بدرقه مادر لطفی

مادران پارک لاله ایران
February 15, 2019

بدرقه مادر لطفی


روز سختي بود، هر طور بود با چند شاخه بسيار زيباي گل هاي سرخ و سفيد رز خود را جلوي بيمارستان توس رساندم.

جمعيت نسبتا زيادي جمع شده بودند و همه منتظر بوديم.

منتظر مادر لطفي، ولي انگار ته قلب مون قبول نمي كرديم براي چه كاري آمديم.

شايد اومديم ملاقات مادر لطفي و حالا منتظريم درها را باز كنند و بگویند مي تونيد بياييد ملاقات و ما به زودي چهره خندان و مهربانش را در لباس شيك سفيدي خواهيم ديد.

ولي مادر خود از در بيرون آمد، واي وای، نه در لباس شيك زيبا نه، پیچیده در پارچه ترمه و روي دست های عاشقانش و ما هم مات و ساكت و غمزده به دنبالش روان تا انتهاي خيابان سوار اتوبوس ها شویم و دنبال آمبولانسی كه مادر را مي برد….

ياد شعر شهريار در سوك مادرش افتادم.

"بردي مرا بخاك سپردي و آمدي؟

تنها نميزارمت اي بينوا پسر"

مادر لطفي و مادران و خانواده‌های خاوران ما را در راه داد خواهي تنها نخواهند گذاشت.


یکی از مادران پارک لاله ایران

۲۴ بهمن ۱۳۹۷



 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com