ایسکرا میپرسد، در رابطه با: کنفرانس نیروهای چپ و کمونیست در کردستان ... عادل الیاسی پاسخ میدهد.

نشريه ايسکرا
February 28, 2019

 

ایسکرا میپرسد، در رابطه با:

کنفرانس نیروهای چپ و کمونیست در کردستان

عادل الیاسی پاسخ میدهد.

 

اخیرا در شهر کلن آلمان کنفرانس نیروهای چپ و کمونیست در کردستان، برگزار شد.

رفقا فرخ معالی از روند سوسیالیستی، محمد آسنگران از کمیته کردستان حزب کمونیست کارگری ایران، صالح سرداری از کمیته کردستان حزب کمونیست کارگری ــ حکمتیست، عادل الیاسی از سازمان کردستان حزب کمونیست ایران - کومه له ، سحنرانان کنفرانس بودند.

نشریه ایسکرا پیرامون مباحث این کنفرانس مصاحبه ای با سخنرانان کنفرانس ترتیب داده است تا بدین ترتیب خوانندگان گرامی را بیشتر در جریان مباحث حول کنفرانس و بیانیه تصویب شده قرار بدهد.

در این شماره پاسخ رفیق عادل الیاسی به سئوالات ایسکرا منتشر میشود.

 

ایسکرا: حاصل نشستهای چند ماه پنج جریان چپ و کمونیست بیانیه کنفرانس است! 

 ویژگیهای  این بیانیه  کدامها هستند و تاکیدات پیرامون بیانیه را چگونه توضیح میدهید؟

 

عادل الیاسی: مقدمتا از شما تشکر می کنم برای انجام این مصاحبه.

شما مطلع هستید که جامعه ایران آبستن تحولات بسیار مهمی است و مبارزات جنبشهای رادیکال اجتماعی و در راس آنها جنبش کارگری، به رغم سرکوبهای شدید،  روند رو به گسترشی را به خود گرفته‌اند. همزمان با تداوم روند رو به گسترش این اعتراضات، جمهوری اسلامی با بحران عمیق اقتصادی، سیاسی، ایدئولوژیک و مشروعیت روبه رو است؛ بحرانی  که قدرت مقابله به مثل رژیم در برابر اعتراضات جاری را کاهش داده است. در نتیجه چنین شرایطی است که سرنگونی رژیم اسلامی به امری آنچنان واقعی تبدیل شده است که حتی سران خود رژیم هم نمی توانند آن را انکار کنند. از این رو بستر اصلی در فضای سیاسی امروز ایران سرنگونی رژیم است. این شرایط همه را در مقابل دو سوال اساسی قرار داده است. اول اینکه این رژیم چگونه باید سرنگون شود؟ دوم اینکه حاکمیت بعد از سرنگونی رژیم باید چه نوع حاکمیتی باشد؟ به نظر من یک ویژگی اساسی بیانیه کنفرانس کلن این است که از منظر یک افق سوسیالیستی پاسخی روشن و  شفاف را به این دو سوال می دهد. در این بیانیه ما به درست بر سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی، که در آن طبقه کارگر نقش اساسی را ایفا می کند، تاکید کرده‌ایم. به بیان دیگر سرنگونی رژیم از طریق یک انقلاب اجتماعی را مورد تاکید قرار داد‌ه‌ایم که طبق آن کل ساختار سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه دگرگون می شود. در عین حال ما به عنوان نیروهای کمونیست تهیه کننده این بیانیه اعلام کردەایم که نباید تنها به تعیین تکلیف با رژیم اسلامی رضایت داد. بلکه فراتر از این باید به فکر شکل دادن به حاکمیت و قدرت سیاسی بعد از رژیم اسلامی بود. به بیان دیگر به این واقعیت اذعان داریم که سرنگونی رژیم اسلامی پایان کار نیست و از هم اکنون باید به فکر بسیج طبقاتی و تودەای بود جهت استقرار یک حاکمیت شورایی مبتنی بر خواست آگاهانه و آزادانه مردم کارگر و زحمتکش. به این واقعیت هم اذعان داریم که چنین رویکردی تنها در شرایطی می تواند به امر واقع تبدیل شود و پایدار بماند که این انقلاب اجتماعی خلع ید کامل قدرت از بورژوازی را در دستور کار خود قرار دهد و استقرار یک نظام کارگری و سوسیالیستی را در افق خود ببیند.

