گزارشی از جبهه - مقاومت علیه فاشیسم

عباس منصوران
October 14, 2019

 گزارشی از جبهه - مقاومت علیه فاشیسم

روزنهم تا دوازده اکتبر- حکومت فاشیست ترکیه با چراغ سبز آمریکا و اتحادیه اروپا  از هوا و زمین به روژآوا یورش برد. قامشلو روز در انفجاری مهیب دهم اکتبر به وسیله داعش  تکان خورد. 4 تن که کودکان خردسال دختر و پسر نیز در میان آنان دیده میشدند، قطعه فطعه شدند و خانه هایی سوخت و ویران شدند. روز یازدهم نیز یک مدرسه، یک نانوایی که مردم برای خرید نان در نوبت بودند، یک منبع آب و  چند نقطه دیگر به وسیله حکومت ترکیه توپ باران و بمباران هوایی شدند. درگیری های پراکنده نزدیک شهر دیرک رخ می دهد. جبهه و تمرکز بمباران ها و توپ باران و مقاومت شهر استراتژیک سره کانی است. سه روز در قامشلو بودم و روز دهم، ساعت سه برای کمک به مجروحین به تل تمر (تپه خرما) منتقل شدم، جایی که بیمارستان اصلی جبهه است. بیمارستان «شهید خبات» در شهر قامشلو جایی که بیشتر در آنجا هستم، هدف نیروهای ترکیه بود بسته شد. در تل تمر، بیشترین زخمی ها شهروندان عادی هستند، روستاییان تهی دست و پیرامون سره کانی و شهر، عین عیسی و تربه سپید (تربه سپی- خاک سفید) و... دیشب تا نزدیک صبح دهها زخمی داشتیم و چند جانباخته. امروز 12 اکتبر دهها زخمی و چند جانباخته و شدت  بمباران هوایی افزایش یافته، زیرا که در زمین نیروی ششمین ارتش ناتو توان پیشروی ندارد. نیروی هوایی تنها عامل پیشروی و مهمترین ابزار کشتار است. ترامپ و دار ودسته اش می گوید ما  در دادن گراها و و اطلاعات هوایی با نیروی هوایی ترکیه همکاری نمی کنیم! این پوپولیست وقیح  همانند حاکمان اسلامی در ایران، دروغ می گوید هرچند لازم هم نیست چون پیش از این ها، همه اطلاعت داده شده بود. برای هواپیماهای جاسوسی و پیشرفته ترین  تکنولوژی جنگی که آمریکا و روسیه در اختیار ترکیه داده است کار چندان سختی نیست. تنها داعشیان و جبهه النصر و جبهه الشام و دیگر مزدوران هستند که همانند جانوران بی ارزش به جلو رانده می شوند. نیروهای سوری و همراهان ایرانی ابراز خوشحاللی می کنند. ارتشیان ترکیه با آنکه انگیزه ای برای کشته شدن  و «حوری بهشتی» ندارند، به فرمان سرمایه آنان نیز به جلو رانده می شوند. خبرنگارانی از نروژ و لهستان و بی بی سی انگلیسی در قامشلو و تل تمر دیدم. البته نه بی سی سی فارسی که خبررسانی متمایل به حکومت اسلامی است و یاران دیروزین «امام» برنامه ریزان و کارگزاران آن هستند که با ساز باند روحانی می رقصد. و صدای آمریکا نیز باید صدای امپریالیسم جنایت باشد. جنگدنگی یگانهای مقاومت زنان ئ مردان، با شکوه هست. نیروی های آمریکا در جاهایی دیده شده اند و چند پرواز با هلی کوپتر از نیروهای ائتلاف نیز، تا وانمود سازند که در کنا ر ارتش ترکیه مراقب  اوضاع هستند. یگانهایی از زنان ومردان انترناسیونالیست در این نبرد انقلابی و مقاومت تا پای جان شرکت دارند. همه جا هستند، تیمهای پزشکی، آمبولانس ها، مقاومت ووو امروز سه رزمنده زن آمده بودند به  تل تمر از  پایگاه خود تا خون اهداء کنند، هر سه از رفقای آشنا بودند و خواهش کردم که بازگردند به پایاگاه خود چون خون به حد کافی داشتیم. ناخودآگاه از این همه شکوه و همبستگی و خصلت انقلابی، گریه کردم. دخترکی خردسال از دود باروت بمب سیاه شده بود و بیهوش و خون الود، و به اتاق عمل فرستادیم. دو رفیق زن انترناسیونالیست از انگلستان و آلمان برای کمکهای اولیه به تل تمر آمده بودند از پایگاهی و این چند روز در جبهه بوده اند. ما تا خط اول در سره کانی نیم ساعت فاصله داریم. کمتر از 40 کیلومتر.

