پول، بانک جهانی و سازمان تجارت جهانی به کشورهای تحت سلطه (جهان سوم) است و تاکنون زندگی چند میلیارد نفر از  مصر و هند و مکزیک تا غنا و رومانی و شیلی را به ورطۀ فلاکت و سختی مضاعف کشانده است. اما تصمیم اخیر رژیم دلایل دیگری هم دارد. فشار ناشی از تحریمهای آمریکا، به ویژه محدودیتهای فروش نفت و معاملات بین المللی، کسری هنگفتی در بودجۀ سال آینده دولت به وجود آورده است که برای تأمین این کسری به دنبال منابع جدید افزایش درآمدهایش است و چه چیز دم دست تر از حمله به معیشت مردم؟ این در حالی است که هزاران میلیارد پول پروژه های نظامی، هسته ای، موشکی و جنگ افروزانه جمهوری اسلامی، هزاران میلیارد بودجۀ نهادهای ترویج و تبلیغ جهل و خرافۀ دینی و هزاران میلیارد پولهای غارت شده توسط آقازاده های فاسد و دزد کماکان ادامه خواهند یافت!

انقلاب کمونیستی و جنگ انقلابی

همه جا جنگ است و جنگ های بیشتری هم دامن گیر بشریت خواهد شد. این یک ارزیابی علمی از واقعیت های این جامعه و کل جهان است. اگر همین نیروی «جوان و بی آینده» که ستون فقرات خیزش آبان بود وارد مبارزه برای یک انقلاب کمونیستی  و تدارک برای آغاز جنگ انقلابی جهت محقق کردن این انقلاب نشود، شمار بزرگی از آنها به سمت جنگ سالاران و شبه نظامیان از انواع و اقسام رانده خواهند شد– جنگ سالارانی که در کشورهای خاورمیانه نیروهای نظامی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی، اسراییل، آمریکا، روسیه، عربستان، ترکیه و… را از میان قشر «جوان و بی آینده» اجیر و متشکل کرده اند و باز هم خواهند کرد. دو راه بیشتر در مقابل جامعه نیست: راهی که در چارچوبه نظام طبقاتی حاکم است  حتی اگر رژیم دیگری به جز جمهوری اسلامی در رأس آن بنشیند. و یا راه انقلابی که هدفش سرنگونی جمهوری اسلامی و استقرار جمهوری سوسیالیستی نوین در ایران است.

انقلاب کمونیستی به جایگزینی یک رژیم سکولار با رژیم دینمدار جمهوری اسلامی اکتفا نمیکند، صرفا به تخفیف فقر و پدرسالاری و کاهش سرکوب اندیشه و ستم ملی بسنده نمی کند. بلکه دست به ریشه ها برده و نظام مالکیت خصوصی بر ابزار تولید به عنوان سرچشمه شکاف طبقاتی، انباشت فقر و محرومیت هولناک در یک طرف برای ده ها میلیون نفر و انباشت ثروت های افسانه ای در دست عده ای معدود را ریشه کن می کند و به همین علت قادر است تمامی اشکال و انواع ستم و بهره کشی و تبعیض را ریشه کن کند.

خیزش آبان ۹۸ و مازاد ناشی از آن همانند خیزش دی ۹۶ در خط مستقیم پیش نخواهد رفت و مسلما فروکش خواهد کرد تا باردیگر مانند آتشی از زیر خاکستر بلند شود. وظیفه ما اما این است که در این فاصله بر بستر زمین حاصلخیزی که این خیزش بر جای گذشته مدرسۀ جنگ را به خوبی از سر بگذرانیم، تقسیم بندی جامعه به طبقات مختلف را باز بشناسیم، حول تدارک انقلاب کمونیستی تبلیغ، ترویج و سازماندهی کنیم، شمار هر چه بیشتری از مردم را به دور آلترناتیو و خط و انقلاب مان بسیج کنیم، مردم را نسبت به خصلت قدرت های امپریالیستی و جنایت هایشان آگاه کرده و به آموزش علم استراتژی و تاکتیک جنگ انقلابی بپردازیم. تا در دور آتی برخاستن موج خیزشها و قیامها که لاجرم در دل جامعه طبقاتی و نظام سرمایه داری دیر یا زود برخواهند خاست، از هر لحاظ کیفیتا آماده تر باشیم. اگر مدرسه جنگ طبقاتی را به خوبی از سر نگذرانیم، در پیچ و خم های مبارزۀ طبقاتی گمراه شده و به جمهوری اسلامی فرصت تخفیف بحران هایش در سطح بین المللی و کشیدن تسمه از گُردۀ مردم در داخل را داده ایم.

مبارزه با این رژیم و مغلوب کردن آن امری جدی است و نیازمند علم و نقشه راه و رهبری است. ضرورت انقلاب کمونیستی از افکار یا تمایلات ما بر نمی خیزد. بلکه همان طور که در مانیفست و برنامۀ انقلاب کمونیستی در ایران گفته ایم ریشه در تضادهای عمیق اجتماعی دارد. تاریخ دولت های طبقاتی — در همۀ اشکالشان — مدتها پیش به سر رسیده و به همین علت با هر دم و بازدمشان انواع قساوت ها و رنج های طاقت فرسا را بر اکثریت مردم هر جامعه ای تحمیل می کنند.

پس این انقلاب یک ضرورت است. اما هرگز به خودی خود از راه نمی رسد حتا اگر فشارهای فقر و گرسنگی و سرکوب سیاسی میلیون ها بار بیش از این ها شود. بلکه، کاری است که باید آگاهانه و پیوسته آن را تدارک دید و به فرجام پیروزمند رساند. امروز بزرگترین کمبود ما برای پیشبرد این انقلاب آن است که حتا شمار کمی از جوانانی که ستون فقرات خیزش آبان بودند و باید ستون فقرات چنین انقلابی شوند، در مورد آن چیزی نمی دانند. حتا در تصورشان نمی گنجد که می توان جامعه ای ساخت که متکی بر شکاف طبقاتی و سرکوب سیاسی و امنیتی، شکاف میان زن و مرد و میان ملیت ها نباشد. این وضعیت بزرگترین عامل نامساعد در پیشبرد این انقلاب است و بدون حل این معضل، امکان پیشروی نیست. همین مساله، تکلیف و وظیفۀ امروز ما را روشن می کند. بردن این آگاهی به میان آنها و رساندن پیام این انقلاب و اینکه حزب و نقشه راه و برنامه ای برای این انقلاب موجود است و آن چه موجود نیست نیروی آگاه و سازمان یافته آنان در صفوف این انقلاب، همراه با دیگران و تحت هدایت «مانیفست وبرنامه انقلاب کمونیستی» و بر مبنای استراتژی و راه انقلاب برای سرنگونی جمهوری اسلامی و استقرار جمهوری سوسیالیستی است. وقت تنگ است، باید لحظه را دریافت.

از هر قطره خون شهیدان و جان باختگان نبرد چهل سالۀ اخیر علیه تباهی جمهوری اسلامی، ده ها و صدها و هزاران عزم آماده و آگاه برای نبرد و انقلاب بر بکشیم. نسل عصیانگر و قیام آفرینِ خیزش آبان ماه، ستون فقرات جنگ انقلابی آتی خواهند بود. پس زنده باد انقلاب و مرگ بر جمهوری اسلامی!

از نشریه آتش شماره 97

Cpimlm.org                                                           


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com