 

بجز این ویژگی، یعنی توافق مشترک در مورد شکل سرنگونی رژیم اسلامی و شکل حاکمیت بعد از این رژیم، بیانیه دارای دو ویژگی مهم دیگر نیز می باشد. اول اینکه امضا کنندگان بیانیه توانستند بر سر یک تعریف مشترک از موقعیت مهم مبارزه مردم کردستان علیه رژیم اسلامی و اهمیت پیوند این مبارزه با مبارزات جنبش های پیشرو در ایران به توافق برسند. دوم اینکه در بیانیه بر اهمیت نقش گرایش چپ و سوسیالیستی در مبارزه برای رفع ستم ملی تاکید شده است.

اجازه دهید در مورد اهمیت این موضوعات یک مقدار بیشتر توضیح دهم. شما اطلاع دارید که طی چهل سال گذشته فضای سیاسی و اجتماعی جامعه کردستان ایران و رویدادهای مربوط به این منطقه همواره مورد توجە قرار گرفته است. متاثر از بافت اجتماعی و معیشتی این منطقه از یک سو و  فضای سیاسی و مبارزەجویانه آن از دیگر سو،  که تجلی های مبارزاتی و اعتراضی‌اش را می توان در اعتراضات و اعتصابات پی در پی کارگری و  تودەای مشاهده نمود، بسیاری را وا داشته است که از "موقعیت و وضعیت ویژه کردستان" سخن به میان بیاورند و تاثیر این موقعیت و وضعیت ویژە را بر روند تغییر و تحولات کنونی و آینده ایران شناسایی نمایند. تبیین بیانیه کلن از موقعیت ویژه کردستان عبارت از این است که در کردستان رادیکالیسم سیاسی و انگیزەهای پیشرو از موقعیت قدرتمندی برخوردار می باشند. حضور بارز گرایش سوسیالیستی در این جامعه و وجود پررنگ گرایش چپ اجتماعی در مبارزات کارگران، زنان و جوانان این گرایش را به یک نیروی مؤثر اجتماعی تبدیل کرده است. جدی و پیگیر بودن کمونیست‌ها در مبارزه برای رفع ستم ملی و به رسمیت شناختن حق مردم در تعیین سرنوشت خود تا حد جدایی، دفاع پیگیرانه از خواست و مطالبات آنها در مقابل دولت مرکزی و تاکید بر همسرنوشتی مبارزات مردم کردستان با سایر مردم مبارز در ایران، کمونیسم را نیز به یک نیروی تحزب یافته و تعیین کننده در این منطقه تبدیل کرده است. با توجه به چنین بافت اجتماعی، سنت مبارزاتی و نقش مهم گرایش سوسیالیستی است که در بیانیه اشاره شده است که عقب راندن و برچیدن حاکمیت جمهوری اسلامی در این منطقه، قبل از سایر مناطق ایران، یک احتمال قوی است. همچنین با توجه به چنین شرایطی است که در بیانیه کلن طرح و برنامه ما برای آینده کردستان معرفی شده است که در آن هم تصویر روشنی از معنای "موقعیت و وضعیت ویژه کردستان" در مبارزه سراسری برای سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی و هم تصویری روشن از حاکمیت در کردستان بعد از سرنگونی، یا عقب راندن رژیم از این منطقه به دست داده شده است. در این رابطه تاکید ما بر یک جنبش شورائی است به عنوان ابزار مبارزه مردم کردستان علیه رژیم اسلامی و به عنوان ساختار حاکمیت بعد از سرنگونی این رژیم است.

 

 

ایسکرا: اوضاع سیاسی بشدت متحول است، صفبندیها هر روز آشکارتر میشوند. ضرورت و جایگاه این نشستها و این کنفرانسها را مایلیم بیشتر برای خوانندگان توضیح بدهید. مخاطرات پیشارو کدامها هستند؟

 