آمبولانس در پی آمبولانس و وانت بارها به بیمارستان کوچک هیوای سور (ماه سرخ کردستان (روژآوا) در تل تمر که به درمانگاه می ماند، امروز با دوخبررسانی گفتگو داشتم. تلویزیون رونایی از روژآوا و تلویزیونی از حسکه و کوبانی.

امروز ساعت 3 خواسته بودند که به حسکه بروم. تا تل تمر یکساعتی است. بیاد می رفتم . شهر حَسَکه شاید بزرگتر از  قامشلو باشد. و بیمارستان آنجا محل بستری کردن دهها زخمی جنگی است. بیمارستانی قدیمی و بسیار بزرگ اما گویی در همان  50 سال پیش ماندگار شده  که فرانسوی های ساخته بودند. هنوز فاکس قدیم و تلویزیون 24 اینچی که شاید سیاه و سفید باشد در دفتر بیمارستان همانند ارتجاع  سوریه و ایران به گونه ای زننده برای ماندگاری پافشاری می کنند.  بیمارستان  کوچک نظامی شهر که ویژه ی نیروهای نظامی بود و بارها آمده بودند، بسته شده، زیرا هدف ارتش ترکیه می توانست باشد. بیمارستان گل (خلق) و اتاق عمل و آی سی یو باید عفونت زدایی و استریل شوند تااز عفونت زخمها و عفونت های بیمارستانی جلوگیری شود. میکربشناسی و کشت باکتری در این بیمارستان انجام نمی شود. امید است که اورژانس بتوانم  به کمک همکاران آن را تا  میزان قابل پذیرشی آماده سازیم. در حالی این. دوستانی را دیدم که سالها در کوه جنگیده اند و بنا به دلایلی از جمله زخمی بودن و یا از دست دادن یک خواهر یا برادر اجازه رفتن به خط اول را ندارند، رفیقی رزمنده و دارای دانش سیاسی بالا، از رشت که چند روز با هم بودیم، فرماندهی داشته اما در جبهه سره کانی نباید  شرکت می کرد، مسلح همراه ما شد و  تا نزدیکی جبهه با ما آمد و اما بقیه راه را  می خواست بدون اجازه برود و  دو روز تلاش کرد،  و نه تنها او بلکه  دستکم چهار رفیق دیگر (کادرها) که به همان سبب ها پیش زا حمله، در جاهای (نه نظامی) سازماندهی شده بودند ، امروز به هر گونه رفتند. از جبهه تماس گرفت و گفت سه آمبولانس در راهند و من خود در راه حسکه بودم. اینک در حالی این یادداشت را می نویسم که اینرنت نیست و باید تا فردا صبر کنم. حکومت ترکیه  رسواتر از همیشه حتا پنهانکاری هم نمی کند،  توده های مردم و دبستان ها و راه پیمایی ها را ازهوا و زمین بمباران می کند. روز دهم راهپیمایی نزدیک رقعه  به سوی کوبانی را با پهباد زد و دستکم سه نفر جان باختند. یکی از رفقا  کردستان ایران که همراه این همایش بود، تماس گرفت و گفت جانباخته گان بیست متری پشت سر او بودند.

مردمان مقاومت و خودگردانی، به پشتبانی بین المللی نیاز دارند، اینک آنان خود از دست آوردهای انسانی، از خودگردانی ها، از ارزش های انسانی و از تجربه شوراگرایانه ی خویش دفاع می کنند. در برابر حمله ارتش ناتو و دستکم 5 کشور جهان از آمریکا گرفته تا روسیه و حکومت های فاسد و فاشیست محلی مانند ایران و سوریه و ترکیه و داعش ووو روژآوا با کارگران و زحمتکشان از قومیت های گوناگون، با تمامی جان به مقاومت برخاسته اند.

 

 

13 اکتبر-19 امروز ساهت 8 بیمارستان حسکه تا 9 شب. بخش جراحی. با مسئول آن که یک زن پرستار آموزش دیده بود دیدار داشتیم. با رفیق شورش از لژستیک و انبار ابزارو مواد ضد عفونی دیدن کردیم.  هیپوکلرید سدیم و نمونه هایی زا مواد ضدعفونی موجود بود ابزار بسیار نارسا . دو سه سطل و یکی دوتا  تی برا ی 5 اتاق جراحی.