عادل الیاسی: همچنانکه قبلا به آن اشاره کردم، جامعه ایران به سرعت سیر تغییر و تحولات اساسی را می پیماید. بدون اغراق می توان ادعا کرد که همه نیروهای سیاسی، جنبش های رادیکال اجتماعی  و اکثر مردم عادی در چشم انداز خود پروسه سرنگونی  رژیم اسلامی را می بینند. اگر بخواهم در یک نگاه کلی مهم ترین شاخص های این پروسه را معرفی کنم می توانم به جدال دو آلترناتیو سوسیالیستی و بورژوائی اشاره کنم. نزاع این دو آلترناتیو در همان دو عرصه چگونه سرنگون کردن رژیم اسلامی و چگونه شکل دادن به حاکمیت بعد از این رژیم به روشنی پدیدار می شود. واقعیت این است که معنای سرنگونی برای نیروهای متعلق به آلترناتیو بورژوائی عبارت از اقدام نظامی از طرف آمریکا و یا سازمان دادن یک نوع کودتا در بین دستگاه حاکمیت و یا از طرف نیروهای دست راستی اپوزیسیون و از بالای سر مردم است. ما بە عنوان نیروهای چپ و کمونیست خود را در تقابل با طرح ها و سیاست های گرایش راست می بینیم. به همن دلیل تلاش می کنیم هر نوع طرح و آلترناتیوی از بالای سر مردم را مردود اعلام کنید و علیه آن مردم کارگر و زحمتکش را بسیج نمائیم.

 

البته در عین حال نباید از این واقعیت غافل ماند که اصل کار برای کمونیست ها سازماندهی اجتماعی و بسیج طبقاتی و تودەای برای سرنگونی رژیم و تضمین رهبری طبقه کارگر بر جنبش های اجتماعی علیه این رژیم است. بازدهی چنین رویکردی است که می تواند موقعیت ما را در مقابل نیروهای راست جامعه تقویت کند و توازن قوا را به نفع جنبش ما تغییر دهد. هدف اصلی اقدامات تاکنونی ما همین است. یعنی تلاش برای اجتماعی کردن بدیل سوسیالیستی در جامعه ایران و کردستان، بسیج اجتماعی و تودەای علیه این رژیم و تضمین رهبری طبقه کارگر بر اعتراضات جاری. ما ملزم هستیم برای گرایش و آلترناتیو خود مشروعیت اجتماعی کسب کنیم و آن را به بخشی از اندیشه و طرز تفکر تودەهای کارگر و زحمتکش، زنان و جوانان پیشرو تبدیل کنیم. پیداست حجم کار  و فعالیت تاکنونی و دامنه شرکت کنندگان در این حرکت نمی تواند ما را به این هدف برساند. برای اینکه این پروژه بتواند نقش واقعی خود را ایفا کند لازم است بخشهای بسیار وسیع تری از نیروی جنبش چپ و کمونیستی به آن بپیوندند و بر روند شکل گیری و ادامه کاری آن تاثیر بگذارند

 

 

ایسکرا: شما در سخنرانیها و در عین حال در بیانیه اساسا به خطر ناسیونالیسم کرد در فردای تحولات زیرو رو کننده اشاره کردید، آیا در کردستان این خطر جدی است؟ کدامیک از نیروها و احزاب میتوانند در فردای تحولات در ایران و در کردستان مانعی برای نیروهای چپ و کمونیست باشند!

 

عادل الیاسی: اجازه دهید پاسخ این سوال را با یک مقدمه کوتاه شروع کنم. توجه کنید! نباید به ناسیونالیسم به عنوان یک پدیده انتزاعی و مجرد نگاه کرد. در کردستان، مثل هر جامعه دیگر، ناسیونالیسم یک فکر و ایدئولوژی دارای سیاست های معین است که زادگاهش عروج  نظام سرمایەداری و اهرم بقایش مناسبات اجتماعی کنونی است. مثل سایر جوامع در کردستان نیز احزاب سیاسی و طیف های مختلف مبتنی بر این ایدئولوژی و تفکر شکل گرفتەاند و پا به عرصه اجتماعی نهادەاند و تاثیر خود را در عرصه سیاسی، فرهنگی، ادبی، هنری و اجتماعی این منطقه گذاشتەاند. در عین اینکه ناسیونالیسم در کردستان با نظام سرمایەداری همزاد است و اکنون نیز از مناسبات موجود نیرو می گیرد، اما موقعیت اجتماعی‌اش به چالش کشیده شده است. واقعیت این است که در عصر گلوبالیزاسیون و جهانی شدن سرمایە هیچ نیرویی نمی تواند بر اساس محدودنگری منطقەای، ملی و ایجاد تقدسات داخلی و منحصر کردن اندیشه خود در همه عرصەهای اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، فلسفی و هنری در چهارچوب مرزهای معین به حیات اجتماعی خود ادامه دهد. از این رو فرهنگ، زبان، هنر، ادبیات، سیاست، فلسفه و نگرش ناسیونالیستی قدرت خود برای امر بسیج تودەای را جهت تحقق سیاست هایش از دست داده است. می توان گفت آنچه از این تفکر باقی مانده است جنبەهای احساسی و پوپولیستی آن است که خود را در شکل آژیتاسیون و تحریک احساسات مردم تحت ستم نمایان می کند. به بیان دیگر نمی توان ناسیونالیسم را به عنوان بخشی از زیربنای جامعه قلمداد کرد که دارای برنامەهای اقتصادی منحصر به فرد و یا سیاست کارا برای اداره جامعه باشد. می توان سئوال کرد پس ناسیونالیسم در کردستان بر چه اهرمهائی کماکان استوار است. واقعیت این است که بقای ناسیونالیسم در این جامعه به بقای ستم ملی گره خورده است. این تفکر از وجود ستم ملی بر مردم کردستان تغذیه می گیرد و تا زمانی که این ستم بر مردم کردستان تحمیل شود ناسیونالیسم کرد نیز در سطح اجتماعی ابراز وجود خواهد کرد.

با این مقدمه می خواهم این را بگویم که برای مقابله با گرایش ناسیونالیستی در جامعه کردستان لازم است همان سرچشمه را در در نظر داشت که این گرایش فکری از آن تغذیه می شود و بر اساس آن پایگاه اجتماعی خود را حفظ می کند. برای ما کمونیست ها تلاش برای رفع ستم ملی بر مردم کردستان و دفاع از حق آنها برای تعیین سرنوشت خویش، شرکت فعال و مسئولانه در مبارزاتشان، تغییر مثبت در زندگی روزمرەاشان و از این طریق جلب اعتماد آنها مؤثر ترین روش برای مقابله با ناسیونالیسم است. به بیان ساده تر می توان پاسخ سئوال شما را چنین داد: اگر چه ناسیونالیسم بعضا در قامت این یا آن حزب، تشکل و یا نهاد خود را نمایان می کند ولیکن در اصل یک جریان اجتماعی است و لذا باید در عرصه اجتماعی آن را به چالش کشید. کمونیست ها با تغییر در زندگی مادی مردم کارگر و زحمتکش و وفادار ماندن به آرزوی آنها برای رهایی از ظلم و استثمار می توانند اعتماد آنها را به دست بیاورند و همسو با تلاش برای برچیدن ستم ملی سرچشمه تغذیه ناسیونالیسم را بخشکانند. اگر هم قرار باشد خطری را از سر جامعه رفع کرد (خطر ناسیونالیسم) بازهم راهی موثرتر از کسب مشروعیت اجتماعی برای آلترناتیو سوسیالیستی از طریق شرکت فعال و مسئولانه در مبارزات مردم تحت ستم و پراتیک اجتماعی در این مبارزه وجود ندارد. کوتاه سخن می­توان گفت، باید با علت پدیده ناسیونالیسم جنگید و نه با معلول آن.

 

 

ایسکرا: فراخوان شما به فعالین کارگری، معلمان، زنان، فعالین کودکان و زیست محیطی، تشکلهای مدنی، سازمانهای چپ و کمونیست، شخصیتهای سیاسی، ادبی و فرهنگی برای تقویت و حمایت از بیانیه کنفرانس نیروهای چپ و کمونیست در کردستان چیست؟

 

عادل الیاسی: فراخوان ما همان است که در بند دوازدهم بیانیه کلن آمده است. در این بند بیانیه ما همه کارگران، مردم آزادیخواه و برابری طلب و فعالین چپ و سوسیالیست را فرا خواندەایم که به این تلآش ما، یعنی تلاش برای شکل دادن به یک قطب سوسیالیستی در کردستان، بپیوندند. جا دارد از همین فرصت استفاده کنم و بر این فراخوان مجددا تاکید کنم.

  

ایسکرا: چرا مبارزان کمونیست در کنفرانس شرکت نکردند!

 

عادل الیاسی: به باور من برای دریافت پاسخ دقیق به این سوال مناسب آن است به خود رفقای مبازران کمونیست مراجعه شود.

 

ایسکرا ۹۷۷

 


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com