 اتاق های با کاشی با موزاییک شکسته که آب در آنها جمع شده بود. هیپ اتاقی یو وی لایت ندارند. الکل بسیار کم بود. جلو اتاق ها جای نصب اسپری بود که درخواست کردم که اسپری بیاروند و تنها چند تایی آوردند. زنان و مردان پاکیزه گی  کمترین آموزش داشتند. درهای اتاق عمل و دیوارها پوسیده و منبع میکرب. ده جراحی داشتمی . من در چهار مورد شرکت کردم. دو جراحی پاها و دست  و یک شکم و پا و یکی سوختگی صورت و دستها.

شورش از کادرهاست و جوانی سی ساله. درکوه آموزش دستیار جراحی دیده. بسیار درخشید. امروز بخیه زدن و پانسمان و ضدعفونی سوختگی و تراشیدن سوختگی ها ...

اصول شستشوی دستها برا ی جراحی و لباس پوشیدن و آماده کردن تخت و ابزار لازم دراتاق عمل، استریل کردن ایزار جراجی و بسته بندی کردن برای استریل .... خود متاسفانه به بیماری خود ایمنی بهجت سندروم دچار است. زخمی شده و یک چشمش نابیناست و چشم دیگر حساست دارد..  البته به ظاهر هردو چشم به شکل عادی اند . او سلاحش را کنار گذاشت و وادر کار نظافت شد. پیش از آن یک کریدور که اتاقهای قفل و یا درهم ریحته ای از 6 سال پیش که رژیم اسد بیرون رانده شده یافتیم. 10 کارگر فنی و یدی کمک خواستم و درها را بازکردیم. وسیال داخل کهنه از تاریخ گذشته و پوسیده بودند. نمونه تیوپ ها.  زیر گرد و غبار سالها که همراه کارگران ماسک زدیم و نزدیک به ده اتاق آماده کردیم. بریا استراحت پرسنل، انبار، رختکنی و... بعد تمیزکاری  و شستشو. اتاق عمل رفتیم. فرصت برای استریل و یا ضدعفونی نبود. اگر هم بود هیپ سوید نداشت. رعایت نمی شد؛ افراد به راحتی آمد و شد داشتند. یکی در راهرو سیگار می کشید. به راحتی در کریدوری که دهها زخمی در آن بودند و نام آی سی یو برخود دراد و ضد نفری از دوستان و خویشان زخمی ها در اتاق و در حال آمود و شد وبدند 8 نفری که از کادرها بودند با هم سگار می کشیندو ساعت 7 شب و هوا دم کرده و گرم. بیشتر زخمی ها مردان  بودند. متاسفانه امروز دو جانباخته اینجا داشتیم. سی زخمی به ناگهان آوردند.  بیش از صد زخمی و شماری به سختی زخمی اند.  برای کشت باکتری مواد لازم کشت تهیه شده. فردا  آماده سازی کشت . و گرفتن خون  و آزمایش کلی خون و تست های لازم.

 متوجه شدیم که از زخمی های در دو سه روز منتقل شده هیچ آزمایشی انجام نگرفته. امروز یک زخمی 50 درصدی و با صورت و چشم بیشتر آسیب دیده روی تخت داشتیم و نه گروه خونی اش و نه شمارش گلبولی و هموگلوبین آن آزمایش شده بود. خونش را به آزمایش بردم از طبقه سوم  به هم کف، آزمایش انجام شد و برگشتم بیمار روی تحت بود. زخمی ها و افراد دچار سوختگی  رنگ باروت گرفته اند و  زخمها و دوده سیاه روی آنها و بدن نشاندهنده نوعی بمب سات که می سوزاند. امروز حمله اترش ترکیه بسیار سخت تر از روزهای گذشته بود به گوش می رسد که حکومت  جنایکار اسد و به پشتیبانی حکومت اسلامی قصد حرکت هایی در رقعه  ومنبج ووو دارد تا از فرصت استفاده کند. بیمارستان حسکه به بیمارستان مهم جبهه  تبدیل شده و زخمی ها را مستقیم زا جبهه یا از تل تمر به اینجا می آورند. هیچ پزشک و پرسنل بیمارستانی از دیگر کشورها دیده نمی شوند، جز انترناسیونالیست ها. امروز دهها رفیق را دیدم و روبوسی کردیم. هیوال زکی مسول آکادمی پزشکی که  سخت درآغوش گرفت. گفتم کندینه ای باخ  و خندید وقتی جدا می شدم که سن کندینه اای باخ. یعنی خودت باید مواظب خودت باشی. با رفیق مسئول(هیوال مالک) تماس داشتم. شاید در قامشلو بود و  از خود خبر دادم و گفت هرلجظه هر کاری بود خبرم کن.  

 صدایی رگبارهای پراکنده می آید و این امری عادی است. ساعت نزدیک به 12 شب است.  


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com